خجالت ! (گفت و شنود)



خجالت ! (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجو دست برده به قمه؟توهین به شازده کرده ، پاچه گرفته از همه
گفت : چون این پلید رذل سربازجو ،داستانش شده مثل آن یارو
از نوکرهاش شده بود عصبانی ،  حسابی تحریک شده بود هیجانی
گفت گوساله ها بکشید خجالت ،جای پدرتانم ،بامن می کنید لجاجت
 گفت: يكي از پير و پاتال هاي سلطنت طلب به برخي گروه هاي اپوزيسيون اعتراض كرده است كه چرا حرمت رضا ربع پهلوي را نگه نمي دارند!
گفتم: پشه خودش چي هست كه فشار خونش باشه؟ آخه فرزند يك دزد غارتگر كه صدها هزار نفر را به قتل رسانده و اموال ملت را به غارت برده چه حرمتي مي تواند داشته باشد؟!
گفت: اين سلطنت طلب پير و پاتال برخي از گروههاي اپوزيسيون را احمق و بي شعور ناميده است.
گفتم: اين حرفش قابل قبوله.
گفت: ولي حماقت و بي شعوري در خود سلطنت طلب ها كه زبانزد همگان است.
گفتم: يارو كه از دست چند تا از نوكرهاش عصباني شده بود سر اونا داد كشيد و گفت؛ گوساله ها خجالت بكشيد! من جاي پدر شما هستم!
گفت : سربازجو از یه پیر وپاتال ، نقل قول کرده ، داده  شرح حال
گفتم : منظورش از شرح حال چیست؟مخاطب مورد نظر سربازجو کیست؟
گفت : یک حامی پیر رضا پهلوی ،به اپوزیسیون گفته دری و وری
به اینان اعتراض کرده و شکایت ، چراحرمت وی را نمی کنندرعایت
سربازجوی همکار پاسداران کودتاگر،رضاپهلوی را خطاب کرده غارتگر
در ادامه سربازجوی زندان اوین ، به اپوزسیون کرده است توهین
گفتم : چرا سربازجو دست برده به قمه؟توهین به شازده کرده ، پاچه گرفته از همه
گفت : چون این پلید رذل سربازجو ،داستانش شده مثل آن یارو
از نوکرهاش شده بود عصبانی ،  حسابی تحریک شده بود هیجانی
گفت گوساله ها بکشید خجالت ،جای پدرتانم ،بامن می کنید لجاجت