ویژگیهای جریان نفوذ از
دیدگاه قرآن -بخش دوم و پایانی
چنانچه قرآن به منافق و نفوذی ودشمن اشاره کرده باشد بدون شک شامل
حاکمان و کارگزاران ودست اندرکاران رژیم عوامفریب ودین فروش ولایت فقیه می شود .
برای همین بیش از 40 سال تلاش کرده اند
برای تبرئه و طلبکاری نمودن خود از موضع فرار به جلو خصوصیات یا ویژه گی های خودرا
به مخالفان ومنتقدان و ناراضیان نسبت دهند.
خلیل منصوری
در نخستین بخش از مقاله حاضر ضمن ارائه تعریفی از چیستی جریان نفوذ و نفاق در قرآن، به برخی از اقدامات تخریبی و نقش منفی نفوذیها در جامعه و تشکیلات حکومتی اشاره شد. در بخش دوم و پایانی به ویژگیهای دیگر این جریان در انجام اقدامات تخریبی بر اساس آیات قرآن میپردازیم.
***
7. ساختار شکنی: جریان نفوذ و نفاق، ساختار شکنی میکند؛ زیرا اینان ساختارهای نظام اسلامی و نظام اجتماعی یا نظام اقتصادی یا نظام فرهنگی یا نظامهای دیگر اسلام را به عنوان یک ساختار کامل و عقلی و مقبول نمیپذیرند و در اندیشه جایگزین سازی با ساختارهای دیگر هستند. بنابراین، اگر مثلا در ساختار نظام سیاسی، نظام الهی را نمیپذیرند، دنبال نظام طاغوتی میروند و به جای قوانین اسلام دنبال شرایع انسان میروند که با عقل ناقص خودشان وضع میکنند. در حوزه اقتصادی نیز ساختار اقتصادی اسلام را قبول ندارند و دنبال مثلا نظام سرمایهداری و اقتصاد بازار یا اقتصاد سوسیالیستی یا کمونیستی هستند. در ساختار فرهنگی نیز بنیادهای آن را قبول ندارند چنانکه قائل به ساختارهای اجتماعی نیستند و اصول و قواعد خانواده در اسلام را نمیپذیرند و به تقابل با آن میپردازند. این تقابل در حوزه خانواده شامل نحوه خواستگاری و روابط دختر و پسر تا حقوق زن و مرد و حتی ارث خودنمایی میکند و تلاش میکنند تا ساختارهای نظامهای اسلامی در این حوزه را به چالش بکشند. ایجاد شبهات در کارایی ساختارهای نظامهای گوناگون اسلامی از مهمترین روشهایی است که جریان نفوذ و نفاق آن را دنبال میکند.(قیامت، آیات ۱ تا ۷؛ آل عمران، آیه ۷؛ توبه ۶۷؛ احزاب، آیات ۶۰ و ۶۱ )
8.هنجارشکنی: ساختار شکنی جریان نفوذ و نفاق در همه عرصهها خودنمایی میکند. البته در عرصه فرهنگی بیش از دیگر امور خود را نشان میدهد؛ زیرا فرهنگ بنیاد همه فعالیتهای اجتماعی انسان و اگر در حیطه فرهنگی ساختار شکنی انجام شود، آثار آن در حوزههای دیگر اجتماعی از اقتصاد و خانواده و مانند آنها نیز خودنمایی میکند. یکی از فعالیتهای مخرب جریان نفوذ و نفاق آن است که ارزشها و ضد ارزشها را جابه جا میکنند. این گونه است که ضد ارزشها جای ارزشها قرار میگیرد و ارزشها تبدیل به ضد ارزش در یک جامعه میشود. مثلا زناشویی حتی در قالب عقد موقت به یک ضد ارزش و زنا به یک ارزش در میان اقشار مردم تبدیل میشود. خدا در آیات قرآن بارها هشدار میدهد که جریان نفوذ و نفاق در عرصه فرهنگی همواره این ساختار شکنی را دارد تا اهداف ضد اسلامی خویش را در اجتماع و امت اسلام به منصه ظهور برسانند.(توبه، آیه ۶۷)
9. بازی با دین: جریان نفوذ و نفاق دین اسلام را به عنوان یک فلسفه و سبک زندگی قبول ندارند و آن را به بازی میگیرند. فقدان اعتقاد به اسلام به عنوان راهحل، موجب میشود تا ساختارهای دیگری را دنبال کنند و اسلام را از ساختارهای زندگی حذف کنند. اسلام برای آنان چیزی جز ابزاری برای بهرهگیری دنیوی و فریب مردم و دولت اسلامی نیست. بنابراین، باید دانست که جریان نفوذ و نفاق هیچ اعتقادی به دین و راهکارهای آن ندارند و دین را بازیچه خود قرار میدهند.(توبه، آیات ۶۴ و ۶۵)
10. اعراض از ولایت مومنان: جریان نفوذ بر آن است تا کسانی بر مردم ولایت یابند که از گروه مومنان نباشند. از همین رو در چینش و انتخاب مدیران و مسئولان کسانی را که ولایت طاغوت دارند، انتخاب میکنند تا در خدمت اهداف آنان باشند.(نساء، آیات ۱۳۸ و ۱۳۹) جالب این است که در مسائلی که اختلافاتی در آن راه دارد، به جای پذیرش حکمیت مومنان و ولایت ایشان دنبال ولایت و حکمیت طاغوت میروند.(نساء، آیه ۶۱ و ۶۱) از همین رو مثلا دادگاه بینالمللی لاهه و سازمان ملل برایشان از اهمیت بیشتری برخوردار است تا سخنان و احکام رهبری. در آیات قرآن بارها بیان شده که جریان نفوذ و نفاق به جای ارتباط با مومنان و دوستی با این افراد با بیگانگان ارتباط فکری و عملی و دوستی دارند.(نساء، آیات ۱۳۹ تا ۱۴۶)
11. مردم گرایی ظاهری: جریان نفوذ مدعی مردم گرایی و رضایت آنان است و معتقدند تودههای مردم ظاهر بین هستند و عمق مسائل را درک نمیکنند؛ در حالی که رضایت الهی که در اطاعت از خدا و رسولالله(ص) به دست میآید، چیزی جز رضایت حقیقی مردم نیست؛ زیرا این احکام الهی و رضایت الهی، در خدمت همان خلق و مردم است؛ هر چند که ظاهر این احکام ممکن است مانند انفاق و صدقه و قرض و جهاد و حج ضرری باشد، ولی در باطن تامینکننده سعادت دنیوی و اخروی مردم است. جریان نفوذ و نفاق با مردم گرایی ظاهری و تودهای تلاش میکند تا مردم را از جریان اصلی اصلاحات و اسلام دور نگه دارند و این گونه رضایت مردم را بر رضایت خدا ترجیح میدهند.(توبه، آیه ۶۲) از نظر قرآن، اینان مردمگرایی را گاه به سبب ترس و خوفی که از آنان دارند، اعمال میکنند؛ زیرا از خشم مردم بیش از خشم الهی میترسند.(حشر، آیات ۱۱ و ۱۳)
12. اصلاحات دروغین: از نظر قرآن، جریان نفوذ و نفاق تحلیل و تبیین نادرستی از حقایق به سبب فقدان قوای ادراکی ارائه میدهند. این گونه است که افساد خویش را اصلاحات میدانند و مدعی اصلاحاتی هستند که جز فساد و تباهی برای اجتماع سودی ندارد.(بقره، آیات ۷ تا ۱۰)
13. خدعهگری و ریاکاری: جریان نفوذ همواره بر اساس خدعه و فریب کار میکنند و چیزی که نشان میدهند حقیقت باورها و اعتقادات آنها نیست. از همین رو در هر کاری از نماز و روزه و انفاق تنها به جنبه ریاکاری و خودنمایی آن توجه دارند و این گونه به خود و دیگران زیان وارد میسازند.(بقره، آیات ۲۰۴ و ۲۶۴؛ نساء، آیه ۱۴۲)
14. سودجویی: جریان نفوذ و نفاق دنبال دنیا هستند و سودجویی به عنوان یک روحیه و رویه در آنان نهادینه شده است.(نور، آیات ۴۷ و۴۸؛ مجادله، آیات ۱۴ تا ۱۸)
15. تخلف از رهبری جامعه: ممکن است جریان نفوذ و نفاق برای حفظ ظاهر و تظاهر با رهبری جامعه مخالفت علنی نداشته باشند، اما تخلف علنی دارند و به گونهای عمل میکنند که اهداف رهبری بر آورده نشود. مخالفت با قانون و دور زدن آن به یک رویه در آنها تبدیل شده است.(توبه، آیه ۸۳؛ نور، آیه ۶۳) گفته شده: مقصود از «یتسلّلون منکم لواذا» در آیه نور این است که منافقان در مجلس رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله )حاضر مىشدند و هنگامى که حضرت مسلمانان را به شرکت در جهاد دعوت مىکرد آنها مخفیانه فرار مىکردند.(التبیان، ج ۷، ص ۴۶۶ ـ ۴۶۷)
16. مظلومنمایی: از دیگر شگردهای مخرب جریان نفوذ و نفاق، مظلومنمایی است. این جریان با آنکه خیانتهای بزرگی را مرتکب میشود همواره موضع حق به جانبی به خود میگیرند.(نور، آیات ۴۷ تا ۵۰)
17. مقابله با رهبری جامعه: جریان نفوذ و نفاق در ظاهر خود را مطیع رهبری قرار میدهد؛ ولی در عمل یا از رهبری پیشی میگیرد یا آنکه با دوری از رهبری از همدلی و همراهی با ایشان باز میماند؛ زیرا این جریان هیچ اعتقادی به رهبری جامعه حتی رهبری معصوم(ع) ندارد. ازهمین رو، از ملازمت با رهبریگریزان است و جلوتر یا عقبتر از ایشان عمل میکند.(نساء، آیات ۶۰ و ۶۱؛ نور، آیات ۴۷ و ۴۸)
18. اتهام زنی به رهبری: جریان نفوذ و نفاق با شایعات و اتهامات دروغین در صدد تخریب رهبری و گسست سیاسی میان نظام اسلامی و امت است. این گونه است که از هیچ شایعه و اتهامی در این زمینه خودداری نمیکند و از اتهامات سیاسی و جنسی گرفته(نور، آیات ۱۱ تا ۱۹) تا اتهامات اقتصادی و فساد مالی و خیانت در امانت و مانند آنها ابایی ندارد. از این رو حتی پیامبر(ص) را به فساد مالی متهم میکنند.(آل عمران، آیه ۱۶۱)
19. دروغگویی و بیاعتمادسازی: از مهمترین ترفندهای جریان نفوذ و نفاق، استفاده از سوگندهای دروغ برای بیاعتماد سازی مردم نسبت به نظام اسلامی است. وعدههای بسیار و دروغ میتواند اعتماد مردم از نظام اسلامی و مسئولان را سلب کند. از همین رو، جریان نفوذ و نفاق با استفاده از این مسئله تلاش میکنند تا برای رسیدن به اهداف پلید و شوم خویش یعنی گسست اجتماعی میان مردم و مسئولان، با دروغگویی و وعدههای دروغین همراه با سوگند و عدم تحقق وعدهها و شعارها این هدف را تحقق بخشند. این سوگندهای دروغین و وعدههای ناروا و دروغین به آنان کمک میکند تا خود را انسانهایی خوب نشان دهند و در صورت عدم تحقق وعدهها، نظام سیاسی را متهم به ناکارآمدی یا فساد یا سنگ اندازی کنند و در پس این شعارها خود را خوب و دیگران را بد نمایش میدهند.(نساء، آیات ۶۱ و ۶۲؛ توبه، آیات ۴۲ و ۵۶ و ۷۳ و ۷۴ و ۱۰۷؛ مجادله، آیات ۱۶ تا ۱۸) از نظر قرآن، ریاکاری و خودنمایی نیز در همین راستا برای حفظ محبوبیت و ایجاد بیاعتمادی در میان مردم از سوی آنان صورت میگیرد.(نساء، آیه ۱۴۲؛ توبه، آیه ۵۴)
20. بیتدبیری و بیعملی: اهل نفوذ و نفاق برای دلسرد کردن مردم و ایجاد یاس و نومیدی، در هر کاری وارد میشوند و به سبب فقدان انگیزه اصلی برای انجام کاری به گونهای عمل میکنند که جز ریاکاری و سستی و بیعملی از آن نمیتوان برداشت دیگری کرد. از همین رو در کارهای خیر و نیک با ریاکاری وارد میشوند(نساء، آیه ۱۴۲؛ توبه، آیه ۵۴) و حتی در مسائل عبادی چون نماز با سستی و کسالت به عبادت میپردازند و فاقد مدیریت جهادی و عمل جهادی هستند که نیاز امت را بتوان با آن برآورده ساخت.(همان)
21. اختلاف افکنی: اصولا دو قطبی کردن جامعه از سوی جریان نفوذ و نفاق یک راهبرد اساسی است؛ زیرا این گونه با ایجاد شکاف در امت و حتی امت و دولت اسلامی تلاش میکنند تا بتوانند اهداف شوم و پلید خویش را تحقق بخشند. آنان مراکزی را با نشانههای ایمان و اتحاد همانند مسجد میسازند، ولی در آن دنبال اهداف شوم اختلاف افکنی ومدیریت جامعه در یک مرکز هماهنگکننده هستند.(توبه، آیه ۱۰۷)
22. تظاهر به آمادگی جهادی: از دیگر ترفندهای جریان نفوذ و نفاق آن است که در هر کاری چنان وارد میشوند که موجب شکست نهایی برای دولت و امت اسلام باشد؛ به عنوان نمونه تظاهر برای جهاد میکنند، ولی در مقام عمل خودشان را کنار میکشند و این گونه دست دولت و امت را در حنا میگذارند و با بیعملگی خویش، برآوردهای امت و دولت را به هیچ تبدیل میکنند؛ زیرا برآوردها بر اساس میزان حضور و چگونگی همراهی و همکاری آنان است که در عمل هیچ چیزی به دنبال ندارد و موجبات شکست و سرخوردگی امت و دولت اسلامی را فراهم میآورد.(توبه، آیات ۴۵ و ۴۶ و ۸۳؛ نور، آیه ۵۳؛ احزاب، آیات ۱۵ و۱۶)
23. توجیهگری: جریان نفوذ و نفاق، استاد در توجیهگری است و هر عمل خلاف و رفتار دروغین و مخالف خویش را به گونهای توجیه میکند تا مورد پذیرش تودههای مردم قرار گیرد. آنان خلافگوییها و خلافکاریهای خویش را با دروغهای جدید و تازه و وعدههای ناروا رنگ و لعاب میدهند تا بتوانند به روند خلافکاری و خلافگوییهای خویش ادامه دهند و دولت و نظام اسلامی را گرفتار ناکارآمدی و ناتوانی کرده و گسست میان امت و امام ایجاد کنند.(نساء، آیات ۶۱ و ۶۲)
24. وابستگی سیاسی به بیگانگان و عدم استقلال: جریان نفوذ و نفاق هر چند در ظاهر خود را وابسته به امت و نظام اسلامی معرفی میکنند، ولی در حقیقت وابسته سیاسی به بیگانگان هستند و هیچ استقلالی در این زمینه ندارند. بنابراین، دنبال تحقق اهداف بیگانگان و دشمنان هستند.(نساء، آیات ۱۳۸ و ۱۳۹)
25. تمسخر دیگران بهویژه رهبری: جریان نفوذ و نفاق خود را کامل و دیگران را ناقص میداند. از همین رو، خود را عاقل و دیگران را سفیه شمرده و افساد خویش را اصلاحات قلمداد میکند.(بقره، آیات ۷ تا ۱۲) بر همین اساس، هر گونه رای و نظر مخالفان را به سخریه میگیرد و آنان را به عناوین زشت استهزاء میکند و القاب ناروا بر دیگران میگذارد. در مراکز و محافل مخفی خویش و در جلسات غیر علنی، حتی رهبری را به سخریه میگیرند و با سخنان و کلمات زشت از ایشان یاد میکنند.(بقره، آیه ۱۴؛ توبه، آیات ۶۴ و ۶۵) برای آنان این گونه رفتار و رویه زشت و برخورد تمسخرآمیز
با اهل ایمان و رهبری چیزی در سطح بازی بچه گانه است.(همان) از نظر قرآن، جریان نفوذ و نفاق به دلیل آنکه دچار وارونگی و سرنگونی هستند، از شخصیت و هویتی وارونه و سرنگون بر خلاف انسانهای طبیعی دیگر برخوردارند(نساء، آیه ۸۸)؛ زیرا«رکس» به معناى وارونه شدن، و «ارکس» به معناى سقوط به سر است. (المصباح، ج ۱ ـ ۲، ص ۲۳۷، «الرکس») سرنگونی شخصیتی موجب میشود تا تحلیل و تبیین وارونهای از امور داشته باشند و افساد را اصلاح و سفاهت را عقلانیت بدانند و عاقلان را سفیه و مصلحان را مفسدان معرفی کنند(بقره، آیات ۷ تا ۱۰) و بر همین اساس دیگران را به تمسخر و استهزا بگیرند، در حالی خود لایق و شایسته همان سخریه و استهزایی هستند که در حق مومنان و رهبری روا میدارند دارند.
آنچه بیان شده تنها گوشهای از اقدامات تخریبی و ویژگیها و شاخصههای جریان نفوذ و نفاق در میان امت و نظام اسلامی ولایی است که آگاهی نسبت به همین و مبارزه و مقابله با آن خود میتواند بسیاری از آثار مخرب دیگر را بگیرد و مشروعیت و سلامت نظام اسلامی و امت اسلامی را تضمین کند.
در نخستین بخش از مقاله حاضر ضمن ارائه تعریفی از چیستی جریان نفوذ و نفاق در قرآن، به برخی از اقدامات تخریبی و نقش منفی نفوذیها در جامعه و تشکیلات حکومتی اشاره شد. در بخش دوم و پایانی به ویژگیهای دیگر این جریان در انجام اقدامات تخریبی بر اساس آیات قرآن میپردازیم.
***
7. ساختار شکنی: جریان نفوذ و نفاق، ساختار شکنی میکند؛ زیرا اینان ساختارهای نظام اسلامی و نظام اجتماعی یا نظام اقتصادی یا نظام فرهنگی یا نظامهای دیگر اسلام را به عنوان یک ساختار کامل و عقلی و مقبول نمیپذیرند و در اندیشه جایگزین سازی با ساختارهای دیگر هستند. بنابراین، اگر مثلا در ساختار نظام سیاسی، نظام الهی را نمیپذیرند، دنبال نظام طاغوتی میروند و به جای قوانین اسلام دنبال شرایع انسان میروند که با عقل ناقص خودشان وضع میکنند. در حوزه اقتصادی نیز ساختار اقتصادی اسلام را قبول ندارند و دنبال مثلا نظام سرمایهداری و اقتصاد بازار یا اقتصاد سوسیالیستی یا کمونیستی هستند. در ساختار فرهنگی نیز بنیادهای آن را قبول ندارند چنانکه قائل به ساختارهای اجتماعی نیستند و اصول و قواعد خانواده در اسلام را نمیپذیرند و به تقابل با آن میپردازند. این تقابل در حوزه خانواده شامل نحوه خواستگاری و روابط دختر و پسر تا حقوق زن و مرد و حتی ارث خودنمایی میکند و تلاش میکنند تا ساختارهای نظامهای اسلامی در این حوزه را به چالش بکشند. ایجاد شبهات در کارایی ساختارهای نظامهای گوناگون اسلامی از مهمترین روشهایی است که جریان نفوذ و نفاق آن را دنبال میکند.(قیامت، آیات ۱ تا ۷؛ آل عمران، آیه ۷؛ توبه ۶۷؛ احزاب، آیات ۶۰ و ۶۱ )
8.هنجارشکنی: ساختار شکنی جریان نفوذ و نفاق در همه عرصهها خودنمایی میکند. البته در عرصه فرهنگی بیش از دیگر امور خود را نشان میدهد؛ زیرا فرهنگ بنیاد همه فعالیتهای اجتماعی انسان و اگر در حیطه فرهنگی ساختار شکنی انجام شود، آثار آن در حوزههای دیگر اجتماعی از اقتصاد و خانواده و مانند آنها نیز خودنمایی میکند. یکی از فعالیتهای مخرب جریان نفوذ و نفاق آن است که ارزشها و ضد ارزشها را جابه جا میکنند. این گونه است که ضد ارزشها جای ارزشها قرار میگیرد و ارزشها تبدیل به ضد ارزش در یک جامعه میشود. مثلا زناشویی حتی در قالب عقد موقت به یک ضد ارزش و زنا به یک ارزش در میان اقشار مردم تبدیل میشود. خدا در آیات قرآن بارها هشدار میدهد که جریان نفوذ و نفاق در عرصه فرهنگی همواره این ساختار شکنی را دارد تا اهداف ضد اسلامی خویش را در اجتماع و امت اسلام به منصه ظهور برسانند.(توبه، آیه ۶۷)
9. بازی با دین: جریان نفوذ و نفاق دین اسلام را به عنوان یک فلسفه و سبک زندگی قبول ندارند و آن را به بازی میگیرند. فقدان اعتقاد به اسلام به عنوان راهحل، موجب میشود تا ساختارهای دیگری را دنبال کنند و اسلام را از ساختارهای زندگی حذف کنند. اسلام برای آنان چیزی جز ابزاری برای بهرهگیری دنیوی و فریب مردم و دولت اسلامی نیست. بنابراین، باید دانست که جریان نفوذ و نفاق هیچ اعتقادی به دین و راهکارهای آن ندارند و دین را بازیچه خود قرار میدهند.(توبه، آیات ۶۴ و ۶۵)
10. اعراض از ولایت مومنان: جریان نفوذ بر آن است تا کسانی بر مردم ولایت یابند که از گروه مومنان نباشند. از همین رو در چینش و انتخاب مدیران و مسئولان کسانی را که ولایت طاغوت دارند، انتخاب میکنند تا در خدمت اهداف آنان باشند.(نساء، آیات ۱۳۸ و ۱۳۹) جالب این است که در مسائلی که اختلافاتی در آن راه دارد، به جای پذیرش حکمیت مومنان و ولایت ایشان دنبال ولایت و حکمیت طاغوت میروند.(نساء، آیه ۶۱ و ۶۱) از همین رو مثلا دادگاه بینالمللی لاهه و سازمان ملل برایشان از اهمیت بیشتری برخوردار است تا سخنان و احکام رهبری. در آیات قرآن بارها بیان شده که جریان نفوذ و نفاق به جای ارتباط با مومنان و دوستی با این افراد با بیگانگان ارتباط فکری و عملی و دوستی دارند.(نساء، آیات ۱۳۹ تا ۱۴۶)
11. مردم گرایی ظاهری: جریان نفوذ مدعی مردم گرایی و رضایت آنان است و معتقدند تودههای مردم ظاهر بین هستند و عمق مسائل را درک نمیکنند؛ در حالی که رضایت الهی که در اطاعت از خدا و رسولالله(ص) به دست میآید، چیزی جز رضایت حقیقی مردم نیست؛ زیرا این احکام الهی و رضایت الهی، در خدمت همان خلق و مردم است؛ هر چند که ظاهر این احکام ممکن است مانند انفاق و صدقه و قرض و جهاد و حج ضرری باشد، ولی در باطن تامینکننده سعادت دنیوی و اخروی مردم است. جریان نفوذ و نفاق با مردم گرایی ظاهری و تودهای تلاش میکند تا مردم را از جریان اصلی اصلاحات و اسلام دور نگه دارند و این گونه رضایت مردم را بر رضایت خدا ترجیح میدهند.(توبه، آیه ۶۲) از نظر قرآن، اینان مردمگرایی را گاه به سبب ترس و خوفی که از آنان دارند، اعمال میکنند؛ زیرا از خشم مردم بیش از خشم الهی میترسند.(حشر، آیات ۱۱ و ۱۳)
12. اصلاحات دروغین: از نظر قرآن، جریان نفوذ و نفاق تحلیل و تبیین نادرستی از حقایق به سبب فقدان قوای ادراکی ارائه میدهند. این گونه است که افساد خویش را اصلاحات میدانند و مدعی اصلاحاتی هستند که جز فساد و تباهی برای اجتماع سودی ندارد.(بقره، آیات ۷ تا ۱۰)
13. خدعهگری و ریاکاری: جریان نفوذ همواره بر اساس خدعه و فریب کار میکنند و چیزی که نشان میدهند حقیقت باورها و اعتقادات آنها نیست. از همین رو در هر کاری از نماز و روزه و انفاق تنها به جنبه ریاکاری و خودنمایی آن توجه دارند و این گونه به خود و دیگران زیان وارد میسازند.(بقره، آیات ۲۰۴ و ۲۶۴؛ نساء، آیه ۱۴۲)
14. سودجویی: جریان نفوذ و نفاق دنبال دنیا هستند و سودجویی به عنوان یک روحیه و رویه در آنان نهادینه شده است.(نور، آیات ۴۷ و۴۸؛ مجادله، آیات ۱۴ تا ۱۸)
15. تخلف از رهبری جامعه: ممکن است جریان نفوذ و نفاق برای حفظ ظاهر و تظاهر با رهبری جامعه مخالفت علنی نداشته باشند، اما تخلف علنی دارند و به گونهای عمل میکنند که اهداف رهبری بر آورده نشود. مخالفت با قانون و دور زدن آن به یک رویه در آنها تبدیل شده است.(توبه، آیه ۸۳؛ نور، آیه ۶۳) گفته شده: مقصود از «یتسلّلون منکم لواذا» در آیه نور این است که منافقان در مجلس رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله )حاضر مىشدند و هنگامى که حضرت مسلمانان را به شرکت در جهاد دعوت مىکرد آنها مخفیانه فرار مىکردند.(التبیان، ج ۷، ص ۴۶۶ ـ ۴۶۷)
16. مظلومنمایی: از دیگر شگردهای مخرب جریان نفوذ و نفاق، مظلومنمایی است. این جریان با آنکه خیانتهای بزرگی را مرتکب میشود همواره موضع حق به جانبی به خود میگیرند.(نور، آیات ۴۷ تا ۵۰)
17. مقابله با رهبری جامعه: جریان نفوذ و نفاق در ظاهر خود را مطیع رهبری قرار میدهد؛ ولی در عمل یا از رهبری پیشی میگیرد یا آنکه با دوری از رهبری از همدلی و همراهی با ایشان باز میماند؛ زیرا این جریان هیچ اعتقادی به رهبری جامعه حتی رهبری معصوم(ع) ندارد. ازهمین رو، از ملازمت با رهبریگریزان است و جلوتر یا عقبتر از ایشان عمل میکند.(نساء، آیات ۶۰ و ۶۱؛ نور، آیات ۴۷ و ۴۸)
18. اتهام زنی به رهبری: جریان نفوذ و نفاق با شایعات و اتهامات دروغین در صدد تخریب رهبری و گسست سیاسی میان نظام اسلامی و امت است. این گونه است که از هیچ شایعه و اتهامی در این زمینه خودداری نمیکند و از اتهامات سیاسی و جنسی گرفته(نور، آیات ۱۱ تا ۱۹) تا اتهامات اقتصادی و فساد مالی و خیانت در امانت و مانند آنها ابایی ندارد. از این رو حتی پیامبر(ص) را به فساد مالی متهم میکنند.(آل عمران، آیه ۱۶۱)
19. دروغگویی و بیاعتمادسازی: از مهمترین ترفندهای جریان نفوذ و نفاق، استفاده از سوگندهای دروغ برای بیاعتماد سازی مردم نسبت به نظام اسلامی است. وعدههای بسیار و دروغ میتواند اعتماد مردم از نظام اسلامی و مسئولان را سلب کند. از همین رو، جریان نفوذ و نفاق با استفاده از این مسئله تلاش میکنند تا برای رسیدن به اهداف پلید و شوم خویش یعنی گسست اجتماعی میان مردم و مسئولان، با دروغگویی و وعدههای دروغین همراه با سوگند و عدم تحقق وعدهها و شعارها این هدف را تحقق بخشند. این سوگندهای دروغین و وعدههای ناروا و دروغین به آنان کمک میکند تا خود را انسانهایی خوب نشان دهند و در صورت عدم تحقق وعدهها، نظام سیاسی را متهم به ناکارآمدی یا فساد یا سنگ اندازی کنند و در پس این شعارها خود را خوب و دیگران را بد نمایش میدهند.(نساء، آیات ۶۱ و ۶۲؛ توبه، آیات ۴۲ و ۵۶ و ۷۳ و ۷۴ و ۱۰۷؛ مجادله، آیات ۱۶ تا ۱۸) از نظر قرآن، ریاکاری و خودنمایی نیز در همین راستا برای حفظ محبوبیت و ایجاد بیاعتمادی در میان مردم از سوی آنان صورت میگیرد.(نساء، آیه ۱۴۲؛ توبه، آیه ۵۴)
20. بیتدبیری و بیعملی: اهل نفوذ و نفاق برای دلسرد کردن مردم و ایجاد یاس و نومیدی، در هر کاری وارد میشوند و به سبب فقدان انگیزه اصلی برای انجام کاری به گونهای عمل میکنند که جز ریاکاری و سستی و بیعملی از آن نمیتوان برداشت دیگری کرد. از همین رو در کارهای خیر و نیک با ریاکاری وارد میشوند(نساء، آیه ۱۴۲؛ توبه، آیه ۵۴) و حتی در مسائل عبادی چون نماز با سستی و کسالت به عبادت میپردازند و فاقد مدیریت جهادی و عمل جهادی هستند که نیاز امت را بتوان با آن برآورده ساخت.(همان)
21. اختلاف افکنی: اصولا دو قطبی کردن جامعه از سوی جریان نفوذ و نفاق یک راهبرد اساسی است؛ زیرا این گونه با ایجاد شکاف در امت و حتی امت و دولت اسلامی تلاش میکنند تا بتوانند اهداف شوم و پلید خویش را تحقق بخشند. آنان مراکزی را با نشانههای ایمان و اتحاد همانند مسجد میسازند، ولی در آن دنبال اهداف شوم اختلاف افکنی ومدیریت جامعه در یک مرکز هماهنگکننده هستند.(توبه، آیه ۱۰۷)
22. تظاهر به آمادگی جهادی: از دیگر ترفندهای جریان نفوذ و نفاق آن است که در هر کاری چنان وارد میشوند که موجب شکست نهایی برای دولت و امت اسلام باشد؛ به عنوان نمونه تظاهر برای جهاد میکنند، ولی در مقام عمل خودشان را کنار میکشند و این گونه دست دولت و امت را در حنا میگذارند و با بیعملگی خویش، برآوردهای امت و دولت را به هیچ تبدیل میکنند؛ زیرا برآوردها بر اساس میزان حضور و چگونگی همراهی و همکاری آنان است که در عمل هیچ چیزی به دنبال ندارد و موجبات شکست و سرخوردگی امت و دولت اسلامی را فراهم میآورد.(توبه، آیات ۴۵ و ۴۶ و ۸۳؛ نور، آیه ۵۳؛ احزاب، آیات ۱۵ و۱۶)
23. توجیهگری: جریان نفوذ و نفاق، استاد در توجیهگری است و هر عمل خلاف و رفتار دروغین و مخالف خویش را به گونهای توجیه میکند تا مورد پذیرش تودههای مردم قرار گیرد. آنان خلافگوییها و خلافکاریهای خویش را با دروغهای جدید و تازه و وعدههای ناروا رنگ و لعاب میدهند تا بتوانند به روند خلافکاری و خلافگوییهای خویش ادامه دهند و دولت و نظام اسلامی را گرفتار ناکارآمدی و ناتوانی کرده و گسست میان امت و امام ایجاد کنند.(نساء، آیات ۶۱ و ۶۲)
24. وابستگی سیاسی به بیگانگان و عدم استقلال: جریان نفوذ و نفاق هر چند در ظاهر خود را وابسته به امت و نظام اسلامی معرفی میکنند، ولی در حقیقت وابسته سیاسی به بیگانگان هستند و هیچ استقلالی در این زمینه ندارند. بنابراین، دنبال تحقق اهداف بیگانگان و دشمنان هستند.(نساء، آیات ۱۳۸ و ۱۳۹)
25. تمسخر دیگران بهویژه رهبری: جریان نفوذ و نفاق خود را کامل و دیگران را ناقص میداند. از همین رو، خود را عاقل و دیگران را سفیه شمرده و افساد خویش را اصلاحات قلمداد میکند.(بقره، آیات ۷ تا ۱۲) بر همین اساس، هر گونه رای و نظر مخالفان را به سخریه میگیرد و آنان را به عناوین زشت استهزاء میکند و القاب ناروا بر دیگران میگذارد. در مراکز و محافل مخفی خویش و در جلسات غیر علنی، حتی رهبری را به سخریه میگیرند و با سخنان و کلمات زشت از ایشان یاد میکنند.(بقره، آیه ۱۴؛ توبه، آیات ۶۴ و ۶۵) برای آنان این گونه رفتار و رویه زشت و برخورد تمسخرآمیز
با اهل ایمان و رهبری چیزی در سطح بازی بچه گانه است.(همان) از نظر قرآن، جریان نفوذ و نفاق به دلیل آنکه دچار وارونگی و سرنگونی هستند، از شخصیت و هویتی وارونه و سرنگون بر خلاف انسانهای طبیعی دیگر برخوردارند(نساء، آیه ۸۸)؛ زیرا«رکس» به معناى وارونه شدن، و «ارکس» به معناى سقوط به سر است. (المصباح، ج ۱ ـ ۲، ص ۲۳۷، «الرکس») سرنگونی شخصیتی موجب میشود تا تحلیل و تبیین وارونهای از امور داشته باشند و افساد را اصلاح و سفاهت را عقلانیت بدانند و عاقلان را سفیه و مصلحان را مفسدان معرفی کنند(بقره، آیات ۷ تا ۱۰) و بر همین اساس دیگران را به تمسخر و استهزا بگیرند، در حالی خود لایق و شایسته همان سخریه و استهزایی هستند که در حق مومنان و رهبری روا میدارند دارند.
آنچه بیان شده تنها گوشهای از اقدامات تخریبی و ویژگیها و شاخصههای جریان نفوذ و نفاق در میان امت و نظام اسلامی ولایی است که آگاهی نسبت به همین و مبارزه و مقابله با آن خود میتواند بسیاری از آثار مخرب دیگر را بگیرد و مشروعیت و سلامت نظام اسلامی و امت اسلامی را تضمین کند.