گزیده خبرهای تصویری 13 مرداد-93
تقاضاي
پليس از مردم
زورگير خشن غرب تهران را شناسايي كنيد
زورگير خشن غرب تهران را شناسايي كنيد
معاون مبارزه با سرقتهاي
خاص پليس آگاهي تهران بزرگ با انتشار تصاوير فردي به نام وحيد كه به كرات اقدام به
زورگيري از همشهريان كرده بود، از مردم خواست تا شكايات و هرگونه اطلاع از اعمال
مجرمانه اين فرد را به پليس گزارش دهند. در روز بيست و نهم ارديبهشت ماه سال
جاري فردي با مراجعه به كلانتري 119 مهرآباد جنوبي به مأموران اعلام كرد كه گوشي
تلفن همراه و وجوه نقدش توسط جواني حدوداً 30 ساله و با تهديد چاقو به سرقت رفته
است كه با تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع سرقت به عنف (زورگيري) و به دستور شعبه
اول بازپرسي دادسراي ناحيه 34 تهران، پرونده جهت انجام رسيدگي در اختيار اداره
پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. مالباخته پس از حضور در اداره پنجم
آگاهي در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: در ساعت 23:30 بيست و هشتم ارديبهشت از
ميدان آزادي به مقصد ميدان فتح سوار يك دستگاه خودرو سواري شدم كه جوان ديگري نيز
به همراه من سوار ماشين شد و هر دو نفر در ميدان فتح از خودرو پياده شديم؛ هنوز
چند متري از ميدان دور نشده بوديم كه اين جوان به بهانه تماس ضروري از من درخواست
تلفن همراه كرد كه ناگهان به محض نزديك شدن، چاقويي را از زير لباسش خارج و مرا به
ديوار چسباند. با تهديد چاقويي كه آن را بر روي پهلويم فشار ميداد، اقدام به سرقت
گوشي تلفن همراه و وجوه نقد همراهم كرد و در تاريكي شب از محل دور شد. همزمان
با آغاز رسيدگي به پرونده شاكي در اداره پنجم آگاهي و در حاليكه مالباخته قادر به
ارائه اطلاعات قابل بهرهبرداري در خصوص مشخصات و چهره سارق نبود، روز چهاردهم تير
ماه مرحله ديگري از دستگيري خريداران اموال مسروقه به ويژه گوشيهاي تلفن همراه از
سوي پليس آگاهي تهران بزرگ به مرحله اجرا درآمد كه در ميان اموال بدست آمده از مال
خران، گوشي تلفن همراه متعلق به شاكي پرونده نيز شناسايي شد. وي در اظهاراتش
ضمن اعتراف صريح به اطلاع داشتن از مسروقه بودن گوشي، عنوان گرد: گوشي را به قيمت
50 هزار تومان، از يكي از دوستانم به نام وحيد خريداري كردهام كه با شناسايي
وحيد. م (31 ساله) سوابق جرايم احتمالي وي مورد بررسي قرار گرفت و مشخص شد كه او
يكي از مجرمين سابقهدار با موضوع "درگيري منجر به قتل عمد" است كه در
مورخه 30/11/1379 دستگير و با گذشت 11 سال، پس از رضايت اولياي دم پرونده در سال
1390 از زندان آزاد شده است؛ در ادامه و با شناسايي تصوير وحيد. م از سوي
مالباخته، دستگيري وي در دستور كارآگاهان اداره پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار
گرفت. با انجام تحقيقات پليسي، كارآگاهان اطلاع پيدا كردند كه وحيد. م پس از
آزادي از زندان، وارد چرخه خريد و فروش موادمخدر شده و خود نيز اعتياد شديدي به
مصرف موادمخدر از نوع شيشه و هروئين پيدا كرده است؛ لذا محل تردد متهم در نزديكي
ميدان فتح و در يكي از فضاهاي سبز مورد شناسايي قرار گرفت و سرانجام او نيز روز
هفدهم تير ماه دستگير و به اداره پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شد. "وحيد.
م" پس از انتقال به اداره پنجم و آغاز تحقيقات، صراحتاً به دهها فقره
زورگيري و سرقت انواع گوشيهاي تلفن همراه اعتراف و به كارآگاهان گفت: گوشيهاي
تلفن همراه مدل بالا را به قيمت چند ده هزار تومان و گوشيهاي معموليتر را به
قيمت چند هزار تومان ميفروختم تا هزينه مصراف مواد خود را تأمين كنم. متهم
در ادامه اعترافات خود به "زورگيري با استفاده از يك دستگاه موتورسيكلت سفيد
رنگ" اعتراف و در خصوص شيوه و شگرد بيشتر سرقتهايش نيز گفت: بيشتر سرقتها
را به صورت پرسه زني در مكانهاي خلوت انجام ميدادم؛ به بهانه گرفتن تماس ضروري،
از افراد هم سن و سال خود درخواست گوشي تلفن همراه ميكردم و به محض نزديك شدن به
آنها با استفاده از چاقو، گوشيهاي تلفن همراه و ديگر اموال باارزش همراه آنها
را سرقت ميكردم. سرهنگ كارآگاه "محمد اشراقي"، معاون مبارزه با
سرقتهاي خاص پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام اين خبر گفت: با توجه به اعتراف
صريح متهم به دهها فقره زورگيري و به منظور شناسايي مالباختگان و ديگر جرايم
ارتكابي متهم، دستور انتشار تصوير وي از سوي مقام محترم قضايي صادر شده است؛ لذا
از كليه مالباختگان و شكاتي كه موفق به شناسايي تصوير متهم شدند، دعوت ميشود تا
جهت پيگيري شكايات خود به اداره پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ واقع در خيابان وحدت
اسلامي مراجعه كنند؛ همچنين از كليه شهروندان محترم كه از ديگر اقدامات مجرمانه
متهم اطلاعاتي در اختيار دارند نيز درخوايت ميشود تا اطلاعات خود را از طريق
شماره تماس 51055636 و 51055505 در اختيار كارآگاهان اداره پنجم پليس آگاهي تهران
بزرگ قرار دهند.
سقوط دكل، جان راننده
ليفتراك را گرفت
مسوول سازمان آتش
نشاني وخدمات ايمني شهرداري دليجان در استان مركزي گفت: براثر شكسته شدن دكل در
كارخانه ايزوگام دليجان، راننده جوان ليفتراك جان باخت. "محمد
بيكي" در گفت وگو با ايرنا، افزود: گروه امدادي آتش نشانان پس از اعلام اين
حادثه به محل كارخانه توليد عايق حرارتي اعزام شدند. وي اظهار كرد: آتش
نشانان جسد راننده ليفتراك را كه براثر فشار دكل به سينه دچار خفگي در ناحيه ريه
شده بود از محل خارج كردند. وي گفت: دكل تعميري، تحمل بار را نداشته و براثر
سقوط آن راننده ليفتراك با 30 سال سن به نام ح - ر در دم جان باخت و جسد وي به
سردخانه شهرداري دليجان منتقل شد. بيكي بيان داشت: رعايت نكات ايمني و فراهم
كردن فضاي عاري از هرگونه خطر براي كاركنان، اولويت اصلي براي كار در واحدهاي
توليدي است كه بايد رعايت شود. شهرستان دليجان استان مركزي به عنوان يكي از
مهمترين قطبهاي توليد عايق حرارتي در كشور داراي بيش از يك صد واحد ايزوگام است
درياي خزر 26 نفر را در
تعطيلات بلعيد
سازمان پزشكي قانوني
كشور از مرگ 26 تن از شهروندان به علت غرق شدن در درياي خزر طي تعطيلات اخير خبر
داد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، در تاريخ هفتم تا دهم مردادماه
امسال كه با موج بيسابقه سفرهاي تابستاني در كشور همراه شد 22 مرد و چهار زن به
علت غرقشدگي در درياي خزر جان خود را از دست دادند. تمامي افراد غرق شده در
محلي خارج از طرح سالمسازي دريا دچار حادثه شده و بر اساس آنچه كه پزشكي قانوني
منتشر كرده 11 نفر از حادثه ديدگان در استان مازندران و 15 تن ديگر نيز در استان
گيلان غرق شدهاند. در ميان 11 غرق شده استان مازندران كه همگي مرد بودند هفت
نفر در شهرستان محمودآباد، يك نفر در چالوس، يك نفر در عباس آباد، يك نفر در رامسر
و يك نفر نيز در فريدونكنار دچار حادثه شد و در استان گيلان نيز 11 مرد و 4 زن
غرق شدهاند كه هفت تن از آنان در انزلي، چهار تن در آستانه اشرفيه، يك نفر در
رشت، يك نفر در تالش، يك نفر در رودسر و يك نفر نيز در لنگرود جان باختهاند. بر
اين اساس استان گلستان داراي هيچ مورد فوتي در تعطيلات اخير نبوده است. دو
استان مازندران و گيلان داراي بيشترين حجم سفر در تعطيلات چهار روزه اخير بودهاند.
بفرماييد بستني آفتابپرست!
رفته رفته بايد با بستنيهاي معمولي كه
خوردنشان هيجاني ندارد، خداحافظي كرد چون فيزيكدانان اسپانيايي موفق به توليد
بستني جديدي شدند كه با ليس زدن تغيير رنگ ميدهد. به گزارش خبرگزاري
دانشجويان ايران، فيزيكدانان اسپانيايي موفق شدند يك بستني تهيه كنند كه با ليس
زدن از رنگ آبي مايل به ارغواني به طيفهاي رنگي بنفش و صورتي تغيير رنگ ميدهد.
نام اين بستني كه خامالئون (Xamaleon) گذاشته شده به زبان اسپانيايي
به معني "آفتاب پرست" است. سال گذشته نيز يك بستني ساز انگليسي با
استفاده از پروتئين موجود در عروس دريايي توانسته بود بستني را توليد كند كه در
تاريكي ميدرخشيد. اكنون به نظر ميرسد "مانوئل لينارس"، فيزيكدان
اسپانيايي نيز همين راه را دنبال كرده و اين بستني رنگارنگ را اختراع كرده است. "لينارس"
گفت: تغيير خودبهخودي رنگ اين بستني به كمك پاشيدن مادهاي روي آن صورت ميگيرد
كه من اين ماده را "اكسير عشق" ناميدهام. اين اسپري سبب تشديد واكنشهاي
خاصي كه در هنگام خوردن بستني صورت ميگيرد، ميشود. اين ماده به ويژه با تغيير
اسيديته و دماي بستني كه با ليس زدن رخ ميدهد، شروع به تغيير رنگ بستني ميكند.
جايي كه دبي را يك بام و
دوهوا كرده
جام نيوز - مسئولان
دبي، يكي از شيخنشينهاي هفتگانه امارات متحده عربي به هر كاري دست ميزنند تا
فارغ از هواي گرم و طاقت فرسايش بر عجايب و جاذبههاي توريستي اين شهر بيفزايند.
از احداث جزاير مصنوعي گرفته تا ساخت پيست سرپوشيده اسكي با برف مصنوعي... آنها
اميدوارند با صرف هزينه هنگفتي كه براي ساخت يك سالن مصنوعي اسكي كردهاند بر
جاذبههاي گردشگري دبي و بالطبع بر شمار گردشگرانشان بيافزايند. پيست اسكي
سرپوشيده دبي به مساحت 22500 متر مربع و با ارتفاع 85 متر ساخته شده است. اين سالن
سرپوشيده داراي 5 پيست اسكي است كه با هزينه هنگفت 272 ميليون دلاري در سال 2005
به اتمام رسيده است. اين سالن اسكي در كنار يك مجتمع بزرگ تجاري واقع شده و در
حاليكه بيرون از اين فضاي پوشيده از برف سرپوشيده دماي هوا به 45 درجه سانتيگراد
ميرسد، داخل پيست اسكي اما دماي بين منهاي 3 تا منهاي 30 درجه سانتيگراد متغير
است. طولانيترين پيست اسكي اين سالن حدود 400 متر است و اين تلهكابينها
هستند كه ورزشكاران را از پايين به بالاي پيست منتقل ميكنند. در اين سالن
سرپوشيده برفي هر روزه حدود 30 تن برف مصنوعي از آسمان مصنوعي اين سالن روي زمين
ميبارد تا دختران و پسران بتوانند آزادانه در كنار هم اسكي كنند.
جادهاي كه هر روز 5
كشته ميدهد
جادهاي كه از وسط جنگل گلستان ميگذرد
محل عبور بسياري از حيوانات است و ظاهرا حيوانات تلفات زيادي در اين جاده ميدهند.به گزارش ايسنا، اينجا پارك ملي گلستان است. بنا بود كه محل امني باشد براي
جانوران و گياهان. ولي حالا شده محلي براي قتل عام جانوران و مكاني براي خاكستر
شدن درختان و گياهان. در يك روز تعطيل هفته گذشته، شاهد كشته شدن 5 حيوان بيگناه
بوديم كه زير چرخ اتومبيلها له شده بودند. از جمله دو بچه روباه كه يكي از آنها
در وسط جاده له شده بود و ديگري كه در كنار افتاده بود. گناه اين جانوران بيگناه
چيست؟ چرا بايد بدين گونه بيرحمانه كشته شوند؟ اگر قديميترين پارك ملي ايران محل
امني براي زندگي گياهان و جانوران اين سرزمين نباشد، پس كجا ميتوان آنها را حفظ
كرد؟ چرا رئيس سازمان محيط زيست و وزير راه تكليف خروج جاده گلستان را روشن نميكنند؟
چرا اين جاده دارد در دو طرف چهار بانده ميشود؟ چرا كارگاههاي سنگ و ماسه از وسط
پارك و دشت جمع نميشوند؟ چرا شركتهاي راه سازي از تنها كمپينگ پارك در گلزار
بيرون نميروند؟ چرا بايد بدليل اين جاده اين خطه جنگلي در آتش بسوزد و جانورانش
له شوند؟