اوین
نامه ی کیهان 3 شنبه 10 آذرماه سال 1394
يادداشت ميهمان اوینن امه ی کیهان "اربعين فصل كوچ
عاشقان "
و خدا فرمود: «سزاوار نيست که اهل مدينه، و باديه نشينان
اطرافشان، از رسول خدا تخلف جويند و براي حفظ جان خويش، از جان او چشم بپوشند. اين
به خاطر آن است که هيچ تشنگي و خستگي، و گرسنگي در راه خدا به آنها نمي رسد و هيچ
گامي که موجب خشم کافران مي شود برنمي دارند، و ضربه اي از دشمن نمي خورند، مگر
اينکه به خاطر آن، عمل صالحي براي آنها نوشته مي شود و خداوند پاداش نيکوکاران را
تباه نمي کند.»1 همان گونه که جان محمد رسول الله(ص) عزيز است و محترم، حسين(ع)
نيز که پاره تن اوست عزيز است و جان جانان است.
مگر نفرمود حسين از من است و من از حسينم خدا آن کسي را دوست بدارد که حسين را دوست داشته باشد. خدا بغض آن کسي را داشته باشد که بغض حسين را دارد حسين يکي از دو سبط است و خدا قاتل حسين را لعنت کند.2
موسم اربعين آمد و عطر به و سيب، فصل کوچ عاشقان رسيد و کربلائيان صف در صف، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پياده و با پاهاي برهنه، به راهي سرنهاده اند که هر خاري از آن دارد نشاني از کف پايي. گويي خبر از رستخيز ديگري است و در عالم، هياهوي عاشقي و شوريدگي برپاست. در اين رستخيز حسيني، اين جانهاي عاشق مردمان است که به استقبال حادثه مي رود و ديگر نيازي به صور اسرافيل و غروب خورشيد و ديگر علائم نيست. صور اسرافيلي که مردگان را زنده مي کند نداي هل من ناصر حسين بود که از چهارده قرن پيش دلهاي مرده را زنده و سرگشته نمود و کسوف اين رستخيز در همان چهارده قرن پيش، پيش آمد و بعد از آن که خورشيد بر نيزه رفت و در آسمان دو خورشيد درخشيد با هل من ناصر مظلوم مظلومان عالم، عاشقان سر از قبر عادات روزمرگي به در مي آورند و اين مغناطيس حسين است که آنها را به او و مقتلش مي رساند. به مقتلي که هنوز خون حسين از آن مي جوشد و صداي غربتش به گوش مي رسد که «الايا اهل العالم قتل الحسين بکربلاعطشانا».
و چون اين ايام مي رسد صداي وجدانهاي آگاه به گوش مي آيد که اربعين منتظر ماست بيا تا برويم، جاده و اشک مهياست بيا تا برويم. بيا تا برويم که هر قدم ما بغير از آنکه حسنه دارد و سيئه محو مي کند، اجري مضاعف دارد که خداوند به صاحبان آن قدمها که از صالحانند پاداش نيکوکاران مي دهد. چرا که آن قدمها باعث به خشم و غيظ آوردن دشمنان خداست و آنها را به وحشت مي اندازد و امثال همين قدمهاست که خداوند برايش جايزه قرار داده و آنها را عمل صالح برشمرده است، چرا که از دشمن آرام و قرار مي گيرد و هر نشستن و سکوتي در برابر ظلم و ظالم چون که تاييد ظلم است خيانتي است به مظلومان و جنايتي است نابخشودني. ظالم را بايد رسوا کرد و آرام از او گرفت که آرام مردمان گرفته است. و اربعين قيام به خونخواهي مظلوم است و فلسفه اش زنده نگه داشتن ياد شهداست که کمتر از شهادت نيست و در ثوابش گفته اند زائر حسين گويي خدا را در عرش زيارت مي کند. و ديگري تمرين ظهور است که آن نيز به خونخواهي مظلوم است و براي پر کردن جهان پر از ظلم، از عدل. و آن زمان که ظالم تيزي تيغ عدالت را بر گردن خود حس کند. و اين رزمايش موحدان و مومنان و پابرهنگان است براي آن زمان که خدا آنها را وارثان زمين مي کند که فرمود «و لقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون».3 پس اي زائر حسين «تد في الارض قدمک»4
به درازاي تاريخ و به پهناي جغرافياي جهان جوانمرداني هستند که طالب خون حسين مظلومند و در دلهاشان حرارتي از عشق حسين به وديعه گذاشته شده که هرگز سرد نخواهد شد که اگر بتوان جان را از آدمي گرفت و از او توقع زنده ماندن داشت پس مي توان عباي حسين را از دست عاشقان جدا کرد و از آنان نيز توقع آرامش و حيات داشت. حسين حسين است و فرزند زهرا. همو که خدا کوثرش ناميد و خير فراوان. و چه خيري فراوان تر از سفره حسين که ابتدا و انتهاي خلقت را گرداگرد خود جمع نموده و روزي مي دهد از هر قوم و کشور و زبان و رنگ و آيين و مرام و مسلکي.
عاشقاني که تا به حال يکديگر را نديده اند و نمي شناسند و زبان هم نمي دانند تنها نام حسين را از کلام هم مي فهمند و داغداران جهاني حسين، تنها از اشکهاي حلقه زده در چشم، يکديگر را مي شناسند و کلام هم، ترجمان مي کنند. آنها يکديگر را مي شناسند با نوري که در چهره محزونشان دارند، که خدا فرمود: «و جعلنا له نورا يمشي به في الناس».5
آنها آموخته اند که براي رسيدن به خدا يا بايد در حرم اباعبدالله بود يا در مجلس اباعبدالله، چرا که از حسين قول شفاعت گرفته اند. آنان که چون گذشتگانشان، اکنون و بعد از گذشت 1376 سال صداي هل من ناصر حسين فاطمه را پاسخ مي دهند، براي ياري دردانه خدا قيام کرده اند و سر از پا نمي شناسند تا با زيارت مقتل و مضجع شريف و آن خاک طهورش، با او بيعت تازه کنند و با فرزند او که صبح و شام برايش گريه مي کند، گريه کنند. با خواهر مکرمه اش همدردي کنند و پا به پاي پاهاي پرآبله کودکان پريشانش، قدم رنجه کنند و زخم عاشقي به خود برگيرند. براي خاندان آواره شده اش اشک بريزند و همنوايي کنند و به زين العابدين که سرهاي از نيزه گرفته شده را به کربلاآورده تسليت گويند و با تکريم آن ستارگان پرفروغ را که گرد خورشيد و ماه حسين و عباس چرخيده اند را تا روز موعود، به خاک مطهر به وديعه بسپرند.
راه دلدادگي را قدم به قدم با جناب جابر طي نمايند و خود را براي انتقام از ظالمان مهيا نمايند که راه حسين تمام ناشدني است و آتش عشقش خاموش ناشدني و تا ظلم هست مبارزه هم هست. و آنها که حسين شناسند و از حسين درس شهامت گرفته اند، سر مي دهند و دست به ظالم نمي دهند. ما بقي الدهر نويسنده: محمدهادي صحرايي
_________________________
1- ما کان الاهل المدينه و من حولهم من الاعراب ان يتخلفوا عن رسول الله و لايرغبوا بانفسهم عن نفسه ذلک بانهم لايصيبهم ظما و لانصب و لامخمصه في سبيل الله و لايطون موطئا يغيظ الکفار و لاينالون من عدو نيلاالاکتب لهم به عمل صالح ان الله لايضيع اجر المحسنين (سوره توبه آيه 120)
2- قال رسول الله (ص): «حسين مني و انا من حسين. احب الله من احب حسينا، و ابغض الله من ابغض حسينا، حسين سبط من الاسباط، لعن الله قاتله». مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، زندگاني حضرت امام حسين عليه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الانوار)
3- و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. (سوره انبيا آيه 160)
4- «گامهايت را محکم بر زمين بکوب». نهج البلاغه خطبه 11 در توصيه امام علي به محمد حنفيه
5- .... و براي او نوري پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود.... (سوره انعام آيه 122)
مگر نفرمود حسين از من است و من از حسينم خدا آن کسي را دوست بدارد که حسين را دوست داشته باشد. خدا بغض آن کسي را داشته باشد که بغض حسين را دارد حسين يکي از دو سبط است و خدا قاتل حسين را لعنت کند.2
موسم اربعين آمد و عطر به و سيب، فصل کوچ عاشقان رسيد و کربلائيان صف در صف، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پياده و با پاهاي برهنه، به راهي سرنهاده اند که هر خاري از آن دارد نشاني از کف پايي. گويي خبر از رستخيز ديگري است و در عالم، هياهوي عاشقي و شوريدگي برپاست. در اين رستخيز حسيني، اين جانهاي عاشق مردمان است که به استقبال حادثه مي رود و ديگر نيازي به صور اسرافيل و غروب خورشيد و ديگر علائم نيست. صور اسرافيلي که مردگان را زنده مي کند نداي هل من ناصر حسين بود که از چهارده قرن پيش دلهاي مرده را زنده و سرگشته نمود و کسوف اين رستخيز در همان چهارده قرن پيش، پيش آمد و بعد از آن که خورشيد بر نيزه رفت و در آسمان دو خورشيد درخشيد با هل من ناصر مظلوم مظلومان عالم، عاشقان سر از قبر عادات روزمرگي به در مي آورند و اين مغناطيس حسين است که آنها را به او و مقتلش مي رساند. به مقتلي که هنوز خون حسين از آن مي جوشد و صداي غربتش به گوش مي رسد که «الايا اهل العالم قتل الحسين بکربلاعطشانا».
و چون اين ايام مي رسد صداي وجدانهاي آگاه به گوش مي آيد که اربعين منتظر ماست بيا تا برويم، جاده و اشک مهياست بيا تا برويم. بيا تا برويم که هر قدم ما بغير از آنکه حسنه دارد و سيئه محو مي کند، اجري مضاعف دارد که خداوند به صاحبان آن قدمها که از صالحانند پاداش نيکوکاران مي دهد. چرا که آن قدمها باعث به خشم و غيظ آوردن دشمنان خداست و آنها را به وحشت مي اندازد و امثال همين قدمهاست که خداوند برايش جايزه قرار داده و آنها را عمل صالح برشمرده است، چرا که از دشمن آرام و قرار مي گيرد و هر نشستن و سکوتي در برابر ظلم و ظالم چون که تاييد ظلم است خيانتي است به مظلومان و جنايتي است نابخشودني. ظالم را بايد رسوا کرد و آرام از او گرفت که آرام مردمان گرفته است. و اربعين قيام به خونخواهي مظلوم است و فلسفه اش زنده نگه داشتن ياد شهداست که کمتر از شهادت نيست و در ثوابش گفته اند زائر حسين گويي خدا را در عرش زيارت مي کند. و ديگري تمرين ظهور است که آن نيز به خونخواهي مظلوم است و براي پر کردن جهان پر از ظلم، از عدل. و آن زمان که ظالم تيزي تيغ عدالت را بر گردن خود حس کند. و اين رزمايش موحدان و مومنان و پابرهنگان است براي آن زمان که خدا آنها را وارثان زمين مي کند که فرمود «و لقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون».3 پس اي زائر حسين «تد في الارض قدمک»4
به درازاي تاريخ و به پهناي جغرافياي جهان جوانمرداني هستند که طالب خون حسين مظلومند و در دلهاشان حرارتي از عشق حسين به وديعه گذاشته شده که هرگز سرد نخواهد شد که اگر بتوان جان را از آدمي گرفت و از او توقع زنده ماندن داشت پس مي توان عباي حسين را از دست عاشقان جدا کرد و از آنان نيز توقع آرامش و حيات داشت. حسين حسين است و فرزند زهرا. همو که خدا کوثرش ناميد و خير فراوان. و چه خيري فراوان تر از سفره حسين که ابتدا و انتهاي خلقت را گرداگرد خود جمع نموده و روزي مي دهد از هر قوم و کشور و زبان و رنگ و آيين و مرام و مسلکي.
عاشقاني که تا به حال يکديگر را نديده اند و نمي شناسند و زبان هم نمي دانند تنها نام حسين را از کلام هم مي فهمند و داغداران جهاني حسين، تنها از اشکهاي حلقه زده در چشم، يکديگر را مي شناسند و کلام هم، ترجمان مي کنند. آنها يکديگر را مي شناسند با نوري که در چهره محزونشان دارند، که خدا فرمود: «و جعلنا له نورا يمشي به في الناس».5
آنها آموخته اند که براي رسيدن به خدا يا بايد در حرم اباعبدالله بود يا در مجلس اباعبدالله، چرا که از حسين قول شفاعت گرفته اند. آنان که چون گذشتگانشان، اکنون و بعد از گذشت 1376 سال صداي هل من ناصر حسين فاطمه را پاسخ مي دهند، براي ياري دردانه خدا قيام کرده اند و سر از پا نمي شناسند تا با زيارت مقتل و مضجع شريف و آن خاک طهورش، با او بيعت تازه کنند و با فرزند او که صبح و شام برايش گريه مي کند، گريه کنند. با خواهر مکرمه اش همدردي کنند و پا به پاي پاهاي پرآبله کودکان پريشانش، قدم رنجه کنند و زخم عاشقي به خود برگيرند. براي خاندان آواره شده اش اشک بريزند و همنوايي کنند و به زين العابدين که سرهاي از نيزه گرفته شده را به کربلاآورده تسليت گويند و با تکريم آن ستارگان پرفروغ را که گرد خورشيد و ماه حسين و عباس چرخيده اند را تا روز موعود، به خاک مطهر به وديعه بسپرند.
راه دلدادگي را قدم به قدم با جناب جابر طي نمايند و خود را براي انتقام از ظالمان مهيا نمايند که راه حسين تمام ناشدني است و آتش عشقش خاموش ناشدني و تا ظلم هست مبارزه هم هست. و آنها که حسين شناسند و از حسين درس شهامت گرفته اند، سر مي دهند و دست به ظالم نمي دهند. ما بقي الدهر نويسنده: محمدهادي صحرايي
_________________________
1- ما کان الاهل المدينه و من حولهم من الاعراب ان يتخلفوا عن رسول الله و لايرغبوا بانفسهم عن نفسه ذلک بانهم لايصيبهم ظما و لانصب و لامخمصه في سبيل الله و لايطون موطئا يغيظ الکفار و لاينالون من عدو نيلاالاکتب لهم به عمل صالح ان الله لايضيع اجر المحسنين (سوره توبه آيه 120)
2- قال رسول الله (ص): «حسين مني و انا من حسين. احب الله من احب حسينا، و ابغض الله من ابغض حسينا، حسين سبط من الاسباط، لعن الله قاتله». مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، زندگاني حضرت امام حسين عليه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الانوار)
3- و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. (سوره انبيا آيه 160)
4- «گامهايت را محکم بر زمين بکوب». نهج البلاغه خطبه 11 در توصيه امام علي به محمد حنفيه
5- .... و براي او نوري پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود.... (سوره انعام آيه 122)