گزیده ها قسمت سوم

گزیده ها قسمت سوم . 8  اسفند-94
خبر ويژه 
دستگاه هاي دولتي فاقد اولويت بندي براي مهار فقر هستند
برنامه هاي دولت براي مهار فقر چيست؟ روزنامه جوان با طرح اين سوال نوشت: 18 درصد مردم جامعه از نظر دسترسي به زيرساخت ها و 28 درصد نيز از لحاظ درآمدي فقير هستند. اينها آماري هستند که معاون رفاهي وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي اعلام کرده است. اعداد و ارقامي که براي جامعه 75 ميليوني ايران اصلاً خوشايند نيست و نشان مي دهد چيزي که حدود 25 ميليون ايراني از لحاظ درآمدي فقير هستند و 15 ميليون نفر هم به زيرساخت ها دسترسي ندارند.
    
معمولاً در تحليل ها و پژوهش ها، فقر به صورت چند بعدي درنظر گرفته مي شود. بدين معني که فقر درآمدي و فقر قابليتي يا چندبعدي محاسبه مي شود. به طوري که ميزان درآمد خانواده ها نسبت به هزينه هاي زندگي در فقر درآمدي و همچنين ميزان دسترسي مردم و خدمات زيربنايي مانند آب، گاز، برق، مسکن، آموزش و بهداشت در فقر قابليتي مورد محاسبه قرار مي گيرد.
    
در همين راستا و به استناد نتايج پژوهشي که بر همين پايه در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي انجام شده، مشخص شد درمورد زير ساخت ها 18 درصد افراد فقير محسوب مي شوند که به زيرساخت هاي آموزشي، مسکن و... دسترسي ندارند و همچنين 12 درصد خانوارها در مناطق شهري از لحاظ قابليتي و درآمدي آسيب پذيرند و 28 درصد نيز از لحاظ درآمدي فقير هستند.
    
با نگاهي به ميزان بودجه و خانواده هاي تحت حمايت سازمان ها و نهادهاي مختلف چنين استنباط مي شود که هنوز در اولويت بندي فقر در دستگاه ها برنامه و نگاه درستي وجود ندارد.
    
به عنوان مثال براي سال 95 در حوزه حمايت هاي اجتماعي 58 هزار ميليارد تومان اعتبار درنظر گرفته شده و 40 هزار ميليارد تومان نيز در سازمان هدفمندي اختصاص يافته که در اين ميان سهم امداد و بهزيستي فقط 5 هزار و 600 ميليارد تومان جهت خدمات رساني به بيش از 3 ميليون خانواده است. اين درحالي است که دولت به صندوق بازنشستگي کشوري 19 هزار و 700 ميليارد تومان و به تامين اجتماعي نيروهاي مسلح 16 هزار ميليارد تومان کمک مي کند و در مجموع 35 هزار ميليارد تومان به اين دو صندوق کمک مي کند که در مجموع فقط 2 ميليون خانواده تحت پوشش آنها هستند و پول حمايت هاي اجتماعي که بايد به سه دهک پايين جامعه کمک شود به صندوق هاي بازنشستگي پرداخت مي شود.
    
به هرحال اگر دولت بودجه اش را بين سازمان ها و نهادها تقسيم کرده، بجاست تا نسبت به نحوه هزينه کرد آنها و تاثراتش در کاهش نرخ تورم در جامعه نيز نظارت داشته باشد تا حداقل در اين شرايط اگر اوضاع را بهبود نمي بخشيم، نسبت به وخيم تر کردن آن هم کاري صورت نگيرد. 
خبر ويژه 
دروغ كه كنتور نمي اندازد پس بزن روي دست ماكياولي!
به خط شدن همه آنچه جريان روشنفکري و اصلاح طلب ها براي انتخابات در اختيار دارند، ناظران را ياد موقعيت هايي مي اندازد که شنيدن بوي شکست، آنها را به دست و پا انداخته بود.
    
جهان نيوز با انتشار اين تحليل نوشت: ما با همين دو تا چشم کوچک، چيزهاي عجيبي ديده ايم. در همين 10-12 سال، آدم هاي سياسي، کارهايي کرده اند که پدر جد مولف منطق صوري هم نمي تواند جبران کند. سال 1384، در مرحله اول انتخابات رياست جمهوري، دوردست آدم هايي بود که خيلي سر و صدا مي کردند و مي گفتند بعد از خاتمي، فقط معين محبوبيت دارد و راي مي آورد.
    
روز چهارشنبه قبل از دور اول انتخابات، توي چند ميدان معروف تهران جمع شده بودند و مي گفتند دست هاشمي توي قتل هاي زنجيره اي آلوده است و دوره او، پر از خفقان و سانسور بوده، پس به معين راي مي دهيم که رفسنجاني راي نياورد. آدم هاي معروف رسانه اي هم در حلقه هاي تجمع روز 4شنبه 25 خرداد 84، همين حرف ها را مي زدند و مثل همين حالا، هر کس استدلال آنها را در راي قطعي مصطفي معين قبول نمي کرد، با اسم هايي مثل عقب مانده و بي سواد و دهاتي و اين جور چيزها صدا مي زدند. بعضي از آنها مي گفتند معين که راي اول است. مگر مي شود مردم به کسي که خاتمي از او حمايت کرده، راي ندهند؟ همگي به او راي مي دهيم و بقيه رقبا را تحقير مي کنيم که کار در همان مرحله اول تمام شود!
    
روز 27 خرداد، انتخابات برگزار شد. معين راي اول نبود، دوم هم نبود، سوم و چهارم هم نبود. کسي که خاتمي با ادعاي محبوبيت فراگير از او حمايت کرده بود، پنجم شد و از دور رقابت کنار رفت. 4 شنبه هفته بعد، اول تير 1384، همان جماعت در ميدان هاي معروف تهران جمع شدند و براي هاشمي رفسنجاني تبليغ مي کردند که تا هفته قبل مي گفتند دستش تا آرنج يا بالاتر، در خون قتل هاي زنجيره اي است و کارش خفقان و سانسور است و... اما هاشمي در آن انتخابات شکست سختي خورد.
    
جهان نيوز مي افزايد: انتخابات رياست جمهوري 88 هم، محل ورود چهره هايي به حمايت مستقيم انتخاباتي بود که تا حالااز اين کارها نکرده بودند. توي تجمع هاي قبل از انتخابات سبزهاي هوادار موسوي، از ميدان هاي بزرگ تهران تا بزرگ راه هايي که شب ها مي بستند و حرکت هاي فرهنگي موزيکال در آن اجرا مي کردند، چهره هاي فرهنگي و هنري معروف هم ديده مي شدند. اين دفعه ديگر تمام بود. نه؟ اما وزن واقعي اجتماعي اين آدم ها، قبل تر هم، در خلوت شدن سينماها و بي علاقه شدن مخاطب 70 ميليوني نسبت به بيشتر آنچه مثلاً در سينما به نمايش درمي آيد، معلوم بود. آن همه سروصدا و تبليغ و تخريب ديگران، باز هم نتيجه نداد و کانديداي مورد حمايت روشنفکرها در چاهي افتاد که دوستانش برايش کنده بودند و شکست بدي خورد.
    
در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان سال 94 بعد از مدتي شلوغ کاري سر اين که کانديداهاي ما ردصلاحيت شده اند و ما چه طوري توي انتخابات شرکت کنيم و اين حرف ها، حالاتوي سرشان مي زنند که بياييد به اصلاح طلب ها راي بدهيد. دوست عزيز، مگر شما را رد صلاحيت نکرده بودند؟ حالاپشت هم ويدئو ضبط کرديد و پيام مردمي رو کردند؛ از ]...[ و ]...[ و ديگران که بياييد راي بدهيد، به اينها هم راي بدهيد. فقط هم به اينها راي بدهيد. در اين پيام ها و تبليغ گسترده، اصلاح طلب ها از يک طرف گفتند ما را حذف کرده اند و از طرف ديگر فهرست ارايه کردند و گفتند مردم، فقط به ما راي مي دهند. اهانت به رقيب و هواداران رقيب و بقيه آدم ها هم، عادت روشنفکري سياسي و فرهنگي است. رسانه ها و حرف هاي اين جماعت را ببينيد.
    
نويسنده خاطرنشان مي کند: شلوغي انتخابات جاي اثبات درست و غلط حرف ها نيست؟ قبول، نيست. اما وقتي قائم مقام حزب پنجاه هزار توماني آقاي کروبي، از جلسه هاي سري تندروها خبر مي دهد که قرار است يک ميليون نفر را از روستاها به تهران بياورند تا به رقيب اين جماعت راي بدهند، حيثيت منطق به غارت مي رود. يک ميليون نفر؟
    
کسي که مي گفتند دستش تا آرنج توي خون قتل هاي زنجيره اي است، در يک هفته به مجسمه آزادي تبديل کردند و پوسترهايي چاپ کردند که روي آن نوشته بود براي مبارزه با خفقان و اختناق به ]...[ راي مي دهيم! در سال هاي بعد از آن هم استانداردي از بندبازي سياسي ثبت کرده اند که بعيد است اپورتونيست و ماکياولي صفتي به گرد پاي آن برسد.
خبر ويژه 
رايزني سري سيا و موساد درباره انتخابات ايران
سوزان رايس مسئوليت هماهنگي جلسات مشترک دو ماهه اخير سيا و موساد درباره انتخابات ايران را برعهده داشته و نتايج و خروجي اين جلسات را به صورت محرمانه به کميته اطلاعاتي سنا ارائه کرده است.    «سوزان رايس»، مشاور امنيت ملي ايالات متحده آمريکا و نماينده سابق اين کشور در شوراي امنيت سازمان ملل متحد که به اتخاذ مواضع ضد ايراني مشهور است، طي ماه هاي اخير تمرکز ويژه اي بر روي انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و پنجمين دوره خبرگان در ايران کرده است. به گزارش مهر، سوزان رايس ماه هاست به همراه مقامات ارشد امنيتي در تل آويو و واشنگتن، از جمله «جان برنان» رئيس سازمان سيا و «يوسي کوهن» رئيس سازمان موساد تمرکز ويژه اي بر روي انتخابات در ايران نموده و از سوي اوباما ماموريت يافته است تا ضمن اداره و مديريت جنگ نرم در قبال انتخابات، تحليل نهايي خود را از روند برگزاري انتخابات، مشارکت مردم و نتايج انتخابات به کاخ سفيد ارائه دهد.    رايس در جلسه اخير خود خطاب به کميته اطلاعاتي آمريکا اظهار داشته است: سرويس اطلاعاتي اسرائيل- موساد- از ماه ها پيش بر روي دو انتخابات ايران تمرکز کرده است. يکي از نقاط ضعف اصلي ايالات متحده در رابطه با ايران، نداشتن اشراف اطلاعاتي است که يکي از دلايل اصلي آن، نداشتن سفارتخانه در تهران و کنسولگري در شهرهاي ديگر ايران است ما در اين مورد از دوستان انگليسي و اسرائيلي خود کمک خواسته ايم و اقدامات موثري هم انجام شده است!    سوزان رايس صراحتاً به اعضاي کميته مجلس سناي آمريکا گفته است: در جلسه اي که اخيراً در واشنگتن برگزار شد، نتايج فعاليت ها را به جان برنان رئيس سازمان سيا گزارش داده ايم. او گفته است که خود بر روند کار نظارت خواهد کرد. او همچنين گفته است که کنار نشستن در انتخابات ايران درست نيست. ايران سال هاست تمرکز ما را در خاورميانه بر هم زده است و ما بايد براي مقابله با نفوذ ايران، فعالانه در انتخابات ايران ورود کنيم.    با اين حال باراک اوباما به سوزان رايس ماموريت داده است تا خود بر روند کار برنان و کوهن و ديگر مقامات دستگاه هاي امنيتي و جاسوسي آمريکا و رژيم صهيونيستي نظارت داشته باشد و نتايج فعاليت هاي خود را پس از انتخابات به کاخ سفيد ارائه نمايد. لازم به ذکر است که سوزان رايس در جريان مذاکرات هسته اي ميان ايران و اعضاي 5+1 نيز نقش پررنگي در پشت پرده اين مذاکرات ايفا مي کرد.    از سويي؛ روزنامه صهيونيستي هاآرتص، به روايت بخش ديگري از همکاري هاي اخير روساي سازمان هاي جاسوسي موساد و سيا در خصوص انتخابات ايران پرداخته و از سفر مخفيانه يوسي کوهن رئيس جديد موساد به واشنگتن و ديدار او با جان برنان رئيس سازمان سيا خبر داده بود.    موضوع اصلي اين ديدارها، توافقات امنيتي اسرائيل و آمريکا، درباره امنيت اسرائيل و خطر ايران بوده است. اين جلسات با نظارت سوزان رايس و به ميزباني «وادات» صورت گرفته است. وادات، نام اختصاري سازمان همکاري و اقدام مشترک سياسي- امنيتي موساد است.
داس نفوذ انگليسي ها به نهال آموزش و پرورش رسيد
همه آنچه در انستيتو لگاتام برنامه ريزي شد

هفته گذشته، ويليام پارکز، نماينده جديد يونيسف در ايران، به ديدار وزير آموزش و پرورش و معاون وي رفت و در اين جلسه به دو مولفه «شفافيت و اعتماد» موجود در امور آموزش و پرورش ايران اشاره کرد.    در ديدار پارکز، نماينده يونيسف در ايران و فاني، دو طرف از انطباق برنامه جامع آموزش يونسکو و برنامه ششم توسعه ايران سخن گفتند!     پيش از اين نيز برخي از مسئولين آموزش و پرورش به انعکاس برنامه هاي بين المللي در اسناد بالادستي کشور اذعان نموده بودند، از جمله آذرماه ۹۴، معاون وزير آموزش و پرورش از پيگيري رايگان شدن دوره پيش دبستاني به عنوان يک تعهد بين المللي در برنامه ششم توسعه با هدف دور زدن برنامه نظام در بازپس گيري مهدهاي کودک از بهزيستي و شبکه مونته سوري تحت هدايت غيرمستقيم يونسکو سخن گفته بود.بنا بر گزارش عيارآنلاين، برنامه ها و تعهدات بين المللي خطرناک و ضدملي در حالي به برنامه ششم نسبت داده مي شود که بنا به اعلام وزير آموزش و پرورش «برنامه ششم بر مبناي سند تحول بنيادين پي ريزي شده است(!)»
        
دور زدن رسمي سند تحول
     
بر اين اساس مشخص نيست که برنامه ششم توسعه با چه منطقي هم با برنامه جهاني يونسکو انطباق دارد و هم بر طبق سند تحول آموزش و پرورش نوشته شده است؟! به ويژه اينکه ميان بسياري از اهداف و رويکردهاي سند تحول بنيادين و برنامه هاي جهاني تفاوت نظر عميقي وجود داشته و لذا نمي توان از برنامه ششم انتظار داشت ملاحظات هر دو سند تحول و سند يونسکو را توامان رعايت کرده باشد.    البته بايد يادآور شد که تا متن اصلي برنامه ششم منتشر نشود، نمي توان درباره جهت گيري دقيق آن قضاوت قطعي نمود و همين رفتار «محرمانه» بر ترديد ها نسبت به علت پرهيز دولت از ارائه متن هزار صفحه اي برنامه ششم و اطاله غيرقانوني براي ارائه تا تشکيل مجلس بعدي، مي افزايد.     هر چند که در «لايحه احکام مورد نيازِ اجراي برنامه ششم» به عنوان تنها متن رسمي منتشر شده مربوط به برنامه ششم، تنها يک بند به آموزش و پرورش اختصاص يافته است که آن نيز به موضوع خريد خدمات آموزشي از بخش خصوصي و طرح مشهور «مدرسه پولي» اشاره دارد.
        
شبکه نفوذ در آستانه فتح
    
گفتني است شبکه نفوذ در حوزه آموزش کشور، پس از کسب موفقيت هاي بزرگ در وزارت علوم و تحقيقات، اکنون با حمايت و مديريت رسمي سازمان هاي مجري سياست هاي نظام ليبرال سرمايه داري در حوزه «آموزش عمومي» از جمله يونسکو و يونيسف، مديريت پروژه اصلاحات در حوزه تعليم و تربيت را با چهره هاي شناخته شده پروژه قبلي در پيش گرفته است.     از جمله مي توان به حضور عنصر بدسابقه جريان فتنه، «جعفر توفيقي» در «کنفرانس ملي بازانديشي و آينده نگري در نظام آموزش و يادگيري ايران» به رياست يونسکو، اشاره کرد.     همايش مذکور روزهاي يکشنبه و دوشنبه هفته جاري و در بحبوحه درگيري هاي انتخاباتي، با مديريت کميسيون ملي يونسکو و با همکاري وزارت خانه هاي آموزش و پرورش، علوم و تحقيقات، بهداشت و درمان، ورزش و جوانان، سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور، دانشگاه فني حرفه اي و دانشگاه فرهنگيان، برگزار شد. رياست پنل مشترک «آينده نگري در آموزش و يادگيري» اين کنفرانس را توفيقي «رئيس کميته مخفي اداره وزارت علوم» و از نزديکان فرد بدنام خانواده رئيس جمهور، برعهده داشت. 
        
اجراي دقيق برنامه انگليسي!
    
شايان ذکر است براساس اطلاعات به دست آمده از انستيتو لگاتام انگليس (Legatum Institute)، در کارگاه «اصلاحات آموزشي، آينده ايران» که در سال 2012 در اين مرکز برگزار شد مقرر گرديد اصلاحات ضدانقلابي در جامعه ايراني با تمرکز بر حوزه آموزش عمومي با دخالت بيگانگان و با توسل به عناصر داخلي صورت گيرد. متن اين برنامه نفوذي به شرح ذيل است:
    1- 
سکولاريزاسيون آموزش ها براي مقابله با نظام تعليم و تربيت اسلامي- شيعي
    2-
آموزش حقوق شهروندي ليبراليستي و تفکر انتقادي براي تاثيرگذاري بر انديشه نسل آينده
    3-
حذف و تضعيف سيستم آموزش ايدئولوژيک معلمان (نظام تربيت معلم) با تمرکز بر تغيير شرايط استخدام معلمان به عنوان نيروهاي وفادار انقلابي
    4-
خصوصي سازي آموزش و پرورش با هدف تغيير سيستم آموزش عمومي و تطابق با آموزه هاي سکولاريسم 
        
خواب غفلت بالادستي ها
    
با اين احتساب به نظر مي رسد با فتح دانشگاه فرهنگيان به واسطه عقب نشيني رسمي شوراي عالي انقلاب فرهنگي از عمل به وظايف قانوني خود در انتخاب رئيس انقلابي و ملزم به تفکر «تربيت معلم متعهد به تعليم و تربيت اسلامي» پازل نفوذ دشمن تکميل و تا حد زيادي عملياتي شده است. همچنين در همين رابطه از تلاش همزمان دولت براي استخدام در آموزش و پرورش از مسير غيراز «دانشگاه فرهنگيان» نيز نبايد به سادگي عبور کرد. طرح خصوصي سازي حوزه حاکميتي آموزش و پرورش نيز با فشار شديد بر مجلس شوراي اسلامي به بهانه «بي پولي» در حال اجرا است. قابل پيش بيني است با ورود سيستم ذخيره يونسکو در بخش خصوصي به زودي همان پروژه خطرناکي که با استفاده از ضعف نظارت بهزيستي در مهدکودک ها به اجرا رسيد، در کشور عملياتي شود.    در بخش ايجاد تغييرات محتوايي نيز اخبار منفي همچون «بازنگري در آينده نظام آموزشي ايران» با برگزاري همايش «ملي» به مديريت نهاد مجري جهاني سازي حوزه «آموزش عمومي» - يونسکو- منتشر شده است. با تاکيدات مکرر افرادي همچون فاني وزير آموزش و پرورش بر همصدايي برنامه ششم توسعه با نيازمندي هاي يونسکو و دخالت رسمي چهره بدسابقه اي همچون «جعفر توفيقي» به نظر مي رسد شبکه نفوذ غربي با محوريت انگليس در آستانه فتحي بزرگ در حوزه آموزش و پرورش کشورمان قرار گرفته است.