(یادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " بی‌ترمزها ! "

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه ی 7 اسفند ماه سال 1392
نقد وبررسی : (یادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " بی‌ترمزها ! " 
 سربازجو شریعتمداری با وجود اینکه بطور دقیق اشراف دارد که اصلاح تندرو و بی ترمز  که ناطق نوری  در سخنرانی خود در مراسم ختم  اشاره کرده در مورد چه گروه های فشاری می باشد .برای همین برحسب ضرب المثل معروف که گفته می شود چوب که برداشته شود گربه دزده پابه فرار می گذارد واکنش نشان داده است . با این وجود  برای اینکه تلافی  کرده  باشد تلاش  مذبوحانه نموده با سفسطه گری حوزوی  وانمود کند که گویا نمی داند مخاطب ناطق نوری کیست؟ پس ابتدا خودش را به کوچه علی چپ زده و با شیوه ی بازجویی سئوال وپرسش  شروع کرده که تند رو و بی ترمز چیست تا برسد که بگو ید کیست؟ لذا با حاشیه پردازی نمودن  طلبکارانه ناطق نوری را متهم کرده  که  چرا تغییر موضع داده است ؟ و برای چه  اصطلاح «هم‌اکنون یکی از بدبختی‌های کشور ما این است که گرفتار تندروها و بی‌ترمزها هستیم»  را بکار برده است ؟  پس پیرامون این گفته ی ناطق نوری   بطور وارونه تحلیل وتفسیر کرده است.
ناگفته نماند از منظر سربازجو شریعتمداری علی اکبر ناطق نوری مرتکب 2 خطای نابخشونی شده است .چونکه وی در دوم خرداد 76 نامزد ریاست جمهوری مقابل خاتمی بود که تصور می شد پیروزی اش قطعی است . برای همین خاتمی  برای گرم کردن تنور نمایش خیمه شب بازی  و بستر سازی آرای تقلباتی  به وی مجوز حضور در صحنه ی نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری  دوم خرداد 76  داده شد .ولی  چون فضای نارضایتی عمومی از عملکرد دولت رفسنجانی وکار گزاران  وجود داشت  مکمل تبلیغات گسترده ی آمریکا و بی بی سی دولت فخیمه  در دفاع وحمایت از خاتمی شد . در نهایت موجب شد تا خاتمی سبقت از ناطق نوری بگیرد .طوریکه ناطق نوری  قبل از اعلام نتایج نهایی انتخابات به شکست خود اعتراف نمود . بنابراین چون  ناطق نوری از جبهه ی مدعیان اصول گرایان بقول خودش تندروهای بی ترمز  مدتیست فاصله گرفته  به ویژه  از روحانی – رفسنجانی حمایت می کند موجب شده  تاسربازجو بشدت شاکی شود . برای همین آویزان به گفته ی ناطق نوری شده وعلیه اش مانور تبلیغاتی داده تا به مدعیان اصلاح طلب برسد  و اینان را متهم و دراز نماید تا در ادامه  بتواند سفت وسخت یقه ی ناطق نوری  را بگیرد  و  همچون مدعیان اصلاح طلب با فتنه متهمش  کند که باید پاسخگوی  تندرو وبی ترمز باشد که  کیست ومنظوراز کاربرد آن چیست؟  چون به ناطق نور گفته زندگی  سالم وموقعیت و...  که  داری از  صدقه سری یا ازطرف همین بی ترمز ودنده های بسیجی است. بهرحال لیست کلیشه ای اتهامات صدها بار تکرار شده از دوران خاتمی ومدعیان اصطلاح که دو نهاد حکومتی از 3 نهاد رادر اختیار خود داشتند . به ویژه از زمان 22 خرداد 88  که علیه شان یک ریز رله وبلغور کرده  را بازهم  بازتولید وتکرار  کرده که مفسد فی الارض  هستند   تا توانسته باشد   این  اتهامات را  به  ناطق نوری نسبت داده باشد  وشیر فهمش  کند که تندرو وبی ترمز که موجب بدبختی شدند کیستند؟
"حالا - البته با عرض پوزش- باید از جناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمی‌شناسید؟! آنان که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بی‌گناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام را پاره و لگدمال کردند، به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود از ملک عبدالله‌سعودی برای فتنه‌انگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرج‌سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات‌های پی‌در‌پی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و... را مو به مو به اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سردادند، روز قدس به نفع اسرائيل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و... تا آنجا که شیمون‌پرز با صراحت از اصلاح‌طلبان به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران می‌جنگند»! اوباما، حمایت از آنان را یک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند و...جناب ناطق! به یقین جریان یاد شده را می‌شناسید، و از کینه‌توزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید، از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمی‌توان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باور کرده‌باشید! و بی‌تردید، باورها و داشته‌های دینی جنابعالی به شما اجازه نمی‌دهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان - و نه همه اصلاح‌طلبان - از واژه‌ای غیر از «وطن‌فروش» و «مفسد فی‌الارض»! استفاده کنید. اگر چنین است - که هست و باید باشد‌-تعجب‌آور و صدالبته تأسف‌آور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده  نزدیک شده‌اید! و یا دستکم این که با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانه‌ها و محافل و مصاحبه‌ها و اظهارنظرها جناب ناطق را در جبهه خود تعریف می‌کنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکس‌العملی نشان نمی‌دهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیر خود، ادعای آنان را تائید نیز می‌کند!حالا باید از حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری پرسید، منظور حضرتعالی از «تندروها» و «بی‌ترمزها»یی که به قول شما برای کشور بدبختی و گرفتاری آفریده‌اند کیست؟! بعید به نظر می‌رسد که سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و پادوهای میدانی آنها مصداق مورد نظر جنابعالی باشند، زیرا، به دلایل و نشانه‌های پیش‌گفته، این تلقی پدید آمده است که خواسته یا ناخواسته در قاب سیاسی آنها ظاهر شده‌اید و یا - انشاءالله - به خطا، چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است. بنابراین باید به فتنه‌گران و رسانه‌‌های زنجیره‌ای و حامیان بیرونی آنها حق داد! که نیروهای پاکباخته و متعهد نظام و حزب‌الله همیشه پا به رکاب اسلام و انقلاب را مصداق اظهارنظر جنابعالی بدانند و با ذوق‌‌زدگی‌ بنویسند «با این اوصاف، مشخص است که ناطق‌نوری درصدد حرکت در مسیری است که این روزها در عرصه سیاسی کشور به اعتدال مشهور شده است و فعلا هم نماینده‌ای دیگر جز حسن روحانی ندارد. اگرچه که محرک اولیه‌اش هم‌پیمانی اکبر هاشمی‌رفسنجانی، حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطق‌نوری است...!
1- شاید برادر عزیزمان جناب حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری، آنچه را در این یادداشت آمده است خوش نداشته باشند و به گلایه ابرو درهم کشیده و نگارنده را ملامت کنند «تو‌که مرا می‌شناسی چرا»؟! که باید گفت «چون شما را می‌شناسم، این وجیزه را نوشتنی یافته‌ام».عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطق‌نوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاج‌ابوالفضل حاجی‌حیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ «هم‌اکنون یکی از بدبختی‌های کشور ما این است که گرفتار تندروها و بی‌ترمزها هستیم»این سخن که «تندروها» و «بی‌ترمزها» خطر آفرینند و می‌توانند کشور را با آسیب‌های جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بی‌ترمزی» مصداق و نمونه‌ای ارائه نشود، نمی‌توان درباره آن به قضاوت نشست. آقای ناطق تاکید می‌کنند که هم‌اکنون کشور ما گرفتار تندروها و بی‌ترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را می‌شناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آورده‌اند! و اگرچه آدرس و نشانه‌ای از تندروها و بی‌ترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکرده‌اند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کرده‌اند می‌توان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بی‌ترمز می‌دانند و ... بخوانید!2هیچ حزب و گروهی را نمی‌توان یافت که برای معرفی خود از واژه‌ها و شعارهای ارزشی و مورد قبول مردم استفاده نکرده باشد. بنابراین بدیهی است که برای پی بردن به هویت واقعی یک جریان سیاسی نمی‌توان به آنچه روی تابلوی گروه نوشته شده است، بسنده کرد، بلکه بایستی مواضع و عملکرد جریان سیاسی با تابلو و شعاری که برای معرفی خود برگزیده است، مقایسه شود. حالا - البته با عرض پوزش- باید از جناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمی‌شناسید؟! آنان که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بی‌گناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کردند، به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود از ملک عبدالله‌سعودی برای فتنه‌انگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرج‌سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات‌های پی‌در‌پی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و... را مو به مو به اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سردادند، روز قدس به نفع اسرائيل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و... تا آنجا که شیمون‌پرز با صراحت از اصلاح‌طلبان به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران می‌جنگند»! اوباما، حمایت از آنان را یک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند و...جناب ناطق! به یقین جریان یاد شده را می‌شناسید، و از کینه‌توزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام(ره) در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید، از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمی‌توان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باور کرده‌باشید! و بی‌تردید، باورها و داشته‌های دینی جنابعالی به شما اجازه نمی‌دهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان - و نه همه اصلاح‌طلبان - از واژه‌ای غیر از «وطن‌فروش» و «مفسد فی‌الارض»! استفاده کنید. اگر چنین است - که هست و باید باشد‌-تعجب‌آور و صدالبته تأسف‌آور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده  نزدیک شده‌اید! و یا دستکم این که با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانه‌ها و محافل و مصاحبه‌ها و اظهارنظرها جناب ناطق را در جبهه خود تعریف می‌کنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکس‌العملی نشان نمی‌دهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیر خود، ادعای آنان را تائید نیز می‌کند!حالا باید از حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری پرسید، منظور حضرتعالی از «تندروها» و «بی‌ترمزها»یی که به قول شما برای کشور بدبختی و گرفتاری آفریده‌اند کیست؟! بعید به نظر می‌رسد که سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و پادوهای میدانی آنها مصداق مورد نظر جنابعالی باشند، زیرا، به دلایل و نشانه‌های پیش‌گفته، این تلقی پدید آمده است که خواسته یا ناخواسته در قاب سیاسی آنها ظاهر شده‌اید و یا - انشاءالله - به خطا، چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است. بنابراین باید به فتنه‌گران و رسانه‌‌های زنجیره‌ای و حامیان بیرونی آنها حق داد! که نیروهای پاکباخته و متعهد نظام و حزب‌الله همیشه پا به رکاب اسلام و انقلاب را مصداق اظهارنظر جنابعالی بدانند و با ذوق‌‌زدگی‌ بنویسند «با این اوصاف، مشخص است که ناطق‌نوری درصدد حرکت در مسیری است که این روزها در عرصه سیاسی کشور به اعتدال مشهور شده است و فعلا هم نماینده‌ای دیگر جز حسن روحانی ندارد. اگرچه که محرک اولیه‌اش هم‌پیمانی اکبر هاشمی‌رفسنجانی، حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطق‌نوری است»!...3آقای ناطق‌نوری به یقین می‌دانند که اگر حزب‌الله یعنی توده‌های عظیم و پا به رکاب اسلام و انقلاب نبود و در روزهای بدحادثه نظیر فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کف خیابان نمی‌آمد و از نظام اسلامی، مردم این مرز و بوم و خون به ناحق ریخته شهیدان بزرگوار دفاع نمی‌کرد، و حماسه‌های ماندگاری چون 9دی را نمی‌آفرید، امروز ایران اسلامی و مردم شریف آن زیر سیطره آمریکایی‌ها از نفس افتاده بودندجناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحب‌منصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بی‌دغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بی‌ترمز» می‌نامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بی‌ترمز می‌نامند! کاش توضیح می‌دادید- و هنوز هم دیر نشده - که منظور شما با آنچه اصحاب فتنه و دشمنان این مرز و بوم از سخن جنابعالی برداشت کرده و در آن می‌دمند متفاوت است.4- این نکته نیز گفتنی است که واژه «بی‌ترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونه‌ای دیگر بر این باور است که بسیجی بی‌ترمز است، با این توضیح که وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانه‌های لوکس و ماشین‌های گران‌قیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی می‌کند و مانع حضور بی‌تکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجی‌ها «ترمز» نیست. بسیجی‌ها‌ نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشته‌اند و به خدا پیوسته‌اند... با نگاه از این زاویه، بسیج بی‌ترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثال‌زدنی خود را وامدار همین بی‌ترمزهاست.
و بالاخره امید آن که برادر عزیزمان جناب آقای ناطق‌نوری، عذر نگارنده را بپذیرند و بر او خرده نگیرند که در این وجیزه بی‌تکلف درباره ایشان قلم زده است؟!... چرا که؛ برای دوستان، سوءاستفاده غریبه‌ها از دوست تلخ و ناگوار است."حسین شریعتمداری.