گزیده ها 3 اسفند - 94
کم هستند نویسندگانی که برای نگارش تنها
یک اثر به شهرتی بینالمللی رسیدهاند. «هارپر لی» یکی از این معدود چهرههاست که
با «کشتن مرغ مقلد» نام خود را در تاریخ ادبیات جاودان کرد.
شامگاه جمعه (30 بهمنماه) «نل هارپر لی» نویسنده سرشناس آمریکایی و خالق اثر معروف «کشتن مرغ مقلد» در سن 89 سالگی درگذشت. به همین دلیل نگاهی داریم به رویدادهای مهم زندگی این چهره ادبی نهچندان اجتماعی، اما حاشیهدار!
نل هارپر لی 28 آوریل 1926 در آلاباما متولد شد. او در سال 1960 با کتاب «کشتن مرغ مقلد» که با موضوع نژادپرستی نوشته شد، جایزه مطرح «پولیتزر» را به دست آورد. همچنین با نوشتن این کتاب و به خاطر تلاشهایش در زمینه ادبی، مدال آزادی ریاستجمهوری آمریکا را در سال 2007 دریافت کرد.
از زمان اولین چاپ «کشتن مرغ مقلد»، این کتاب تاکنون بیش از 30 میلیون نسخه فروش داشته و به بیش از 40 زبان ترجمه شده است. این رمان از زبان دختری به نام «اسکات فینچ» روایت میشود که دختر وکیل سفیدپوستی به نام «اتیکوس فینچ» است. اتیکوس دفاع از جوان سیاهپوستی به نام «تام رابینسون» را که به اتهام ناروای تجاوز به یک دختر سفیدپوست در شهر کوچکی به نام «میکوم» آلاباما محاکمه میشود، به عهده میگیرد. مردم این شهر در رمان مردمی خودپسند و نژادپرست توصیف شدهاند.
تم اصلی رمان معروف هارپر لی، معصومیت و قربانیشدن آن در برابر بیعدالتی و تعصب نژادی است و عنوان آن برگرفته از صحنهای است که در آن «اتیکوس» یک تفنگ بادی به عنوان هدیه کریسمس برای فرزندانش میخرد و از آنها میخواهد که به خاطر داشته باشند که هیچگاه به مرغ مقلد شلیک نکنند، چون کشتن مرغ مقلد گناه است.
در سال 1962 میلادی، «رابرت مولیگان» کارگردان سرشناس هالیوود فیلمی را با همین نام با اقتباس از این اثر ادبی ساخت. در نظرخواهیهای عمومی، همواره از فیلم «کشتن مرغ مقلد» به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای تمام عمر تماشاگران سینما نام برده میشود.
هارپر لی که نویسنده آثار دیگری چون «عشق- به تعبیر دیگر»، «کریسمس برای من» و «وقتی کودکان آمریکا را کشف کردند» هم بود، در طول عمر 89 سالهاش همواره از سخنرانی کردن خودداری میکرد و رابطه خوبی با رسانهها نداشت. او در جریان انتشار آثار و اقتباس از رمانهایش بارها به دادگاه شکایت کرد و در این زمینه چهرهای حاشیهساز به حساب میآمد.
هارپر لی سال گذشته اعلام کرد پس از 55 سال تصمیم گرفته دنباله رمان برنده پولیتزرش را روانه بازار کتاب کند. او گفت که دستنوشته «برو یک بپا بگذار» توسط دوست و وکیلش در یک گاوصندوق قدیمی پیدا شده و به زودی منتشر میشود.
این نویسنده عنوان دومین رمانش را از خطی در انجیل قرض گرفته بود. این کتاب در دهه 1950 به نگارش درآمده بود، اما ناشر به او پیشنهاد کرد داستان را در کتابی دیگر از زاویه دید «اسکوت» روایت کند.
داستان این رمان که چهاردهم جولای 2015 به طور همزمان روی پیشخان کتابفروشیهای 70 کشور دنیا قرار گرفت، 20 سال پس از رویدادهای «کشتن مرغ مقلد» اتفاق میافتد؛ زمانی که دختر «آتیکوس فینچ» برای دیدن پدرش به آلاباما سفر میکند.
اما واکنشها به چاپ این اثر متفاوت بود؛ هنوز چند ساعت از انتشار «برو یک بپا بگذار» نگذشته بود که روزنامهها و نشریات مطالبی را با رویکردهای مختلف دربارهاش به چاپ رساندند؛ «وال استریت ژورنال» نوشت: «برو یک بپا بگذار» برای میلیونها نفر آزمون صبوری و ظرفیت بخشیدن خواهد بود.
«مارک لاسون» که برای «گاردین» قلم میزند، گفت: اگر کتابی که امروز منتشر شده، سال 1960 چاپ میشد مسلما به این اندازه از آن استقبال نمیشد. این خیلی ربطی به پایین بودن سطح ادبی اثر ندارد، بلکه به این خاطر است که «برو یک بپا بگذار» محبوبیت کمتری دارد و نمیتوان آن را مثل «کشتن مرغ مقلد» در مدرسهها تدریس کرد.
«ایندیپندنت» هم نظرش را درباره دومین رمان هارپر لی اینگونه ابراز کرد: ما دیگر هرگز نمیتوانیم «مرغ مقلد» را مثل قبل بخوانیم و نمیشود به آتیکوس همانطور نگاه کرد.
اما این کتاب در نخستین روز انتشار 105 هزار جلد فروخت. «ویلیام هاینمن» ناشر انگلیسی این اثر ادبی اعلام کرد: این رقم شامل فروش نسخههای چاپی و دیجیتالی «برو یک بپا بگذار» است.
هارپر لی پس از 89 سال زندگی، شامگاه جمعه (19 فوریه 2016 برابر 30 بهمنماه) برای همیشه به خواب رفت و صبح امروز را ندید.منبع: خبرگزاری ایسنا
شامگاه جمعه (30 بهمنماه) «نل هارپر لی» نویسنده سرشناس آمریکایی و خالق اثر معروف «کشتن مرغ مقلد» در سن 89 سالگی درگذشت. به همین دلیل نگاهی داریم به رویدادهای مهم زندگی این چهره ادبی نهچندان اجتماعی، اما حاشیهدار!
نل هارپر لی 28 آوریل 1926 در آلاباما متولد شد. او در سال 1960 با کتاب «کشتن مرغ مقلد» که با موضوع نژادپرستی نوشته شد، جایزه مطرح «پولیتزر» را به دست آورد. همچنین با نوشتن این کتاب و به خاطر تلاشهایش در زمینه ادبی، مدال آزادی ریاستجمهوری آمریکا را در سال 2007 دریافت کرد.
از زمان اولین چاپ «کشتن مرغ مقلد»، این کتاب تاکنون بیش از 30 میلیون نسخه فروش داشته و به بیش از 40 زبان ترجمه شده است. این رمان از زبان دختری به نام «اسکات فینچ» روایت میشود که دختر وکیل سفیدپوستی به نام «اتیکوس فینچ» است. اتیکوس دفاع از جوان سیاهپوستی به نام «تام رابینسون» را که به اتهام ناروای تجاوز به یک دختر سفیدپوست در شهر کوچکی به نام «میکوم» آلاباما محاکمه میشود، به عهده میگیرد. مردم این شهر در رمان مردمی خودپسند و نژادپرست توصیف شدهاند.
تم اصلی رمان معروف هارپر لی، معصومیت و قربانیشدن آن در برابر بیعدالتی و تعصب نژادی است و عنوان آن برگرفته از صحنهای است که در آن «اتیکوس» یک تفنگ بادی به عنوان هدیه کریسمس برای فرزندانش میخرد و از آنها میخواهد که به خاطر داشته باشند که هیچگاه به مرغ مقلد شلیک نکنند، چون کشتن مرغ مقلد گناه است.
در سال 1962 میلادی، «رابرت مولیگان» کارگردان سرشناس هالیوود فیلمی را با همین نام با اقتباس از این اثر ادبی ساخت. در نظرخواهیهای عمومی، همواره از فیلم «کشتن مرغ مقلد» به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای تمام عمر تماشاگران سینما نام برده میشود.
هارپر لی که نویسنده آثار دیگری چون «عشق- به تعبیر دیگر»، «کریسمس برای من» و «وقتی کودکان آمریکا را کشف کردند» هم بود، در طول عمر 89 سالهاش همواره از سخنرانی کردن خودداری میکرد و رابطه خوبی با رسانهها نداشت. او در جریان انتشار آثار و اقتباس از رمانهایش بارها به دادگاه شکایت کرد و در این زمینه چهرهای حاشیهساز به حساب میآمد.
هارپر لی سال گذشته اعلام کرد پس از 55 سال تصمیم گرفته دنباله رمان برنده پولیتزرش را روانه بازار کتاب کند. او گفت که دستنوشته «برو یک بپا بگذار» توسط دوست و وکیلش در یک گاوصندوق قدیمی پیدا شده و به زودی منتشر میشود.
این نویسنده عنوان دومین رمانش را از خطی در انجیل قرض گرفته بود. این کتاب در دهه 1950 به نگارش درآمده بود، اما ناشر به او پیشنهاد کرد داستان را در کتابی دیگر از زاویه دید «اسکوت» روایت کند.
داستان این رمان که چهاردهم جولای 2015 به طور همزمان روی پیشخان کتابفروشیهای 70 کشور دنیا قرار گرفت، 20 سال پس از رویدادهای «کشتن مرغ مقلد» اتفاق میافتد؛ زمانی که دختر «آتیکوس فینچ» برای دیدن پدرش به آلاباما سفر میکند.
اما واکنشها به چاپ این اثر متفاوت بود؛ هنوز چند ساعت از انتشار «برو یک بپا بگذار» نگذشته بود که روزنامهها و نشریات مطالبی را با رویکردهای مختلف دربارهاش به چاپ رساندند؛ «وال استریت ژورنال» نوشت: «برو یک بپا بگذار» برای میلیونها نفر آزمون صبوری و ظرفیت بخشیدن خواهد بود.
«مارک لاسون» که برای «گاردین» قلم میزند، گفت: اگر کتابی که امروز منتشر شده، سال 1960 چاپ میشد مسلما به این اندازه از آن استقبال نمیشد. این خیلی ربطی به پایین بودن سطح ادبی اثر ندارد، بلکه به این خاطر است که «برو یک بپا بگذار» محبوبیت کمتری دارد و نمیتوان آن را مثل «کشتن مرغ مقلد» در مدرسهها تدریس کرد.
«ایندیپندنت» هم نظرش را درباره دومین رمان هارپر لی اینگونه ابراز کرد: ما دیگر هرگز نمیتوانیم «مرغ مقلد» را مثل قبل بخوانیم و نمیشود به آتیکوس همانطور نگاه کرد.
اما این کتاب در نخستین روز انتشار 105 هزار جلد فروخت. «ویلیام هاینمن» ناشر انگلیسی این اثر ادبی اعلام کرد: این رقم شامل فروش نسخههای چاپی و دیجیتالی «برو یک بپا بگذار» است.
هارپر لی پس از 89 سال زندگی، شامگاه جمعه (19 فوریه 2016 برابر 30 بهمنماه) برای همیشه به خواب رفت و صبح امروز را ندید.منبع: خبرگزاری ایسنا
اظهارات اخیر یکی از مسئولان ارشد دولت
دهم درباره نفوذ در شهرهای کوچک با اجراهای زنده موسیقیایی، این پرسش را پیش آورده
که چگونه موسیقی - حتی موسیقی سنتی - منجر به نفوذ میشود و چرا این نفوذ تنها در
شهرهای کوچک منجر به نفوذ شده و در تهران یا دیگر مراکز استانها اثر نفوذ ندارد؟
«تابناک» با این مقدمه نوشت: حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در دولت پیشین (دهم) به تازگی در دومین همایش سفیران فرهنگی کمیته امداد، با طرح موضوع نفوذ جریانی عنوان کرده است: «در این دو نوع نفوذ، شبکهسازی داخل مردم انجام میشود. تغییر باورها، آرمانها، نگاه و تغییر سبک زندگی از جمله اقداماتی است که در این نوع نفوذ اتفاق میافتد ... .»
مصلحی که همچنان تصور میکند در جایگاه امنیتی است، با اشاره به ویژگیهای این نوع نفوذ، خاطرنشان کرده است: «پول و جاذبه جنسی، دو موضوع اصلی در این نوع نفوذ هستند. به عنوان مثال برگزاری کنسرت در شهرهای کوچک به این معناست که متأسفانه دشمن در این شهرها نفوذ داشته است».
این سخنان مصلحی در حالی مطرح میشود که در دو سال اخیر، چالش وسیعی برای برگزای کنسرتها - ولو کنسرتهای موسیقی اصیل و سنتی ایرانی - در بسیاری از شهرهای کوچک و حتی گروهی از شهرستانها وجود داشته و مجوز برخی از اجراهای زنده موسیقی که برای شهرستانها و شهرها از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ادارات کل استانی تابعه صادر شده بود، از سوی مقامات محلی لغو شد.
به این ترتیب اجراهای موسیقی - حتی اجراهای سنتی - در چندین شهر بزرگ و به طور عمده در تهران متمرکز شد و در بسیاری از شهرهایی که فاقد حداقل امکانات فرهنگی استاندارد هستند، امکان برگزاری یک کنسرت موسیقی سنتی یا پاپ فراهم نمیشود و در واقع نظر عدهای نظیر مصلحی، ساکنان شهرهای کوچک را عملا از امکاناتی که در اختیار پایتختنشینان و ساکنان برخی دیگر از مراکز استانهاست، محروم میسازد.
این گفتههای مصلحی به این معناست که اگر موسیقی به شهرهای کوچک بیاید، نفوذ فرهنگی رقم میخورد. اگر این امر نفوذ است، چرا دهها کنسرت موسیقی در دوران مسئولیت مصلحی در شهرهای کوچک برگزار شد و چرا هیچ کاری برای جلوگیری از نفوذ مورد ادعای مصلحی در آن دوران صورت نپذیرفت؟!
همچنین در مقابل، این پرسش وجود دارد که چرا همان موسیقی در شهرهای بزرگ و پایتخت جنبه نفوذی ندارد؟ آیا دیگر در این شهرها نفوذ صورت پذیرفته و نمیتوان جامعه را از نفوذ فرهنگی تهی کرد یا طرح چنین موضوعی صرفا برای تحت فشار گذاشتن مجموعه فرهنگی دولت است؟
گفتههای مصلحی شاید واضحترین نوع لوث کردن خودآگاه یا ناخودگاه مفهوم «نفوذ» است و این تصور را پیش میآورد که نکند خدای ناکرده برخی اشخاص در فضای کنونی کشور خواسته یا ناخواسته درباره مفهوم نفوذ فرهنگی آدرس غلط میدهند.
اتفاقا در مقابل چنین ادعایی ایجاد نارضایتی عمومی مستمر و پایدار در مردم شهرها با جلوگیری از دسترسی همه شهروندان ایرانی به امکانات و تفریحات فرهنگی و هنری که موسیقی نیز یکی از آنهاست، یکی از مصادیق نفوذ میتواند باشد؛ رویکردی که حداقل واکنش به آن، تهیشدن شهرهای کوچک از صاحبان سرمایه و متخصصینی است که برای دسترسی به تفریحات حداقلی نظیر کنسرت، پایتختنشین میشوند.
به این ترتیب با عدم امکان فراهم کردن حداقلهای رفاهی برای مردم که قابل تسری به سالن سینما و سایر ابزارهای فرهنگی حداقلی است، شهرهای کوچک به واسطه همین نوع برخورد، خالی از ظرفیتهای انسانی و اقتصادی میشوند و در بسیاری از موارد این ظرفیتها حتی به جای آنکه به کلانشهرهایی نظیر تهران منتقل شود، یکباره به خارج از ایران منتقل میشود.
منطقا باید صاحبان کار و سرمایه و متخصصین را در شهرستانهایشان نگه داشت اما وقتی حداقل امکانات نیز قرار است به اسم نفوذ از آنها دریغ شود و آنها توان انتخاب دیگر و مهاجرت به تهران را دارند، چگونه میتوان آنها را در شهرهای کوچکشان نگه داشت؟ با این تفاسیر آیا نباید تشریح ابعاد نفوذ را از این پس به اشخاصی سپرد که درک درستی از این مفهوم دارند؟
«تابناک» با این مقدمه نوشت: حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در دولت پیشین (دهم) به تازگی در دومین همایش سفیران فرهنگی کمیته امداد، با طرح موضوع نفوذ جریانی عنوان کرده است: «در این دو نوع نفوذ، شبکهسازی داخل مردم انجام میشود. تغییر باورها، آرمانها، نگاه و تغییر سبک زندگی از جمله اقداماتی است که در این نوع نفوذ اتفاق میافتد ... .»
مصلحی که همچنان تصور میکند در جایگاه امنیتی است، با اشاره به ویژگیهای این نوع نفوذ، خاطرنشان کرده است: «پول و جاذبه جنسی، دو موضوع اصلی در این نوع نفوذ هستند. به عنوان مثال برگزاری کنسرت در شهرهای کوچک به این معناست که متأسفانه دشمن در این شهرها نفوذ داشته است».
این سخنان مصلحی در حالی مطرح میشود که در دو سال اخیر، چالش وسیعی برای برگزای کنسرتها - ولو کنسرتهای موسیقی اصیل و سنتی ایرانی - در بسیاری از شهرهای کوچک و حتی گروهی از شهرستانها وجود داشته و مجوز برخی از اجراهای زنده موسیقی که برای شهرستانها و شهرها از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ادارات کل استانی تابعه صادر شده بود، از سوی مقامات محلی لغو شد.
به این ترتیب اجراهای موسیقی - حتی اجراهای سنتی - در چندین شهر بزرگ و به طور عمده در تهران متمرکز شد و در بسیاری از شهرهایی که فاقد حداقل امکانات فرهنگی استاندارد هستند، امکان برگزاری یک کنسرت موسیقی سنتی یا پاپ فراهم نمیشود و در واقع نظر عدهای نظیر مصلحی، ساکنان شهرهای کوچک را عملا از امکاناتی که در اختیار پایتختنشینان و ساکنان برخی دیگر از مراکز استانهاست، محروم میسازد.
این گفتههای مصلحی به این معناست که اگر موسیقی به شهرهای کوچک بیاید، نفوذ فرهنگی رقم میخورد. اگر این امر نفوذ است، چرا دهها کنسرت موسیقی در دوران مسئولیت مصلحی در شهرهای کوچک برگزار شد و چرا هیچ کاری برای جلوگیری از نفوذ مورد ادعای مصلحی در آن دوران صورت نپذیرفت؟!
همچنین در مقابل، این پرسش وجود دارد که چرا همان موسیقی در شهرهای بزرگ و پایتخت جنبه نفوذی ندارد؟ آیا دیگر در این شهرها نفوذ صورت پذیرفته و نمیتوان جامعه را از نفوذ فرهنگی تهی کرد یا طرح چنین موضوعی صرفا برای تحت فشار گذاشتن مجموعه فرهنگی دولت است؟
گفتههای مصلحی شاید واضحترین نوع لوث کردن خودآگاه یا ناخودگاه مفهوم «نفوذ» است و این تصور را پیش میآورد که نکند خدای ناکرده برخی اشخاص در فضای کنونی کشور خواسته یا ناخواسته درباره مفهوم نفوذ فرهنگی آدرس غلط میدهند.
اتفاقا در مقابل چنین ادعایی ایجاد نارضایتی عمومی مستمر و پایدار در مردم شهرها با جلوگیری از دسترسی همه شهروندان ایرانی به امکانات و تفریحات فرهنگی و هنری که موسیقی نیز یکی از آنهاست، یکی از مصادیق نفوذ میتواند باشد؛ رویکردی که حداقل واکنش به آن، تهیشدن شهرهای کوچک از صاحبان سرمایه و متخصصینی است که برای دسترسی به تفریحات حداقلی نظیر کنسرت، پایتختنشین میشوند.
به این ترتیب با عدم امکان فراهم کردن حداقلهای رفاهی برای مردم که قابل تسری به سالن سینما و سایر ابزارهای فرهنگی حداقلی است، شهرهای کوچک به واسطه همین نوع برخورد، خالی از ظرفیتهای انسانی و اقتصادی میشوند و در بسیاری از موارد این ظرفیتها حتی به جای آنکه به کلانشهرهایی نظیر تهران منتقل شود، یکباره به خارج از ایران منتقل میشود.
منطقا باید صاحبان کار و سرمایه و متخصصین را در شهرستانهایشان نگه داشت اما وقتی حداقل امکانات نیز قرار است به اسم نفوذ از آنها دریغ شود و آنها توان انتخاب دیگر و مهاجرت به تهران را دارند، چگونه میتوان آنها را در شهرهای کوچکشان نگه داشت؟ با این تفاسیر آیا نباید تشریح ابعاد نفوذ را از این پس به اشخاصی سپرد که درک درستی از این مفهوم دارند؟
لیست نهایی ائتلاف متخصصان و مهندسان
ایران منتشر شد.
علی رحیم پور دبیرکل ائتلاف متخصصان و مهندسان ایران در گفت وگو با تسنیم، اظهار داشت: ائتلاف متخصصان و مهندسان با شعار "همه جا متخصص، همه جا مهندس" لیست کاندیداهای حوزه انتخابیه تهران که ترکیبی از متخصصان و مهندسان خبره کشور هستند و گرایش های اصلاح طلب، اعتدال گرا و اصول گرای معتدل دارند، را معرفی می کنم.
این اسامی به شرح ذیل است:
1. محمدرضا عارف
2. علی مطهری
3. محمدرضا نجفی
4. علیرضا رحیمی
5. کاظم جلالی
6. احمد مازنی
7. الیاس حضرتی
8. مصطفی کواکبیان
9. محمدعلی وکیلی
10. غلامرضا حیدری
11. محمود صادقی
12. حسن سبحانی
13.سهیلا جلودارزاده
14. عبدالرضا هاشم زهی
15. علیرضا محجوب
16. بهروز نعمتی
17. داوود محمدی
18. مهدی شیخ
19. پروانه سلحشور
20. طیبه سیاوشی شاهد
21. فاطمه ذوالقدر
22. رحیم سلیمانی راد
23. فرید موسوی
24. ابوالفضل سروش
25. محسن علیجانی زمانی
26. فاطمه سعیدی
27. محمدرضا بادامچی
28. جواد فتحی
علی رحیم پور دبیرکل ائتلاف متخصصان و مهندسان ایران در گفت وگو با تسنیم، اظهار داشت: ائتلاف متخصصان و مهندسان با شعار "همه جا متخصص، همه جا مهندس" لیست کاندیداهای حوزه انتخابیه تهران که ترکیبی از متخصصان و مهندسان خبره کشور هستند و گرایش های اصلاح طلب، اعتدال گرا و اصول گرای معتدل دارند، را معرفی می کنم.
این اسامی به شرح ذیل است:
1. محمدرضا عارف
2. علی مطهری
3. محمدرضا نجفی
4. علیرضا رحیمی
5. کاظم جلالی
6. احمد مازنی
7. الیاس حضرتی
8. مصطفی کواکبیان
9. محمدعلی وکیلی
10. غلامرضا حیدری
11. محمود صادقی
12. حسن سبحانی
13.سهیلا جلودارزاده
14. عبدالرضا هاشم زهی
15. علیرضا محجوب
16. بهروز نعمتی
17. داوود محمدی
18. مهدی شیخ
19. پروانه سلحشور
20. طیبه سیاوشی شاهد
21. فاطمه ذوالقدر
22. رحیم سلیمانی راد
23. فرید موسوی
24. ابوالفضل سروش
25. محسن علیجانی زمانی
26. فاطمه سعیدی
27. محمدرضا بادامچی
28. جواد فتحی
"محمد عباسی" به
نفع جریان اصولگرایان از کاندیداتوری انتخابات مجلس دهم انصراف داد.
محمد عباسی کاندیدای انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری تسنیم، اظهار داشت: بنده به نفع جریان اصولگرایی از شرکت در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی انصراف دادم.
متن بیانیه محمد عباسی به شرح زیر است:
استقلال ایران اسلامی موهبتی الهی است که در سایه رهبری پیامبرگونه امام (ره) و مجاهدت شهدای عزیز و ملت فداکار ایران حاصل گردیده است. از جمله رهاوردهای افتخارآفرین آن، نعمت آزادی در انتخاب سرنوشت و مشارکت در ایجاد ساختارهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
در تداوم این رویکرد ارزشمند، همه آحاد ایران اسلامی آمادهاند تا با برخورداری از این نعمت ارزشمند، با انتخاب افراد دلسوز و شایسته ، انقلابی، آگاه و معتقد به نظام در خلق حماسهای دیگر نقش آفرینی کنند.
اینجانب با داشتن تجربه نمایندگی مجلس و دو دوره وزارت و تجارب علمی و تشکیلاتی در نظامات سیاسی، تخصصی و اجرایی کشور، به هدف طرح گفتمانی" کارآمدی، تحول و عدالت اجتماعی" و بر اساس تاکید گروههایی از طبقات اجتماعی جامعه، مخصوصاً جوانان و ورزش دوستان و مجموعهای از اعضای تعاونیهای مظلوم کشور پا به عرصه انتخابات گذاشتهام.حال که برادران تعیین کننده لیست اصولگرایان در تهران، سوابق، مقبولیت و کارآمدی همه اعضای لیست را فراتر از اینجانب تشخیص داده تا این برادرشان را از حضور در صحنه رقابت معاف بدانند، تشکر نموده و خدا را شاکرم.
یقیناً خدمت به این ملت شریف و نظام مقدس جمهوری اسلامی تنها به نمایندگی مجلس شورای اسلامی خلاصه نمیشود.
لازم است یادآوری نمایم که ممکن است گروهی از دوستان نسبت به لیست تعیین شده معترض باشند. کما اینکه عدهای نوع چینش آن را از شائبه سهم خواهی اعضای کمیته مورد نظر دور نمیدانند، اما از لوازم توفیق این است که در حال حاضر همه متحد و منسجم، به نتایج تلاشهای انجام گرفته احترام گذاشته، آگاهانه و با بصیرت، ملت را سرافراز و دشمنان را مأیوس کنیم.
لذا اینجانب ضمن انصراف از این دوره انتخابات، با عنایت بر سطح کارآمدی و مقبولیت فردی هریک از دوستان تعیین شده، و احترام همه کاندیداهای محترم، در مجموع اکثریت افراد تعیین شده را دوستانی متدین و علاقهمند به ملت دانسته و برایشان آرزوی توفیق دارم.
ضمن تاکید بر مشارکت حداکثری همه آحاد جامعه، از حسن نظر گروهی از عزیزان اعم از بسیجیان و نیروهای ولایی علاقهمند، جوانان و دانشجویان بهویژه ورزشکاران و ورزش دوستان و تعاون گران علاقهمند که در این فاصله با ابراز محبت، تلاشهایی را مبذول داشتهاند، تشکر نموده و از محضرشان پوزش میخواهم. در همه شرایط خود را خادم ملت و معتقد و ملتزم به آرمانهای ارزشمند امام و شهدا و مطیع رهبری عزیز دانسته و همچنان مدافع جوانان، ورزشکاران و حامی و مروج فرهنگ تعاون و همدلی خواهم بود.
محمد عباسی
وزیر سابق ورزش و جوانان
محمد عباسی کاندیدای انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری تسنیم، اظهار داشت: بنده به نفع جریان اصولگرایی از شرکت در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی انصراف دادم.
متن بیانیه محمد عباسی به شرح زیر است:
استقلال ایران اسلامی موهبتی الهی است که در سایه رهبری پیامبرگونه امام (ره) و مجاهدت شهدای عزیز و ملت فداکار ایران حاصل گردیده است. از جمله رهاوردهای افتخارآفرین آن، نعمت آزادی در انتخاب سرنوشت و مشارکت در ایجاد ساختارهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
در تداوم این رویکرد ارزشمند، همه آحاد ایران اسلامی آمادهاند تا با برخورداری از این نعمت ارزشمند، با انتخاب افراد دلسوز و شایسته ، انقلابی، آگاه و معتقد به نظام در خلق حماسهای دیگر نقش آفرینی کنند.
اینجانب با داشتن تجربه نمایندگی مجلس و دو دوره وزارت و تجارب علمی و تشکیلاتی در نظامات سیاسی، تخصصی و اجرایی کشور، به هدف طرح گفتمانی" کارآمدی، تحول و عدالت اجتماعی" و بر اساس تاکید گروههایی از طبقات اجتماعی جامعه، مخصوصاً جوانان و ورزش دوستان و مجموعهای از اعضای تعاونیهای مظلوم کشور پا به عرصه انتخابات گذاشتهام.حال که برادران تعیین کننده لیست اصولگرایان در تهران، سوابق، مقبولیت و کارآمدی همه اعضای لیست را فراتر از اینجانب تشخیص داده تا این برادرشان را از حضور در صحنه رقابت معاف بدانند، تشکر نموده و خدا را شاکرم.
یقیناً خدمت به این ملت شریف و نظام مقدس جمهوری اسلامی تنها به نمایندگی مجلس شورای اسلامی خلاصه نمیشود.
لازم است یادآوری نمایم که ممکن است گروهی از دوستان نسبت به لیست تعیین شده معترض باشند. کما اینکه عدهای نوع چینش آن را از شائبه سهم خواهی اعضای کمیته مورد نظر دور نمیدانند، اما از لوازم توفیق این است که در حال حاضر همه متحد و منسجم، به نتایج تلاشهای انجام گرفته احترام گذاشته، آگاهانه و با بصیرت، ملت را سرافراز و دشمنان را مأیوس کنیم.
لذا اینجانب ضمن انصراف از این دوره انتخابات، با عنایت بر سطح کارآمدی و مقبولیت فردی هریک از دوستان تعیین شده، و احترام همه کاندیداهای محترم، در مجموع اکثریت افراد تعیین شده را دوستانی متدین و علاقهمند به ملت دانسته و برایشان آرزوی توفیق دارم.
ضمن تاکید بر مشارکت حداکثری همه آحاد جامعه، از حسن نظر گروهی از عزیزان اعم از بسیجیان و نیروهای ولایی علاقهمند، جوانان و دانشجویان بهویژه ورزشکاران و ورزش دوستان و تعاون گران علاقهمند که در این فاصله با ابراز محبت، تلاشهایی را مبذول داشتهاند، تشکر نموده و از محضرشان پوزش میخواهم. در همه شرایط خود را خادم ملت و معتقد و ملتزم به آرمانهای ارزشمند امام و شهدا و مطیع رهبری عزیز دانسته و همچنان مدافع جوانان، ورزشکاران و حامی و مروج فرهنگ تعاون و همدلی خواهم بود.
محمد عباسی
وزیر سابق ورزش و جوانان