اوین
نامه ی کیهان 4 شنبه 10 آبان ماه سال 1396
يادداشت روز اوین
نامه ی کیهان "آنچه شما كرده ايد "!
معاون
سربازجو شریعت نداری در اوین نامه ی کیهان
باکپی مشابه شیوه کار وتحلیل وتفسیر سیاسی سربازجوشریعت نداری
نظر پردازی یا قلم فرسایی می کند . برای
همین پس ازپیش مقدمه یادداشت خودکه جنبه
تحقیر وتمسخر کردن دارد در ادامه
روحانی راا ین چنین توصیف کرده است :
در عرصه خصوصي شايد بتوان با اين
جماعت به تسامح برخورد کرد اما در عرصه سياسي و ملي،کار دشوار است. کساني که اگر
بحث سازش باشد، گره چنداني به ابرو نمي اندازند، اگر بحث مبارزه باشد، مرد حرفند و
ميدان دار رجز خواندن، اگر بحث خلع سلاح و بتن و تعليق باشد، بيل و کلنگ به دست،
بالاي سر راکتور ايستاده اند و اگر بحث توسعه و پيشرفت باشد، سخنران اول مجلس اند!
نمونه هايي هست که نشان مي دهد جرياني با اين خصوصيات در عرصه هاي سياسي و اقتصادي کشور فعال است؛!
شايد براي شما هم پيش آمده باشد که همراه با عده اي، مسافر خودرويي باشيد و آدمي با اعتماد به نفس کاذب، ادعاي بلدي راه کند، پي در پي آدرس هاي غلط بدهد و راهنمايي هاي اشتباه کند! بعد هم که شما در دردسر افتاديد يا راه را گم کرديد، خيلي عادي و خونسرد، خودش را به آن راه بزند، از گم شدن و گرفتاري گلايه کند و اصلا انگار نه انگار تقصيري در اين گرفتاري شما دارد!
مولوي شايد در وصف اين جماعت گفته باشد که :
نمونه هايي هست که نشان مي دهد جرياني با اين خصوصيات در عرصه هاي سياسي و اقتصادي کشور فعال است؛!
شايد براي شما هم پيش آمده باشد که همراه با عده اي، مسافر خودرويي باشيد و آدمي با اعتماد به نفس کاذب، ادعاي بلدي راه کند، پي در پي آدرس هاي غلط بدهد و راهنمايي هاي اشتباه کند! بعد هم که شما در دردسر افتاديد يا راه را گم کرديد، خيلي عادي و خونسرد، خودش را به آن راه بزند، از گم شدن و گرفتاري گلايه کند و اصلا انگار نه انگار تقصيري در اين گرفتاري شما دارد!
مولوي شايد در وصف اين جماعت گفته باشد که :
دوش چه خورده اي بُتا،
راست بگو نهان مکن / چون خَمُشان بي گنه، روي بر آسمان مکن
اما مشکل و ناراحتي وقتي مضاعف مي شود که همان شخص بازهم در مقام راهنما و استراتژيست برآيد و بازهم بکوشد شما را قانع و حتي وادار به انجام کاري و رفتن به راهي کند!
در عرصه خصوصي شايد بتوان با اين جماعت به تسامح برخورد کرد اما در عرصه سياسي و ملي،کار دشوار است. کساني که اگر بحث سازش باشد، گره چنداني به ابرو نمي اندازند، اگر بحث مبارزه باشد، مرد حرفند و ميدان دار رجز خواندن، اگر بحث خلع سلاح و بتن و تعليق باشد، بيل و کلنگ به دست، بالاي سر راکتور ايستاده اند و اگر بحث توسعه و پيشرفت باشد، سخنران اول مجلس اند!
نمونه هايي هست که نشان مي دهد جرياني با اين خصوصيات در عرصه هاي سياسي و اقتصادي کشور فعال است؛ بخوانيد!
1- سه سال قبل و در اوج مذاکرات هسته اي،نهضتي راه افتاده بود و برخي،بدون حساب و کتاب آمار و ارقام سرهم مي کردند که هر روز تاخير در رسيدن به توافق هسته اي،فلان مقدار به کشور خسارت وارد مي کند. مثلا دبير وقت مناطق آزاد و رئيس کنوني شرکت هاي زيرمجموعه سازمان تامين اجتماعي از زيان روزانه 100 ميليون دلاري خبر داده بود! آن يکي که به پرت و پلاگويي مشهور (و البته کماکان مشغول) است، اين عدد را بالاتر اعلام کرده بود و از جهش اقتصادي کشور بعد از برجام خبر داده بود! رسانه هاي حامي دولت هم تمام قد اين لاطائلات بي مبنا و بي سند را به عنوان سخنان مشعشع دانشمندان و نخبگان(!) به خورد مردم مي دادند! مسابقه اي راه افتاده بود و هرکس هرچه مي خواست مي گفت! اينها همان هايي هستند که ادعا مي کنند همه چيز مي دانند و آدرس همه جا را بلدند! اکنون بيش از دو سال از اجراي برجام گذشته و آنها بي پروا خودشان را به آن راه مي زنند و اصلا به روي خود هم نمي آورند که ما بوديم اين آدرس غلط را به مردم داديم و دشمن را اميدوار کرديم! آنها همچنان در حال در افشاني در موضوعات جديد هستند! حالا همان آدم مي نويسد :«مي دانيد چرا آگهي ترک اعتياد زياد شده!؟ چون موشک دوربرد و... داريم»! او از خيانت و دروغ خودش به مردم، کلامي نمي گويد و با وقاحت،فرار به جلو مي کند تا کسي گريبانش را نگيرد! دريغ از ايران که در آن جماعتي اينچنين داعيه دار نخبگي و علم و دانش شده اند!
2- عده ديگري در دولت و مجلس، مدام از تاثير تحريم ها بر اقتصاد کشور مي گفتند، از زنجيري که تحريم ها به پاي اقتصاد بسته، از اينکه گذشتگان با حرف هاي «درشت» اقتصاد را اسير تحريم کردند و ما حالا با حرف هاي «درست» به اين اسارت پايان مي دهيم! از اينکه بايد از سياست به اقتصاد وام داد و يعني اينکه بايد در سياست عقب نشست تا اقتصاد رونق بگيرد! اينها را که يادتان هست!؟ حالا 4 سال همه اين تئوري ها اجرا شد! «اَبَر پروژه» آقايان به مدت 4 سال بدون کمترين مانعي اجرا شده و نتايجش روي دست مردم مانده است! حالا افزون بر گسترش تاسف بار بيکاري و رکود و... دشمن که يقين کرده اَبَر پروژه آقايان، کاملا منافع آنها را تامين مي کند، گام به گام جلو آمده و تحريم هاي جديد تحميل مي کند! واکنش آقايان چيست!؟ هيچ! به معني واقعي هيچ! آنها حرفهايي مي زنند که 4 سال پيش ديگران را به خاطر بيان آنها، سکه يک پول مي کردند! بعضي هايشان، مطبوعات را باعث نگراني مردم مي دانند و شاعرانه مي گويند «مطبوعات اضطراب بلاوجه درست نکنند»! يا مي گويد «اتفاق تازه اي نيفتاده و رسانه ها مردم را نگران نکنند»! آن ديگري بعد از 4 سال مذاکره و دادن همه امتيازات، تازه به نقطه صفر برگشته و مي گويد:«سر و صداي آمريکايي ها مهم نيست»! خب اگر واقعا چنين اعتقاداتي داريد، چرا رفتيد مذاکره کرديد و اين همه باج و امتياز داديد!؟ اگر کار آمريکا هيچ تاثيري نداشت، چرا بزرگ نمايي کرديد و از لزوم عقب نشيني و امتياز دادن سخن گفتيد!؟ حرف هاي آن روز خطا بود يا امروز!؟ نمي شود که هردو حرف درست باشد! مي شود!؟ البته از يک منظر حرف اين جماعت درست است! از اين جهت که زندگي آنها با رفتار و جنايات آمريکا دستخوش هيچ مشکلي نمي شود! نه فرزندانشان و نه خودشان از هيچ تهديدي چه اقتصادي چه جاني و.... اذيت نمي شوند،بنابر اين حق دارند بگويند اتفاقي نيفتاده! اما اگر حساب و کتابي باشد، بايد براي آنچه گفتند و آنچه دادند و آنچه امروز مي کنند، جواب بدهند!
3- يادمان نمي رود که حدود 4 سال قبل، رئيس جمهور محترم در برنامه هاي تبليغات انتخاباتي اش با حرارت و هيجان وعده داد:«آنچنان گشايش اقتصادي در کشور ايجاد کنم که اصلا مردم به اين 45 هزار تومان يارانه احتياج نداشته باشند» اکنون 4 سال و اندي گذشته و همه چيز در اختيار بوده است. تعامل با جهان(!) که به ادعاي دولتمردان، پيش از اين وجود نداشت، در اين دولت رخ داد. نتيجه آن چه شد؟! اکنون دولت بدون اينکه آن همه وعده را به ياد بياورد، يگانه کارخانه پررونق کشور را راه اندازي کرده و مدام در حال توليد آمار است! آمار اشتغال مثبت، آمار رونق مثبت، آمار صادرات مثبت، آمار تورم پائين و خلاصه همه چيز را روي کاغذ گل و بلبل مي کند! از آنها که همه مشکلات را دستاورد! قلمداد کرده و همه ناهنجاري ها را هنجار جلوه مي دادند خبري نيست! تو گويي هرگز در اين جهان نبوده اند و حرفي نزده اند که بخواهند مسئوليت اش را بپذيرند و اندکي- فقط اندکي- شرمنده مردم باشند! حالا اگر دلار از مرز 4 هزار تومان هم عبور کرد مهم نيست! هنوز بايد به سر دولت قبل زد که در آن دوره هم دلار گران شد! اگر اشتغال به نقطه اي رسيد که از حداقل هاي پيش بيني شده هم عقب افتاد، مهم نيست! مي شود با فتوشاپ جدول و نمودار آن را درست کرد! البته آش آنقدر شور شده که راهي براي فرار از حقايق وجود ندارد و روزي نيست که يکي از حاميان دولت اعتراض نکرده و طعنه اي نثار برنامه هاي(!) اقتصادي دولت نکند! دو روز قبل يکي از سينه چاکان دولت گفته بود؛ مردم فرودست در مرز انفجار هستند و چند روز قبل، آن يکي تئوريسين خودخوانده، خبر از نااميدي راي دهندگان به روحاني داده بود. اينها البته فقط طرح مشکل مي کنند و به روي مبارکشان هم نمي آورند که اين آشي است که خودشان با دروغ پردازي و شعبده بازي پخته اند و الان، خودشان مسئول آن هستند نه هيچ کس ديگر!
4- حالا همه اهل مبارزه با آمريکا شده اند، اهل رجز خواندن، اهل تقويت قواي موشکي، اهل ايستادگي و مقاومت و...! اينها البته اگر چاشني عمل هم داشته باشند، خيلي خوب و قابل پذيرش است. اما دو موضوع مهم را نبايد فراموش کرد.
نخست اين نگراني جدي هست که اين جماعت اساسا به اين سخنان معتقد و ملتزم نباشند و در اولين فرصت ممکن، باز همان راه نادرست سابق را بروند و کمترين عبرتي از گذشته نگرفته باشند، کما اينکه از گذشته ديگران – مثلا ليبي- عبرت نگرفتند.
دوم آنکه رفتار امروزين آنها، همانند تمثيل اول اين نوشتار است ،يعني همان شخصي که همه آدرس هاي غلط و گمراه کننده را داده ، بازهم در صندلي جلو مشغول آدرس دادن است! قطعا چنين اشخاصي همه هنر و تدبير خود را نشان داده اند و «اَبَر پروژه» آنها وضع امروز را رقم زده است. آنها هيچ راه و برنامه اي جز آنچه به شکست کامل رسيده ندارند و از کارآمدي لازم بي بهره اند. اين کمترين چيزي است که مي توان درباره آنها گفت. ويسنده: حسين شمسيان