نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره
اي جناح رقیب. 30 آبان -96
مژده فصل
همدلي پس از يک هفته جنجال و اتهام زني!
سرويس سياسي- امر اخلاقي در بستر سياسي چگونه ممکن است؟ نهايت بي اخلاقي کجاست؟ سياست منهاي دين و اخلاق تا کجا مي تواند بر اسب «وانموده ها» بتازد؟ اين سوال ها براي چيست؟
ديروز روزنامه اعتماد سرمقاله اي به قلم مديرمسئول اين روزنامه و نماينده مردم تهران منتشر کرد. اين گزارش در تلاش بود تا اين ايام را به واسطه زلزله کرمانشاه «فصل همدلي، نه نزاع» بنامد. صد البته که تا اينجاي کار هيچ مشکلي نيست و حتي کيهان نيز از همان روزهاي نخست زلزله دائما اين را يادآور شد که اکنون مردم به کمک احتياج دارند نه به ماجراهاي پليسي براي يافتن مجرم (آن هم مجرم فرضي).
زلزله در کدام دولت سياسي شد؟
وي در سرمقاله خود نوشته است: «هر كس كه وارد منطقه زلزله مي شود طبيعي است كه تحت تاثير احساسات و عواطف انساني قرار بگيرد. آلام مردم، خرابي ها، نارسايي ها، مشكلات، بي سرپناهي و از اين قبيل، دل هر ناظري را به درد مي آورد و او را مغلوب عواطف و هيجانات مي كند. عيبي ندارد اگر اينجا از تعبير «جوزدگي» استفاده كنيم.»
براي ذکر نمونه اي پيرامون آنچه نماينده تهران عنوان کرده است مي توان از اظهارات شتاب زده آقاي جهانگيري معاون اول دولت ياد کرد. فرداي آن شبي که زلزله رخ داد جهانگيري بيشترين آمار کشته ها را به مسکن مهر نسبت داد! در حالي که هنوز اجساد زير آوار بود و ساعات پرالتهاب پس از حادثه، چطور معاون اول آماري اين گونه را با قطعيت بيان مي کند؟ که حتي اگر درست هم مي بود گفتنش در آن شرايط چه التهابي براي ميليون ها نفر ديگر ايجاد مي کرد؟ دو روز پس از اظهارات جهانگيري متاسفانه رئيس محترم جمهور نيز به اين قافله پيوست. وقتي در سفر کرمانشاه تاخت و تاز به مسکن مهر آغاز شد. اما در همين اثنا مدير شهرسازي دولت در منطقه کرمانشاه در گفت وگو با ايلنا گفت که تلفات مسکن مهر 2نفر بوده است.
آقاي نماينده آن روز سکوت کرديد!
وي در ادامه مطلبش نوشته است: «اين نوع انتقاد به نفع زلزله زده ها و آسيب ديدگان از اين فاجعه طبيعي نيز نيست و كمكي به آنها نمي كند. سياسي شدن زلزله خطرناك است. هم از اين طرف شكستن كاسه و كوزه ها بر سر مسكن مهر ما را به جايي نمي رساند؛ هم از آن طرف منكوب كردن مسئولان عالي مقام كمكي نمي كند. نه تنها كمك نمي كند بلكه باعث پديد آمدن كينه و نقار مي شود و تفرقه و دودستگي را دامن مي زند. ما بيش از هر زمان ديگري نياز به وحدت داريم.»
پرسشي که از اعتماد وجود دارد اين است که چرا آن زمان که معاون اول زلزله را سياسي کرد يا رئيس جمهور به تکرار آن پرداخت اين مطالب را ننوشتيد و در صفحه نخست روزنامه خود اين تيتر را قرار نداديد: «پس لرزهاي سياسي»
مدير مسئول اعتماد احتمالا مي داند که وقتي اکنون به چنين کاري مبادرت ورزيده يعني تلاش کرده اعمال دولت را توجيه کرده و اتهام سياسي کردن زلزله را متوجه ديگران کند، اگرچه در يک سطر به اختصار به آن اشاره اي کرده است.
اصلاح طلبان و طبقات مختلف
روزنامه آرمان در مطلبي نوشت: «اصلاح طلبان هنوز نتوانسته اند با طبقات جامعه ارتباط بسيار خوبي برقرار کنند. ارتباط جريان اصلاحات با طبقه بالاي جامعه قابل قبول است و احترام متقابل در اين زمينه وجود دارد. از سوي ديگر جريان اصلاحات متکي به طبقه متوسط است و رابطه بسيار نزديکي با اين طبقه برقرار کرده است اما ارتباط جريان اصلاحات با طبقه ديگر جامعه داراي مشکل است و يک رابطه دوطرفه مثبت و سازنده در اين زمينه وجود ندارد. به نظر من اگر جريان اصلاحات قصد دارد پس از دولت حسن روحاني يک دولت صددرصد اصلاح طلب تشکيل دهد، بايد در رابطه خود با اين طبقه جامعه تجديدنظر کند و براي اين طبقه محروم جامعه نيز سرمايه گذاري سياسي و اجتماعي داشته باشد».
چندي پيش- ارديبهشت 96- مشاور رئيس دولت اصلاحات اذعان کرد که اصلاح طلبان اعتنايي به مناطق محروم نداشته اند.
وي افزود: «اين مشکل اعتداليون و اصلاح طلبان است که زبان ارتباط با توده هاي مردم را کمتر دارند...ستادهاي اصلاح طلبان از خيلي وقت پيش بايد تمهيد مي کردند که حرکتي را در يک جغرافياي انساني شروع کنند که در آن ضعف و خلا دارند. امروز مي بينيم که بيشتر تجمع هاي اصلاح طلبان در مراکز استان ها برگزار مي شود. اين امر مي تواند ما را از اين غافل کند که بيشتر توده هاي مشارکت جو در روستاها هستند».
عبدالله نوري- اسفند 95- گفته بود: «يکي از مشکلات پيش روي آقاي روحاني، اقشار محروم و نقاط محروم و نقاط حاشيه اي است. حاشيه نشين ها و مناطق محروم کشور ممکن است اين احساس را داشته باشند که براي رفع مشکلات گوناگون آنها اقدامات جدي و ملموس نشده است و به نوعي به ذهن آنها تبعيض القاء شده باشد».
مصطفي کواکبيان عضو فراکسيون اميد مجلس- ارديبهشت 92- گفته بود: «بي توجهي به طبقات محروم جامعه چه به صورت تعمدي و چه ناخواسته يکي از معايب دولت هاشمي رفسنجاني بود».
نمک پاشيدن به زخم زلزله زده ها
روزنامه شرق در يادداشتي به بازي سياسي دولتمردان با زلزله اخير و منتسب کردن تلفات زلزله به مسکن مهر پرداخته و از آنان خواست به زخم زلزله زده ها نمک نپاشند.
در بخشي از اين يادداشت با اشاره به مديريت بحران در مقاطعي چون زلزله آمده است : به جرئت مي توان ادعا کرد عيار سنجش کارآمدي و توان مديريتي کشورها در آمادگي و مديريت حوادث طبيعي است. قدرت کشور زماني به منصه ظهور مي رسد که هنگام رخداد و آزمون سخت زلزله، در نخستين لحظات و ساعات طلايي، واحدهاي آموزش ديده مانند عقاب در منطقه آسيب فرود مي آيند و مانند تيمي هماهنگ به گونه اي تلاش مي کنند که گويي سال هاي متمادي در کنار يکديگر تمرين هاي امداد و نجات را فراگرفته اند. اقلام مورد نياز اسکان موقت و خورد و خوراک مردم آسيب ديده در کوتاه ترين زمان بين آنان توزيع مي شود. واحدهاي درماني در مکان مناسب تعبيه مي شوند، موسسات عمومي مورد نياز به سرعت فعال شده و خدمت رساني را آغاز مي کنند. داوطلبان امدادرسان ذيل واحدهاي مديريت بحران سازماندهي و براساس اولويت هايي که همان ستاد تشخيص داده است وارد عمل مي شوند.
در ادامه اين يادداشت با اشاره به اظهارات برخي مقامات دولتي در حمله به مسکن مهر پس از زلزله اخير آمده است : در شرايطي که ابعاد ويراني بسيار وسيع و تعداد خانه هاي ويران شده و آوار شده و سقف هاي فروريخته بر سر مردم، خارج از شمارش است، انگشت نهادن بر ويراني واحدهاي مسکن مهر که در ميان ويراني هاي زلزله گم است، چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ آيا بهتر نيست پاي سياست را از اين گونه فجايع ملي بيرون بکشيم و امکانات کشور را در کاهش آلام مردم و حل مشکلات ساختاري عديده مديريتي بسيج کنيم؟
گفتني است روزنامه زنجيره اي شرق از جمله روزنامه هاي مدعي اصلاحات است که در روزهاي پس از زلزله بازي سياسي بر روي آوار مصيبت هاي مردم را پي گرفت، تيتر هايي مانند «زلزله عراق ايران را لرزاند» و «قصر اندوه» و تاکيد بر اينکه «دومين مجموعه مسکن مهر در سرپل ذهاب در برابر زمين لرزه مقاومت نکرد» در اين راستا بايد مورد ارزيابي قرار گيرد.
روحاني به ما نياز دارد
روزنامه زنجيره اي شرق بخش هايي از گفت و گوي حسين مرعشي عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران سازندگي را با هفته نامه سازندگي بازنشر کرد.
مرعشي در اين گفت و گو به نياز روحاني به اصلاح طلبان پرداخته و گفته است: «نبايد فراموش كنيم آقاي دکتر روحاني، امروز آن قدر به جبهه حاميان و راي دهندگان خودش نياز دارد که اين نياز، بيش از ايام انتخابات و روز راي گيري است. با اطمينان مي گويم اگر آقاي روحاني کوچک ترين اشتباهي کند، خودش يا اطرافيانش اشتباهي کنند و بين خودشان با جبهه متحدي که آنها را به رياست جمهوري رساند، فاصله ايجاد شود، نيروهاي افراطي، آقاي روحاني را زمين گير خواهند کرد. روحاني حتما اين مقدار هوشمندي سياسي دارد که دقت کند هيچ فاصله اي بين او و جبهه حاميانش، ايجاد نشود.»
وي ادامه داده است: «ترکيب دولت هم نسبت به ترکيب قبلي، تفاوت چنداني از لحاظ سهم اصولگرايي و اصلاح طلبي ندارد و همان طور كه گفتم، ٨٠ درصد انتخاب استانداران از نظر من درست است. آقاي رحماني فضلي با همکاري آقاي جهانگيري، خيلي خوب در اين مسئله عمل کردند؛ اما تاکيد مي کنم آقاي روحاني حتما بايد سياست هاي اقناعي را در مواجهه با جبهه حاميان خودش در پيش بگيرد.»
مرعشي در ادامه تصريح کرده است: «پشتيباني اصلاح طلبان از آقاي روحاني، يک حركت راهبردي مهم است. راهبردي است براي نجات ايران، براي به بن بست نرسيدن جمهوري اسلامي. براي سربلندي اين ملت. خطاهاي آقاي روحاني، خطاهاي تاکتيکي است و جواب خطاي تاكتيكي را نبايد با اشتباه راهبردي داد.»
فارغ از اينکه مدعيان اصلاحات همواره منافع خود را منافع و مصالح ايران و جمهوري اسلامي خوانده و قلمداد کرده اند در حالي که همواره به دنبال منفعت شخصي خود در تحولات سياسي بوده اند بايستي به اين نکته اشاره کرد که اصلاح طلبان در ماه هاي گذشته به شدت سهم خواهي از روحاني را تشديد کرده و فشار به دولت را افزايش داده اند، در حالي که اکثريت اعضاي کابينه از ميان اصلاح طلبان و حزب کارگزاران انتخاب شده اند آنان در تلاش هستند تا ناکارآمدي هاي دولت دوازدهم را به حساب ديگران گذاشته و در انتخابات 1400 در قامت منتقد حاضر شوند نه پاسخگوي ناکامي ها و اين در حالي است که دولت يازدهم و دوازدهم بيشترين ضربات را از سوي مديران اصلاح طلبي ديده است که دنبال سهم بيشتري هستند ولي ناکارآمدي آنان انتقادها به دولت را تشديد کرده است.
سرويس سياسي- امر اخلاقي در بستر سياسي چگونه ممکن است؟ نهايت بي اخلاقي کجاست؟ سياست منهاي دين و اخلاق تا کجا مي تواند بر اسب «وانموده ها» بتازد؟ اين سوال ها براي چيست؟
ديروز روزنامه اعتماد سرمقاله اي به قلم مديرمسئول اين روزنامه و نماينده مردم تهران منتشر کرد. اين گزارش در تلاش بود تا اين ايام را به واسطه زلزله کرمانشاه «فصل همدلي، نه نزاع» بنامد. صد البته که تا اينجاي کار هيچ مشکلي نيست و حتي کيهان نيز از همان روزهاي نخست زلزله دائما اين را يادآور شد که اکنون مردم به کمک احتياج دارند نه به ماجراهاي پليسي براي يافتن مجرم (آن هم مجرم فرضي).
زلزله در کدام دولت سياسي شد؟
وي در سرمقاله خود نوشته است: «هر كس كه وارد منطقه زلزله مي شود طبيعي است كه تحت تاثير احساسات و عواطف انساني قرار بگيرد. آلام مردم، خرابي ها، نارسايي ها، مشكلات، بي سرپناهي و از اين قبيل، دل هر ناظري را به درد مي آورد و او را مغلوب عواطف و هيجانات مي كند. عيبي ندارد اگر اينجا از تعبير «جوزدگي» استفاده كنيم.»
براي ذکر نمونه اي پيرامون آنچه نماينده تهران عنوان کرده است مي توان از اظهارات شتاب زده آقاي جهانگيري معاون اول دولت ياد کرد. فرداي آن شبي که زلزله رخ داد جهانگيري بيشترين آمار کشته ها را به مسکن مهر نسبت داد! در حالي که هنوز اجساد زير آوار بود و ساعات پرالتهاب پس از حادثه، چطور معاون اول آماري اين گونه را با قطعيت بيان مي کند؟ که حتي اگر درست هم مي بود گفتنش در آن شرايط چه التهابي براي ميليون ها نفر ديگر ايجاد مي کرد؟ دو روز پس از اظهارات جهانگيري متاسفانه رئيس محترم جمهور نيز به اين قافله پيوست. وقتي در سفر کرمانشاه تاخت و تاز به مسکن مهر آغاز شد. اما در همين اثنا مدير شهرسازي دولت در منطقه کرمانشاه در گفت وگو با ايلنا گفت که تلفات مسکن مهر 2نفر بوده است.
آقاي نماينده آن روز سکوت کرديد!
وي در ادامه مطلبش نوشته است: «اين نوع انتقاد به نفع زلزله زده ها و آسيب ديدگان از اين فاجعه طبيعي نيز نيست و كمكي به آنها نمي كند. سياسي شدن زلزله خطرناك است. هم از اين طرف شكستن كاسه و كوزه ها بر سر مسكن مهر ما را به جايي نمي رساند؛ هم از آن طرف منكوب كردن مسئولان عالي مقام كمكي نمي كند. نه تنها كمك نمي كند بلكه باعث پديد آمدن كينه و نقار مي شود و تفرقه و دودستگي را دامن مي زند. ما بيش از هر زمان ديگري نياز به وحدت داريم.»
پرسشي که از اعتماد وجود دارد اين است که چرا آن زمان که معاون اول زلزله را سياسي کرد يا رئيس جمهور به تکرار آن پرداخت اين مطالب را ننوشتيد و در صفحه نخست روزنامه خود اين تيتر را قرار نداديد: «پس لرزهاي سياسي»
مدير مسئول اعتماد احتمالا مي داند که وقتي اکنون به چنين کاري مبادرت ورزيده يعني تلاش کرده اعمال دولت را توجيه کرده و اتهام سياسي کردن زلزله را متوجه ديگران کند، اگرچه در يک سطر به اختصار به آن اشاره اي کرده است.
اصلاح طلبان و طبقات مختلف
روزنامه آرمان در مطلبي نوشت: «اصلاح طلبان هنوز نتوانسته اند با طبقات جامعه ارتباط بسيار خوبي برقرار کنند. ارتباط جريان اصلاحات با طبقه بالاي جامعه قابل قبول است و احترام متقابل در اين زمينه وجود دارد. از سوي ديگر جريان اصلاحات متکي به طبقه متوسط است و رابطه بسيار نزديکي با اين طبقه برقرار کرده است اما ارتباط جريان اصلاحات با طبقه ديگر جامعه داراي مشکل است و يک رابطه دوطرفه مثبت و سازنده در اين زمينه وجود ندارد. به نظر من اگر جريان اصلاحات قصد دارد پس از دولت حسن روحاني يک دولت صددرصد اصلاح طلب تشکيل دهد، بايد در رابطه خود با اين طبقه جامعه تجديدنظر کند و براي اين طبقه محروم جامعه نيز سرمايه گذاري سياسي و اجتماعي داشته باشد».
چندي پيش- ارديبهشت 96- مشاور رئيس دولت اصلاحات اذعان کرد که اصلاح طلبان اعتنايي به مناطق محروم نداشته اند.
وي افزود: «اين مشکل اعتداليون و اصلاح طلبان است که زبان ارتباط با توده هاي مردم را کمتر دارند...ستادهاي اصلاح طلبان از خيلي وقت پيش بايد تمهيد مي کردند که حرکتي را در يک جغرافياي انساني شروع کنند که در آن ضعف و خلا دارند. امروز مي بينيم که بيشتر تجمع هاي اصلاح طلبان در مراکز استان ها برگزار مي شود. اين امر مي تواند ما را از اين غافل کند که بيشتر توده هاي مشارکت جو در روستاها هستند».
عبدالله نوري- اسفند 95- گفته بود: «يکي از مشکلات پيش روي آقاي روحاني، اقشار محروم و نقاط محروم و نقاط حاشيه اي است. حاشيه نشين ها و مناطق محروم کشور ممکن است اين احساس را داشته باشند که براي رفع مشکلات گوناگون آنها اقدامات جدي و ملموس نشده است و به نوعي به ذهن آنها تبعيض القاء شده باشد».
مصطفي کواکبيان عضو فراکسيون اميد مجلس- ارديبهشت 92- گفته بود: «بي توجهي به طبقات محروم جامعه چه به صورت تعمدي و چه ناخواسته يکي از معايب دولت هاشمي رفسنجاني بود».
نمک پاشيدن به زخم زلزله زده ها
روزنامه شرق در يادداشتي به بازي سياسي دولتمردان با زلزله اخير و منتسب کردن تلفات زلزله به مسکن مهر پرداخته و از آنان خواست به زخم زلزله زده ها نمک نپاشند.
در بخشي از اين يادداشت با اشاره به مديريت بحران در مقاطعي چون زلزله آمده است : به جرئت مي توان ادعا کرد عيار سنجش کارآمدي و توان مديريتي کشورها در آمادگي و مديريت حوادث طبيعي است. قدرت کشور زماني به منصه ظهور مي رسد که هنگام رخداد و آزمون سخت زلزله، در نخستين لحظات و ساعات طلايي، واحدهاي آموزش ديده مانند عقاب در منطقه آسيب فرود مي آيند و مانند تيمي هماهنگ به گونه اي تلاش مي کنند که گويي سال هاي متمادي در کنار يکديگر تمرين هاي امداد و نجات را فراگرفته اند. اقلام مورد نياز اسکان موقت و خورد و خوراک مردم آسيب ديده در کوتاه ترين زمان بين آنان توزيع مي شود. واحدهاي درماني در مکان مناسب تعبيه مي شوند، موسسات عمومي مورد نياز به سرعت فعال شده و خدمت رساني را آغاز مي کنند. داوطلبان امدادرسان ذيل واحدهاي مديريت بحران سازماندهي و براساس اولويت هايي که همان ستاد تشخيص داده است وارد عمل مي شوند.
در ادامه اين يادداشت با اشاره به اظهارات برخي مقامات دولتي در حمله به مسکن مهر پس از زلزله اخير آمده است : در شرايطي که ابعاد ويراني بسيار وسيع و تعداد خانه هاي ويران شده و آوار شده و سقف هاي فروريخته بر سر مردم، خارج از شمارش است، انگشت نهادن بر ويراني واحدهاي مسکن مهر که در ميان ويراني هاي زلزله گم است، چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ آيا بهتر نيست پاي سياست را از اين گونه فجايع ملي بيرون بکشيم و امکانات کشور را در کاهش آلام مردم و حل مشکلات ساختاري عديده مديريتي بسيج کنيم؟
گفتني است روزنامه زنجيره اي شرق از جمله روزنامه هاي مدعي اصلاحات است که در روزهاي پس از زلزله بازي سياسي بر روي آوار مصيبت هاي مردم را پي گرفت، تيتر هايي مانند «زلزله عراق ايران را لرزاند» و «قصر اندوه» و تاکيد بر اينکه «دومين مجموعه مسکن مهر در سرپل ذهاب در برابر زمين لرزه مقاومت نکرد» در اين راستا بايد مورد ارزيابي قرار گيرد.
روحاني به ما نياز دارد
روزنامه زنجيره اي شرق بخش هايي از گفت و گوي حسين مرعشي عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران سازندگي را با هفته نامه سازندگي بازنشر کرد.
مرعشي در اين گفت و گو به نياز روحاني به اصلاح طلبان پرداخته و گفته است: «نبايد فراموش كنيم آقاي دکتر روحاني، امروز آن قدر به جبهه حاميان و راي دهندگان خودش نياز دارد که اين نياز، بيش از ايام انتخابات و روز راي گيري است. با اطمينان مي گويم اگر آقاي روحاني کوچک ترين اشتباهي کند، خودش يا اطرافيانش اشتباهي کنند و بين خودشان با جبهه متحدي که آنها را به رياست جمهوري رساند، فاصله ايجاد شود، نيروهاي افراطي، آقاي روحاني را زمين گير خواهند کرد. روحاني حتما اين مقدار هوشمندي سياسي دارد که دقت کند هيچ فاصله اي بين او و جبهه حاميانش، ايجاد نشود.»
وي ادامه داده است: «ترکيب دولت هم نسبت به ترکيب قبلي، تفاوت چنداني از لحاظ سهم اصولگرايي و اصلاح طلبي ندارد و همان طور كه گفتم، ٨٠ درصد انتخاب استانداران از نظر من درست است. آقاي رحماني فضلي با همکاري آقاي جهانگيري، خيلي خوب در اين مسئله عمل کردند؛ اما تاکيد مي کنم آقاي روحاني حتما بايد سياست هاي اقناعي را در مواجهه با جبهه حاميان خودش در پيش بگيرد.»
مرعشي در ادامه تصريح کرده است: «پشتيباني اصلاح طلبان از آقاي روحاني، يک حركت راهبردي مهم است. راهبردي است براي نجات ايران، براي به بن بست نرسيدن جمهوري اسلامي. براي سربلندي اين ملت. خطاهاي آقاي روحاني، خطاهاي تاکتيکي است و جواب خطاي تاكتيكي را نبايد با اشتباه راهبردي داد.»
فارغ از اينکه مدعيان اصلاحات همواره منافع خود را منافع و مصالح ايران و جمهوري اسلامي خوانده و قلمداد کرده اند در حالي که همواره به دنبال منفعت شخصي خود در تحولات سياسي بوده اند بايستي به اين نکته اشاره کرد که اصلاح طلبان در ماه هاي گذشته به شدت سهم خواهي از روحاني را تشديد کرده و فشار به دولت را افزايش داده اند، در حالي که اکثريت اعضاي کابينه از ميان اصلاح طلبان و حزب کارگزاران انتخاب شده اند آنان در تلاش هستند تا ناکارآمدي هاي دولت دوازدهم را به حساب ديگران گذاشته و در انتخابات 1400 در قامت منتقد حاضر شوند نه پاسخگوي ناکامي ها و اين در حالي است که دولت يازدهم و دوازدهم بيشترين ضربات را از سوي مديران اصلاح طلبي ديده است که دنبال سهم بيشتري هستند ولي ناکارآمدي آنان انتقادها به دولت را تشديد کرده است.