گزیده ها قسمت ششم 22 فروردین - 97
گفتوگو با مرد میانسالی که قاتل پسرش را بخشید.
نمیتوانست دیه پسرنوجوان را جور کند. زندگیاش از اینرو به آن رو شده بود تا اینکه درنهایت به سراغ پدر محسن رفت. با اینکه هیچ امیدی نداشت، اما توانست در آن خانه از ١٤سال سرگردانی رها شود. پدر محسن بدون گرفتن هیچ پولی قاتل پسرش را بخشید و او را نجات داد. وقتی متوجه شد که قاتل پسرش میخواهد برای زیارت راهی کربلا شود، او را بخشید.
به گزارش شهروند، ١٤سال از حادثه گذشته بود. ١٤سال بود که دیگر صدای پسر نوجوانش در خانه نمیپیچید. حالا برای نخستینبار است که در را به روی قاتل پسرش باز میکند. مردی که در آن شب سیاه، پشت فرمان تراکتور نشست و محسن ١٧ساله را زیر گرفت.
او را به اتهام قتل غیرعمد دستگیر کردند و پس از یکسال حبس با قید وثیقه آزاد شد، اما چندینسال درگیر این پرونده بود.
نمیتوانست دیه پسرنوجوان را جور کند. زندگیاش از اینرو به آن رو شده بود تا اینکه درنهایت به سراغ پدر محسن رفت. با اینکه هیچ امیدی نداشت، اما توانست در آن خانه از ١٤سال سرگردانی رها شود. پدر محسن بدون گرفتن هیچ پولی قاتل پسرش را بخشید و او را نجات داد. وقتی متوجه شد که قاتل پسرش میخواهد برای زیارت راهی کربلا شود، او را بخشید.
کاری که ١٤سال تمام نتوانست انجام دهد، اما درنهایت با رضایت قلبی او را راهی زیارت کرد. پدر محسن ماجرای آن شب تلخ و ١٤سال دوری از پسرش را به خبرنگار «شهروند» روایت میکند:
چی شد که پسرت را از دست دادی؟
نمیدانم اسمش را حادثه بگذارم یا یک اتفاق؛ ولی پسرم با سهلانگاری یک مرد جان خود را از دست داد. راننده یک تراکتور درحالی که گواهینامه نداشت و خودرواش هم خراب بود، در تاریکی شب جان پسرم را گرفت.
نمیدانم اسمش را حادثه بگذارم یا یک اتفاق؛ ولی پسرم با سهلانگاری یک مرد جان خود را از دست داد. راننده یک تراکتور درحالی که گواهینامه نداشت و خودرواش هم خراب بود، در تاریکی شب جان پسرم را گرفت.
دقیقا چه روزی بود؟
١٣شهریور سال ٨٢ بود. ساعت تقریبا ٩شب بود که خبر این حادثه را به من دادند. من آن لحظه در خانه خودمان نبودم. یعنی کلا در روستای محل زندگیمان یعنی روستای جیا در شهرستان طارم نبودم. پسر بزرگترم تماس گرفت و گفت که محسن تصادف کرده. بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم. پسرم را به بیمارستان شفیعی در زنجان برده بودند. وقتی به آنجا رسیدم، دیگر دیر شده بود. محسن من روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داده بود.
١٣شهریور سال ٨٢ بود. ساعت تقریبا ٩شب بود که خبر این حادثه را به من دادند. من آن لحظه در خانه خودمان نبودم. یعنی کلا در روستای محل زندگیمان یعنی روستای جیا در شهرستان طارم نبودم. پسر بزرگترم تماس گرفت و گفت که محسن تصادف کرده. بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم. پسرم را به بیمارستان شفیعی در زنجان برده بودند. وقتی به آنجا رسیدم، دیگر دیر شده بود. محسن من روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داده بود.
چطور شد که جان باخت؟
محسن به همراه دوستش با موتور به یک باغی در روستای دیگر میرفت. ساعت حدودا ٨شب بود که در جاده ارشت به جیا ناگهان یک تراکتور که یک تریلی را با خود حمل میکرد، با سرعت زیاد با محسن و دوستش تصادف میکند. محسن سرش با تریلی برخورد میکند و همان لحظه به کما میرود. راننده تراکتور هم که گواهینامه نداشت، بلافاصله دستگیر میشود.
محسن به همراه دوستش با موتور به یک باغی در روستای دیگر میرفت. ساعت حدودا ٨شب بود که در جاده ارشت به جیا ناگهان یک تراکتور که یک تریلی را با خود حمل میکرد، با سرعت زیاد با محسن و دوستش تصادف میکند. محسن سرش با تریلی برخورد میکند و همان لحظه به کما میرود. راننده تراکتور هم که گواهینامه نداشت، بلافاصله دستگیر میشود.
راننده تراکتور به چه اتهامی دستگیر شد؟
اتهامش قتل غیرعمد بود و باید پس از زندانیشدن دیه پسرم را هم کامل پرداخت میکرد. از طرفی تراکتورش هم دارای نقص فنی بود و چراغهایش کار نمیکرد. اگر چراغ این خودرو روشن بود، آنها میتوانستند خودرو را ببینند و پسرم الان زنده بود.
اتهامش قتل غیرعمد بود و باید پس از زندانیشدن دیه پسرم را هم کامل پرداخت میکرد. از طرفی تراکتورش هم دارای نقص فنی بود و چراغهایش کار نمیکرد. اگر چراغ این خودرو روشن بود، آنها میتوانستند خودرو را ببینند و پسرم الان زنده بود.
چه اتفاقی برای دوست محسن افتاد؟
او تنها پاهایش دچار آسیب شد و از چند ناحیه شکست، ولی من پسرم را از دست دادم.
او تنها پاهایش دچار آسیب شد و از چند ناحیه شکست، ولی من پسرم را از دست دادم.
چرا همان زمان رضایت ندادید؟
راننده اصلا زیرِبار نمیرفت. اوایل که در کل انکار میکرد و میگفت پسر مرا زیر نگرفته، بعد از آن هم گفت مقصر پسرم و دوستش بودهاند و خودش هیچ تقصیری ندارد. از طرفی هیچوقت هم از من نخواستند که رضایت بدهم. من پسرم را از دست دادم. محسن عصای دستم بود و با مرگش چراغ خانهام خاموش شد، اما آنها حتی یکبار هم عذرخواهی نکردند. برای همین من هم رضایت خود را اعلام نکردم.
راننده اصلا زیرِبار نمیرفت. اوایل که در کل انکار میکرد و میگفت پسر مرا زیر نگرفته، بعد از آن هم گفت مقصر پسرم و دوستش بودهاند و خودش هیچ تقصیری ندارد. از طرفی هیچوقت هم از من نخواستند که رضایت بدهم. من پسرم را از دست دادم. محسن عصای دستم بود و با مرگش چراغ خانهام خاموش شد، اما آنها حتی یکبار هم عذرخواهی نکردند. برای همین من هم رضایت خود را اعلام نکردم.
در این مدت ١٤سال چه اتفاقی افتاد؟
هیچ اتفاقی نیفتاد. راننده باید دیه پسرم را پرداخت میکرد. او با قید وثیقه آزاد شد، اما تا زمانی که دیه را پرداخت نمیکرد، پروندهاش بسته نمیشد. من هم که اصلا به دنبال پول نبودم. فقط میخواستم او را تنبیه کنم تا متوجه اشتباهش شود. برای همین اصلا پیگیر پرونده و گرفتن پول دیه نبودم. او هم هیچ اقدامی برای جلب رضایت من و همسرم نکرد. همین شد که رضایت ندادم، چون اصلا به اشتباهش اعتراف نکرد.
هیچ اتفاقی نیفتاد. راننده باید دیه پسرم را پرداخت میکرد. او با قید وثیقه آزاد شد، اما تا زمانی که دیه را پرداخت نمیکرد، پروندهاش بسته نمیشد. من هم که اصلا به دنبال پول نبودم. فقط میخواستم او را تنبیه کنم تا متوجه اشتباهش شود. برای همین اصلا پیگیر پرونده و گرفتن پول دیه نبودم. او هم هیچ اقدامی برای جلب رضایت من و همسرم نکرد. همین شد که رضایت ندادم، چون اصلا به اشتباهش اعتراف نکرد.
چی شد که بالاخره رضایت دادید؟
بعد از گذشت ١٤سال از حادثه، یک روز دیدم که راننده به همراه دهیاری و شورای ارشت به خانه ما آمدند. برای نخستینبار بود که چنین اتفاقی میافتاد. راننده از من عذرخواهی کرد و خواست که او را ببخشم. میگفت بیشتر از رضایت کتبی، بخشش معنوی برایش اهمیت دارد، چراکه از یک طریقی هزینه سفرش به کربلا تأمین شده و میخواهد به این سفر برود. برای همین میخواست از من حلالیت بطلبد.
بعد از گذشت ١٤سال از حادثه، یک روز دیدم که راننده به همراه دهیاری و شورای ارشت به خانه ما آمدند. برای نخستینبار بود که چنین اتفاقی میافتاد. راننده از من عذرخواهی کرد و خواست که او را ببخشم. میگفت بیشتر از رضایت کتبی، بخشش معنوی برایش اهمیت دارد، چراکه از یک طریقی هزینه سفرش به کربلا تأمین شده و میخواهد به این سفر برود. برای همین میخواست از من حلالیت بطلبد.
وقتی دیدم که او تا این اندازه پشیمان است و میخواهد به زیارت برود، تصمیم گرفتم رضایت بدهم. من هم قلبا و هم به صورت کتبی این مرد را بخشیدم تا بتواند به سفر کربلا برود. او میگفت از زمانی که این سفر برایش جور شده، متحول شده و دلش نمیخواهد هیچکس از دستش ناراحت باشد. من هم که اصلا هیچ چشمداشتی به پول نداشتم و به دنبال گرفتن دیه نبودم، برای همین به این پرونده طولانی پایان دادم و قاتل پسرم را بخشیدم.
الان پشیمان نیستید؟
اصلا. خیلی هم خوشحالم و با خودم میگویم کاش این مرد زودتر به سراغ ما میآمد تا من هم زودتر رضایت میدادم. پول دیه نمیتوانست پسرم را به من برگرداند، ولی نمیتوانستم قاتل پسرم را به همین راحتی هم ببخشم. او باعث شده بود که همه خانواده ناراحتی روحی بگیریم و بعد از مرگ محسن، سالها عذاب بکشیم، اما الان خیالم راحت است و میدانم که روح پسرم هم آرام میگیرد.
اصلا. خیلی هم خوشحالم و با خودم میگویم کاش این مرد زودتر به سراغ ما میآمد تا من هم زودتر رضایت میدادم. پول دیه نمیتوانست پسرم را به من برگرداند، ولی نمیتوانستم قاتل پسرم را به همین راحتی هم ببخشم. او باعث شده بود که همه خانواده ناراحتی روحی بگیریم و بعد از مرگ محسن، سالها عذاب بکشیم، اما الان خیالم راحت است و میدانم که روح پسرم هم آرام میگیرد.
چند فرزند دارید؟
من ٥ پسر داشتم. محسن دومین پسرم بود که اگر زنده میماند، الان ٣١سال داشت. حالا ٤ پسر دارم و دو دختر.
من ٥ پسر داشتم. محسن دومین پسرم بود که اگر زنده میماند، الان ٣١سال داشت. حالا ٤ پسر دارم و دو دختر.
قاتل فرزندتان بعد از رضایت چه کار کرد؟
خیلی خوشحال شد و اشک ریخت. مرتب از من تشکر میکرد. همین که پشیمانی و خوشحالی را در چهرهاش دیدم، من هم شاد شدم.
خیلی خوشحال شد و اشک ریخت. مرتب از من تشکر میکرد. همین که پشیمانی و خوشحالی را در چهرهاش دیدم، من هم شاد شدم.
در نگاه نخست چهارراه استانبول را که بالا میروی، خبری از دلالان و دستفروشان نیست. نیروهای انتظامی و خودروهای پلیس سراسر خیابان دیده میشوند، اما کافی است کمی صبر کنی و چشم بچرخانی... یکی با پوشش ساعتفروشی، برخی در کسوت تسبیحفروش و دیگری در کسوت مشتری، دلالی میکنند.
دلالان هنوز امیدوارند دلار سرکشی کند پاسخهای سخنگوی دولت به پرسشهای دلاری تنش دلاری در بهارستان؛ «شهروند» از متن وحاشیه جلسه دیروز مجلس گزارش میدهد
به گزارش شهروند، «خرید و فروش ارز به قیمت دلخواه جرم است.» این اطلاعیه دولت، سبزه میدان و میدان فردوسی را دیروز به حالت نیمهتعطیل درآورد. صرافیها یکی در میان کرکرهها را پایین کشیدهاند و خریداران مستاصل به امید اینکه بتوانند دلار بخرند، نام خود را در لیستهای مختلف نوشتهاند، به این امید که امروز فردا نوبت آنها هم برسد.
برخی صرافیها روبهروی در ورودی ایستادهاند و نمیگذارند که کسی حتی وارد یا خارج شود. صرافیهای خیابان فردوسی در گفتوگو با «شهروند» میگویند که نه دلاری دارند که بفروشند و نه هنوز نرخ ٤٢٠٠ تومانی از سوی بانک مرکزی به آنها ابلاغ شده است. در نگاه نخست چهارراه استانبول را که بالا میروی، خبری از دلالان و دستفروشان نیست. نیروهای انتظامی و خودروهای پلیس سراسر خیابان دیده میشوند، اما کافی است کمی صبر کنی و چشم بچرخانی... یکی با پوشش ساعتفروشی، برخی در کسوت تسبیحفروش و دیگری در کسوت مشتری، دلالی میکنند.
دلالانی که وقتی میفهمند من دلار دارم مرا به گوشهای میکشند و نرخهای مختلفی پیشنهاد میدهند. ساعتفروش میگوید که هر چقدر دلار داشته باشم با نرخ ٥٣٠٠ از من میخرد و این پیشنهاد تبدیل به بهترین پیشنهاد روز گذشتهام میشود.
میپرسم دلار ٥هزار و ٣٠٠ای برای شما ضرر نیست؟ میگوید: من ١٠ دقیقه نشده با نرخ ٥هزار و ٥٠٠تومان همهش را یکجا میفروشم. صبح تا حالا کار سه نفر را مثل شما راه انداختم! مردم تشنه دلارند.
این درحالی است که برخی صرافیها هم با همه نابسامانیها حاضرند دلار بخرند. صرافیها بین ٤هزار و ٢٠٠ تا ٤هزار و ٣٠٠ برای خرید ارز قیمت گذاشتهاند.
وضعیت عجیب بازار ارز
بعد از اعلام خبر دلار ٤هزار و ٢٠٠ تومانی، روز گذشته بازار ارز وضع عجیبی پیدا کرد. متقاضیان از شب گذشته در خیابان ماندهبودند. برخی که اسمشان در اوایل صف بود، نوبت خود را به قیمتهای ٢٠٠ تا ٥٠٠هزار تومان میفروختند و برخی دیگر ناامید در خیابانها گشت میزدند تا بلکه دستفروش یا دلالی پیدا کنند.
بعد از اعلام خبر دلار ٤هزار و ٢٠٠ تومانی، روز گذشته بازار ارز وضع عجیبی پیدا کرد. متقاضیان از شب گذشته در خیابان ماندهبودند. برخی که اسمشان در اوایل صف بود، نوبت خود را به قیمتهای ٢٠٠ تا ٥٠٠هزار تومان میفروختند و برخی دیگر ناامید در خیابانها گشت میزدند تا بلکه دستفروش یا دلالی پیدا کنند.
«فردا ٦ صبح پرواز دارم خانم. الان حاضرم دلار ٧هزار تومانی هم بخرم، فقط بخرم. یک هفته است که کار و زندگیمان را تعطیل میکنیم و برای خرید دلار صف میکشیم.»
این را یکی از کسانی میگوید که فردا به همراه خانوادهاش عازم ترکیه است، اما هنوز دلار نخریده است.
چرا صرافیها دلار نمیفروشند؟
برای پاسخ به این سوال به صرافیهای مختلفی سر میزنم. یکی از صرافیها که پشت شیشه خود چسبانده «خرید و فروش ارز نداریم»، میگوید: ارزی که خود بانک مرکزی به ما با نرخ ٤هزار و ٩٠٠ تومان فروخته، چطور میتوانم ٤هزار و ٢٠٠ تومان بفروشم؟
برای پاسخ به این سوال به صرافیهای مختلفی سر میزنم. یکی از صرافیها که پشت شیشه خود چسبانده «خرید و فروش ارز نداریم»، میگوید: ارزی که خود بانک مرکزی به ما با نرخ ٤هزار و ٩٠٠ تومان فروخته، چطور میتوانم ٤هزار و ٢٠٠ تومان بفروشم؟
از طرفی کسی هم که میخواهد به ما دلار بفروشد، انتظار دارد که ما درک کنیم دلار را دیروز ٥هزار و ٨٠٠ خریده و ضرر کرده است.
صرافی معروف دیگری کرکره را پایین کشیده و کاغذی چسبانده تا مردم نام خود را روی آن بنویسند و به محض تزریق ارز شروع به فروش به مشتری کند. صاحب این صرافی به «شهروند» میگوید: دلاری به ما داده نشده که بفروشیم. هر روز همین وضع در بازار است، اما امروز دیگر واقعا امکان فروش نداریم.
نه دلار داریم، نه یورو
مشکل دیگر فقط مشکل دلار نیست. در سراسر خیابان فردوسی نه دلار هست، نه یورو، نه درهم. تابلوها بدون نرخ شدهاند و کسی بهطور رسمی هیچ ارزی نه میفروشد، نه میخرد. تا دیروز اگر مشکلات حوالی دلار میچرخید، امروز ماجرا فرق کرده است.
مشکل دیگر فقط مشکل دلار نیست. در سراسر خیابان فردوسی نه دلار هست، نه یورو، نه درهم. تابلوها بدون نرخ شدهاند و کسی بهطور رسمی هیچ ارزی نه میفروشد، نه میخرد. تا دیروز اگر مشکلات حوالی دلار میچرخید، امروز ماجرا فرق کرده است.
یک واحد طلافروشی هم درباره تغییرات قیمت سکه به «شهروند» میگوید: من امروز سه تا سکه فروختهام و در هر سه تا سکه ضرر کردهام، چون بازار ثبات ندارد و من تا میفروشم قیمت تغییر میکند.
داشتن ارز بیشتر از ۱۰هزار یورو قاچاق است
بانک مرکزی بیانیه داده است از تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۷ هرگونه خرید و فروش ارز خارج از سیستم بانکی و صرافیهای مجاز قاچاق محسوب شده و با این خرید و فروشها برخورد قانونی میشود.
بانک مرکزی بیانیه داده است از تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۷ هرگونه خرید و فروش ارز خارج از سیستم بانکی و صرافیهای مجاز قاچاق محسوب شده و با این خرید و فروشها برخورد قانونی میشود.
همچنین میزان ارز قابل نگهداری توسط هر شخص حداکثر ۱۰هزار یورو یا معادل آن به سایر ارزها بوده و در صورت کشف میزان بیش از آن در اختیار هر شخص، با مرتکب براساس قانون برخورد خواهد شد.
بانک مرکزی همچنین اطلاعیه داده است تمام اشخاصی که قبلا اقدام به خرید ارز کردهاند حداکثر تا پایان ماه جاری نسبت به سپردهگذاری ارز در بانکها یا فروش آن به بانکها اقدام کنند و البته تاکید کرده است سود ارزی براساس مقررات بانک مرکزی به سپردههای مزبور پرداخت میشود.
همچنین تامین ارز تمام واردات به کشور پس از ثبت سفارش انجام میشود. علاوه بر این تمام صادرکنندگان موظفند ارز حاصل از صادرات را به بانکها و صرافیهای مجاز بفروشند.
البته ضوابط مربوط به تامین ارز برای مسافران خارج از کشور، دانشجویی و درمانی و سایر موارد در مبادی خروجی همزمان با فراهم شدن تمهیدات آن اطلاعرسانی خواهد شد.
سوالی که در این میان بدون جواب میماند این است که آیا تکنرخی کردن ارز به همین راحتی بود و آیا دوام خواهد داشت یا همچون تجربههای قبلی تکنرخی کردن ارز در دولتهای هاشمیرفسنجانی و احمدینژاد شکست میخورد؟
عکسهای «معصومه جلیل پور» را که برایش فرستادند، بی درنگ جراحی ایش را پذیرفت. از همان عکسها هم میشد تشخیص داد که جراحی سختی در پیش دارد. معصومه جلیل پور، قربانی اسیدپاشی است، زن ٢٦ سالهای که اسفندسال گذشته، از طرف خواستگارش مورد حمله قرار گرفت، صورت و سینهاش در اثر اسید سوخت و چشمهایش به شدت آسیب دید.
رئيس بيمارستان سوانح سوختگي مطهري از استقبال تیمهای درمانی و نیکوکاران برای درمان قربانیان اسیدپاشی میگوید سالانه حدود ١٥ قربانی اسیدپاشی به بیمارستان «مطهری» منتقل می شوند
به گزارش شهروند، عکسهای «معصومه جلیل پور» را که برایش فرستادند، بی درنگ جراحی ایش را پذیرفت. از همان عکسها هم میشد تشخیص داد که جراحی سختی در پیش دارد. معصومه جلیل پور، قربانی اسیدپاشی است، زن ٢٦ سالهای که اسفندسال گذشته، از طرف خواستگارش مورد حمله قرار گرفت، صورت و سینهاش در اثر اسید سوخت و چشمهایش به شدت آسیب دید. «مصطفی دهمردهای»، فوق تخصص جراحی پلاستیک، زیبایی و ترمیم است و از هشتسال پیش، در قالب تیمی، قربانیان سوختگی و اسیدپاشی را جراحی میکند.
او رئیس بیمارستان سوانح سوختگی مطهری است و در این سالها، درگیر پروندههای سختی بوده است. او میگوید که سالانه ١٠ تا ١٥ قربانی اسیدپاشی و سوختگی، به بیمارستان منتقل میشوند که اغلب، هزینه درمان ندارند. او یکی از اعضای گروه خیری است که برای کمک به این افراد، پول جمع میکنند. پرونده جدیدشان، «معصومه» است. دهمردهای سالها به صورت داوطلبانه و خیرخواهانه، قربانیان اسیدپاشی و سوختگی را درمان میکند. او در گفت و گو با «شهروند» توضیح بیشتری درباره پرونده «معصومه جلیل پور» - قربانی اخیر اسیدپاشی در تبریز - و سایر قربانیان اسیدپاشی و سوختگی میدهد.
مصطفي دهمردهاي، رئيس بيمارستان سوانح سوختگي مطهري در گفتوگو با «شهروند» توضیح بیشتری درباره پرونده «معصومه جلیلپور» - قربانی اخیر اسیدپاشی در تبریز - و سایر قربانیان اسیدپاشی و سوختگی میدهد.
چطور با پرونده «معصومه جلیلپور»، آشنا شدید؟
از طریق یک گروه تلگرامی. ما به دلیل کاری که انجام میدهیم و مواردی که با آن مواجه هستیم، گروهی از خیرانی را داریم که در آن، موارد سوختگی و اسیدپاشی که نیاز به کمک مالی دارند، مطرح میشود. مورد معصومه جلیلپور که قربانی اسیدپاشی شده، هم در این گروه اعلام شد. یکنفر به من پیام داد، عکسهایش را بعد از اسیدپاشی فرستاد و از من پرسید که این پرونده را قبول میکنم یا خیر. من هم قبول کردم.
از طریق یک گروه تلگرامی. ما به دلیل کاری که انجام میدهیم و مواردی که با آن مواجه هستیم، گروهی از خیرانی را داریم که در آن، موارد سوختگی و اسیدپاشی که نیاز به کمک مالی دارند، مطرح میشود. مورد معصومه جلیلپور که قربانی اسیدپاشی شده، هم در این گروه اعلام شد. یکنفر به من پیام داد، عکسهایش را بعد از اسیدپاشی فرستاد و از من پرسید که این پرونده را قبول میکنم یا خیر. من هم قبول کردم.
یعنی هنوز از نزدیک بیمار را ندیدهاید؟
خیر، چون هنوز در بیمارستان تبریز درحال انجام درمان بر روی چشمهایش هستند.
خیر، چون هنوز در بیمارستان تبریز درحال انجام درمان بر روی چشمهایش هستند.
نمی دانید چه زمانی قرار است به تهران منتقل شود؟
خیر. هر وقت که منتقل شود، کارهای درمانی را انجام میدهیم.
خیر. هر وقت که منتقل شود، کارهای درمانی را انجام میدهیم.
یکی از مشکلات این قربانی اسیدپاشی، مالی بود و خانوادهاش حتی توانایی بستری شدناش در بیمارستان را هم ندارند. ظاهرا افرادی قرار است کمکهای مالی کنند. شما از این کمکها خبر دارید؟ هزینههای درمان از کجا قرار است تأمین شود؟
ما با خیران صحبت کردیم و قرار است با کمک آنها، جراحیها انجام شود. ما مرکز تحقیقاتی در بیمارستان داریم که بخشی از هزینهها را متقبل میشود. در مورد این فرد هم اگر بشود او را بیمه کرد، میتوانیم هزینهها را کم کنیم. هدف ما این است که از کمک خیران استفاده شود.
به موضوع بیمه اشاره کردید، درمان قربانیان اسیدپاشی از طریق بیمه انجام نمیشود؟
بهطور کلی، درمانهای ترمیمی تحت پوشش بیمه نیست. در مورد اسیدپاشی هم بستگی به این دارد که اسیدپاش، دستگیر شده یا نشده باشد. اگر دستگیر شده باشد، هزینهها را او باید پرداخت کند. اگر نشده باشد، بیمه پرداخت میکند. در مورد معصومه جلیلپور، اسیدپاش دستگیر شده اما با توجه به مورد خاص، تلاش میکنیم تا بیمه شود.
بهطور کلی، درمانهای ترمیمی تحت پوشش بیمه نیست. در مورد اسیدپاشی هم بستگی به این دارد که اسیدپاش، دستگیر شده یا نشده باشد. اگر دستگیر شده باشد، هزینهها را او باید پرداخت کند. اگر نشده باشد، بیمه پرداخت میکند. در مورد معصومه جلیلپور، اسیدپاش دستگیر شده اما با توجه به مورد خاص، تلاش میکنیم تا بیمه شود.
مشخص است که هزینه عمل چقدر میشود؟
اینها موقع جراحی مشخص میشود. الان اصلا نمیتوان برآورد قیمت کرد. دوره درمان در مرحله نخست، یک تا دوماه طول میکشد. براساس آنچه در عکسها دیدیم، صدمات شدیدی به این فرد وارد شده، باید ببینیم موقع عمل به چه وسایلی نیاز است. ما از بابت هزینهها خیلی نگران نیستیم، چون میدانیم که برای تأمین آن کمک میشود. باید به تهران بیاید و میزان سوختگی را بررسی کنیم.
اینها موقع جراحی مشخص میشود. الان اصلا نمیتوان برآورد قیمت کرد. دوره درمان در مرحله نخست، یک تا دوماه طول میکشد. براساس آنچه در عکسها دیدیم، صدمات شدیدی به این فرد وارد شده، باید ببینیم موقع عمل به چه وسایلی نیاز است. ما از بابت هزینهها خیلی نگران نیستیم، چون میدانیم که برای تأمین آن کمک میشود. باید به تهران بیاید و میزان سوختگی را بررسی کنیم.
تاکنون در ارتباط با هزینههای درمان این افراد با وزیر بهداشت صحبت کردهاید؟ اینکه برای این افراد، ردیف بودجه خاصی در وزارت بهداشت درنظر گرفته شود؟
بله، وزیر بهداشت در این زمینه دستور داده است. ما یک ردیف بودجهای برای نیازمندان داریم، این افراد را به این بخش معرفی میکنیم تا از این اعتبار استفاده کنند.
بله، وزیر بهداشت در این زمینه دستور داده است. ما یک ردیف بودجهای برای نیازمندان داریم، این افراد را به این بخش معرفی میکنیم تا از این اعتبار استفاده کنند.
موارد معرفی به این ردیف بودجهای زیاد است؟
بله، خیلی از قربانیان از این پولها استفاده میکنند. بیشتر این بیماران مشکل مالی و نیاز دارند که از این پول استفاده کنند. سال گذشته دومیلیارد و ٥٠٠میلیون تومان برای مریضهای سوختگی از این بخش هزینه شد.
بله، خیلی از قربانیان از این پولها استفاده میکنند. بیشتر این بیماران مشکل مالی و نیاز دارند که از این پول استفاده کنند. سال گذشته دومیلیارد و ٥٠٠میلیون تومان برای مریضهای سوختگی از این بخش هزینه شد.
خود خیران در سال چقدر کمک مالی میکنند؟
متفاوت است، مثلا ممکن است برای ساختوساز و خرید تجهیزات ١٠٠میلیون تومان هم پرداخت کنند یا برای یک بیمار، چندمیلیون تومان بدهند. نمیتوان گفت بهطور مشخص چقدر پرداخت میکنند. بهطور کلی، خیران در چند بخش کار میکنند. مثلا برخی از خیران روی موارد اسیدپاشی کار میکنند، برخی میگویند فقط برای کودکان کمک میکنیم. درنهایت هم اگر هزینهها تأمین نشود با وزارت بهداشت صحبت میکنیم. بههرحال هزینههای درمان این افراد خیلی بالاست.
متفاوت است، مثلا ممکن است برای ساختوساز و خرید تجهیزات ١٠٠میلیون تومان هم پرداخت کنند یا برای یک بیمار، چندمیلیون تومان بدهند. نمیتوان گفت بهطور مشخص چقدر پرداخت میکنند. بهطور کلی، خیران در چند بخش کار میکنند. مثلا برخی از خیران روی موارد اسیدپاشی کار میکنند، برخی میگویند فقط برای کودکان کمک میکنیم. درنهایت هم اگر هزینهها تأمین نشود با وزارت بهداشت صحبت میکنیم. بههرحال هزینههای درمان این افراد خیلی بالاست.
شما این خیران را از کجا پیدا میکنید؟ مثلا شماره حساب برای کمکهای مردمی اعلام کردهاید؟
خیر، ما چند رابط داریم که این افراد را پیدا میکنند.
خیر، ما چند رابط داریم که این افراد را پیدا میکنند.
حدودا چند نفر هستند؟
حدودا ٢٠ خیر هستند.
حدودا ٢٠ خیر هستند.
بهطور کلی هزینه هر عمل ترمیمی برای قربانیان سوختگی و اسیدپاشی چقدر است؟
هزینه بستگی به نوع درمان و بیمارستان دارد. در بیمارستان خصوصی به ازای هر درصد سوختگی، ٥میلیون تومان پول گرفته میشود. در بیمارستان دولتی برای هر درصد سوختگی، دومیلیون تومان میگیرند. البته در صورت بیمه بودن، از هر یکمیلیون تومان، ٦٠هزار تومان به عهده بیمار است. اما بهطور کلی، هزینههای درمان از ٥میلیون تومان شروع میشود و در مراحل اولیه به ٧٠میلیون تومان میرسد که اگر بیمه باشد، ٦درصد آن گرفته میشود.
هزینه بستگی به نوع درمان و بیمارستان دارد. در بیمارستان خصوصی به ازای هر درصد سوختگی، ٥میلیون تومان پول گرفته میشود. در بیمارستان دولتی برای هر درصد سوختگی، دومیلیون تومان میگیرند. البته در صورت بیمه بودن، از هر یکمیلیون تومان، ٦٠هزار تومان به عهده بیمار است. اما بهطور کلی، هزینههای درمان از ٥میلیون تومان شروع میشود و در مراحل اولیه به ٧٠میلیون تومان میرسد که اگر بیمه باشد، ٦درصد آن گرفته میشود.
بیمارستانهای ما امکانات کافی برای درمان این افراد را دارد؟
تمام نیازهای درمانی بیماران در این بیمارستانها برآورده میشود. ما نمیگوییم بهترین در دنیا هستیم، اما تمام تلاشمان را میکنیم. کسانی که پول دارند، هزینه درمان را پرداخت میکنند و آنهایی که نمیتوانند، ما کمکشان میکنیم.
تمام نیازهای درمانی بیماران در این بیمارستانها برآورده میشود. ما نمیگوییم بهترین در دنیا هستیم، اما تمام تلاشمان را میکنیم. کسانی که پول دارند، هزینه درمان را پرداخت میکنند و آنهایی که نمیتوانند، ما کمکشان میکنیم.
درصد بهبود قربانیان سوختگی چقدر است؟
سوختگی در بهترین حالت هم که باشد و در بهترین حالت عمل شود، ردی از خود باقی میگذارد. بههرحال پوست پیوندی این حالت را ایجاد میکند. برای مورد اخیر، یعنی معصومه جلیلپور هم باید گرافت یا همان پیوند پوست انجام شود. البته این مورد، خیلی شرایط بدی دارد، مورد سختی است و فکر میکنم برای نخستینبار باشد که با چنین مورد سختی مواجه میشویم. ما تلاش میکنیم با بهترین خدمات، جراحی را انجام دهیم. بههرحال، قبل از پیوند باید زیرسازی و بعد از آن پیوند پوست انجام شود.
سوختگی در بهترین حالت هم که باشد و در بهترین حالت عمل شود، ردی از خود باقی میگذارد. بههرحال پوست پیوندی این حالت را ایجاد میکند. برای مورد اخیر، یعنی معصومه جلیلپور هم باید گرافت یا همان پیوند پوست انجام شود. البته این مورد، خیلی شرایط بدی دارد، مورد سختی است و فکر میکنم برای نخستینبار باشد که با چنین مورد سختی مواجه میشویم. ما تلاش میکنیم با بهترین خدمات، جراحی را انجام دهیم. بههرحال، قبل از پیوند باید زیرسازی و بعد از آن پیوند پوست انجام شود.
به بیمار گفته میشود که صورتش مثل اول نمیشود؟
بله، ما این را اعلام میکنیم.
بله، ما این را اعلام میکنیم.
از نظر روانی هم این افراد حمایت میشوند؟
بله، ما در بیمارستان روانشناس مستقر داریم.
بله، ما در بیمارستان روانشناس مستقر داریم.
سالانه چند مورد اسیدپاشی به بیمارستان سوانح سوختگی مطهری ارجاع میشود؟
بهطور کلی، ما سالانه ١٠ تا ١٥ قربانی اسیدپاشی داریم. ما اینها را در قالب یک تیم درمان میکنیم. تیمی که چند جراح پلاستیک و سوختگی در آن فعال هستند.
بهطور کلی، ما سالانه ١٠ تا ١٥ قربانی اسیدپاشی داریم. ما اینها را در قالب یک تیم درمان میکنیم. تیمی که چند جراح پلاستیک و سوختگی در آن فعال هستند.
همه این ١٠، ١٥ قربانی، مورد حمله اسیدپاش قرار گرفتهاند؟
بعضی در درگیریهای محل کار، برخی در درگیریهای خانوادگی و برخی به اشتباه قربانی میشوند؛ مثلا بیشتر مردان در درگیریهای محل کار قربانی میشوند؛ زنان در پی مشکلات خانوادگی و کودکان به اشتباه، مصدوم میشوند.
بعضی در درگیریهای محل کار، برخی در درگیریهای خانوادگی و برخی به اشتباه قربانی میشوند؛ مثلا بیشتر مردان در درگیریهای محل کار قربانی میشوند؛ زنان در پی مشکلات خانوادگی و کودکان به اشتباه، مصدوم میشوند.
شدت سوختگیها و امکانات بیمارستان بهگونهای است که بیماران نیاز به ادامه درمان در خارج از کشور داشته باشند؟
نه، نیازی نیست.
نه، نیازی نیست.
موارد سوختگی نسبت به قبل بیشتر شده است؟
نه، ما همیشه همان آمار را بهطور متوسط داریم.
نه، ما همیشه همان آمار را بهطور متوسط داریم.
خودتان چندسال است که به صورت مشخص موارد اسیدپاشی و سوختگی را درمان میکنید؟
حدود ٨سال.
حدود ٨سال.
در این سالها، موارد خاصی هم داشتهاید که هنوز در یادتان باشد؟
بله، موارد که خیلی زیاد بوده است. تمام بیماران اسیدپاشی به این بیمارستان منتقل و از سوی تیم ما درمان میشوند. بههرحال نمیخواهیم نامی از این افراد بیاوریم. همین چند وقت پیش هم موردی شبیه این قربانی اخیر اسیدپاشی به ما مراجعه کرد که خیلی دردناک بود. هفته قبلش هم مردی را به اینجا آوردند که در یک درگیری، اسید روی تن و شانههایش ریخته بود.
بله، موارد که خیلی زیاد بوده است. تمام بیماران اسیدپاشی به این بیمارستان منتقل و از سوی تیم ما درمان میشوند. بههرحال نمیخواهیم نامی از این افراد بیاوریم. همین چند وقت پیش هم موردی شبیه این قربانی اخیر اسیدپاشی به ما مراجعه کرد که خیلی دردناک بود. هفته قبلش هم مردی را به اینجا آوردند که در یک درگیری، اسید روی تن و شانههایش ریخته بود.
شما قبلا هم معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بودید. آنجا هم موارد سوختگی زیاد است؟
بله، آنجا خیلی زیاد است.
بله، آنجا خیلی زیاد است.
علت و موارد مراجعه چه بود؟
همه اینها در تحقیقی آمده است.
همه اینها در تحقیقی آمده است.
موج کمکهای گسترده به «معصومه»
فقط چندساعت پس از انتشار گفتوگوی «شهروند» با «معصومه جلیلپور»، قربانی جدید اسیدپاشی در تبریز، موجی از کمکهای مردمی و دولتی به او راه افتاد. دوشنبه شب بود که از تبریز خبر رسید طرح دوفوریتی کمک به معصومه در شورای این شهر تصویب شده است.
صادقزاده، سخنگوی شورای شهر تبریز در اینباره به «شهروند» گفت: «پس از باخبر شدن از حادثه اسیدپاشی به معصومه جلیلپور، زن ۲۶ساله تبریزی از طریق روزنامه «شهروند»، طرح دوفوریتی کمک به او در جلسه فوقالعاده شورای شهر تبریز با حضور همه اعضا تصویب شد که بعد از ارایه لایحه از سوی شهرداری و مبلغ کمک اعطایی در جلسه شورای شهر و تصویب نهایی اجرایی خواهد شد.»
اما این همه ماجرا نبود؛ در روز گذشته تعداد زیادی از خیران تبریزی و دیگر شهرها با اعلام شماره حسابهایی درحال جمعآوری کمک مالی برای درمان معصومهاند و از طرف دیگر بیمارستان سوانح سوختگی مطهری اعلام کرده است که به صورت رایگان او را درمان و برای عملهای پرهزینه بیمهاش خواهد کرد. از طرف دیگر خبرگزاری فارس، کمپینی را با نام «نذر مهربانی» برای تامین هزینههای جاری و جانبی درمان معصومه به راه انداخته و از مخاطبانش خواسته است که به او کمک کنند.
خبرهای خوش دیگری هم درباره کمک به معصومه از راه میرسد؛ «اکرم خیرخواه»، یکی از فعالان حقوق زنان در تبریز که پیگیر وضع معصومه است به «شهروند» میگوید قرار است او به کمک یک خیریه، با آمبولانس مجهز به تهران منتقل داده و بستری شود. او میگوید پس از رسانهایشدن ماجرای معصومه، تعداد زیادی از مردم تبریز به دیدار او میآیند و «محمد»، مردی که به او اسید پاشیده، پس از این ماجرا در تماسهای تلفنی با خانواده معصومه، دست از تهدیدهایش برداشته و از آنها میخواهد او را ببخشند.
ساعت 12:50 دقیقه بامداد 7 شهریور سال 93، مرگ مشکوک پسری افغان به نام «حفیظ» در یکی از بیمارستانهای پایتخت از سوی مأموران کلانتری 117 جوادیه به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق اعلام شد.
بیان خاطرات سارق حرفهای برای دوستانش در قهوه خانه پای او را به دادسرای جنایی کشاند.این در حالی است که چهره این پسر شباهت زیادی با تصویر چهره نگاری یک قاتل فراری دارد.
به گزارش ایران، ساعت 12:50 دقیقه بامداد 7 شهریور سال 93، مرگ مشکوک پسری افغان به نام «حفیظ» در یکی از بیمارستانهای پایتخت از سوی مأموران کلانتری 117 جوادیه به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق اعلام شد.
با آغاز بررسیها مشخص شد «حفیظ» که از ناحیه دست بشدت مصدوم شده با خونریزی شدید توسط دو دوستش به بیمارستان انتقال یافته بود.یکی از همراهان او به مأموران تحقیق گفت: ساعت 23:30 ششم شهریور با مقتول و یکی از دوستانم برای تفریح به پارک رفتیم. داخل پارک بعثت نشسته بودیم که شش پسر جوان سوار بر سه موتورسیکلت به سمت ما آمدند. ما فرار کردیم اما آنها به حفیظ رسیدند و ضربهای با قمه به دست او زدند و گوشی تلفن همراهش را سرقت کردند.
بلافاصله اورا به بیمارستان رساندیم ولی او لحظاتی بعد جان باخت. من چهره آن موتورسوار را کامل یادم است و میتوانم او را شناسایی کنم.
سه سال تحقیق با تصویر چهره نگاری شده
با توجه به اظهارات مرد افغان؛ تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان موتورسوار آغاز شد. در نخستین گام، کارآگاهان به چهره نگاری از عامل این جنایت پرداختند. با اطلاعاتی که دوستان مقتول داشتند چهره عامل جنایت به دست آمد. مأموران پس از تطبیق چهره به دست آمده با آلبوم متهمان سابقه دار، هویت قاتل را به نام «بهنام» 22 ساله شناسایی کردند و مشخص شد متهم چندی قبل از این جنایت از زندان آزاد شده بود.
با توجه به اظهارات مرد افغان؛ تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان موتورسوار آغاز شد. در نخستین گام، کارآگاهان به چهره نگاری از عامل این جنایت پرداختند. با اطلاعاتی که دوستان مقتول داشتند چهره عامل جنایت به دست آمد. مأموران پس از تطبیق چهره به دست آمده با آلبوم متهمان سابقه دار، هویت قاتل را به نام «بهنام» 22 ساله شناسایی کردند و مشخص شد متهم چندی قبل از این جنایت از زندان آزاد شده بود.
سرنخ طلایی
از آنجایی که بهنام مجهول المکان بود، دستگیری پسر جوان با مشکل همراه شد. اما در شرایطی که به نظر میرسید پرونده به بنبست رسیده است، مأموران در یکی از قهوه خانهها سرنخی طلایی به دست آوردند. پسر جوانی در یکی از قهوه خانههای پایتخت برای دوستانش تعریف کرده بود که چند سال قبل با قمه به دست مرد افغانی زده ضربه زده و گوشی او را به سرقت برده است.با این سرنخ تیم تحقیق روانه قهوه خانه شدند و با کمین چند روزه در محل 20 فروردین پسر جوان را غافلگیرکرده و به دام انداختند.
از آنجایی که بهنام مجهول المکان بود، دستگیری پسر جوان با مشکل همراه شد. اما در شرایطی که به نظر میرسید پرونده به بنبست رسیده است، مأموران در یکی از قهوه خانهها سرنخی طلایی به دست آوردند. پسر جوانی در یکی از قهوه خانههای پایتخت برای دوستانش تعریف کرده بود که چند سال قبل با قمه به دست مرد افغانی زده ضربه زده و گوشی او را به سرقت برده است.با این سرنخ تیم تحقیق روانه قهوه خانه شدند و با کمین چند روزه در محل 20 فروردین پسر جوان را غافلگیرکرده و به دام انداختند.
اصرار متهم بر بیگناهی
صبح روز گذشته پسر جوان برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. اما با انکار این جنایت مدعی شد که در زمان قتل زندان بوده است. این درحالی است که پسر جوان در مواجهه با شاهدان جنایت، از سوی آنها شناسایی شد. با این شرایط بازپرس جنایی دستور تحقیقات برای تعیین صحت ادعای متهم درباره محکومیت زندانش را صادر کرد.
صبح روز گذشته پسر جوان برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. اما با انکار این جنایت مدعی شد که در زمان قتل زندان بوده است. این درحالی است که پسر جوان در مواجهه با شاهدان جنایت، از سوی آنها شناسایی شد. با این شرایط بازپرس جنایی دستور تحقیقات برای تعیین صحت ادعای متهم درباره محکومیت زندانش را صادر کرد.
بهنام، پسر 25 ساله با تحصیلات دوره راهنمایی، قدی حدود 180 و موهایی که رو به بالا شانه شده است به شرح زندگیاش پرداخت.
دفعه اول به چه جرمی بازداشت شدی؟
من و سه نفر از دوستانم کیف قاپی میکردیم. البته مدت زمانی که این کار را انجام دادیم 20 روز بیشتر نبود و خیلی زود من دستگیر شدم.
من و سه نفر از دوستانم کیف قاپی میکردیم. البته مدت زمانی که این کار را انجام دادیم 20 روز بیشتر نبود و خیلی زود من دستگیر شدم.
چه مدت زندان بودی؟
دو سالی میشد. بعد از پرداخت رد مال که 40 میلیون تومان بود، از زندان آزاد شدم.
دو سالی میشد. بعد از پرداخت رد مال که 40 میلیون تومان بود، از زندان آزاد شدم.
در رابطه با قتل مرد افغان بگو!
من جنایتی مرتکب نشده ام. آن زمان که این حادثه رخ داد زندان بودم. بعد از آزادی هم توبه کردم و دیگر دزدی نکردم.
من جنایتی مرتکب نشده ام. آن زمان که این حادثه رخ داد زندان بودم. بعد از آزادی هم توبه کردم و دیگر دزدی نکردم.
الان چه کار میکنی؟
در مغازه دوچرخه فروشی که برای دوست برادرم است کار میکنم.
در مغازه دوچرخه فروشی که برای دوست برادرم است کار میکنم.