لابي گري براي شريك شدن در قتل هموطنان؟!

  لابي گري براي شريك شدن در قتل هموطنان؟! اول اسفند -92
ادامه ی اقتصاد مال خر است خمینی شیاد صنعت واقتصاد وحتی کشاورزی وتولیدات داخلی را نابود وغیر استاندارد کرده است . زیرا که باندهای مافیایی اشتهای غارتگری شان انتها ندارد . این گزارش از زیر تیغ سانسور عبور کرده را بخوانید تا بدانید مافیا چگونه عمل و صحنه سازی برای انحصاری کردن می کند؟  مهمتر اینکه چگونه جان انسان ها محور جنگ قدرت و ثروت باندهای مافیایی پایمال می شود؟ بهرحال سئوال  شده است كه چرا اسكانياهاي توليد خود سوئد آتش نمي‌گيرند ولي اسكانياهاي ايراني مي‌سوزند؟ مشابه اين سوال، قبلاً هم درباره پژوي توليد داخل مطرح بود كه چرا اين مي‌سوزد و همتايان فرانسوي‌اش نمي‌سوزند كه در نهايت، ايران خودرو پژوهاي داراي اشكال را فراخوان كرد تا رفع عيب كند
اين كه يك سوم اتوبوس‌هاي در حال تردد در ايران اسكانيا هستند، ادعايي است كه براي توجيه تلفات اين اتوبوس مطرح مي‌شود. آمار پليس راهور حكايت از آن دارد كه تنها 9.9 درصد اتوبوس‌ها اسكانيا هستند ولي همين 9.9 درصد، در 9 ماه اخير سال جاري، بيش از 52 درصد از كشته‌هاي سوانح اتوبوسي را به خود اختصاص داده است. در حالي كه پليس راهور در اقدامي پيشگيرانه براي جلوگيري از زنده سوزي مردم در داخل اتوبوس‌هاي اسكانيا، شماره‌گذاري آن را تا رفع ايرادها متوقف كرده است، فشارهاي سنگيني بر پليس وارد مي‌شود تا نسبت به جان مردم بي‌اعتنايي پيشه كند و بار ديگر اتوبوس‌ها اسكانيا را شماره‌گذاري نمايد!
محور اين فشارها چند موضوع است: 
- اسكانيا همه استانداردهاي لازم را دارد و لذا پليس حق ندارد جلوي شماره گذاري‌اش را بگيرد.
- پاي مافيا در ميان است و چون مي‌خواهند از خارج اتوبوس وارد كنند، در حال نابودي توليد داخل هستند.
- يك عده در آتش سوزي (نه آتش سوزي ها!) اسكانيا كشته شدند ولي بيش از اين تعداد كه در كارخانه توليدكننده كار مي‌كنند، در حال بيكار شدن هستند.
- بيش از يك سوم اتوبوس‌هاي در حال تردد در كشور، اسكانيا هستند و نمي‌توان سيستم حمل و نقل عمومي را مختل كرد. 

- صادرات اسكانياي توليد داخل به خارج متوقف شده و ارزآوري آن كاهش يافته است. 
- با اين كارها، باعث مي‌شوند توليدكننده اسكانيا از كشور برود. 
در اين باره نكات زير قابل تأمل است: 
- اين كه كارخانه توليد اسكانيا در داخل، گواهينامه‌هاي استاندارد ملي را دارد يا نه، هر چند بسيار مهم و حياتي است، اما صرف داشتن كاغذي به نام گواهي استاندارد، برغم آن كه لازم است اما به هيچ روي كافي نيست و خودرو بايد در "عمل" هم استاندارد باشد.
اتوبوسي كه مدام آتش مي‌گيرد و در همين سال جاري، دهها نفر را به كام شعله‌هاي آتش برده، حتي اگر در بدو توليد، گواهي استاندارد هم گرفته باشد، عملاً استاندارد نيست. مسافري كه در ميان شعله‌هاي آتش اتوبوس اسكانيا قرار گرفته، نمي‌تواند به آتش بگويد اين اتوبوس استاندارد است، مرا نسوزان! از همه اين‌ها گذشته، برخلاف آنچه ادعا مي‌شود اتوبوس‌هاي اسكانيا، همه استانداردهاي توليد كه بالغ بر 50 مورد است را ندارند؛ از جمله استاندارد "برخورد از روبرو"، برخورد جانبي" هدايت پذيري" و...! البته مقصر در اين زمينه، سازمان استاندارد است كه برخي از موارد استاندارد را - به عللي كه بايد در جاي ديگر مطرح كرد - بررسي و مطالبه نمي‌كند! نكته مهم اين جاست كه اگر واقعاً اين اتوبوس‌ها استاندارد هستند، خود استاندارد زير سؤال مي‌رود كه چگونه به اتوبوسي كه چنين خطرساز است گواهي استاندارد داده است؟ - فرافكني از شيوه‌هاي مهم براي فرار از پاسخگويي است: كدام مافيا مي‌خواهد كدام اتوبوس خارجي را وارد كند؟ آيا هر جا كم بياوريم فوراً پاي مافيا و استكبار جهاني و... را به ميان بياوريم مشكل حل مي‌شود؟ اصلاً فرض كنيم كه چنين مافيايي وجود دارد و همين الان هم اتوبوس‌هاي وارداتي‌اش پشت مرز منتظر ترخيص هستند. آيا اين مسأله، سوختن و ناايمن بودن اسكانياي داخلي را توجيه مي‌كند؟ بالأخره اسكانيا مي‌سوزد يا نمي‌سوزد؟ اگر نمي‌سوزد كه هيچ! اما اگر مي‌سوزد بايد فكري با حالش كرد، چه مافيا وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد! - اين كه يك سوم اتوبوس‌هاي در حال تردد در ايران اسكانيا هستند، ادعايي است كه براي توجيه تلفات اين اتوبوس مطرح مي‌شود. آمار پليس راهور حكايت از آن دارد كه تنها 9.9 درصد اتوبوس‌ها اسكانيا هستند ولي همين 9.9 درصد، در 9 ماه اخير سال جاري، بيش از 52 درصد از كشته‌هاي سوانح اتوبوسي را به خود اختصاص داده است. يعني كمتر از 10 درصد اتوبوس‌هاي ايران، بيش از 50 درصد از كشته‌ها را سبب شده‌اند كه اين آمار وحشتناك، جاي هيچ اما و اگر و فرافكني و توجيهي باقي نمي‌گذارد. به گزارش عصر ايران، حال اين سئوال هم مطرح است كه چرا اسكانياهاي توليد خود سوئد آتش نمي‌گيرند ولي اسكانياهاي ايراني مي‌سوزند؟ مشابه اين سوال، قبلاً هم درباره پژوي توليد داخل مطرح بود كه چرا اين مي‌سوزد و همتايان فرانسوي‌اش نمي‌سوزند كه در نهايت، ايران خودرو پژوهاي داراي اشكال را فراخوان كرد تا رفع عيب كند. - اين كه صادرات آن متوقف شده يا كاهش يافته يا ممكن است مالكش از ايران برود و نظاير اين‌ها، امور ثانويه هستند. هر توليدكننده‌اي تا زماني كه توليداتش استاندارد واقعي باشد و جان و مال مردم را به خطر نيندازد، محترم است ولي اين بدان معنا نيست كه هر چه خواست و با هر كيفيتي خواست توليد كند و كسي هم نگويد بالاي چشمت ابروست.
- اگر كارگري به خاطر توقف خط توليد بيكار شود، مسوولش پليس نيست كه به خاطر حفظ جان مردم شماره‌گذاري را متوقف كرده بلكه كساني كه بايد كيفيت را كنترل كنند بايد پاسخگوي وضعيت باشند. ضمن اين كه نمي‌توان به بهانه اشتغال يك عده، جان عده‌اي ديگر را به خطر انداخت؛عقل هم همين را مي‌گويد. - تلاش براي منحصر كردن حوادث اسكانيا به يك مورد (حادثه اتوبان قم)، ناديده گرفتن واقعيت است چه آن كه حوادث متعددي در باب آتش سوزي رخ داده است به نحوي كه رئيس پليس راه كشور در ششم دي ماه امسال از آتش‌ گرفتن 3 اتوبوس اسكانيا تنها در 15 روز منتهي به آن خبر داد و اين، سواي موارد متعدد قبل و بعد از اين بازه زماني است. لذا بهتر است به جاي اين همه توجيه و فرافكني و...، مشكل حل شود زيرا كسي دوست ندارد توليد داخل كشورش معيوب باشد يا متوقف شود. در اين ميان، لابي گري و لاپوشاني براي شماره‌گذاري اتوبوس‌هايي كه هر لحظه ممكن است افراد جديدي را به كشتن بدهند، چيزي جز شريك شدن در قتل انسان‌ها نيست