مگس (گفت و شنود)


مگس (گفت و شنود)
گفتم : برای چه سرباز جوی درازگوش؟زور میزنه تا نشون بده هست با هوش
کیست که نداند تقلب شد بس گسترده؟چگونه زد و بند شد در پشت پرده؟
تا نتایج 22 خرداد 88 بشود وارونه ،چرا سر بازجو با فتنه میگیره بهونه؟
گفت : میره  رستوران این جانی  ،تا بخورد  یک شکم  غذای مجانی
یه سوسک می اندازه تو غذا میکنه داد وبیداد ،گارسون یه پرس غذا مجانی میده میگه نزن فریاد
سپس کف دستش میزاره یه مگس ، میگه با اینم  بخور یک سوپ عدس
گفت: يكي از عوامل فراري فتنه 88 در صفحه «فيس بوك» خودش نوشته بايد مي دانستيم كه دروغ و تهمت عمر زيادي ندارد و خيلي زود فاش مي شود.
گفتم: منظورش چيه؟!
گفت: نوشته در اتفاقات بعد از انتخابات سال 88 سر قبر خالي معركه گرفتيم، با ادعاي تقلب دست به آشوب زديم، نامه جعل كرديم ولي رژيم با ما مدارا كرد تا دستمان رو بشه!
گفتم: يارو مي خواست توي يك رستوران غذاي مجاني بخوره، يك سوسك انداخت توي ظرف غذا و داد و بيداد راه انداخت كه اين چه رستورانيه! صاحب رستوران كه مي دونست يارو كلك مي زنه، يك پرس غذاي ديگه براش آورد و گفت بخور مجانيه! و بعد يك مگس هم كف دستش گذاشت و گفت با اين هم يك چايي بخور و برو گورتو گم كن!
گفت : سربازجوهرجا میکنه رخنه،  تا با بهانه رقیب  متهم کنه به فتنه
پس چپ و راست از بالا وپایین ، از فتنه میگه سربازجوی اوین
گفتم : برای چه  سربازجوی لاشی؟با اتهام وفحاشی و توهین وکلاشی
رقیب را پیگیری میکنه از هرسو ، تا متهم به فتنه اش کنه سربازجو
گفت : چون رژیم  فرو رفته در بحران ، عجیب رهبر را مات کرده و  حیران!
نمایش خیمه شب بازیست در راه ، بایدبرپا شه بساط دار در  گذرگاه
پس سربازجوی بی ترمز ودنده ، فعال شده چون قورباغه جهنده
برای اینکه رقیب نکنه استفاده ،  برایش ساز ابوعطامیکنه آماده
پس سربازجوی  زنگی مست ، تازیانه را  کرده قلم در دست
با ترفند فتنه، رقیب میکنه دراز ،تا تواند علیه اش  کوک کند ساز
چون زور میزنه کنه تبلیغات ،در 22 خرداد 88نشد تقلبات
گفتم : برای چه سرباز جوی درازگوش؟زور میزنه تا نشون بده هست با هوش
کیست که نداند تقلب شد بس گسترده؟چگونه زد و بند شد در پشت پرده؟
تا نتایج 22 خرداد 88 بشود وارونه ،چرا سر بازجو با فتنه میگیره بهونه؟
گفت : میره  رستوران این جانی  ،تا بخورد  یک شکم  غذای مجانی
یه سوسک می اندازه تو غذا میکنه داد وبیداد ،گارسون یه پرس غذا مجانی میده میگه نزن فریاد
سپس کف دستش میزاره یه مگس ، میگه با اینم  بخور یک سوپ عدس