عبدی: اصلاحطلبان تشکیلات
جدید میخواهند 8 شهریور - 96
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که همیشه یک حدی از تنوع در
میان اصلاحطلبان و هر جریان دیگری دیده میشود.
به گزارش ایسنا، متن کامل گفتوگوی عباس عبدی با اعتماد به شرح زیر است:
برای اینکه انسجام و وحدت در میان اصلاحطلبان تنها
به انتخابات خلاصه نشود و پس از آن نیز شاهد این انسجام باشیم، چه اقداماتی باید
انجام داد؟چرایی اینکه شاهد عدم انسجام در برخی موارد و برای مثال عدم رای اعتماد
به آقای بیطرف در مجلس و یکپارچه نبودن رای فراکسیون امید هستیم چیست؟
اگر گمان کنیم که اصلاحطلبان یا هر جریان دیگر آنقدر باید وحدت و انسجام
زیادی داشته باشد که درباره جزییترین مسائل یکسان فکر و رفتار کنند این انتظار
کاملا نابجا، نشدنی و حتی نامطلوب است. همیشه یک حدی از تنوع آرا وجود دارد و
انسجام اصلاحطلبان باید راجع به مسائل کلان باشد؛ مسائلی که آنها را در مواجهه با
مسائل اصلی مملکت در کنار هم قرار میدهد. در غیر این صورت اگر فکر کنیم برای رای اعتماد
دادن اصلاحطلبان حتما باید کاملا یک شکل فکر کنند و یک جور نظر بدهند این شدنی
نیست و بهتر است روی همان مسائل اصلی اتحاد داشته باشند که من فکر میکنم تا حدودی
این اتحاد وجود دارد.
اما برای افزایش اتحاد و انسجام لازم است که میان خودشان آزادانه گفتوگوی بیشتری داشته باشند و بهجای گفتوگوهای موردی، گفتوگوهایی صریحتر و رودررو همراه با تحلیلهای کلان ارایه شود و همین موضوع به وحدت و انسجامشان کمک میکند. اما اینکه فکر کنیم در هر موضوع جزیی نیز باید این وحدت وجود داشته باشد به نظر بنده نه این موضوع عملی است و اگر عملی هم باشد، مفید نیست.
البته موضوع رای اعتماد را به عنوان مثال مطرح کردم، فکر نمیکنید برای حفظ وحدت و ماندگاری بیشتر اصلاحطلبان میان مردم، جامعه و ارکان قدرت نیازمند یک سازمان یا تشکیلاتی منسجم برای گردهم آمدن باشند؟ یا اینکه به همین شکل امروز که گعدههایی زیرنظر برخی بزرگان شکل میگیرد، کفایت میکند؟
قطعا اصلاحطلبان نیاز به یک تشکیلات دارند البته منظور تشکیلات آهنین نیست که نمیتواند هم باشد. اصلاحطلبان بهناچار وظیفه دارند که خودشان را سازماندهی کنند و از این وضعیت بیرون بیایند و تردیدی در آن نیست که هر روز تاخیر در آن هم خسارت قابل توجهی را به بار میآورد.
سازوکارهای این سازمان و تشکیلات چگونه باشد؟ منظور این است که ارکان و ساختارش خارج از اصلاحطلبانی باشد که در حال حاضر در قدرت هستند؟
به نظر بنده سازوکار تشکیلاتی آن میتواند به این شکل باشد که نمایندگان تعدادی از احزاب شناخته شده و همچنین نیروهایی که بیرون از احزاب هستند به صورت یک تفاهم عام یک شورای مرکزی را شکل بدهند و مشابه آن را در استانها نیز پیاده کنند و برای مسائل اساسی همین جمع تصمیمگیری کند و همه از آن تبعیت و حمایت کنند.
با توجه به اینکه تجربه شورای عالی سیاستگذاری را داریم که در برخی مقاطع مانند انتخابات شوراها بالاخره به مشکلاتی برخورد، حالا تشکیل چنین شورایی اولا تجربه شورای عالی را به یاد نمیآورد؟ ثانیا چطور میتوان همه افراد حاضر در جریان را زیر این چتر بیاوریم و آیا قایل به این تشکیلات خواهند بود؟
به نظر بنده شورای عالی عملا غیرشفاف عمل میکرد و افرادشان چون منتخب از نیروهای پایین نبودند مسوولیتپذیری درستی از خودشان نشان نمیدادند و چون مسوولیتپذیری نشان نمیدادند عوارضی پیش میآید که در جریان انتخابات شوراها شاهد آن بودیم بنابراین مساله اصلی این است که نیروهایی که جمع و انتخاب میشوند ارکانش مشخص و شفاف باشد و بر همین اساس نیز مسوولیتپذیری وجود داشته باشد تا در صورت هرگونه تخلفی بتوان از آنها سوال و احیانا آنها را جابهجا کرد.
به نظر شما تشکیل چنین ساختاری نیازمند یک لیدر یا یک بزرگتر که بتواند حرف آخر را در این تشکیلات بزند، هست یا خیر؟
به هیچوجه فکر نمیکنم این ساختار نیازمند به یک لیدر باشد که حرف آخر را بزند و در این صورت عملا تشکیلات بلاموضوع میشود. اما در میان اصلاحطلبان آقای خاتمی و افراد دیگری وجود دارند و امیدواریم تا سالهای سال هم باشند. این افراد در مواقع ضروری میتوانند به عنوان فردی که حرفشان پذیرفته میشود در موضوعاتی که تفاوت آرا زیاد است حرف آخر را بزنند. کسان دیگری هم میتوانند این نقش را ایفا کنند و فکر میکنم که از این نظر نیرویی که در مواقع ضروری و البته نه هر موضوعی، حرف آخر را بزند وجود دارد و نیازی نیست این افراد در تشکیلات حضور داشته باشند.
برای ۴ سال آینده که اصلاحطلبها در قدرت حضور دارند چه برنامهریزی مشخص و منظمی برای رسیدن به چنین سازمان و تشکیل چنین سازمانیافتگی باید انجام دهند؟ در راستای چنین ساختار و تشکیلاتی چه برنامهریزی باید انجام شود؟
پاسخ به این سوال نیازمند گفتوگو است و چیزی نیست که بنده یا یک شخص دیگری نظری بگوید و انجام شود. اگر معتقدند و به این نتیجه برسند که بدون داشتن چنین تشکلی امکان ندارد که به اهدافشان به صورت پایدار برسند و لازم است که یک جمعی تشکیل شوند و در این مورد گفتوگو کنند. چه از احزاب و چه با کسانی که آقای خاتمی معرفی میکند و چه شخصیتهای غیرحزبی جمع شوند و ایدههایی هم در این زمینه وجود دارد که آنها را پیگیری و اجرا کنند. جزییات این سازمانیافتگی از خلال گفتوگو و مفاهمه به دست میآید نه اینکه یک نفر از بیرون چنین طرحی را به آنها ارایه کند.
اما برای افزایش اتحاد و انسجام لازم است که میان خودشان آزادانه گفتوگوی بیشتری داشته باشند و بهجای گفتوگوهای موردی، گفتوگوهایی صریحتر و رودررو همراه با تحلیلهای کلان ارایه شود و همین موضوع به وحدت و انسجامشان کمک میکند. اما اینکه فکر کنیم در هر موضوع جزیی نیز باید این وحدت وجود داشته باشد به نظر بنده نه این موضوع عملی است و اگر عملی هم باشد، مفید نیست.
البته موضوع رای اعتماد را به عنوان مثال مطرح کردم، فکر نمیکنید برای حفظ وحدت و ماندگاری بیشتر اصلاحطلبان میان مردم، جامعه و ارکان قدرت نیازمند یک سازمان یا تشکیلاتی منسجم برای گردهم آمدن باشند؟ یا اینکه به همین شکل امروز که گعدههایی زیرنظر برخی بزرگان شکل میگیرد، کفایت میکند؟
قطعا اصلاحطلبان نیاز به یک تشکیلات دارند البته منظور تشکیلات آهنین نیست که نمیتواند هم باشد. اصلاحطلبان بهناچار وظیفه دارند که خودشان را سازماندهی کنند و از این وضعیت بیرون بیایند و تردیدی در آن نیست که هر روز تاخیر در آن هم خسارت قابل توجهی را به بار میآورد.
سازوکارهای این سازمان و تشکیلات چگونه باشد؟ منظور این است که ارکان و ساختارش خارج از اصلاحطلبانی باشد که در حال حاضر در قدرت هستند؟
به نظر بنده سازوکار تشکیلاتی آن میتواند به این شکل باشد که نمایندگان تعدادی از احزاب شناخته شده و همچنین نیروهایی که بیرون از احزاب هستند به صورت یک تفاهم عام یک شورای مرکزی را شکل بدهند و مشابه آن را در استانها نیز پیاده کنند و برای مسائل اساسی همین جمع تصمیمگیری کند و همه از آن تبعیت و حمایت کنند.
با توجه به اینکه تجربه شورای عالی سیاستگذاری را داریم که در برخی مقاطع مانند انتخابات شوراها بالاخره به مشکلاتی برخورد، حالا تشکیل چنین شورایی اولا تجربه شورای عالی را به یاد نمیآورد؟ ثانیا چطور میتوان همه افراد حاضر در جریان را زیر این چتر بیاوریم و آیا قایل به این تشکیلات خواهند بود؟
به نظر بنده شورای عالی عملا غیرشفاف عمل میکرد و افرادشان چون منتخب از نیروهای پایین نبودند مسوولیتپذیری درستی از خودشان نشان نمیدادند و چون مسوولیتپذیری نشان نمیدادند عوارضی پیش میآید که در جریان انتخابات شوراها شاهد آن بودیم بنابراین مساله اصلی این است که نیروهایی که جمع و انتخاب میشوند ارکانش مشخص و شفاف باشد و بر همین اساس نیز مسوولیتپذیری وجود داشته باشد تا در صورت هرگونه تخلفی بتوان از آنها سوال و احیانا آنها را جابهجا کرد.
به نظر شما تشکیل چنین ساختاری نیازمند یک لیدر یا یک بزرگتر که بتواند حرف آخر را در این تشکیلات بزند، هست یا خیر؟
به هیچوجه فکر نمیکنم این ساختار نیازمند به یک لیدر باشد که حرف آخر را بزند و در این صورت عملا تشکیلات بلاموضوع میشود. اما در میان اصلاحطلبان آقای خاتمی و افراد دیگری وجود دارند و امیدواریم تا سالهای سال هم باشند. این افراد در مواقع ضروری میتوانند به عنوان فردی که حرفشان پذیرفته میشود در موضوعاتی که تفاوت آرا زیاد است حرف آخر را بزنند. کسان دیگری هم میتوانند این نقش را ایفا کنند و فکر میکنم که از این نظر نیرویی که در مواقع ضروری و البته نه هر موضوعی، حرف آخر را بزند وجود دارد و نیازی نیست این افراد در تشکیلات حضور داشته باشند.
برای ۴ سال آینده که اصلاحطلبها در قدرت حضور دارند چه برنامهریزی مشخص و منظمی برای رسیدن به چنین سازمان و تشکیل چنین سازمانیافتگی باید انجام دهند؟ در راستای چنین ساختار و تشکیلاتی چه برنامهریزی باید انجام شود؟
پاسخ به این سوال نیازمند گفتوگو است و چیزی نیست که بنده یا یک شخص دیگری نظری بگوید و انجام شود. اگر معتقدند و به این نتیجه برسند که بدون داشتن چنین تشکلی امکان ندارد که به اهدافشان به صورت پایدار برسند و لازم است که یک جمعی تشکیل شوند و در این مورد گفتوگو کنند. چه از احزاب و چه با کسانی که آقای خاتمی معرفی میکند و چه شخصیتهای غیرحزبی جمع شوند و ایدههایی هم در این زمینه وجود دارد که آنها را پیگیری و اجرا کنند. جزییات این سازمانیافتگی از خلال گفتوگو و مفاهمه به دست میآید نه اینکه یک نفر از بیرون چنین طرحی را به آنها ارایه کند.