پس از اشغال نظامی افغانستان حامدکرزای با حمایت
و چراغ سبزآمریکا از این کشورراهی افغانستان شد تا دو دوره رئیس جمهور افغانستان
شود و برخوردار از دریافت کمک های مالی کلان میلیاردهادلاری سالانه ازسوی آمریکا
شود که اکنون ژست مخالفت با آمریکا گرفته
است تا بهانه مانور تبلیغاتی ضدآمریکایی
سرمقاله نویس شود وادعا کند این اولین بار نیست که آمریکا در امور داخلی
افغانستان مداخله جویی می کند درحالی که خبرگزاری پاسداران سپاه قدس تسنیم امروز
گزارش از دیدار ظریف با یک مهره بالای
طالبان داده است . چون این دیدار ادامه
سیاست مداخله جویی رژیم ولایت فقیه در برون مرز ومنطقه وکشورهای منطقه وهمسایه به
ویژه افغانستان از بتدای شکل گیری اش تا حال و رابطه تنگاتنگ پاسداران با مجاهدین
افغان وسپس با طالبان است. البته همکاری عملیات تروریستی مشترک پاسداران باالقاعده
در عراق و پایگاه نظامی خبر در عربستان و
ریل راه آهن د لندن
ومادرید داشته است.
حامد کرزای رئیسجمهور سابق افغانستان
ضمن انتقاد از تاخیر و تعلل در اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری گفت: «اینکه
نتیجه انتخابات هنوز هم اعلام نشده، حاکی از آنست که کشور ما مستقل نیست و در
اختیار خارجیهاست».
این نخستینبار نیست که حامد کرزای به دخالت آشکار و نهان بیگانگان در امور داخلی افغانستان اشاره میکند و علیه آن موضع میگیرد. وی پیش از اینهم بارها نسبت به دخالت بیگانگان هشدار داده بود و رمز اصلی چنین دخالتی را ضعف دولت و سایر نهادهای حکومتی معرفی میکرد. البته این سوال همواره مطرح است که دخالت سیاسی و مداخلات نظامی بیگانگان در افغانستان تازگی ندارد و حتی در دوره حاکمیت شخص کرزای هم دقیقاً وجود داشت ولی کرزای هرگز در طول دوره ریاست جمهوری خود با چنین صراحتی به دخالت بیگانگان اشارهای نداشت و حتی به کسی هم اعتراض نمیکرد.
اکنون برای سالهاست که آمریکا و متحدانش در پوشش نیروهای «کی فور» در خاک افغانستان حضور و سلطه نظامی دارند و در واقع حاکم اصلی همان نیروهای اشغالگر بیگانه هستند که اگرچه خود را اشغالگر نمیدانند ولی عملکرد و مواضع آنها تفاوتی با اشغالگران ندارد.
نظامیان بیگانه در افغانستان بدون اطلاع، موافقت و مجوز دولت مرکزی کابل وارد افغانستان شده و خارج میشوند. در خاک این کشور هم هرجا که بخواهند میروند و هر آنچه خود صلاح بدانند، مرتکب میشوند و به کسی هم پاسخگو نیستند. مداخلات بیگانگان در افغانستان به همین جا هم خلاصه نمیشود بلکه در ساختار رسمی قدرت هم دستنشاندگانی دارند و هرجا که تصمیم و رفتاری مغایر اهداف و برنامههای خود را شاهد باشند، علیه آن وارد عمل شده و مواضع خود را تحمیل میکنند. اگرچه منشا فساد اداری – سیاسی در افغانستان، حضور و نقش محرز اشغالگران است ولی آنها به دروغ و با فریبکاری، خود را مخالف و معارض هرگونه فساد معرفی میکنند درحالی که اهداف ناپاک آنها بدون فساد و تباهی، عملیاتی نمیشود و هیچ عنصر سالم، صالح و معتقد به منافع ملی افغانستان حاضر نیست آب به آسیاب اشغالگران بریزد.
بوش کوچک و دستیارانش در اوج حملات وحشیانه آمریکا به افغانستان به بهانه ماجراهای 20 شهریور (11 سپتامبر) و انهدام برجهای دوقلوی نیویورک، مرتباً ادعا میکردند که میخواهند زمینهساز رشد، پیشرفت و بالندگی افغانستان جدیدی بشوند که مطابق «الگوی ژاپن» باشد ولی در میدان عمل آنچه آمریکا و دیگران در افغانستان ایجاد کردهاند، شبکه جهنمی فاسد و مفسدی است که بزرگترین هنرش تبدیل کردن افغانستان به بزرگترین منبع تولید مواد افیونی است و میلیونها افغانی را به فقر و فلاکت و اعتیاد کشانده است.
آمریکای ترامپ از طریق زلمای خلیلزاد نمایندهاش با تروریستهای طالبان در قطر مذاکرات پیچیدهای داشتند و عملاً به تروریستها و نقش جنایتآمیز آنها در افغانستان رسمیت دادند. کار به جائی رسید که همین تروریستها دولت مرکزی کابل را بهرسمیت نشناخته و نمیشناسند و اگرچه حاضرند با اشغالگران افغانستان تحت هر شرایطی نرد عشق ببازند ولی دولت کابل را بهعنوان طرف مذاکره نمیپذیرند و آن را قبول ندارند. این پدیده فرآیندی بهمراتب تلختر از اشغال است و در واقع یک ملت و دولت حاکم را تحقیر میکند و به تروریستهایی که فقط با زبان گلوله و زور سخن میگویند، برتری میبخشد.
اگرچه ترامپ در یک ژست عوامفریبانه علیه طالبان موضع گرفت و نتایج مذاکرات را نپذیرفت ولی همان ژست ضدتروریستی هم شگردی برای تحمیل خواستههای مشترک آمریکا و تروریستها به دولت کابل بود. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که در سفر قبلی زلمای خلیلزاد به کابل و در دیدار رسمی وی با مقامات ارشد افغانستان، وی حتی حاضر نشد متن توافقات آمریکا با طالبان را در اختیار دولت کابل قرار دهد و فقط جلد آن را نشان مقامات کابل داد! اما از اشرف غنی و سایر مقامات کابل خواسته شد که با سفر به آمریکا بر توافق آمریکا و طالبان صحه بگذارند و نادیده آن را بپذیرند! که مورد اعتراض دولت افغانستان قرار گرفت.
اکنون قرار است همان توافقات در پایان دور جدید مذاکرات خلیلزاد و طالبان، با تایید مقامات جدید افغانستان برسد. در واقع نتایج انتخابات ریاست جمهوری افغانستان گروگانی است که آمریکا در اختیار گرفته و قرار است کسی رئیسجمهور معرفی شود که این ننگ را پذیرا باشد.
این نخستینبار نیست که حامد کرزای به دخالت آشکار و نهان بیگانگان در امور داخلی افغانستان اشاره میکند و علیه آن موضع میگیرد. وی پیش از اینهم بارها نسبت به دخالت بیگانگان هشدار داده بود و رمز اصلی چنین دخالتی را ضعف دولت و سایر نهادهای حکومتی معرفی میکرد. البته این سوال همواره مطرح است که دخالت سیاسی و مداخلات نظامی بیگانگان در افغانستان تازگی ندارد و حتی در دوره حاکمیت شخص کرزای هم دقیقاً وجود داشت ولی کرزای هرگز در طول دوره ریاست جمهوری خود با چنین صراحتی به دخالت بیگانگان اشارهای نداشت و حتی به کسی هم اعتراض نمیکرد.
اکنون برای سالهاست که آمریکا و متحدانش در پوشش نیروهای «کی فور» در خاک افغانستان حضور و سلطه نظامی دارند و در واقع حاکم اصلی همان نیروهای اشغالگر بیگانه هستند که اگرچه خود را اشغالگر نمیدانند ولی عملکرد و مواضع آنها تفاوتی با اشغالگران ندارد.
نظامیان بیگانه در افغانستان بدون اطلاع، موافقت و مجوز دولت مرکزی کابل وارد افغانستان شده و خارج میشوند. در خاک این کشور هم هرجا که بخواهند میروند و هر آنچه خود صلاح بدانند، مرتکب میشوند و به کسی هم پاسخگو نیستند. مداخلات بیگانگان در افغانستان به همین جا هم خلاصه نمیشود بلکه در ساختار رسمی قدرت هم دستنشاندگانی دارند و هرجا که تصمیم و رفتاری مغایر اهداف و برنامههای خود را شاهد باشند، علیه آن وارد عمل شده و مواضع خود را تحمیل میکنند. اگرچه منشا فساد اداری – سیاسی در افغانستان، حضور و نقش محرز اشغالگران است ولی آنها به دروغ و با فریبکاری، خود را مخالف و معارض هرگونه فساد معرفی میکنند درحالی که اهداف ناپاک آنها بدون فساد و تباهی، عملیاتی نمیشود و هیچ عنصر سالم، صالح و معتقد به منافع ملی افغانستان حاضر نیست آب به آسیاب اشغالگران بریزد.
بوش کوچک و دستیارانش در اوج حملات وحشیانه آمریکا به افغانستان به بهانه ماجراهای 20 شهریور (11 سپتامبر) و انهدام برجهای دوقلوی نیویورک، مرتباً ادعا میکردند که میخواهند زمینهساز رشد، پیشرفت و بالندگی افغانستان جدیدی بشوند که مطابق «الگوی ژاپن» باشد ولی در میدان عمل آنچه آمریکا و دیگران در افغانستان ایجاد کردهاند، شبکه جهنمی فاسد و مفسدی است که بزرگترین هنرش تبدیل کردن افغانستان به بزرگترین منبع تولید مواد افیونی است و میلیونها افغانی را به فقر و فلاکت و اعتیاد کشانده است.
آمریکای ترامپ از طریق زلمای خلیلزاد نمایندهاش با تروریستهای طالبان در قطر مذاکرات پیچیدهای داشتند و عملاً به تروریستها و نقش جنایتآمیز آنها در افغانستان رسمیت دادند. کار به جائی رسید که همین تروریستها دولت مرکزی کابل را بهرسمیت نشناخته و نمیشناسند و اگرچه حاضرند با اشغالگران افغانستان تحت هر شرایطی نرد عشق ببازند ولی دولت کابل را بهعنوان طرف مذاکره نمیپذیرند و آن را قبول ندارند. این پدیده فرآیندی بهمراتب تلختر از اشغال است و در واقع یک ملت و دولت حاکم را تحقیر میکند و به تروریستهایی که فقط با زبان گلوله و زور سخن میگویند، برتری میبخشد.
اگرچه ترامپ در یک ژست عوامفریبانه علیه طالبان موضع گرفت و نتایج مذاکرات را نپذیرفت ولی همان ژست ضدتروریستی هم شگردی برای تحمیل خواستههای مشترک آمریکا و تروریستها به دولت کابل بود. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که در سفر قبلی زلمای خلیلزاد به کابل و در دیدار رسمی وی با مقامات ارشد افغانستان، وی حتی حاضر نشد متن توافقات آمریکا با طالبان را در اختیار دولت کابل قرار دهد و فقط جلد آن را نشان مقامات کابل داد! اما از اشرف غنی و سایر مقامات کابل خواسته شد که با سفر به آمریکا بر توافق آمریکا و طالبان صحه بگذارند و نادیده آن را بپذیرند! که مورد اعتراض دولت افغانستان قرار گرفت.
اکنون قرار است همان توافقات در پایان دور جدید مذاکرات خلیلزاد و طالبان، با تایید مقامات جدید افغانستان برسد. در واقع نتایج انتخابات ریاست جمهوری افغانستان گروگانی است که آمریکا در اختیار گرفته و قرار است کسی رئیسجمهور معرفی شود که این ننگ را پذیرا باشد.