گزیده ها قسمت پنحم 9 اردیبهشت - 97

گزیده ها قسمت  پنحم  9 اردیبهشت - 97
انجمن علمی باستان‌شناسی ایران طی بیانیه ای به زوایای مختلف کشف جسد مومیایی در ضلع غربی حرم حضرت عبدالعظیم (ع) پرداخت، همچنین این انجمن؛ تجربه و چگونگی برخورد با دو مورد کشف مومیایی در دیگر کشورهای دنیا را نیز تشریح کرد.
انجمن علمی باستان‌شناسی ایران طی بیانیه ای به زوایای مختلف کشف جسد مومیایی در ضلع غربی حرم حضرت عبدالعظیم (ع) پرداخت، همچنین این انجمن؛ تجربه و چگونگی برخورد با دو مورد کشف مومیایی در دیگر کشورهای دنیا را نیز تشریح کرد.
به گزارش تسنیم، در بیانیه انجمن علمی باستان‌شناسی ایران درباره کشف جسد مومیایی آمده است: به تازگی (در تاریخ سوم اردیبهشت ماه 1397) خبر کشف جسد مومیایی شده‌ای در حین خاک‌برداری در ضلع غربی حرم حضرت عبدالعظیم (ع) جوش و خروشی در میان خاص و عام به راه انداخت که بحث آن تا رسانه‌های بین‌المللی نیز کشیده شد. نکته‌ای که به حساسیت فزایندۀ این خبر انجامید، نزدیکی محل کشف جسد به مقبرۀ تخریب‌شدۀ پهلوی اول بوده است. ازهمین‌رو، گمانه‌زنی‌ها به منظور انتساب جسد مکشوفه، به جسد مومیایی شدۀ رضاخان، که تصور می‌شود همچنان در این بخش از حرم عبدالعظیم (ع) مدفون باشد، بالا گرفت.
پس از گذشت چند روز از این خبر، به‌جز دو تصویر کم کیفیت در فضای مجازی، اطلاعات زیادی از شرایط و جزییات کشف و خود جسد فاش نشده است. از آنجاکه این کشف در حریم بنا و اثری یافت شده که در فهرست آثار ملی میراث فرهنگی به ثبت رسیده است، اصلی‌ترین متولی و مرجع ذیصلاح برای رسیدگی به موضوع، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور است.
از سویی با توجه به کشف یک جسد -صرف نظر از شیوۀ تدفین آن -در حین عملیات خاکبرداری در حریم این اثر ثبتی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشگران باستان‌شناس مرجع ذی‌صلاح برای بررسی و ارزیابی کم و کیف این کشف بوده و دست‌کم از این منظر می‌بایست کاملاً با نگاه تخصصی و علمی به موضوع نگریسته شود.
چنانکه می‌دانیم این نخستین بار در تاریخ نیست که چنین موردی پیش آمده و بقایای جسد یا اجسادی کشف شده که تعیین اصالت آن، مورد مناقشه قرار گرفته است.
چنانکه در ماجرای کشف بقایای اجساد خانواده رومانف، آخرین تزار روس که به دست بلشوییک‌ها به قتل رسیدند و نیز در ماجرای کشف بقایای اسکلت نیکلای کوپرنیکوس، دانشمند سدۀ پانزدهم و شانزدهم میلادی در زیر کلیسای جامع شهر فرومبورک در لهستان، مسئولان به کمک متخصصان باستان‌شناس و علوم باستان‌شناختی به بررسی موضوع پرداخته و با روش‌های علمی به حل موضوع کمک کردند.
در خصوص جسد مکشوفه در حریم حضرت عبدالعظیم (ع) نیز باید نخست یک گروه باستان‌شناس به منظور بررسی صحت و سقم شرایط و اصالت کشف، پرداخته و پس از احراز صحت کشف، برای تاریخ‌گذاری بقایا، نمونه‌هایی از بافت جسد و همچنین پوشش آن تا تاریخ مرگ و دفن جسد مشخص شود که این امر از طریق روش بسیار دقیق رادیوکربن قابل انجام است.
همچنین نمونه‌هایی برای استخراج و توالی‌یابی DNA نیز باید برداشته شده و پس از انجام آنالیزهای مشخص در شرایط آزمایشگاهی خاص DNA باستانی، نتیجه با نمونۀ DNA بازماندگان خاندان پهلوی و یا هر مدعی دیگر، مقایسه شده و آنگاه درباره انتساب آن به شخص خاص، اظهار نظر شود.
گرچه طی چند روز گذشته برخی از مسئولان کنونی و سابق سازمان میراث فرهنگی و همچنین سایر تشکل‌های مرتبط با حوزۀ میراث فرهنگی بیانیه‌ها یا مصاحبه‌ها و اظهارنظرهایی داشته‌اند، انجمن علمی باستان‌شناسی ایران به نمایندگی از جامعۀ باستان‌شناسی کشور، اعم از اعضای هیئت علمی، کارشناسان و دانشجویان این حوزه، به‌عنوان اصلی‌ترین متخصصان ذی‌صلاح در این زمینه -صرف از نظر از هر گونه اظهار نظر در خصوص تایید یا رد انتساب جسد مکشوفه به رضا شاه پهلوی و به دور از هر گونه جهت‌گیری‌های سیاسی و پیشداوری‌های غیر علمی- از مسئولان ذیربط درخواست دارد تا شرایط را برای حضور یک گروه باستان‌شناسی در محل مورد نظر فراهم بیاورد.
در پایان انجمن علمی باستان‌شناسی ایران اعلام می‌دارد که آماده هر گونه همکاری علمی و تخصصی برای پاسخ به این مسئله و نیز روشن شدن افکار عمومی است.
متهم گفت: من به دلیل مشکلات زیادی که در زندگی شخصی‌ام داشتم به بهانه انرژی‌درمانی با زنان زیادی رابطه برقرار می‌کردم، رکسانا و مادرش هم یکی از آنها بودند. من از این مادر و دختر پول گرفته ‌بودم. مادر رکسانا وقتی که دید نمی‌تواند پول را از من پس بگیرد کنار کشید اما رکسانا همچنان پیگیر بود. تا اینکه مجبور شدم برای ساکت‌کردنش او را بکشم.
مرد مدعی انرژی‌درمانی که از دختری کلاهبرداری کرده‌ بود، برای پس‌ندادن پول دختر او را به قتل رساند.
به گزارش شرق، دختر جوان یک سال قبل درپی قراری که با مرد جوان داشت، به قتلگاه رفت و کشته‌ شد. پلیس زمانی در جریان این حادثه قرار گرفت که مادر رکسانا خبر داد دخترش گم شده‌ است.
او گفت: دخترم گفت پولی به یکی از دوستانش قرض داده و برای پس‌گرفتن طلبش می‌رود به من نگفت پول را به چه کسی قرض داده‌ است. من هم فکر کردم مثل همیشه چندساعتی با دوستانش است و برمی‌گردد، اما دخترم نیامد و تلفن همراهش هم خاموش شد تا اینکه مردی با خانه ما تماس گرفت و گفت رفتگر است و کیف‌دستی دخترم را پیدا کرده. من و پسرم به آدرسی که آن مرد داده بود رفتیم و کیف را تحویل گرفتیم. مرد به ما گفت کیف را کنار خیابان پیدا کرده و با تلفنی که در آن بوده تماس گرفته ‌است. دخترم در تهران با دوستش قرار داشت اما کیف در اطراف شهریار پیدا شده‌ بود.
زمانی که مأموران تحقیقات گسترده خود را در‌این‌باره آغاز کردند متوجه شدند رکسانا آخرین‌بار با جوانی به نام رامین تماس گرفته ‌است.
مادر رکسانا گفت: رامین را سال‌های زیادی است می‌شناسم. او انرژی‌درمانی می‌کند و من و دخترم برای درمان پیش او می‌رفتیم و البته این اواخر رفت‌وآمد خانوادگی هم پیدا کردیم. رامین مبلغ هنگفتی پول از من گرفته و آن را پس نداده ‌ممکن است همین‌کار را با رکسانا هم کرده ‌باشد. با توجه به گفته‌های این زن، رامین بازداشت شد و مورد‌ بازجویی قرار گرفت. او در نهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: رکسانا چندین میلیون به من پول داده ‌بود و آن را می‌خواست من هم نمی‌توانستم پول را پس دهم. 45 میلیون تومان پول زیادی بود به‌همین‌دلیل هم تصمیم گرفتم او را بکشم.
متهم گفت: من به دلیل مشکلات زیادی که در زندگی شخصی‌ام داشتم به بهانه انرژی‌درمانی با زنان زیادی رابطه برقرار می‌کردم، رکسانا و مادرش هم یکی از آنها بودند. من از این مادر و دختر پول گرفته ‌بودم. مادر رکسانا وقتی که دید نمی‌تواند پول را از من پس بگیرد کنار کشید اما رکسانا همچنان پیگیر بود. تا اینکه مجبور شدم برای ساکت‌کردنش او را بکشم.
با اعترافات مرد جوان و آدرسی که او داد، پلیس جسد رکسانا را پیدا کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. متهم به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.
محمد عطریانفر درباره خبر دعوت دوباره روحانی از ناطق‌نوری برای پیوستن به دولت گفت: آقای ناطق‌نوری شخصیتی برجسته، معتدل و عاقل است، بر همین اساس شاخص ترین شخصیت اصولگرا نزد اصلاح طلبان محسوب می شود. او تجربه موفق دو دوره ریاست مجلس را در کارنامه دارد و ریاست دفتر ویژه بازرسی رهبری را نیز عهده دار بود.
نامه نیوز نوشت: عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفت: اگر قرار بود، آقای ناطق مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی را بپذیرد، همان چهار سال و نیم پیش می‌پذیرفت. در آن مقاطع آقای ناطق می‌توانست موثرتر ظاهر شود اما در حال حاضر که دولت موظف است به عملکردهای خودش پاسخ دهد و مسیرهایی طی شد، بعید به نظر می آید که این توان وجود داشته باشد یا شرایطش مطلوب باشد.
محمد عطریانفر درباره خبر دعوت دوباره روحانی از ناطق‌نوری برای پیوستن به دولت گفت: آقای ناطق‌نوری شخصیتی برجسته، معتدل و عاقل است، بر همین اساس شاخص ترین شخصیت اصولگرا نزد اصلاح طلبان محسوب می شود. او تجربه موفق دو دوره ریاست مجلس را در کارنامه دارد و ریاست دفتر ویژه بازرسی رهبری را نیز عهده دار بود.
وی با اشاره به دغدغه های ملی ناطق‌نوری برای پیگیری مسائل کشورداری به ویژه موضوع رسیدگی به مشکلات مردم افزود: آقای ناطق تکیه گاه و مورد مشورت بسیاری از شخصیت های ملی ماست و با نگاه کاملا دلسوزانه برای اداره کشور، پاسخ های روشنگرانه می دهد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران یادآور شد: آقای روحانی سال 92 در بدو مسئولیت ریاست جمهوری درخواست داشت که آقای ناطق حسب آن تجربیات بسیار ارزشمند، تکیه گاهی برای بسیاری از نیروهای ملی باشد و مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بپذیرد اما جناب آقای ناطق این پیشنهاد را نپذیرفت.
وی با اشاره به علت عدم پذیرش پیشنهاد دبیری شورای عالی امنیت ملی توسط ناطق‌نوری ادامه داد: آقای احمدی‌نژاد سال 88 ظلمی در حق آقای ناطق‌نوری و خانواده‌اش انجام داد اما با وجود آنکه بعدا مشخص شد، افاضات آقای احمدی‌نژاد، بی‌ربط و خلاف بیّن بود، هیچ‌کس حق مسلم آقای ناطق را به او برنگرداند و او از او دلجوی و عذرخواهی نکرد. در واقع اصولگرایان خیلی راحت از کنار قضیه گذشتند و این ناراحتی با آقای ناطق‌نوری باقی ماند.
وی افزود: وقتی به کسی مثل آقای ناطق توهین می شود در واقع حیثیت کشوری رفته است که او در مقاطعی مأموریت ها و مسئولیت های مهمی در آن داشت. در واقع فکر می کنم عدم پذیرش مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی توسط آقای ناطق در ابتدای دولت یازدهم ناشی از آن شرایطی بود که بر او در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تحمیل شد و بعد از آن نیز کسی حق دلجویی را درباره آقای ناطق ادا نکرد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب بیان کرد: حالا چهار سال و نیم گذشت و در اوضاع کنونی که مشکلاتی حادی در کشور وجود دارد و همه باید دست به دست هم برای انجام اقدامی ملی دهند، نشست چندجانبه بین آقایان روحانی، ناطق، سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی و جهانگیری برگزار شد. مطلبی که روزنامه سازندگی منتشر کرد معطوف به آن جلسه است که البته شاید در آینده آقای لاریجانی به این جمع اضافه شود.
وی ادامه داد: از جمله نکاتی که در آن جلسه بحث شد، این بود که آقای روحانی توقع داشت آقای ناطق برای گفتگو با شخصیت های موثر نظام و در رأس همه حضرت آیت الله خامنه ای تلاش کند. آقای ناطق به آقای روحانی می گوید «من دسترسی به رهبر انقلاب ندارم، ضمن آنکه دیگر رئیس دفتر بازرسی ویژه رهبری نیستم، شما خودت رئیس جمهور هستی و پیش ایشان برو و حرفت را بزن». آقای روحانی نیز متقابلا به آقای ناطق نوری می گوید «من در ابتدای دولت یازدهم از شما خواستم که دبیر شورای عالی امنیت ملی شوید و ارتباطات مستقیم با رهبری برقرار کنید. حتی من 20 اسم برای تصدی مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی خدمت رهبر معظم انقلاب تقدیم کردم که در رأس این فهرست نام شما قرار داشت. رهبر معظم انقلاب استقبال کردند و فرمودند همین نفر اول یعنی آقای ناطق باشد، وقتی رهبر معظم انقلاب اینقدر عنایت داشتند و موقعیت شما نزد ایشان محبوب و جاافتاده است چرا خودتان را از حضور در این مسئولیت محروم می کنید». پس خبر دعوت دوباره از آقای ناطق برای پیوستن به دولت به همین صحبت بر می گردد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی درباره نگاه آقای ناطق به دعوت آقای روحانی برای قبول مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی اظهار کرد: من فکر نمی کنم که چنین شود چون اگر قرار بر این بود، همان چهار سال و نیم پیش اتفاق می افتاد. در آن مقاطع آقای ناطق می توانست موثر تر ظاهر شود اما در حال حاضر که دولت موظف است به عملکردهای خودش پاسخ دهد و مسیرهایی طی شد، بعید به نظر می آید که این توان وجود داشته باشد یا شرایطش مطلوب باشد. من چنین باوری ندارم و اتفاق هم نمی افتد. این صرفا دیالوگ و مکالمه دو طرفه ای بین آقای روحانی و آقای ناطق بود تا این پیام را منتقل کند که «حضرت آقای ناطق شما که شخصیتی ملی و دلسوز مردم هستید، جریانات اصولگرایی شما را به رسمیت می شناسند و اصلاح طلبان نسبت به شما تعلق خاطر دارند و حریم قائلند، نقش تان را پررنگ تر کنید و این نقش فراتر از اداره مدرسه حوزه علمیه در لواسان باشد».
خیلی زود مراسم عقدکنان آن ها برگزار شد و من برای خوشحال کردن غزاله قولنامه 10 میلیون تومانی رهن منزل آن ها را در حالی به نام غزاله نوشتم که مبلغ رهن را خودم پرداخته بودم و از این کارم بسیار احساس لذت می کردم که بانی یک کار خیر شده ام. اما هنوز شش ماه از این ماجرا سپری نشده بود که روزی فامیل مان با من تماس گرفت و با نگرانی گفت: غزاله با گرفتن پول رهن از بنگاه، وسایلش را نیز برداشته و به مکان نامعلومی رفته است.
روزنامه خراسان نوشت: زن میان سال که مدعی بود دختری جوان با دستبرد به پول های پس اندازش به مکان نامعلومی گریخته است به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری الهیه مشهد مراجعه کرد.
وی گفت: حدود یک سال قبل وقتی آخرین مشتری، سالن آرایشگاهم را ترک کرد، من هم مشغول مرتب کردن لوازم آرایش و پیرایش شدم پس از آن هم جارو را برداشتم تا کف آرایشگاه را تمیز کنم. درحالی که در افکار خودم غرق بودم ناگهان صدای سلام دختری جوان رشته افکارم را برید او دختری زیبا و مودب بود و درحالی که خیلی محترمانه سخن می گفت به دنبال شغلی برای کسب درآمد می گشت.
می گفت پدر و مادرم در شهرستان زندگی می کنند و اوضاع مالی خوبی ندارند من هم چند ماه قبل از شوهرم طلاق گرفتم و اکنون به دنبال کاری می گردم تا هزینه های زندگی ام را تامین کنم. آن دختر جوان درحالی که از من تقاضا می کرد او را در آرایشگاه استخدام کنم مدعی بود تا حدودی امور مربوط به آرایش و پیرایش را فرا گرفته است. من هم که جذب سخن گفتن او شده بودم و از سوی دیگر حس دلسوزی و عاطفی ام گل کرده بود، خیلی زود و بدون هیچ گونه تحقیقی «غزاله» را استخدام کردم و او در آرایشگاه مشغول به کار شد. با این وجود وقتی بیان کرد جایی برای خواب ندارد و از من خواست اجازه دهم شب را در سالن آرایشگاه سپری کند، بیشتر دلم به حالش سوخت، این بود که از همان شب اول غزاله را به خانه خودم بردم تا در کنار من و دختر 25 ساله ام زندگی کند. چرا که من هم از حدود 10 سال قبل از شوهرم طلاق گرفته بودم و با دخترم زندگی می کردم.
آن شب غزاله از سختی های زندگی و بدبختی هایش برایم سخن گفت. من هم که حرف های او را با تمام وجودم درک می کردم، تصمیم گرفتم از هر طریق ممکن به او کمک کنم تا زندگی خوبی داشته باشد. خلاصه روزها به همین ترتیب سپری می شد و او با کار در آرایشگاه پول هایش را پس انداز می کرد، من هم از او راضی بودم چرا که دختری خوش زبان و جذاب بود. مدتی بعد زمانی که دیگر همه زندگی من در اختیار او قرار داشت، یکی از بستگانم که مردی بازنشسته و تنها بود، تصمیم به ازدواج مجدد گرفت، من هم بلافاصله غزاله را به او معرفی کردم و هر دو نفر آن ها پس از گفت وگوهای مقدماتی در منزل من، قبول کردند که با یکدیگر ازدواج کنند.
خیلی زود مراسم عقدکنان آن ها برگزار شد و من برای خوشحال کردن غزاله قولنامه 10 میلیون تومانی رهن منزل آن ها را در حالی به نام غزاله نوشتم که مبلغ رهن را خودم پرداخته بودم و از این کارم بسیار احساس لذت می کردم که بانی یک کار خیر شده ام. اما هنوز شش ماه از این ماجرا سپری نشده بود که روزی فامیل مان با من تماس گرفت و با نگرانی گفت: غزاله با گرفتن پول رهن از بنگاه، وسایلش را نیز برداشته و به مکان نامعلومی رفته است. از آن روز به بعد هرچه با شماره تلفن او تماس گرفته ایم خاموش بود. وقتی به طور ناگهانی سراغ پول های پس اندازم رفتم، متوجه شدم که پانصد هزار تومان از پول هایم نیست .
شایان ذکر است به دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه مشهد) تلاش پلیس برای شناسایی و دستگیری غزاله آغاز شده است.