يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "فرمول انتخاب "

اوین نامه ی کیهان دو شنبه 3 اسفند ماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "فرمول انتخاب "
- رژیم قرون وسطایی ملوک الطوایفی ولایت فقیه آنگونه بی در وبی پیگر وبی قانون است که فقط یکی ولی فقیه همکاره غیر پاسخگوی ندارد ،بلکه ولی فقیه های تکثیر شده فراوات در نهادهای د یگر هم وجود دارد که گاهی برروی دست خامنه ای ر هبر ولی فقیه بلند می شوند .مثل سربازجو حسین شریعت نداری که نماینده ویژه ولی فقیه دراوین نامه ی کیهان است  .وی آنقدر قدرت دارد که به آسانی  بهرکه بخواهد اتهام سنگین می زند .از جمله اکنون مکمل ا تهامات فتنه و بی بصیرت ونفوذی اتهام ا نگلیسی بودن هم اضافه کرده است .مهمتر اینکه باوجود اینکه شورای نگهبان آلت دست خامنه ای آنگونه نامزدان رقیب را رد صلاحیت وقلع و قمع کرد که به نوه های پسری ودختری خمینی هم رحم نکرد .ولی سربازجو شریعت نداری هنوز بازهم ول کن نیست . زیرا که نامزدان تإیید صلاحیت شدگان را متهم به جریان آلوده وانگلیسی کرده است .
برای اینکه روحانی ناپرهیزی کردو از عبور قرمز عبور کردو به نقش رانت خواری و فاسدا قتصادی ارگان فاشیستی پاسداران اشاره کرد. پس ازآن مهره های پاسداران بسیج شدند  وموج تهاجم به دولت روحانی زیر چتر مشکل ا  قتصادی و فقر وبیکاری را دردستور کار قرار گرفت . دراین رابطه سربازجو شریعت پس از دوره گردی سفر به بوشهراکنون در ابتدای  یادداشت روز خود گفته  است:
مي پرسند - و سوال درخور توجهي نيز هست- که چرا حضور برخي از نامزدها و طيف ها در خانه ملت را با منافع ملي ناهمخوان و در مواردي حضور آنان را براي آينده مردم و نظام خطرآفرين مي دانيد؟ و توضيح مي دهند که صلاحيت نامزدهاي هر دو مجلس شوراي اسلامي و خبرگان از سوي شوراي نگهبان تائيد شده است، بنابراين نگراني از ورود احتمالي آنها به کانون هاي تصميم ساز نمي تواند توجيه پذير باشد! در پاسخ به اين سوال که مقدمه يادداشت پيش روي و تفسير نتيجه پاياني آن است بايد گفت؛ 
    
الف: شوراي نگهبان کف صلاحيت ها را بررسي مي کند و با مشاهده حداقل شرايط در يک داوطلب مجلس، صلاحيت او را احراز شده مي داند و اين در حالي است که مجلس ارتجاع  وظايف سنگين و سرنوشت سازي، نظير نظارت بر دولت، ريل گذاري براي امور اجرايي، بررسي معاهده ها و قراردادها، راي اعتماد يا عدم اعتماد به وزيران، بررسي و نظارت بر سياست خارجي، شناخت توطئه ها و ترفندهاي دشمنان بيروني و جريانات آلوده داخلي و... را برعهده دارد که اين موارد با وجود اهميت و نقش سرنوشت ساز آن در حوزه ارزيابي هاي شوراي نگهبان براي احراز صلاحيت نامزدها وجود ندارد. هشدارهاي دلسوزان و مخصوصا حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب درباره «بايد» ها و «نبايد»هاي مجلس و نمايندگان از همين نقطه ريشه مي گيرد.
 
سربازجو برای اینکه روید ست شورای نگهبان آلت دست بلند شده باشد تادستش برای اتهام زدن وسناریو سازی باز باشد  افزوده :: طي سي و چند سال گذشته بارها شاهد بوده ايم که برخي از افراد مورد تائيد شوراي نگهبان براي رياست جمهوري و مجلس  ارتجاع شوراي اسلامي، تا مرز وطن فروشي و پادويي قدرت هاي استکباري براي براندازي نظام و جنايات شرم آور عليه مردم اين مرز و بوم پيش رفته اند که بني صدر، ميرحسين موسوي، بسياري از نمايندگان مجلس ششم که تعداد قابل توجهي از آنان امروزه آشکارا از کشور گريخته و با کسب پناهندگي به دامان سرويس هاي اطلاعاتي آمريکا و اروپا و رژيم صهيونيستي آويخته اند و... از جمله نمونه هاي بارز آن است. بديهي است که شوراي نگهبان در تائيد صلاحيت آنها - به غير از چند مورد کم شمار- کم توجه نبوده است.
 
همچنین  درا دامه سناریو سازی واتهام زدن  همچون جریان آلوده  سربازجو شریعت  نداری ادعا کرده: و اما نکته ديگري که با موضوع وجيزه پيش روي مرتبط است اين که بسياري از نامزدهاي تائيد صلاحيت شده در جريان تبليغات انتخاباتي، گوشه هايي از آنچه در سر دارند و اهدافي که در پي آنند را در ميدان ديد و ارزيابي مردم مي گذارند که ميرحسين موسوي از جمله نمونه هاي بارز آن است. او هويت واقعي خود را بعد از تائيد صلاحيت و در جريان تبليغات و فعاليت هاي انتخاباتي نشان داد و کمترين ترديدي باقي نگذاشت که از سوي مثلث آمريکا و انگليس و اسرائيل ماموريت اجراي کودتاي رنگي را برعهده گرفته است. 
اکنون به موضوع اصلي اين وجيزه وارد مي شويم و آن، اين که همه شواهد و مستندات موجود حکايت از آن دارند که يک جريان آلوده و بدسابقه با همراهي برخي از نامزدهاي همسو - و يا بي خبر و فريب خورده - از انتخابات پيش روي به عنوان «بهانه» براي اهداف «غيرانتخاباتي» خود بهره مي گيرند. اين طيف در کارنامه خود، سابقه مشابه ديگري از اين دست نيز دارد. آنان در جريان فتنه آمريکايي-اسرائيلي 88 و در حالي که حمايت يکپارچه و همه جانبه مالي، تبليغاتي و تدارکاتي قدرت هاي بيگانه را کارساز تلقي مي کردند و به زعم خود کار نظام را تمام شده مي دانستند، دست از دهان و عنان از زبان گشوده و ماموريتي که به بهانه انتخابات برعهده داشتند را برملاکردند. آشکارا شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر دادند، کلمه «اسلام» را از نام مقدس «جمهوري اسلامي ايران» حذف کردند، تصوير مبارک حضرت امام(ره) را پايين کشيده و لگدمال کردند، نمازگزاران عاشوراي حسيني(ع) را سنگباران کردند و... تا آنجا پيش رفتند که از نتانياهو مدال«اصلاح طلبان، بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران هستند»! را دريافت کردند و نهايتا بعد از شکست فتنه 88 صداي اعتراض «ريچارد هاوس» مسئول شوراي روابط خارجي آمريکا بلند شد که دوستان سبز ما در ايران خيلي زود، اهداف نهايي را آشکار کردند و...!
  
همینطور سربازجو شریعت نداری برای اینکه بیشتر به نامزدان ا نتخابات رقیب اتهام زده باشد گفته است:  در فعاليت هاي انتخاباتي اين روزها، ردپاي جريان ياد شده را به وضوح مي توان ديد. مصاحبه ها و اظهارنظرها و نوشته ها و سخنراني هاي افراد وابسته به اين طيف به آساني نشان مي دهد که «انتخابات» براي آنها فقط يک «بهانه» است و اهداف اصلي خود را بيرون از دايره انتخابات تعريف کرده و دنبال مي کنند. باز هم دشمنان تابلودار بيروني در حمايت از اين جريان به صف ايستاده اند، رسانه هاي دولتي آمريکا، انگليس، آلمان و برخي ديگر از کشورهاي اروپايي آشکارا از ليست انتخاباتي وابسته به اين جريان حمايت مي کنند و حتي با ذکر جزئيات اعلام مي کنند به چه کساني راي بدهيد و از راي دادن به چه کساني خودداري کنيد! و آقايان باز هم مانند فتنه 88 لام تا کام به آنان اعتراض نمي کنند، اما در همان حال، کمترين انتقاد خودي ها را برنمي تابند و هنوز جوهر قلم منتقد خشک نشده و زبانش به کام بازنگشته، با انبوهي از ناسزاها به سراغش مي آيند! بي پرده اعلام مي کنند که استکبارستيز نيستند! يعني از هم اکنون دست ها را به نشانه تسليم در مقابل کينه توزي هاي بي وقفه دشمن بالابرده اند، به ساختارهاي نظام نظير شوراي نگهبان که مانع ورود نااهلان به مراکز تصميم ساز است با همه توان حمله مي کنند. سپاه را که حافظ امنيت و جان و مال و ناموس مردم است و اصلي ترين مانع در مقابل هجوم کلاسيک دشمنان نظير جنگ و حمله تروريست هاي تکفيري مانند اراذل و اوباش داعش و... است به انواع تهمت ها متهم مي کنند و... يعني دقيقا همان نسخه ديکته شده بيروني که در فتنه آمريکايي - اسرائيلي 88 پيش روي داشتند... حالابايد پرسيد که کداميک از اين اهداف در چارچوب انتخابات قابل تعريف است؟!
1- مي پرسند - و سوال درخور توجهي نيز هست- که چرا حضور برخي از نامزدها و طيف ها در خانه ملت را با منافع ملي ناهمخوان و در مواردي حضور آنان را براي آينده مردم و نظام خطرآفرين مي دانيد؟ و توضيح مي دهند که صلاحيت نامزدهاي هر دو مجلس شوراي اسلامي و خبرگان از سوي شوراي نگهبان تائيد شده است، بنابراين نگراني از ورود احتمالي آنها به کانون هاي تصميم ساز نمي تواند توجيه پذير باشد! در پاسخ به اين سوال که مقدمه يادداشت پيش روي و تفسير نتيجه پاياني آن است بايد گفت؛ 
    الف: شوراي نگهبان کف صلاحيت ها را بررسي مي کند و با مشاهده حداقل شرايط در يک داوطلب مجلس، صلاحيت او را احراز شده مي داند و اين در حالي است که مجلس شوراي اسلامي وظايف سنگين و سرنوشت سازي، نظير نظارت بر دولت، ريل گذاري براي امور اجرايي، بررسي معاهده ها و قراردادها، راي اعتماد يا عدم اعتماد به وزيران، بررسي و نظارت بر سياست خارجي، شناخت توطئه ها و ترفندهاي دشمنان بيروني و جريانات آلوده داخلي و... را برعهده دارد که اين موارد با وجود اهميت و نقش سرنوشت ساز آن در حوزه ارزيابي هاي شوراي نگهبان براي احراز صلاحيت نامزدها وجود ندارد. هشدارهاي دلسوزان و مخصوصا حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب درباره «بايد» ها و «نبايد»هاي مجلس و نمايندگان از همين نقطه ريشه مي گيرد.
    ب: طي سي و چند سال گذشته بارها شاهد بوده ايم که برخي از افراد مورد تائيد شوراي نگهبان براي رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي، تا مرز وطن فروشي و پادويي قدرت هاي استکباري براي براندازي نظام و جنايات شرم آور عليه مردم اين مرز و بوم پيش رفته اند که بني صدر، ميرحسين موسوي، بسياري از نمايندگان مجلس ششم که تعداد قابل توجهي از آنان امروزه آشکارا از کشور گريخته و با کسب پناهندگي به دامان سرويس هاي اطلاعاتي آمريکا و اروپا و رژيم صهيونيستي آويخته اند و... از جمله نمونه هاي بارز آن است. بديهي است که شوراي نگهبان در تائيد صلاحيت آنها - به غير از چند مورد کم شمار- کم توجه نبوده است.
    ج: و اما نکته ديگري که با موضوع وجيزه پيش روي مرتبط است اين که بسياري از نامزدهاي تائيد صلاحيت شده در جريان تبليغات انتخاباتي، گوشه هايي از آنچه در سر دارند و اهدافي که در پي آنند را در ميدان ديد و ارزيابي مردم مي گذارند که ميرحسين موسوي از جمله نمونه هاي بارز آن است. او هويت واقعي خود را بعد از تائيد صلاحيت و در جريان تبليغات و فعاليت هاي انتخاباتي نشان داد و کمترين ترديدي باقي نگذاشت که از سوي مثلث آمريکا و انگليس و اسرائيل ماموريت اجراي کودتاي رنگي را برعهده گرفته است. 
    2-
اکنون به موضوع اصلي اين وجيزه وارد مي شويم و آن، اين که همه شواهد و مستندات موجود حکايت از آن دارند که يک جريان آلوده و بدسابقه با همراهي برخي از نامزدهاي همسو - و يا بي خبر و فريب خورده - از انتخابات پيش روي به عنوان «بهانه» براي اهداف «غيرانتخاباتي» خود بهره مي گيرند. اين طيف در کارنامه خود، سابقه مشابه ديگري از اين دست نيز دارد. آنان در جريان فتنه آمريکايي-اسرائيلي 88 و در حالي که حمايت يکپارچه و همه جانبه مالي، تبليغاتي و تدارکاتي قدرت هاي بيگانه را کارساز تلقي مي کردند و به زعم خود کار نظام را تمام شده مي دانستند، دست از دهان و عنان از زبان گشوده و ماموريتي که به بهانه انتخابات برعهده داشتند را برملاکردند. آشکارا شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر دادند، کلمه «اسلام» را از نام مقدس «جمهوري اسلامي ايران» حذف کردند، تصوير مبارک حضرت امام(ره) را پايين کشيده و لگدمال کردند، نمازگزاران عاشوراي حسيني(ع) را سنگباران کردند و... تا آنجا پيش رفتند که از نتانياهو مدال«اصلاح طلبان، بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران هستند»! را دريافت کردند و نهايتا بعد از شکست فتنه 88 صداي اعتراض «ريچارد هاوس» مسئول شوراي روابط خارجي آمريکا بلند شد که دوستان سبز ما در ايران خيلي زود، اهداف نهايي را آشکار کردند و...!
    
در فعاليت هاي انتخاباتي اين روزها، ردپاي جريان ياد شده را به وضوح مي توان ديد. مصاحبه ها و اظهارنظرها و نوشته ها و سخنراني هاي افراد وابسته به اين طيف به آساني نشان مي دهد که «انتخابات» براي آنها فقط يک «بهانه» است و اهداف اصلي خود را بيرون از دايره انتخابات تعريف کرده و دنبال مي کنند. باز هم دشمنان تابلودار بيروني در حمايت از اين جريان به صف ايستاده اند، رسانه هاي دولتي آمريکا، انگليس، آلمان و برخي ديگر از کشورهاي اروپايي آشکارا از ليست انتخاباتي وابسته به اين جريان حمايت مي کنند و حتي با ذکر جزئيات اعلام مي کنند به چه کساني راي بدهيد و از راي دادن به چه کساني خودداري کنيد! و آقايان باز هم مانند فتنه 88 لام تا کام به آنان اعتراض نمي کنند، اما در همان حال، کمترين انتقاد خودي ها را برنمي تابند و هنوز جوهر قلم منتقد خشک نشده و زبانش به کام بازنگشته، با انبوهي از ناسزاها به سراغش مي آيند! بي پرده اعلام مي کنند که استکبارستيز نيستند! يعني از هم اکنون دست ها را به نشانه تسليم در مقابل کينه توزي هاي بي وقفه دشمن بالابرده اند، به ساختارهاي نظام نظير شوراي نگهبان که مانع ورود نااهلان به مراکز تصميم ساز است با همه توان حمله مي کنند. سپاه را که حافظ امنيت و جان و مال و ناموس مردم است و اصلي ترين مانع در مقابل هجوم کلاسيک دشمنان نظير جنگ و حمله تروريست هاي تکفيري مانند اراذل و اوباش داعش و... است به انواع تهمت ها متهم مي کنند و... يعني دقيقا همان نسخه ديکته شده بيروني که در فتنه آمريکايي - اسرائيلي 88 پيش روي داشتند... حالابايد پرسيد که کداميک از اين اهداف در چارچوب انتخابات قابل تعريف است؟! بخوانيد! 
    3- با توجه به آنچه گذشت، انتخابات پيش روي در دو ميدان جداگانه صورت پذيرفته و جريان خواهد داشت؛ ميدان «رقابت سليقه ها» و ميدان «تقابل عقيده ها».
    
الف: رقابت سليقه ها بين دو يا چند طيف صورت مي پذيرد که در اصول و مباني اسلام و انقلاب اشتراک نظر دارند ولي براي پيشبرد امور، راه کارهاي متفاوتي ارائه مي دهند. در اين ميدان «راه کارها» و سليقه ها با يکديگر به رقابت برمي خيزند و حضور اکثريت و اقليت اين يا آن سليقه در مجلس شوراي اسلامي، بسيار طبيعي و منطقي است.
    ب: و اما در ميدان «تقابل عقيده ها» جريان معتقد به اصول و مباني نظام، با جرياني که نشان داده است، کشور را در دامن قدرت هاي استکباري و غارتگر مي پسندد روبروست. جرياني که توان داخلي را در حد تهيه آبگوشت بزباش و قرمه سبزي مي داند! گشايش امور را در گرو جلب نظر آمريکا تلقي مي کند! و از توان و ظرفيت هاي داخلي غفلت مي ورزد.
    4- و حالابه بخش پاياني اين نوشته و نتيجه برآمده از آن مي رسيم. روي سخن با توده هاي عظيم ملت است که دل در گرو اسلام، ميهن اسلامي و سعادت و بهروزي اين مرز و بوم دارند حتي به قول رهبر معظم انقلاب در ديدار مردم قم با ايشان، روي سخن با آناني که نظام را هم قبول ندارند، هست، چرا که به گفته حکيمانه حضرتش « انتخابات موجب استمرار و تامين امنيت کامل، افزايش اعتبار و آبروي ملت در چشم جهانيان و باعث ابهّت جمهوري اسلامي ايران در نزد دشمنان است... آراء و سليقه هاي مختلف ايراد ندارد، مهم آن است که تلاش و دقت کنيم که انتخاب ما، انتخاب درستي باشد».
    
ميدان پيش روي فقط ميدان رقابت سليقه ها نيست بلکه آنگونه که گذشت، ميدان تقابل توده هاي وفادار و دوستدار ايران اسلامي با جرياني است که در صورت ورود به خانه ملت، استقلال، عزت و امنيت کشور، معيشت و آزادگي مردم اين مرزوبوم را به مخاطره جدي مي اندازد. آيا غير از اين است؟ راه کار در اين ميدان چيست؟ ادامه را بخوانيد و خود قضاوت کنيد.
    5-
با يک محاسبه آسان که نيازي به بررسي هاي پيچيده و چند لايه ندارد، اصلي ترين راه کار، انتخاب نامزدهايي است که تاکنون خود آنان و يا معرفي کنندگان آنها از آزمون هاي وفاداري به اسلام و انقلاب و مردم سرافراز بيرون آمده اند و بيم فاصله دار بودن آنان با اصول و مباني انقلاب وجود ندارد. اما چگونه؟!
    نگاهي - هر چند گذرا- به ليست هاي انتخاباتي، نشان مي دهد که ليست ائتلاف اصولگرايان مي تواند پُل قابل اعتمادي براي عبور از عقبه پيش روي باشد. نه به اين علت که اصولگرايان يکي از چند طيف حاضر در رقابت هاي انتخاباتي هستند، بلکه صرفا به اين دليل که شعارها و سوابقشان با اصول و مباني نظام فاصله ندارد و کساني که در تهيه و تدوين اين ليست حاضر بوده اند، افراد آزمون داده و در روزهاي حادثه، عاري از لغزش بوده اند. و دراين باره گفتني هايي هست.
    
اول؛ با توجه به شرايط و مختصات ميدان پيش روي، راي دادن به تمامي 30 نامزد اين ليست ضروري است چرا که حذف هر يک از آنان مي تواند راه را براي ورود برخي از کساني که شايسته نيستند هموار کند.
    
دوم؛ کساني ممکن است با حضور برخي از نامزدها در اين ليست موافق نباشند و نامزدهاي ديگري را ترجيح بدهند. اين دوستان بايد توجه داشته باشند که تغيير افراد ليست و جايگزين آنها با نامزدهاي ديگر نمي تواند پيروزي آنها را در پي داشته باشد و تنها نتيجه آن، کاهش آراء نامزدهاي ليست مزبور به نفع کساني است که آنان را شايسته نمي دانند. بنابراين با توجه به حساسيت شرايط بايستي از سليقه خاص خود به نفع جريان وفادار به اصول و مباني انقلاب صرفنظر کنند.
    
سوم؛ بي ترديد از نگاه اين و آن، نامزدهايي بوده و هستند که از برخي نامزدهاي ليست مزبور شايستگي بيشتري داشته اند ولي گنجايش ليست بيش از 30 نفر نيست و به طور طبيعي و منطقي برخي از شايستگان الزاما از ليست بيرون مي مانند که در مواردي نيز مانده اند. اين نکته بايد مورد توجه جدي دوستان بيرون مانده از ليست نيز قرار گيرد و مطمئن باشند که عدم حضورشان در ليست فقط يک الزام منطقي بوده است و به هر حال و در هر صورت عده اي بيرون خواهند ماند و شايسته نيست که اين عده در ليست هاي ديگر حضور يابند که خوشبختانه بسياري از آنان به نفع ليست اصلي از نامزدي خويش اعلام انصراف کرده اند.
    چهارم؛ و بالاخره، امروز جاي ايستادگي روي سليقه هاي خاص نيست و شرايط به گونه اي است که توده هاي عظيم وفادار به اسلام و انقلاب بايد از سليقه ها و خواسته هاي حداکثري خود- که قابل قبول نيز هست - براي حفظ يک ارزش والاتر و بالاتر صرفنظر کنند. نويسنده: حسين شريعتمداري