پناه بردن به سِلبریتی‌ها از روی ناچاری


چرا در مواقع بحرانی، اعتمادها رنگ می‌بازند؟
پناه بردن به سِلبریتی‌ها از روی ناچاری 8اذر-96
این رنگ باختن بی اعتمادی ها موقع بحران ها همچون فاجعه زلزله وخلاء امدادو خدمات رسانی  ناشی ازعملکرد 4 دهه سیاست دین ابزاری وعوامفریبی ودروغ گویی وخلف وعده ها وخیانت به باور واعتماد عمومی همراه با سیاست بسیار پرهزینه جنگ افروزی بوده  است که ازسوی شیادان حاکم درمواضع نیازشان اعتماد عمومی به شدت مورد سواستفاده شان قرار گرفته  وخرشان که از پل می گذرد خنجر ازپشت زنی به اعتماد عمومی  می کنند .
منطقه زلزله زده سرپل‌ذهاب
گرچه همبستگی مردم برای کمک به مناطق زلزله‌زده کرمانشاه حرکتِ با شکوهی محسوب می‌شود و به نوعی در تاریخ ثبت شد، اما بحث بی‌اعتمادیِ اجتماعی نیز بارها مطرح و دیده شد؛ بی‌اعتمادی که به عقیده جامعه‌شناسان و کارشناسان، زنگ خطر را برای رنگ باختن اعتماد مردمی به صدا درآورده است.
در این میان پیش‌قدم شدن چهره‌های مشهور برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان موجب شد که بسیاری از مردم کمک‌های خودشان را از طریق این افراد به دست آسیب‌دیدگان برسانند، موضوعی که به عقیده رییس سابق انجمن جامعه‌شناسی ایران به بی‌اعتمادیِ به وجود آمده در جامعه بیشتر دامن می‌زند.
محمد امین قانعی راد - جامعه‌شناس - در گفت‌وگو با ایسنا، درباره این موضوع اظهار کرد: ما باید به بحران‌ها به عنوان محملی توجه کنیم که از طریق آن بتوان اعتماد اجتماعی را شکل داد و بازسازی کرد. زلزله زیان‌های جانی و مالی زیادی به بار می‌آورد، نباید اجازه داد که اعتماد اجتماعی هم در این بحران از بین برود.  
او ادامه داد: بلایای طبیعی ناخواسته پیش می‌آیند، اما در عین حال مردم و مسوولان باید از هر رخدادی به عنوان فرصت استفاده کنند و این موضوع را عرصه‌ای برای تقویت اجتماعی و نه تخریب آن بدانند. ما در حال پیشروی به سمتی هستیم که به جای اعتماد به نهادها و سازمان‌ها، به افراد اعتماد می‌کنیم و این امر می‌تواند دلایلی داشته باشد.   
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: آدم‌ها کم‌اعتماد هستند و از طرفی افراد سعی می‌کنند در رخدادهای اجتماعی با ویژگی‌های شخصی خود حضور داشته باشند. مردم تمایل چندانی برای مشارکت در فعالیت‌های گمنام کمک‌رسانی ندارند. فعالیت‌های گمنام یعنی اینکه ازسوی دولت شماره حسابی برای کمک اعلام شود و مردم مبلغی را به آن حساب واریز کنند. مردم تمایل دارند کل فرآیند را پیگیری و کمک کردن خود را به یک داستان یا روایت تبدیل کنند که خودشان هم در آن حضور دارند. به همین دلیل از طریق سازمان‌ها و گروه‌های نزدیک خود کمک‌رسانی می‌کنند و در موارد خاص سراغ سلبریتی‌هایی که به آنها علاقه دارند، نیز می‌روند.
قانعی‌راد افزود: افراد از نظر عاطفی با سلبریتی‌ها پیوند دارند، بنابراین اگر کمکی صورت بگیرد همراه با بارِ عاطفی بیشتری است و نوعی احساس رضایت و خرسندی بیشتری به افراد دست می‌دهد. هرچند گفته می‌شود شائبه تظاهر و ریا نباید در این کمک‌ها باشد، اما افراد تمایل چندانی ندارند که به صورت پنهان پولی را به حساب واریز کنند، دوست دارند در یک ماجرا شرکت کنند. مردم با کمک به شخصیت‌های مشهور خودشان را وارد داستانی می‌کنند که یک قهرمان دارد. چه بسا این اقدام نقد به وضعیت موجود هم باشد.  
او در پاسخ به این پرسش که آنچه ما از کمک‌خواهی در فرهنگ ایرانیان شنیده‌ایم بیشتر به صورت پنهانی بوده، اما چرا در حال حاضر مردم تلاش می‌کنند این امر خیرخواهانه خود را برجسته کنند و آن را نشان دهند؟  بیان کرد: اینکه انسان‌ها احساس دیده شدن در حین کمک را داشته باشند یک اتفاق طبیعی است. افراد با همین انگیزه گروه‌های خانوادگی را فعال می‌کنند. این گروه‌ها می‌توانند در محل کار یا مسجد محل زندگی هم شکل بگیرد و در عین حال هم فعالیت خیریه را انجام می‌دهند و هم دیده می‌شوند.
در کشوری که همه‌چیز فردگرایانه و شخص‌گرایانه است، ما باید به مردم یاد بدهیم که مدنی‌تر فکر کنند و مدنی‌تر عمل کنند، کانون و پل‌های اعتماد به یکدیگر را تقویت کنند.
این پژوهشگر ادامه داد: مردم در سطح بالاتر سراغ یک هنرپیشه یا قهرمان می‌روند که در ارتباط با او بیشتر دیده شوند تا پدیده کمک به یک روایت تبدیل ‌شود، روایتی که افراد در درون آن نقش بیشتری دارند. به همین ترتیب مردم هم کمک می‌کنند و هم علائق خود را در مشارکت با آن هنرپیشه یا قهرمان برجسته‌تر می‌کنند.  افراد با ارسال کمک‌های خود به شخصیت‌های مشهور به بهتر دیده شدن او نیز کمک می‌کنند.
قانعی‌راد درباره اینکه اگر با ضعف مدیریت بحران مواجه نبودیم، شخصیت‌های مشهور نیز وارد عمل نمی‌شدند گفت: به عقیده من اینکه شخصیت‌های مشهور برای کمک شماره حساب اعلام می‌کنند، بیانگر ناپختگی آنهاست. به این دلیل که با این کار آموزش بدی به مردم می‌دهند. در کشوری که همه چیز فردگرایانه و شخص گرایانه است، ما باید به مردم یاد بدهیم که مدنی‌تر فکر کنند و مدنی‌تر عمل کنند، کانون و پل‌های اعتماد به یکدیگر را تقویت کنند. اما با پیشرو شدن برای کمک‌رسانی به گستردگی این بی‌اعتمادی دامن می‌زنیم.
او افزود: اگر من به جای شخصیت‌های معروف بودم، شماره حساب یک نهاد را اعلام می‌کردم. برای مثال یک هنرپیشه می‌توانست به جای اعلام شماره حساب خود، شماره خانه هنرمندان یا خانه سینما را اعلام کند و بگوید من هم عضوی از این خانه هستم و توصیه می‌کنم که کمک‌هایتان را به این نهاد واریز کنید. یعنی یک نهاد و سازمان قابل اعتمادتر را به مردم معرفی می‌کردند.
این جامعه‌شناس درباره اینکه شاید بی‌اعتمادی‌ها فراتر از این موضوع است؟ توضیح داد: ما نمی‌توانیم برای انجام دادن یک کار خوب یا ساختن یک وضعیت مثبت یک وضعیت منفی ایجاد کنیم. ما نمی‌توانیم به صرف کمک به مردم بی‌اعتمادی را در جامعه تقویت کنیم. ما نهادهای دولتی هم داریم که وظایف خود را به درستی انجام می‌دهند. برای مثال مردم باید به جایی مثل هلال‌احمر اعتماد کنند، حتی اگر در مواقعی این اعتماد خطا باشد باید نسبت به اصلاح آن اعتراض کنند.
اگر در نهادی اختلاسی رخ می‌دهد نباید درِ آن را بست بلکه باید دید که چگونه ساز و کارهای نظارتی بر این نهادها را می‌توان تقویت کرد که این پدیده دوباره اتفاق نیفتد.
قانعی راد بیان کرد: مسوولان ما می‌توانند نظارت مردمی بر چنین نهادهایی را تقویت و به افزایش اعتماد اجتماعی به سازمان‌ها نهادها کمک کنند. بخش زیادی از این نهادها غیردولتی هستند که در طول سال‌ها امتحان خود را پس داده‌اند و می‌توان به آنها اعتماد کرد. اگر در نهادی اختلاسی رخ می‌دهد، نباید درِ آن را بست؛ بلکه باید دید که چگونه ساز و کارهای نظارتی بر این نهادها را می‌توان تقویت کرد که این پدیده دوباره اتفاق نیفتد. متاسفانه به دلیل اختلاس‌ها و فسادهای سازمانی متعددی که اتفاق افتاده، باید به مردم برای بی اعتماد بودن از نظر عاطفی حق داد.
او با بیان اینکه من به عنوان یک جامعه‌شناس معتقدم نمی‌توان با ساز و کارهای فردگرایانه جامعه را اداره و کنترل کنم، گفت: اگر برخی افراد از پول‌هایی که برای این اتفاق جمع شده سوءاستفاده کنند، چه نظارت و کنترلی وجود دارد؟ چرا این افراد خودشان را مرکز جذب کمک‌ها قرار می‌دهند؟ چه انگیزه‌ای دارند؟ فرض کنید پنج میلیارد تومان هم در حساب یک فرد جمع شد، چه ساز و کارها و برنامه‌ریزی‌هایی برای اداره این مبلغ و تشخیص هزینه آن وجود دارد؟
این پژوهشگر اضافه کرد: من برای آنکه افراد محوریت جذب کمک‌های مردمی قرار بگیرند مخالفم. اینکه شخصیت‌های مشهور با همفکران خود انجمن شناسنامه‌دار و ثبت شده‌ای را برای همیاری مردم تشکیل دهند، ایده خوبی است، اما اینکه یک فرد به تنهایی دست به چنین کاری بزند به معنای دعوت مردم به تفکر پیشامدرن و فردی است که در بهترین حالت به آن هیئتی می‌گویند. البته فعالیت‌های هیئتی، جمعی و گفت‌وگویی بود.
قانعی‌راد بیان کرد: سازماندهی کردن هزینه‌های جذب شده زمان‌بر و نیازمند فکر، ایده و تیم است. از طرفی این وضعیت تا چه زمانی می‌تواند ادامه داشته باشد؟ ممکن است ساخت خانه برای زلزله‌زدگان سال‌ها زمان ببرد. اگر قرار است افراد جامعه را اداره کنند، پس باید سازمان‌های دولتی و غیر دولتی را تعطیل کرد. ما باید به شیوه‌های افزایش مشارکت مردم در نهادهای دولتی پیش برویم.
او درباره اینکه آیا نظارت مردمی بر نهادها در کشور ما وجود دارد؟ گفت: ساز و کار آن پیش بینی نشده است. برای مثال اتاق بازرگانی می‌تواند روی اقلام کمکی نظارت کند یا سازمانی مثل دفاع از حقوق مصرف کننده یا سازمان‌ها و نهادهای غیردولتی که برای بهداشت و سلامت جامعه کار می‌کنند در این زمینه نظارت داشته باشند.
اگر برخی چهره‌های معروف از پول‌هایی که جمع شده سوءاستفاده کنند، چه کنترلی وجود دارد؟ آنها چه انگیزه‌ای دارند؟ اگر پنج میلیارد تومان در حساب یک فرد جمع شد، چه برنامه‌ریزی‌ برای هزینه‌کردِ آن وجود دارد؟
این پژوهشگر ادامه داد: من سال‌ها به عنوان رییس انجمن جامعه شناسی و عضو هیئت مدیره آن کار کردم، یک بار  یک نهاد دولتی نگفت شما که حدود دو هزار عضو هیئت علمی، پژوهشگر و دانش آموخته جامعه شناسی دارید، دو نفر را به عنوان جامعه شناس و برای حضور در کمیته نظارت به سازمان بهزیستی بفرستید تا روی عملکرد و برنامه‌های بهزیستی نظارت کنند. متاسفانه چنین همکاری وجود ندارد به همین دلیل مردم هم بی اعتماد هستند زیرا تجربه مشارکت در سازمان‌ها را ندارند.
قانعی راد اضافه کرد: مسوولان ما در این زمینه با هشدار مواجه شدند تا بعد از این اتفاق از فرصت‌های پیش رو برای اعتمادسازی استفاده کنند. راه حل این موضوع پناه بردن به افراد نیست. ما در ظاهر این اتفاق شاهد شکوه و همبستگی اجتماعی هستیم که واقعا هم این طور هست اما وقتی پیش می‌رویم متوجه چالش‌هایی درون آن می‌شویم. حرکت‌های خودجوش مردمی پدیده همدلی را با شیوه‌های پوپولیستی پیوند می‌دهد. از این حرکت بارها ‌نقد ‌شده است زیرا در عرصه سیاست، فرهنگ و کمک رسانی جوابگو نیست.

این جامعه شناس گفت: ما شاهد این اتفاق  در ساختمان پلاسکو تهران هم بودیم. هجوم مردم برای کمک موجب شده بود تا امداد رسانی با مشکل مواجه شود. بنابراین این موارد برای نهادهای دولتی دست و پا گیری ایجاد می‌کند. میل در صحنه بودن در ما ایرانی‌ها وجود دارد و میل قوی است.