اوین نامه ی کیهان شنبه 8 اردیبهشت ماه سال 1397
يادداشت روز اوین نامه کیهان "اين همه تناقض اين همه عقده گشايي!"
با جماعت واقعا عجيبي روبرو هستيم. جماعتي پر از «تناقض و دروغ»، پر از «نفاق» و مملو از «کينه». استاد بزرگ شهيد مطهري درباره چنين جماعتي است که مي گويد: «منافق کسي است که فکر و انديشه اش يک جور مي گويد و زبانش جور ديگر، درست بر ضد آن، احساسات و عواطفش در يک جهت است، ولي تظاهرات ظاهريش در جهت ديگر» و امام علي(ع) هم درباره اين جماعت چنين مي فرمايد که: «شر الاخلاق الکذب والنفاق» «بدترين خوي ها، دروغگويي و دورويي است.»
جماعت غرب پرستي که ژست روشنفکري مي گيرند و گلو پاره مي کنند در دفاع از «صداقت»، «دموکراسي»، «سواد» و «نخبگان علمي» و مقاله مي نويسند از لزوم سپردن امور کشور به اين طيف و خطرات سپردن قدرت به نظامي ها. اما همزمان، به بهانه پيدا شدن يک جسد ناشناس موميايي شده، از حکومت داري فردي دفاع مي کنند که هم ديکتاتور بوده، هم بي سواد و هم نظامي! از لزوم احترام به همه اديان مي گويند، با جا زدن حزب «بهايي» به عنوان يک دين! مي نويسند نبايد به اقليت هاي ديني اهانت کرد، اما به امام معصوم اهانت مي کنند!
در حالي که بسياري از همقطارانشان با پرونده هاي سنگين و جرم هاي رنگين، يا در زندانند، يا گريخته و تحت تعقيبند، از مجرمي که پس از محکوميت به 2 سال زندان، به زندان رفته، روزهاست که مي نويسند، کاريکاتور مي کشند، مستند مي سازند و در يک کلام «عقده گشايي» مي کنند. مقالات، گزارش ها، فيلم ها و کليپ هايشان را که ببيني، مي بيني درست به همان نقاط مثبت و اقدامات قابل دفاعش حمله مي کنند. انگار حادثه ناخوشايند کهريزک فقط يک بهانه است، و دلشان از جاهاي ديگري خون است، چرا که اثري از اين حادثه در گزارشات و مستنداتشان نيست، يا اگر هست، در همان مقدمه اشاره اي به آن شده و از آن رد مي شوند. يکي مي نويسد، 15 سال پيش عليه من چنين حکمي را صادر کرد، آن يکي مي گويد، يک بار روزنامه مرا بست، آن ديگري هم مي نويسد باور نمي کردم قبل از مردنم، زنداني شدنش را ببينم. وقتي روزنامه نگار بودم، به يکي از تيترهاي من ايراد گرفت و.. يک عقده گشايي عيان و تمام عيار...
از نگاه اين جماعت، فساد هم «خوب» و «بد» دارد. مجرم ها هم به خوب و بد تقسيم مي شوند. همين طور جاسوس ها. اگر فساد را فلان آقا زاده نزديک به فلان جريان مرتکب شده باشد، خوب است ولو بيت المالي که به غارت رفته 16 هزار ميليارد تومان باشد! جاسوس اگر از لابلاي نفوذي هاي به مراکز تصميم گير و تصميم ساز نزديک به اين طيف دستگير شده باشد، جاسوس نيست، نخبه است حتي اگر امنيت ملي کشور را به خطر انداخته و به اسم فعال محيط زيست، در حال جاسوسي از زرادخانه هاي موشکي باشد. اين جماعت ابايي ندارند حتي دزدها و کلاه بردار ها را هم «کارآفرين» جا بزند و فلان کلاه بردار محکوم شده و به زندان رفته را «استيو جابز» بخوانند، فقط به اين دليل که نزديک به طيف خودشان است. يکي از رسانه هاي اين طيف سالي يک بار با شهرام جزايري مصاحبه مي کند و تصوير وي را تمام صفحه چاپ و از توانايي ها و نبوغش مي نويسد!
وقتي سران فتنه با حمله به سران سه قوه، به صورت نظام پنجه مي کشيدند و با «دروغ بزرگ تقلب» مردم را به کشتن مي دادند، آزادي خواه خوانده مي شدند اما وقتي آن جريان انحرافي با حمله به سران سه قوه همين مسير را طي مي کند، خواستار برخورد جدي با او مي شوند! با دليل و بي دليل از لزوم رفع حصر مي گويند و مي نويسند، در دورترين روستاها هم مردم خواستار رفع حصرند! همزمان خواستار دستگيري و حصر منحرفي مي شوند که دقيقا همين راه را طي مي کند! جريان انحرافي و زنجيره اي ها به تقاطع خورده اند. اين جريان امروز رسيده به نقطه اي که آن جماعت سال هاست درآنند.
وقتي مذاکرات هسته اي آغاز شد، آمريکا براي اين طيف شد «کدخدا» و «همه کاره» مذاکرات. آقاي ظريف وقتي با جان کري قدم مي زد، با او در نهان و آشکار مي بست، با او لبخند مي زد، تصاوير اين قدم زدن و خنديدن مي شد «عکس تمام صفحه» روزنامه هايشان تا چنين القا شود که، اروپا «کشک» است و با بستن با کدخدا، همه مشکلات اقتصادي و غير اقتصادي و حتي مشکل آب خوردن ملت حل خواهد شد؛ تا بگويند با آمريکا باش، پادشاهي کن! بدعهدي ها که به اوج رسيد وکدخدا زير همه چيز که زد، گفتند آمريکا فقط يکي از اعضاي 1+5 است، با اروپا (بخوانيد فرانسه و انگليس و آلمان) ادامه مي دهيم!
شايد از ترس پيوستن اروپا به ترامپ، شايد هم از روي خوش خيالي، اين طيف آنقدر به فرانسه امتيازات اقتصادي داد که بنابر اعلام رسانه هاي فرانسوي، دست کم صنعت خودروي بحران زده اين کشور جان تازه اي گرفت. قراردادهاي سنگين گازي و نفتي با شرکت هاي بدسابقه فرانسوي بماند. اما ماکرون هم سه شنبه شب گذشته در جريان ديدار با ترامپ، تير خلاص را اين بار به ساده لوحان خوش خيال زد و با رئيس جمهور آمريکا عليه برنامه موشکي و منطقه اي کشورمان «هم قسم» شد. بندگان خدا تصور مي کردند ماکرون به نيويورک رفته تا ترامپ را قانع کند که برجام دست نخورده باقي بماند اما گويا ترامپ ماکرون را مجاب کرده که مسائل منطقه اي و برنامه موشکي کشورمان را هم به برجام گره بزند. ماکرون بعد از ديدارش با ترامپ توافق برجام را ناقص دانست و گفت خواهان توافقي است که شامل مولفه هاي زير باشد:
اول، از هرگونه فعاليت هسته اي ايران تا سال ۲۰۲۵ جلوگيري کند، که اين امر به دليل وجود برجام محقق شده است. دوم، بايد اطمينان حاصل کند که ايران در بلندمدت نيز فعاليت هسته اي نخواهد داشت. سوم، از اين پس موضوع «اساسي» متوقف کردن فعاليت هاي موشکي بالستيک ايران در منطقه است. و چهارمين (موضوع) فراهم کردن شرايط براي يک راه حل- يک راه حل سياسي براي مهار ايران در منطقه- در يمن، سوريه، عراق و لبنان است.
روزنامه هاي زنجيره اي، به دليل همان سه صفتي که در ابتداي اين وجيزه برشمرديم، در صفحات روزنامه هايشان طبق روال چند ماه گذشته «نعل وارونه» زدند. تلاش کردند خيانت ماکرون و اروپا به ايران را هم، «وفاداري» و يا «يک پيروزي ديگر ديپلماتيک» جا بزنند. مثلا نوشتند، ترامپ باز هم زورش به برجام نرسيد(!) يا ماکرون ماموريت خود را با موفقيت انجام داد و...
برخي نيز با پرداختن به حواشي هاي بي ارزش که ارتباطي با مشکلات اصلي مردم ندارد، روي مبارک خود را به آن طرف گرفته و طوري وانمود کردند که، اصلا اتفاق مهمي نيفتاده است. مثلا ديروز گفتند، با سفر به دور افتاده ترين روستاهاي کشور ديده اند، دغدغه مردم بيکاري جوانانشان نيست، دغدغه آنها رفع حصر است!
از اهميت امنيت ملي مي گويند و به امنيت ملي مي تازند. روزنامه اي را با شعار «دهان ها را نبنديم» و تنها به دليل بازنشر تهديدات يک جريان انقلابي عليه سعودي هاي جنايتکار و با دروغ «به خطر افتادن امنيت ملي» مي بندند اما، سخنراني مي کنند و مي گويند، منطقه خاورميانه را ايران و عربستان با رقابت هايشان نابود کرده اند! اتهاماتي را که ترامپ، نتانياهو و بن سلمان مي زنند و با اتکا به همين اتهامات تهديد و تحريم مان مي کنند را تکرار مي کنند و امنيت ملي را به خطر مي اندازند. نويسنده: جعفر بلوري
جماعت غرب پرستي که ژست روشنفکري مي گيرند و گلو پاره مي کنند در دفاع از «صداقت»، «دموکراسي»، «سواد» و «نخبگان علمي» و مقاله مي نويسند از لزوم سپردن امور کشور به اين طيف و خطرات سپردن قدرت به نظامي ها. اما همزمان، به بهانه پيدا شدن يک جسد ناشناس موميايي شده، از حکومت داري فردي دفاع مي کنند که هم ديکتاتور بوده، هم بي سواد و هم نظامي! از لزوم احترام به همه اديان مي گويند، با جا زدن حزب «بهايي» به عنوان يک دين! مي نويسند نبايد به اقليت هاي ديني اهانت کرد، اما به امام معصوم اهانت مي کنند!
در حالي که بسياري از همقطارانشان با پرونده هاي سنگين و جرم هاي رنگين، يا در زندانند، يا گريخته و تحت تعقيبند، از مجرمي که پس از محکوميت به 2 سال زندان، به زندان رفته، روزهاست که مي نويسند، کاريکاتور مي کشند، مستند مي سازند و در يک کلام «عقده گشايي» مي کنند. مقالات، گزارش ها، فيلم ها و کليپ هايشان را که ببيني، مي بيني درست به همان نقاط مثبت و اقدامات قابل دفاعش حمله مي کنند. انگار حادثه ناخوشايند کهريزک فقط يک بهانه است، و دلشان از جاهاي ديگري خون است، چرا که اثري از اين حادثه در گزارشات و مستنداتشان نيست، يا اگر هست، در همان مقدمه اشاره اي به آن شده و از آن رد مي شوند. يکي مي نويسد، 15 سال پيش عليه من چنين حکمي را صادر کرد، آن يکي مي گويد، يک بار روزنامه مرا بست، آن ديگري هم مي نويسد باور نمي کردم قبل از مردنم، زنداني شدنش را ببينم. وقتي روزنامه نگار بودم، به يکي از تيترهاي من ايراد گرفت و.. يک عقده گشايي عيان و تمام عيار...
از نگاه اين جماعت، فساد هم «خوب» و «بد» دارد. مجرم ها هم به خوب و بد تقسيم مي شوند. همين طور جاسوس ها. اگر فساد را فلان آقا زاده نزديک به فلان جريان مرتکب شده باشد، خوب است ولو بيت المالي که به غارت رفته 16 هزار ميليارد تومان باشد! جاسوس اگر از لابلاي نفوذي هاي به مراکز تصميم گير و تصميم ساز نزديک به اين طيف دستگير شده باشد، جاسوس نيست، نخبه است حتي اگر امنيت ملي کشور را به خطر انداخته و به اسم فعال محيط زيست، در حال جاسوسي از زرادخانه هاي موشکي باشد. اين جماعت ابايي ندارند حتي دزدها و کلاه بردار ها را هم «کارآفرين» جا بزند و فلان کلاه بردار محکوم شده و به زندان رفته را «استيو جابز» بخوانند، فقط به اين دليل که نزديک به طيف خودشان است. يکي از رسانه هاي اين طيف سالي يک بار با شهرام جزايري مصاحبه مي کند و تصوير وي را تمام صفحه چاپ و از توانايي ها و نبوغش مي نويسد!
وقتي سران فتنه با حمله به سران سه قوه، به صورت نظام پنجه مي کشيدند و با «دروغ بزرگ تقلب» مردم را به کشتن مي دادند، آزادي خواه خوانده مي شدند اما وقتي آن جريان انحرافي با حمله به سران سه قوه همين مسير را طي مي کند، خواستار برخورد جدي با او مي شوند! با دليل و بي دليل از لزوم رفع حصر مي گويند و مي نويسند، در دورترين روستاها هم مردم خواستار رفع حصرند! همزمان خواستار دستگيري و حصر منحرفي مي شوند که دقيقا همين راه را طي مي کند! جريان انحرافي و زنجيره اي ها به تقاطع خورده اند. اين جريان امروز رسيده به نقطه اي که آن جماعت سال هاست درآنند.
وقتي مذاکرات هسته اي آغاز شد، آمريکا براي اين طيف شد «کدخدا» و «همه کاره» مذاکرات. آقاي ظريف وقتي با جان کري قدم مي زد، با او در نهان و آشکار مي بست، با او لبخند مي زد، تصاوير اين قدم زدن و خنديدن مي شد «عکس تمام صفحه» روزنامه هايشان تا چنين القا شود که، اروپا «کشک» است و با بستن با کدخدا، همه مشکلات اقتصادي و غير اقتصادي و حتي مشکل آب خوردن ملت حل خواهد شد؛ تا بگويند با آمريکا باش، پادشاهي کن! بدعهدي ها که به اوج رسيد وکدخدا زير همه چيز که زد، گفتند آمريکا فقط يکي از اعضاي 1+5 است، با اروپا (بخوانيد فرانسه و انگليس و آلمان) ادامه مي دهيم!
شايد از ترس پيوستن اروپا به ترامپ، شايد هم از روي خوش خيالي، اين طيف آنقدر به فرانسه امتيازات اقتصادي داد که بنابر اعلام رسانه هاي فرانسوي، دست کم صنعت خودروي بحران زده اين کشور جان تازه اي گرفت. قراردادهاي سنگين گازي و نفتي با شرکت هاي بدسابقه فرانسوي بماند. اما ماکرون هم سه شنبه شب گذشته در جريان ديدار با ترامپ، تير خلاص را اين بار به ساده لوحان خوش خيال زد و با رئيس جمهور آمريکا عليه برنامه موشکي و منطقه اي کشورمان «هم قسم» شد. بندگان خدا تصور مي کردند ماکرون به نيويورک رفته تا ترامپ را قانع کند که برجام دست نخورده باقي بماند اما گويا ترامپ ماکرون را مجاب کرده که مسائل منطقه اي و برنامه موشکي کشورمان را هم به برجام گره بزند. ماکرون بعد از ديدارش با ترامپ توافق برجام را ناقص دانست و گفت خواهان توافقي است که شامل مولفه هاي زير باشد:
اول، از هرگونه فعاليت هسته اي ايران تا سال ۲۰۲۵ جلوگيري کند، که اين امر به دليل وجود برجام محقق شده است. دوم، بايد اطمينان حاصل کند که ايران در بلندمدت نيز فعاليت هسته اي نخواهد داشت. سوم، از اين پس موضوع «اساسي» متوقف کردن فعاليت هاي موشکي بالستيک ايران در منطقه است. و چهارمين (موضوع) فراهم کردن شرايط براي يک راه حل- يک راه حل سياسي براي مهار ايران در منطقه- در يمن، سوريه، عراق و لبنان است.
روزنامه هاي زنجيره اي، به دليل همان سه صفتي که در ابتداي اين وجيزه برشمرديم، در صفحات روزنامه هايشان طبق روال چند ماه گذشته «نعل وارونه» زدند. تلاش کردند خيانت ماکرون و اروپا به ايران را هم، «وفاداري» و يا «يک پيروزي ديگر ديپلماتيک» جا بزنند. مثلا نوشتند، ترامپ باز هم زورش به برجام نرسيد(!) يا ماکرون ماموريت خود را با موفقيت انجام داد و...
برخي نيز با پرداختن به حواشي هاي بي ارزش که ارتباطي با مشکلات اصلي مردم ندارد، روي مبارک خود را به آن طرف گرفته و طوري وانمود کردند که، اصلا اتفاق مهمي نيفتاده است. مثلا ديروز گفتند، با سفر به دور افتاده ترين روستاهاي کشور ديده اند، دغدغه مردم بيکاري جوانانشان نيست، دغدغه آنها رفع حصر است!
از اهميت امنيت ملي مي گويند و به امنيت ملي مي تازند. روزنامه اي را با شعار «دهان ها را نبنديم» و تنها به دليل بازنشر تهديدات يک جريان انقلابي عليه سعودي هاي جنايتکار و با دروغ «به خطر افتادن امنيت ملي» مي بندند اما، سخنراني مي کنند و مي گويند، منطقه خاورميانه را ايران و عربستان با رقابت هايشان نابود کرده اند! اتهاماتي را که ترامپ، نتانياهو و بن سلمان مي زنند و با اتکا به همين اتهامات تهديد و تحريم مان مي کنند را تکرار مي کنند و امنيت ملي را به خطر مي اندازند. نويسنده: جعفر بلوري
