کوت
عبدالله؛ آنچه بود، آنچه شد10 اذر-98
هفتسال پیش که قرار شد شهرستان جدیدی
کنار اهواز شکل گیرد، مخالفتها هم شروع شد. مخالفان اما کمزورتر از آن بودند که
بتوانند مقابل شکلگیری شهری در نزدیکی اهواز بایستند. آنها میگفتند قاعده
تقسیمات کشوری این است که دهستان به بخش، بخش به شهر و شهر به شهرستان تبدیل شود،
ولی اکنون وضع به گونهای برای مردم کوت عبدالله رقم خورده که آنها از یک کلانشهر
و فراتر از آن مرکز استان به یک شهرستان جدید با کولهباری از مشکلات تبدیل شدهاند.
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند در
ادامه نوشت: در نهایت و با وجود همه این حرفها شهر کارونسال ٩١ شکل گرفت و مرکزش
هم کوتعبدالله شد. زمستان آنسال استیشن، خزامی، درویشیه، شریعتی یک، کوتنواصر،
کوی منتظری، گاومیشآباد، گندم کار وهادیآباد با هم ادغام شدند و این منطقه ١٨٠هزار
نفری با ٢٠ شهرک و روستای متصل و منفصل از هم به نام رودخانه نزدیکش نامگذاری شد.
کوتعبدالله اما همیشه شهر مهمی بود و جداییاش از اهواز نتوانست این شهر را که
یکی از شاهرگهای ورودی اهواز است به حاشیه بکشاند.
از همان سالهای کشف نفت در مسجدسلیمان و ساخت پالایشگاه در آبادان، کوتعبدالله هم نامش شناخته شد. برای انتقال نفت به تلمبهخانه نیاز بود و یکی از اصلیترین تلمبهخانهها در کوتعبدالله بود. دارخوین آخرین تلمبهخانه سر راه خط لوله نفت آبادان بود، قبل از آن کوت عبدالله قرار داشت و قبلتر از آن هم ایستگاه ملاثانی؛ اینها به تقویت فشار نقطه به نقطه نفت سامان میدادند.
کوتعبدالله به دلیل وجود همین تلمبهخانه و نزدیکی به اهواز، یکی از مراکز مهم استقرار و پشتیبانی شرکت نفت بود و نقش مرکزیت تلمبهخانهها را هم داشت. همین هم عاملی بود که یک فرودگاه کوچک، یک کارخانه تولید آجر، یک کارخانه نساجی و از همه مهمتر ایستگاه تولید نیروی برق (پاور استیشن) که مناطق شرکتی کارون، نیوسایت و خرمکوشک اهواز را روشنی میبخشید، در آن ساخته شوند.
فرآیند پمپاژ نفت از تلمبه خانهدارخوین ادامه داشت تا اینکه در اوایل دهه ۱۳۵۰ تولید نفت از میدان اهواز به شکلی خیرهکننده افزایش یافت و کشیدن خط لوله جدید اهواز- آبادان، کل نیاز پالایشگاه به نفت خام را از بین برد و نفت مسجدسلیمان از طریق خط صادراتی به خارگ ارسال شد؛ از این تاریخ تلمبهخانههای چهارگانه اهمیت خود را از دست دادند، ایستگاه ملاثانی به دانشگاه جندی شاپور واگذار و دانشکده کشاورزی در آن مستقر شد. کوت عبدالله هم وضعیتی تقریبا مشابه پیدا کرد و در سالهای دهه ۱۳۵۰ ابتدا به آموزشگاه گارد نفت تبدیل شد و در اوایل دهه ۱۳۶۰ و قرار گرفتن آبادان در خط مقدم جنگ، به محلی امن برای استقرار دانشکده نفت بدل شد.
شرایط در سالهای بعد رفتهرفته سختتر شد و بسیاری از امکانات با گذر زمان از بین رفتند. نمونهاش کارخانه نساجی کوتعبدالله بود کهسال گذشته به صورت کامل تخریب شد. این کارخانه درحالی بدون اطلاع اداره کل میراث فرهنگی خوزستان، فرمانداری شهرستان کارون و اداره میراث فرهنگی شهرستان کارون تخریب شد که پرونده مقدماتی ثبت ملی آن تهیه شده بود. هرچند کارخانه سالهای زیادی بود که دیگر بهعنوان کارخانه نساجی مشغول به کار نبود، اما همچنان امیدواریهایی برای به کار افتادنش وجود داشت. کارخانه تا مدتی قبل از شروع جنگ فعالیت داشت که بعد از آن به علت فرسودگی تعطیل شد. در زمان جنگ بهعنوان تأسیسات از آن استفاده میشد و پس از جنگ هم در اختیار یک نهاد نظامی قرار گرفت و ظاهرا بعدها به بخش خصوصی فروخته شد. اوضاع قدیمیترین کارخانه آجرسازی کارون هم روبهراه نشد. اختلافات سهامداران کارخانههای آجرسازی جیل و جنگیهسال ٩١ و با شهرستان شدن کارون شروع شد و بعد هم کار به تعطیلی کشید. سال ٩٥ بیش از ٤٠٠ کارگر این کارخانه بیکار و بلاتکلیف شدند و وضع بر همین منوال ادامه پیدا کرد.
این مشکلات درحالی است که مجتبی گهستونی، فعال میراث فرهنگی منطقه به «شهروند» میگوید در سالهای اخیر در حوزه جذب گردشگر کارهایی انجام شده است و «روستای علوه» توانسته با وجود مشکلات گسترده و بیکاریهای فراوان روی گردشگریاش سرمایهگذاری کند: «اهالی، چای ترش به عمل آمده در این منطقه و زعفرانش را به مناطق دیگر میفرستند. به زعفران این منطقه میگویند زعفران کاذب یا عصفر. چون میگویند اصل زعفران برای خراسان است.»
او میگوید کارهایی از این دست توانسته کمی اوضاع را بهتر کند، اما همچنان برای شهرستان تازه تأسیسی چون کارون اثرگذار نبوده است. علیرضا سیلاوی هم پیش از این در پژوهشی با عنوان «مدیریت تولید و اشتغال در شهرهای تازه تأسیس؛ مطالعه موردی شهر کوت عبدالله» به بیکاری در این شهر جدید پرداخته و نوشته بود: «با توجه به جمعیت بیکار در این شهر تازه تأسیس تنها راه برونرفت از این مشکل داشتن مدیریت در تولیدات شغل درمقاطع مختلف است و پیش نیازهای لازم برای ورود به یک شغل معمولا رسیدن به جایگاه یک مدیر موفق در تولید شغل، مستلزم برخورداری از تجارب فراوانی است.» در این تحقیق هم راهکار دقیقی برای خارج شدن از وضع بیکاری استان مطرح نشده است، اما آمارهای مختلف میگویند بیکاری در استان خوزستان در سالهای اخیر افزایش داشته و میزان بیکاری که در سالهای گذشته تک رقمی بوده، امسال به دو رقم رسیده است. حمید پورمحمدی، معاون اقتصادی و هماهنگی سازمان برنامه و بودجه کشور هم مرداد امسال از شرایط بد بیکاری در روستاهای استان گفته بود؛ روستاهایی که به دلیل مهاجرت، رشد جمعیتشان منفی ١٧درصد شده، نیازمند رسیدگیاند. آمارهای دیگر درباره بیکاری در خوزستان همسال گذشته ارایه شد. زمانیکه امید حاجتی، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی خوزستان از روند صعودی شدن میزان بیکاری در این استان گفته بود: «رتبه بیکاری در خوزستان در بین استانهای کشور از ۱۹ به ۲ افزایش یافته است. براساس آمار رسمی کشور که در قالب طرح نیروی کار تهیه شده، میزان بیکاری خوزستان درسال ۹۵ (۱۲٫۷)،سال ۹۶ ( ۱۴٫۷) و هفت ماه نخستسال ۹۷ ( ۱۵٫۶)درصد ثبت شده است.»
کاروننشینان حالا با بیکاری که ازسال قبل بدتر شده و سفرهای که تنگتر شده میخواهند کارشان را حفظ کنند. شهر جدید هنوز جان تازه نگرفته است. هنوز از روستاها به دنبال کار به شهر میآیند و شهریها میگویند اینجا برای خودمان هم کار نیست. پیمانکاران همچنان بدقولی میکنند و این دور باطل همچنان آدمها را دور خود میچرخاند.
از همان سالهای کشف نفت در مسجدسلیمان و ساخت پالایشگاه در آبادان، کوتعبدالله هم نامش شناخته شد. برای انتقال نفت به تلمبهخانه نیاز بود و یکی از اصلیترین تلمبهخانهها در کوتعبدالله بود. دارخوین آخرین تلمبهخانه سر راه خط لوله نفت آبادان بود، قبل از آن کوت عبدالله قرار داشت و قبلتر از آن هم ایستگاه ملاثانی؛ اینها به تقویت فشار نقطه به نقطه نفت سامان میدادند.
کوتعبدالله به دلیل وجود همین تلمبهخانه و نزدیکی به اهواز، یکی از مراکز مهم استقرار و پشتیبانی شرکت نفت بود و نقش مرکزیت تلمبهخانهها را هم داشت. همین هم عاملی بود که یک فرودگاه کوچک، یک کارخانه تولید آجر، یک کارخانه نساجی و از همه مهمتر ایستگاه تولید نیروی برق (پاور استیشن) که مناطق شرکتی کارون، نیوسایت و خرمکوشک اهواز را روشنی میبخشید، در آن ساخته شوند.
فرآیند پمپاژ نفت از تلمبه خانهدارخوین ادامه داشت تا اینکه در اوایل دهه ۱۳۵۰ تولید نفت از میدان اهواز به شکلی خیرهکننده افزایش یافت و کشیدن خط لوله جدید اهواز- آبادان، کل نیاز پالایشگاه به نفت خام را از بین برد و نفت مسجدسلیمان از طریق خط صادراتی به خارگ ارسال شد؛ از این تاریخ تلمبهخانههای چهارگانه اهمیت خود را از دست دادند، ایستگاه ملاثانی به دانشگاه جندی شاپور واگذار و دانشکده کشاورزی در آن مستقر شد. کوت عبدالله هم وضعیتی تقریبا مشابه پیدا کرد و در سالهای دهه ۱۳۵۰ ابتدا به آموزشگاه گارد نفت تبدیل شد و در اوایل دهه ۱۳۶۰ و قرار گرفتن آبادان در خط مقدم جنگ، به محلی امن برای استقرار دانشکده نفت بدل شد.
شرایط در سالهای بعد رفتهرفته سختتر شد و بسیاری از امکانات با گذر زمان از بین رفتند. نمونهاش کارخانه نساجی کوتعبدالله بود کهسال گذشته به صورت کامل تخریب شد. این کارخانه درحالی بدون اطلاع اداره کل میراث فرهنگی خوزستان، فرمانداری شهرستان کارون و اداره میراث فرهنگی شهرستان کارون تخریب شد که پرونده مقدماتی ثبت ملی آن تهیه شده بود. هرچند کارخانه سالهای زیادی بود که دیگر بهعنوان کارخانه نساجی مشغول به کار نبود، اما همچنان امیدواریهایی برای به کار افتادنش وجود داشت. کارخانه تا مدتی قبل از شروع جنگ فعالیت داشت که بعد از آن به علت فرسودگی تعطیل شد. در زمان جنگ بهعنوان تأسیسات از آن استفاده میشد و پس از جنگ هم در اختیار یک نهاد نظامی قرار گرفت و ظاهرا بعدها به بخش خصوصی فروخته شد. اوضاع قدیمیترین کارخانه آجرسازی کارون هم روبهراه نشد. اختلافات سهامداران کارخانههای آجرسازی جیل و جنگیهسال ٩١ و با شهرستان شدن کارون شروع شد و بعد هم کار به تعطیلی کشید. سال ٩٥ بیش از ٤٠٠ کارگر این کارخانه بیکار و بلاتکلیف شدند و وضع بر همین منوال ادامه پیدا کرد.
این مشکلات درحالی است که مجتبی گهستونی، فعال میراث فرهنگی منطقه به «شهروند» میگوید در سالهای اخیر در حوزه جذب گردشگر کارهایی انجام شده است و «روستای علوه» توانسته با وجود مشکلات گسترده و بیکاریهای فراوان روی گردشگریاش سرمایهگذاری کند: «اهالی، چای ترش به عمل آمده در این منطقه و زعفرانش را به مناطق دیگر میفرستند. به زعفران این منطقه میگویند زعفران کاذب یا عصفر. چون میگویند اصل زعفران برای خراسان است.»
او میگوید کارهایی از این دست توانسته کمی اوضاع را بهتر کند، اما همچنان برای شهرستان تازه تأسیسی چون کارون اثرگذار نبوده است. علیرضا سیلاوی هم پیش از این در پژوهشی با عنوان «مدیریت تولید و اشتغال در شهرهای تازه تأسیس؛ مطالعه موردی شهر کوت عبدالله» به بیکاری در این شهر جدید پرداخته و نوشته بود: «با توجه به جمعیت بیکار در این شهر تازه تأسیس تنها راه برونرفت از این مشکل داشتن مدیریت در تولیدات شغل درمقاطع مختلف است و پیش نیازهای لازم برای ورود به یک شغل معمولا رسیدن به جایگاه یک مدیر موفق در تولید شغل، مستلزم برخورداری از تجارب فراوانی است.» در این تحقیق هم راهکار دقیقی برای خارج شدن از وضع بیکاری استان مطرح نشده است، اما آمارهای مختلف میگویند بیکاری در استان خوزستان در سالهای اخیر افزایش داشته و میزان بیکاری که در سالهای گذشته تک رقمی بوده، امسال به دو رقم رسیده است. حمید پورمحمدی، معاون اقتصادی و هماهنگی سازمان برنامه و بودجه کشور هم مرداد امسال از شرایط بد بیکاری در روستاهای استان گفته بود؛ روستاهایی که به دلیل مهاجرت، رشد جمعیتشان منفی ١٧درصد شده، نیازمند رسیدگیاند. آمارهای دیگر درباره بیکاری در خوزستان همسال گذشته ارایه شد. زمانیکه امید حاجتی، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی خوزستان از روند صعودی شدن میزان بیکاری در این استان گفته بود: «رتبه بیکاری در خوزستان در بین استانهای کشور از ۱۹ به ۲ افزایش یافته است. براساس آمار رسمی کشور که در قالب طرح نیروی کار تهیه شده، میزان بیکاری خوزستان درسال ۹۵ (۱۲٫۷)،سال ۹۶ ( ۱۴٫۷) و هفت ماه نخستسال ۹۷ ( ۱۵٫۶)درصد ثبت شده است.»
کاروننشینان حالا با بیکاری که ازسال قبل بدتر شده و سفرهای که تنگتر شده میخواهند کارشان را حفظ کنند. شهر جدید هنوز جان تازه نگرفته است. هنوز از روستاها به دنبال کار به شهر میآیند و شهریها میگویند اینجا برای خودمان هم کار نیست. پیمانکاران همچنان بدقولی میکنند و این دور باطل همچنان آدمها را دور خود میچرخاند.