نكته اگر او نبود...

نكته 
اگر او نبود... 7 دی – 94
با قبرستان شکافتن  و زیرو رو کردن  بایگانی  اوین نامه تا برای گران فروشی گزینه ی 10 سال پیش بازتولید ونشخوار  شود  . تا سربازجو شریعت نداری به تواند  زیر پوشش نکته که مکمل یادداشت روزگذشته اش درا وین نامه ی کیهانش می باشد آن را بازتاب دهد .

اين پرسش را به هنگام نوجواني از استاد شهيد مرتضي مطهري پرسيده بودم، از مرحوم علامه جعفري و ديگران نيز، پاسخ ها دقيق بود و مستدل اما، آن شب پاسخي از نوع ديگر يافتم که دلنشين بود و مصداق عيني آنچه بزرگان ياد شده با دلايل نظري گفته بودند. آن شب اولين شب موشک باران تهران بود. اولين موشک ساعتي به غروب مانده در خيابان شيخ هادي فرود آمده و بيمارستاني را ويران کرده بود. مردم هنوز نمي دانستند که آن غرش ها و انفجارهاي مهيب پي درپي ناشي از موشک پراني عراق است. تصور مي کردند بمباران هوايي است، مثل دفعات قبل و در تعجب بودند که چرا مثل هميشه قبل از بمباران آژير قرمز کشيده نمي شود. ما در سپاه مي دانستيم که موشک هاي عراقي- بخوانيد توليد مشترک شوروي سابق، آمريکا و انگليس- است که با افزايش برد به تهران رسيده است. خيابان هاي تهران خلوت بود و موشک ها هر از چند گاه با غرشي بلند به آسمان تهران مي رسيد و چند ثانيه بعد، صداي انفجاري مهيب در فضا مي پيچيد... آخر شب بود که موشک ديگري از راه رسيد، خط آتش آن نشان مي داد که به سمت کوههاي شمال تهران مي رود و بعد... انفجاري مهيب در همان حوالي... دوستي که در کنارم بود با رنگ پريده پرسيد؛ جماران؟!... هر دو به دلشوره افتاديم... با برادران سپاه در جماران تماس گرفتيم.... خبري نبود. راستي اگر آن شب يکي از موشک ها به جماران و خانه محقر و بدون پناهگاه امام اصابت مي کرد چه مي شد؟ تصور فاجعه نيز هولناک بود... اگر امام مي رفت؟... آن شب اين سوال در ذهن نگارنده با نگراني چرخيد و چرخيد تا به اينجا رسيد که اگر موهبتي به نام خميني نبود چه مي شد؟... ما مي مانديم و دنياي پر از پلشتي ها و آدم ها و مکتب هاي بدرد نخوري که بودند و هستند، ريگان و آمريکا با ليبرال دموکراسي خفن و سردمداران بي شخصيت و عفن، شوروي و مارکسيسم انسانيت سوز، انگليس و نوادگان دزدان دريايي که در آن به حکومت رسيده بودند... دنيايي با اين رنگ و بو و مکتب هايي با اين سمت و سو به چه دردي مي خورد؟... کم کم به پاسخ آن سوال نزديک شده بودم... اگر رسول خدا(ص) نبود و محمد مصطفي(ص) به پيامبري مبعوث نشده بود بودن در دنيا با کدام بهانه اي توجيه پذير بود؟... و خلقت مردمان و آفرينش زمين و آسمان را چه سود؟!... و اين پاسخ و توضيح خالي از ابهامي براي آن کلام نوراني بود که خدا خطاب به رسول گرامي اسلام فرموده بود... «لولاک لما خلقت الافلاک... اگر تو نبودي، جهان را نمي آفريدم...»
    برگرفته از يادداشت روز 

    کيهان 30 مرداد 85