سرمقاله » روزی نامه ی جمهوری "سخنی با دولتمردان ترکیه "

روزی نامه ی  حکومتی جمهوری  اسلامی یکشنبه 16 اسفند ماه سال 13 94
 سرمقاله » روزی نامه ی جمهوری "سخنی با دولتمردان ترکیه  "
معلوم نیست سرمقاله نویسان روزی نامه ی جمهوری اسلامی کیستند که همچون رهبر ولی فقیه انتصابی مدعی رهبر ام القرای جهان اسلام پیوسته به خودشان حق می دهند تا از موضع کداخدای طلبکار باچاشنی ضد آمریکایی درا مور داخلی کشور های منطقه وهمسایه به خصوص به کشورهایی که از مخالفان سوری حمایت می کنند  مداخله گری کنند و برخوردهای آمرانه  داشته باشند یا توصیه ها ی پدرخواندگی بدهند

همزمان با سفر نخست‌وزیر ترکیه به تهران، ارتش ترکیه در شرایطی که میان دولت سوریه و گروه‌های معارض سوری آتش بس برقرار است،‌ خاک سوریه را گلوله‌باران کرد. این اقدام ارتش ترکیه با سخنانی که داود اوغلو در تهران گفت در تضاد است. آقای احمد داود اوغلو نخست‌وزیر ترکیه در جریان دیدارهایش با مقامات جمهوری اسلامی ایران ضمن تشریح دیدگاه‌های کشورش درخصوص مسائل مورد علاقه دو کشور و از جمله اوضاع منطقه، اظهارنظرهای دلنشینی ارائه کرد و مواضعی اتخاذ نمود که در بسیاری از موارد، همسان سخنان آقای «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه است که در پیشداوری نسبت به آثار و تبعات سفر داود اوغلو به تهران آرزو کرده است. آقای نخست‌وزیر با نتایج خوبی از این سفر باز گردد.
با مشاهده چنین دیدگاه هائی، انتظار این بود که اوضاع منطقه بویژه در سوریه به سمت‌ و سوی صلح، آشتی، ثبات و امنیت به پیش برود ولی درست همزمان با سخنان داود اوغلو، توپخانه ارتش ترکیه یازده بار شمال سوریه را گلوله باران و این سئوال را ایجاد کرد که کدامیک از این دو رویکرد مغایر و متضاد را باید به حساب موضع رسمی ترکیه گذاشت و چگونه ممکن است هر دو موضع با یکدیگر به عنوان دیدگاه رسمی یک کشور قابل درک و پذیرش باشند؟
اگر بخواهیم با حسن نیت از دیدگاه‌های رسمی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ترکیه استقبال کنیم، نقض آتش بس در سوریه صرفاً با قبول «حاکمیت دوگانه» در ترکیه قابل پذیرش خواهد بود. این بدان معنی است که دولتمردان و حاکمیت سیاسی برای خود تصمیمات و الزاماتی دارند ولی افراد دیگری هم هستند که خودسرانه، ساز خود را می‌زنند و با بمباران وگلوله باران خاک سوریه و با دامن زدن به نظامی گری افراطی برای ناامن کردن خاک همسایگان ترکیه در تلاشند از آبهای گل آلود ماهی بگیرند و بر طبل جنگ و ناامنی در پشت مرزهای ترکیه بکوبند و به بحران سوریه دامن بزنند. این روزها دقیقاً به طور همزمان با این تحولات مبارک سیاسی، شاهد تحولات پرشتابی در پایگاه هوائی «اینجرلیک» هستیم که نظامیان چند کشور عربی به سرکردگی عربستان سعودی سعی دارند از طریق مرزهای ترکیه به بحران سوریه دامن بزنند و جنایاتی را مرتکب شوند که اگر آغاز شود، پایان آن معلوم نیست چگونه، در چه زمانی و با چه پیامدهای ناگواری همراه باشد.
جای تعجب است که رهبران حزب عدالت و توسعه با شعار استراتژیک «کاهش تنش با همسایگان» وارد صحنه انتخابات شدند و گوی سبقت را از رقبا ربودند ولی در میدان عمل با پیروی از سیاست‌های جنایتکارانه عربستان وارد کارزاری شده‌اند که هیچ نفعی برای ترکیه در آن متصور نیست ولی زیان آن در درجه نخست متوجه ترکیه خواهد شد. باید پرسید تاکنون از طریق همراهی و همدستی با عربستان بویژه در دوره حاکمیت پرخسارت ملک سلمان چه نفعی عاید ترکیه گردیده که برای ادامه این همکاری بدفرجام وسوسه می‌شود؟ با شنیدن مواضع جدید آقای اردوغان و آقای داود اوغلو تصور می‌شد گویا آنکارا در مواضع خود تجدیدنظر عاقلانه‌ای کرده و در مسیر صلح و ثبات گام بر می‌دارد و حاضر است برای باز گرداندن آرامش و امنیت به منطقه با همسایگانش به تشریک مساعی بپردازد. در غیر این صورت سفر آقای داود اوغلو به تهران چه دستاوردی می‌تواند داشته باشد؟ این اقدام با در نظر گرفتن اقدامات ارتش ترکیه برای نقض آتش بسی که می‌تواند آغازگر تصیمات اساسی برای پایان دادن به رنج و مشقت ملت سوریه باشد، چقدر ممکن است گره گشا و کارآمد جلوه کند و رهبران ترکیه از آن چه انتظاراتی دارند؟
واقعیت اینست که عربستان در سال‌های اخیر بویژه در دوره پرفلاکت ملک سلمان وارد بازی خطرناکی شده که سعی دارد توانمندی‌های خود را برای شرارت و آتش افروزی در هر جای ممکن بویژه در کشورهای عربی و اسلامی به کار گیرد و همه جا را به آتش بکشد تا بلکه با تامین اهداف بیگانگان، بتواند بر مسند قدرت باقی بماند. جای تعجب است رژیم عربستان که هرگز به انتخابات و آراء مردمی اعتقادی نداشته و ندارد و حتی مردم سرزمین خود را هم به خاک و خون کشیده و سرکوب می‌کند، چه وجه تشابهی با ترکیه دارد که متکی به آراء مردم است و سعی دارد نماد یک دمکراسی پویا در منطقه معرفی شود؟ عربستان با ویرانی یمن، عراق، سوریه و حتی لبنان سعی دارد از هرگونه فرایند سیاسی در فضای پیرامونی که مطلوب دربار مفلوک ریاض نیست، انتقام بگیرد ولی همدستی ترکیه با سیاست‌های ریاض چه دستاوردی ممکن است برای ترکیه به همراه داشته باشد؟
نکته قابل تامل اینست که آقای اردوغان شخصاً در سال‌های گذشته سعی داشت میان سوریه و رژیم صهیونیستی میانجی گری کند که البته آن تلاش‌ها به جائی نرسیده ولی اکنون از ترکیه پیام جنگ و خونریزی و همدستی با داعش برای انتقام‌جوئی از مردم سوریه شنیده می‌شود که تحت هیچ شرایطی زیبنده یک کشور مدعی دمکراسی نیست. باید پرسید تاریخ درخصوص دولتمردان مسلمان ترکیه و حزبی که اسلامیت و رعایت حقوق مسلمین را در سرلوحه سیاست‌های خود قرار داده و خود را پرچمدار اسلام در ترکیه معرفی می‌کند. چگونه قضاوت خواهد کرد وقتی شاهدیم که داعش از طریق فروش نفت قاچاق به ترکیه و دریافت اسلحه و مهمات و جنگ افزارهای پیشرفته از این کشور تغذیه می‌شود و باز هم ازطریق ترکیه مجموعه تروریست‌های عضوگیری شده از 85 کشور جهان را وارد فضای جهنمی تروریست‌ها می‌کند تا به اجرای توطئه‌های غربی – عبری – عربی بپردازند؟ آیا چنین تصویری از ترکیه افتخارآمیز است؟ و آیا چنین کارنامه‌ای را می‌توان به یک دولت مدعی اسلام خواهی نسبت داد؟ این برای آقای اردوغان و حزبش افتخار نیست که مخالفین و رقبای سیاسی از وی به خاطر حمایت از داعش انتقاد کنند و آنها را «مادر داعش» بنامند و هیچکس موضع قابل دفاعی در این زمینه نتواند اتخاذ کند. دنیای اسلام به خاطر دارد که احزاب مسلمان در ترکیه، چه بحران‌هائی را پشت سر گذاشته‌اند و فرایند تکاملی از شروع دوران مرحوم «نجم الدین اربکان» تا امروز را طی کرده‌اند و به چنین مراحلی رسیده‌اند. طبعاً رهبران حزب عدالت و توسعه بهتر می‌دانند که این پیروزی‌ها و موفقیت‌ها به سادگی و ارزان به دست نیامده و به همین دلیل نباید به سادگی و ارزان از کف برود.
شاید هنوز هم دیر نشده باشد که دولتمردان ترکیه به فکر چاره‌جوئی برآیند و با تجدیدنظر در عملکرد خود از رژیم عربستان، که به وضوح علیه مقاومت اسلامی در منطقه اعلام جنگ کرده و پرچمداران مقاومت را «تروریست» و تروریست‌ها را تقدیس و حمایت کند، فاصله بگیرند. رهبران کنونی ترکیه، وضعیت شکننده‌ای که در تابستان سال جاری دچار آن بودند و هیچ حزبی حاضر به ائتلاف با آنها نبود، فراموش نکرده‌اند و قاعدتاً به خاطر دارند که بخشی ازعدم تمایل آنها برای ائتلاف به عملکرد حزب حاکم باز می‌گردد که بازخورد مواضع دولت حاکم تلقی می‌شود. لازم می‌دانیم به دولتمردان ترکیه یادآور ‌شویم که حفظ اقبال نسبی مردم ترکیه و ارتقاء آن الزاماتی دارد که اتخاذ تصمیمات متین و منطقی از جمله کاهش تنش با همسایگان جزو اولویت‌های نخست آن در صدر فهرست اقتضائات قرارمی گیرد. هر چند دولت حاکم با همین شعارها آغاز کرد ولی عملاً در مسیر دیگری قرار گرفت که با وعده‌های انتخاباتی، تفاوت ماهوی دارد. انصافاً این کارنامه در شا‌ن ترکیه نیست. دولتمردان ترکیه می‌توانستند و هنوز هم می‌توانند الگوی مناسبی از تفاهم، همفکری و صلح طلبی در منطقه را عرضه کنند و روز به روز بر مقبولیت و محبوبیت خود بیفزایند، مشروط برآنکه در گفتار و رفتار خود صادق باشند و مسئولانه تصمیم بگیرند تا استقلال رای و استقلال عمل خود را حفظ کنند. اینگونه است که اشراری همچون آل سعود، طمع نخواهند کرد و برای همدستی با توطئه‌های کثیف خود به دنبال «شریک جرم» در ترکیه نخواهند گشت.