مکانیسم ابرتورم: یک توضیح ساد ابرتورم چیست و چگونه به وجود می‌آید؟

مکانیسم ابرتورم: یک توضیح ساد
 اگر بفهمیم که به علت رکود آینده یا تداوم مشکلات یا هزینه‌های جدید (غرامت جنگ آلمان) یا شوک به بخش تولید (تجربه کشور‌های دیگر)، دولت توان حقیقی برای خلق مازاد بودجه و بازپرداخت بدهی‌ها نخواهد داشت، «انتظار» از رفتار آینده دولت چیست؟ «چاپ پول بیش‌تر برای پرداخت قرض‌های قبلی». مردم ناگهان می‌فهمند که انتشار پول موقتی نیست و پول دولتی ارزشی کم‌تر از چیزی که فکر می‌کردند دارد. در این حالت همه می‌خواهند از شر پول کاغذی خلاص شوند...
حامد قدوسی کارشناس اقتصادی در کانال تلگرامی خود نوشت: این روز‌ها مرتب بحث ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران مطرح می‌شود. من هم از سه اصل همیشگی‌ام یعنی ۱) «پرهیز از پیش‌گویی و پیامبری» ۲) پرهیز از «انتظارات خود محقق‌شونده» ۳) پرهیز از توصیه‌های «جمع صفری»، پیروی می‌کنم و تحلیل خاصی راجع به این موضوع ندارم. ولی خوب است در یکی دو پست کمی دقیق‌تر در مورد مکانیسم خلق تورم و ابرتورم صحبت کنیم که اگر قرار شد موضوع را بفهمیم و تحلیل کنیم چارچوب نظری و ذهنی درستی داشته باشیم.
اول از همه این که ابرتورم یک پدیده ساده نیست و مکانیسمش هم لزوما در همه کشور‌ها یک‌سان نبوده است. پس این توضیحات ساده ما لزوما همه جنبه‌ها را نمی‌پوشاند و خیل کلی است. برای جزییات باید ادبیات مربوط به ابرتورم در کشور‌های مختلف را مطالعه کرد.
به عنوان نقطه شروع، دولتی را تصور کنید که با «شوک بودجه» مواجه شده است. این شوک می‌تواند مثلا هزینه یک جنگ جدید (آلمان) یا تحریم (ونزوئلا) به هم‌ریختگی اقتصاد (زیمبابوه)، هزینه‌های زیاد دولتی (آمریکای لاتین) و ... باشد.
استفاده از دسته‌های اسکناس به جای آجرهای خانه سازی در ابرتورم آلمان
ابرتورم چیست و چگونه به وجود می‌آید؟
دولت برای تامین کسری بودجه‌اش سه راه دارد: ۱) مالیات‌ها را زیاد کند. ۲) اوراق قرضه منتشر کند. ۳) پول چاپ کند. این سه راه‌حل از منظر «اثر روی بودجه شهروندان» از قوی به ضعیف مرتب شده‌اند. مالیات خیلی فوری کاهش قدرت خرید را نشان می‌دهد (چون دولت مستقیم پول از مردم می‌گیرد و اثر تورمی ندارد. اوراق قرضه مصرف امروز مردم را کم می‌کند، ولی قول بازپرداخت در آینده می‌دهد و نهایتا چاپ پول (انبساط عرضه پول) ممکن است اثر مستقیمی روی رفتار مصرف امروز مردم نداشه باشد «چون خیلی از مردم حتی ممکن است از کم و کیف چاپ پول اطلاع نداشته باشند.»
حالا یک نکته خیلی مهم برای مدل ما این است که جمع کل کیک اقتصاد بین مردم و دولت ثابت است. در نتیجه وقتی دولت کسری بودجه دارد و به طریقی از مردم می‌گیرد، مصرف مردم باید کم شود تا تعادل برقرار بماند. توجه به این نکته در درک قضیه کلیدی است.
حالا برگردیم به تورم و ابرتورم. دولت به شیوه اصلی خودش - یعنی اوراق قرضه و چاپ پول - از مردم قرض گرفته و خرج کرده است. حالت اول (اوراق قرضه) خیلی شیک و رسمی است و حالت دوم (چاپ پول) شبیه این است که یک نفر از کیف پول شما بدون اطلاع و اجازه شما پولی برداشته و رفته بازار خریده کرده است و شما هم خبر ندارید.
خب حالا اگر به شما بگویند که این کسی که از شما پول قرض گرفته (اوراق) یا پول‌تان را دزدیده (چاپ پول)، آدم معتبری است و اگر موقتا هم دزدی کند بعدا می‌آورد و سرجایش می‌گذارد: آیا رفتار مصرفی شما عوض می‌شود؟ احتمالا خیر! چرا؟ چون ثروت شما تغییر نکرده است. فقط مدتی به دولت قرض داده‌اید. این می‌شود قصه دولتی که مثلا برای کسری بودجه جنگ از مردم قرض گرفته، ولی همه می‌دانند که در سال‌های رونق بعد از جنگ، از محل درآمد مالیاتی بیش‌تر، مازاد بودجه خواهد داشت و قرض‌های قبلی را پس می‌دهد. تا وقتی این باور هست، «چاپ موقت پول یا انتشار اوراق تاثیر چندانی روی رفتار مردم و تورم ندارد.» به قول اهل فن دولت Fiscal Backing دارد.
ابرتورم ونزوئلا پس از تحریم‌های آمریکا
ابرتورم چیست و چگونه به وجود می‌آید؟
ولی برعکس، اگر بفهمیم که به علت رکود آینده یا تداوم مشکلات یا هزینه‌های جدید (غرامت جنگ آلمان) یا شوک به بخش تولید (تجربه کشور‌های دیگر)، دولت توان حقیقی برای خلق مازاد بودجه و بازپرداخت بدهی‌ها نخواهد داشت، «انتظار» از رفتار آینده دولت چیست؟ «چاپ پول بیش‌تر برای پرداخت قرض‌های قبلی». مردم ناگهان می‌فهمند که انتشار پول موقتی نیست و پول دولتی ارزشی کم‌تر از چیزی که فکر می‌کردند دارد. در این حالت همه می‌خواهند از شر پول کاغذی خلاص شوند. در نتیجه «پول ته‌نشین‌شده در بانک» (اصطلاح روزمره و غیرفنی به کار می‌بریم) کم شده و به «سرعت گردش پول» اضافه می‌شود. مردم عجله دارند که پول را به کالا تبدیل کنند. تقاضا برای تبدیل پول به کالا بیش‌تر شده و «قیمت اسمی» کالا‌ها بالا می‌رود. جور دیگری هم ببینیم: من ناگهان می‌فهمم که هم من و هم دزد (چاپ پول) از جیب من خرید کرده‌ایم و خورده‌ایم، ولی دزد هم قصد یا توان بازپرداخت ندارد. در تعادل من باید از طریق تورم ناگریز در آینده «فقیر بشوم» تا قید محدودیت منابع روی کل زمان برقرار بماند. (این فنی‌ترین توضیح قضیه است.)
در این‌جا یک بازخورد مثبت هم در ابرتورم‌ها وارد عمل می‌شوند: وقتی سطح عمومی قیمت‌ها بالا می‌رود (مثلا ماهیانه ۵۰ درصد)، ولی متغیر‌هایی مثل دست مزد هنوز روی نرخ قبلی هستند، درآمد مالیاتی حقیقی دولت هم به شدت کم می‌شود و کمابیش به صفر می‌رسد! چون درآمد مالیاتی هنوز روی قیمت‌های اسمی قدیمی است. این مثل بنزین روی آتش است: تورم بالا، درآمد مالیاتی حقیقی دولت را کم‌تر کرده و به شدت چاپ پول جدید می‌افزاید و دور باطلی ایجاد می‌شود که در تورم‌های معمولی و