ماجرای عجیب
دستگیری یک سارق در تهران! 10
اذر-98
چندی پیش مرد جوانی به اداره پلیس رفت و
از سرقت خانه پدریاش خبر داد و گفت پدرم چند روز قبل فوت کرد و طبق وصیت او جسدش
را برای دفن به شهرستان بردیم. بعد از برگزاری مراسم تدفین به تهران برگشتیم، اما
به محض ورود به خانه پدرم، با به هم ریختگی وسایل و سرقت طلاها، سکهها و وسایل با
ارزش او روبهرو شدیم.
به گزارش ایسنا، «ایران» در ادامه نوشت:
با شکایت مرد جوان تحقیقات آغاز شد. درحالی که کارآگاهان بهدنبال شناسایی و
دستگیری سارقان خانه پیرمرد بودند، مرد جوان بار دیگر به آنها مراجعه کرد و گفت در
این چند روز پدرم چندبار به خواب عروسمان آمده و مشخصات سارقان را گفته است. روز
اول که فرنگیس همسر برادرم این موضوع را برای ما تعریف کرد باور نکردیم اما این
خوابها تکرار شد. او گفت پدرم مشخصات سارقان را به او گفته است. از طرفی سرنخی در
اختیار او قرار داده که به ما ثابت شد حرفهایش درست است. پدرم در خواب گفته بود
که سارقان پیچ گوشتیشان را در اتاق خواب جا گذاشتهاند. وقتی به اتاق رفتیم زیر
تخت پدرم یک پیچ گوشتی افتاده بود. ما به آن دست نزدیم تا شما را در جریان قرار
دهیم.
با اینکه صحبتهای مرد جوان، برای پلیس
عجیب و باورنکردنی بود، اما مأموران راهی خانه پیرمرد شدند و پیچ گوشتی را پیدا
کردند. در نخستین گام اثر انگشت روی پیچ گوشتی را مورد بررسی قرار دادند. اما عجیب
این بود که اثر انگشت نیمه بود و کارآگاهان پلیس احتمال دادند انگشت سارق نصفه
باشد.
سارقی با نیمه انگشت
در ادامه بررسیها، فرنگیس با توجه به
خوابهایش به چهرهنگاری از متهم پرداخت. اما در ادامه رسیدگی به پرونده پلیس با
شکایتهای مشابهی روبهرو شد که در تمام آنها سرقتها از خانه افراد تازهدرگذشته
رخ داده بود و اهالی خانه برای مراسم تدفین به شهرستان رفته بودند. این موضوع
حکایت از آن داشت که سرقتها سریالی است.
در ادامه بررسیها، کارآگاهان متوجه
شدند که چند روز قبل مرد جوانی به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت شده و در
زندان به سر میبرد. نکته جالب توجه این بود که انگشت سبابه سارق جوان نیز نیمه
بود. این در حالی بود که اثر انگشت بهدست آمده با اثر انگشتی که روی پیچ گوشتی
بود شباهت داشت.
مرد جوان بهنام
«امیر» به دادسرا منتقل شد. متهم که خود را در برابر مدارک پلیسی میدید به سرقتهای
سریالی از خانهها به همراه دوستش و زن جوانی اعتراف کرد. قاضی دستور بازداشت دو
همدست فراری مرد جوان را صادر کرد.
گفتگو با متهم
سوژههای سرقتها را چطور انتخاب میکردی؟
در سطح شهر پرسه میزدیم، خانههایی را
که مقابل آنها بنرهای تسلیت نصب شده بود شناسایی میکردیم و یکی از همدستانم که
زن جوانی بود زنگ خانه را به صدا درمی آورد. اگر کسی در را باز نمیکرد زنگ خانه
همسایه را میزد و به دروغ میگفت از بستگان متوفی است. اگر آنها میگفتند که برای
مراسم به شهرستان رفتهاند ما سوژهمان را شناسایی کرده بودیم.
چطور وارد خانهها میشدید؟
از طریق توپیزنی یا بالکن.
سابقه داری؟
بله. ۴ سال قبل به خاطر سرقت و کیفقاپی
بازداشت شدم و سه سال در زندان بودم. اما با گذاشتن وثیقه و به بهانه مرخصی چند
روزه از زندان آزاد شدم و دیگر برنگشتم.
چرا برنگشتی؟
بهخاطر سرقتهای قبلیام ۵۶۰ میلیون
تومان رد مال داشتم و بههمین دلیل وقتی آزادی موقت گرفتم برنگشتم و با دو نفر از
همدستانم نقشه سرقت از خانهها را کشیدیم.