نگاه اصرار بر فريب و دروغ

نگاه 
اصرار بر فريب و دروغ  3 اسفند – 94
 این روز ها سربازجو شریعت نداری عجیب تلاش مذبوحانه می کند تا همه مهره های برون مرزی اعزامی به آمریکا همچون داریوش سجادی تا نوچه های پرورش وآموزش داده اش مثل پژمان کریمی درد خمه اوین نامه ی کیهانش را علیه رقیب به خصوص نامزدان لیست های انتخاباتی بسیج کند چون از افشا شدن نقش رانت خواری وفساد اقتصادی ارگان فاشیستی پاسداران از سویر وحانی وحشت زده شده است ونگرانی شدید دارد که نکند مهره های پاسداران درنمایش خیمه شب بازی انتخابات هفتم اسفند بازنده شوند وموجب تضعیفب یشتر خامنه ا ی وپاسداران شود.
نويسنده: پژمان كريمي
سال 1376 سيد محمد خاتمي به عنوان رئيس جمهور برگزيده شد.
    مدت زمان زيادي نگذشت که؛ ناگهان طيفي سياسي که بعدها عنوان «اصلاحات و اصلاح طلب» را بر خود پسنديد و خود را بدان خواند، خاتمي را محصول و پرچمدار انديشه «اصلاحات و اصلاح طلبي» توصيف کرد.

    اما «اصلاحات» و «اصلاح طلبي» چه بود، چيست و آرمان و غايت آن ناظر بر کدام بستر ها و معيارها تعريف شده است؟

    آورده اند که روزگاري؛ جريان هاي چپ، از علمي سوسياليسم خودداري مي کردند و دليل آن چيزي نبود جز؛ حفظ ظرفيت تعبيرپذيري هر رفتار دلخواه به عنوان مصداق سوسياليسم!

    طيف - موسوم به - اصلاح طلب نيز از سال 76 تا به امروز، هيچ گاه به طور علمي و روشن، به تعريف اصلاحات و اصلاح طلب روي نياورد و رغبت نشان نداد. مدعيان اصلاحات مي خواستند و همچنان راسخ اند که ظرفيت تعبيرپذيري اصلاحات و اصلاح طلبي را حفظ کنند. البته آنها يک دليل ديگر هم براي مبهم رها کردن نام و مشي ادعايي خود دارند!

    طيف اصلاحات، رنگارنگ است.

    روزي «محمدرضا تاجيک «مشاور سياسي سيدمحمد خاتمي در دولت به اصطلاح «اصلاحات»، در گفت وگويي با روزنامه زنجيره اي «شرق» - ارگان نزديک به کارگزاران - تاکيد کرد: «تصور من اين است که در اين جريان اصلاح طلبي ما 72 ملت داريم. به لحاظ تشکيلاتي هم يک نوع تشکيلات ولنگاري بر فضاي اصلاح طلبي حاکم است و تشکيلات منسجمي با کادر مشخص و قوه آمره و اتاق فکر مشخص و استراتژيست هاي مشخص که استراتژي ها را در سطوح مختلف به اجرا دربياورند وجود ندارد. چه اتفاقي مي افتد؟ در اين شرايط در ساحت اصلاح طلبي يک مجمع الجزاير اصلاح طلبي داريم که در اين فضاها، هر کسي به نوعي تاکتيک خاصي اتخاذ مي کند براي اينکه اهداف مرحله اي خود را پوشش دهد... »! *

    با اين وصف؛ در واقع مدعيان اصلاحات اگر بخواهند نيز نمي توانند به تعريف يکسان و جامع و هدف اجماع برسند زيرا، رنگارنگي ماهيت و انديشه آنها اجازه اجماع نمي دهد!

    روزنامه زنجيره اي «آفتاب يزد» که - مجتبي واحدي - سردبير آن به لندن پناهنده شده و هم اکنون نقش پادوي بي بي سي را بازي مي کند؛ در صفحه نخست شماره روز شنبه اول اسفند، جمله اي از عضو مرکزيت حزب منحله و سکولار مشارکت درج کرد.

    «ع.ش» که هم اينک عضو مرکزيت حزب شماره دوي مشارکت است تاکيد نموده است:

    -«اصلاح طلبي را پايه گذاري کرديم تا انقلاب، گرفتار انقلاب ديگري نشود»!

    بايد از اين عنصر سکولار پرسيد:

    اولا؛ منظورشان از اصلاحات و اصلاح طلبي چيست؟

    چرا يک بار هم که شده، درصدد تعريف و تبيين آن برنيامده ايد که چنين - به خيال خود - به تحميق افکار عمومي ادامه دهيد؟

    شما «هيچ» بنا کرده ايد و به «هيچ» تقدس داده ايد و هر کسي را که جز به «هيچ» مطلوبتان بينديشد، تکفير مي کنيد!

    عضو مرکزيت حزب مشارکت با کودک فرض کردن مخاطب، تلاش کرده است که خود و همپالگي هايش را انقلابي و علاقه مند به انقلاب اسلامي جا بزند و درآستانه انتخابات مجلس يازدهم، راهي به دل مردم باز کنند.

    مگر کارنامه مدعيان اصلاحات، به سادگي فراموش مي شود؟

    مگر اين کارنامه سياه، جز خسارت ها و لطمات کلان به ساحت انقلاب وشجره نظام ديني برآمده از آن و نيز به حريم مردم بزرگ ايران، برگ هاي ديگري دارد؟

    همين حضرات مدعي اصلاحات و علاقه مند به انقلاب و ايران و ايراني، در مجلس ششم، نظام انقلابي و مردم ايران را در مقابل دشمنان فرامرزي دروغگو خطاب کردند و از تريبون مجلس رسواي ششم، فرياد زدند ما درباره فعاليت هسته اي، 19 سال به دنيا دروغ گفتيم.

    آيا اين پرونده سازي براي انقلاب و مملکت و نظام سياسي آن، همسويي با بيگانگان و بدخواهان تصور نمي شود؟

    آيا مستند کردن ادعاهاي دشمن، دفاع از انقلاب است؟

    همين حضرات مدعي علاقه مندي به انقلاب، در اوايل دهه 80 خواستار حضور ناظران خارجي در زمينه برگزاري انتخابات در کشور شدند.

    اين در حالي است که؛ يکي از بزرگترين دستاوردهاي انقلاب، کوتاه کردن دست هاي نجس خارجي از کشور و سد کردن دخالت هاي نامشروع و غيرقانوني، اجنبي بود!

     حالا؛ چگونه مي توان؛ ايجاد بستر دخالت خارجي در کشور را حمايت از انقلاب اسلامي جلوه داد؟

     افراد مدعي، هماناني هستندکه در سال83 در اعتراض به رد صلاحيت مفسدان اقتصادي و معارضان با دين الهي اسلام، کار مجلس را تعطيل کردند، دست به تحصن زدند، استعفانامه دادند و عليه شوراي نگهبان هياهو کردند.

    اصلاح طلبان بودند که در دهه هشتاد، روزي گفتند بايد با «صدام حسين عفلقي» و گروهک متحجر و سلفي طالبان، در برابر آمريکا همپيمان شويم و بجنگيم. اين درخواست، دقيقا نه از روي حس ضد امپرياليستي و عدالتخواهانه، بلکه در جهت بسترسازي براي تهاجم «کدخدا» به ايران و سرنگون کردن ميوه انقلاب يعني «جمهوري اسلامي» اعلام شد.

    اين يعني نسبت داشتن با انقلاب اسلامي و فداکاري در راه آن؟

    فتنه 88 اوج بي بصيرتي و دشمن خواهانه مدعيان اصلاحات بود.

    مدعيان، با شعار عدالت و پاسداري از راي مردم، با شعار اعتراض مدني و ضرورت اعاده راي ملت، با دروغ «تقلب» اوباش را به خيابان ها کشاندند.

    مشارکت بزرگ مردم را زيرسوال بردند و هفت ماه تهران و چند شهرکوچک و بزرگ را با شورش ضد ديني و ضد انقلابي و ضد ايراني روبرو کردند.

    اوباش در تهران، در روز قدس، حرمت روزه را شکستند و شعار «نه غزه - نه لبنان» سر دادند.آنان در نقش وکيل مدافع اسرائيل ظاهر شدند و چندين بسيجي را به شهادت رساندند.

    اوباش، در هر شهربحران زده، اموال عمومي و خصوصي را تخريب کردند، به مقدسات اهانت نمودند.

    فتنه گران ميداني و غيرميداني، در طول تمام اين هفت ماه، درسايه تحريک و حمايت مدعيان اصلاحات قرار داشتند.

    لابد فتنه برانگيزي و اوباش را به جان مردم انداختن، يعني دفاع از انقلاب و مصداقي براي اصلاح طلبي!

    در طول 17 سال گذشته، چه بسيار مدعيان اصلاحات، از ايران فرار کردند و تبديل به عروسک هاي بي خاصيت دشمن شدند و چندين عنصر عضوحزب مشارکت به آغوش سرويس هاي جاسوسي غرب و منطقه خزيدند و افتخار مواجب بگيري از بيگانه را به کارنامه خود افزودند.

    لابد از نقطه نظر امثال «ع.ش» ذلت پناهندگي و خفت جاسوسي براي خارجي ها، همه در جهت صيانت از انقلاب اسلامي بوده است؟

    کارنامه سياه و متعفن مدعيان، در خيانت به ساحت انقلاب و نظام ديني و ايرانيان، در اين مختصر نمي آيد اما بدانيم که پنهان شدن در پشت تاريخ و نقاب به روي کشيدن و بازي با الفاظ جذاب و خود را به نام زيبا آرايش دادن و دروغ پراکني، شايد موجب فريب عده اي ساده دل شود؛ اما قطعا، براي هميشه تاريخ و رو به همه مردم، کاربردي ندارد! رهوار ادعا و دروغ، سرانجام سوار خود را بي هوا، به زمين سرد مي کوبد! اين ذات زمانه است! 

    فراموش نکنيم، انقلاب اسلامي واقعيت مقرر است و آفت تحريف و دگرشدگي بدين کوه سترگ راه ندارد! حوادث و بحران هاي روزگاران 57 تا 94 چنين تاکيد دارد.

     کيهان 23آذر94.