منازعه در
زلزله 26ابان-96
4 دهه است که هر پدیده یا واقعه وحادثه وفاجعه
ای به وقوع پیوسته است همچون جنگ خانمانسوز و سیلاب و خشک سالی و وقوع زلزله و
تصادفات و آتش سوزی ها و... با فراموشی
امداد رسانی و نادیده گرفتن رعایت حق و حقوق مردم تضاد واختلاف و چنگ حاشیه ای
باندی وجناحی برای بهره برداری سیاسی و اقتصادی ... وجودداشته است.
تهران- ایرنا- ابتدای هفته جاری قهر
زمین، غرب ایران را لرزاند و تعداد کثیری از هموطنان کرمانشاهی و ایلامی و
کردستانی را به خاک انداخت.
«علیرضا صدقی» در سرمقاله ای در روزنامه
ابتکار، نوشته است: حاشیه نشینان زاگرس که از قرنها پیش زیستن در کنار کوههای
سر به فلک کشیده را انتخاب کردهاند، با زمین مراودهای صمیمانه و گاه عاشقانه
داشتهاند. کردهای نازنینی که سهمشان و حقشان از زندگی این نبود و نیست. گرچه آنها
با درد و داغ و درفش غریبه نیستند و در طول تاریخ پر فراز و فرودشان از سختیها و
رنجها سربلند و استوار عبور کردهاند. همیشه کردها را با صبوری و تحمل و استقامت
میشناسند. اما این بار فاجعه بسیار بزرگ است و تحمل آن دشواریهای فراوان دارد.
شاید آنها و همه مردم ایران در معرض آزمونی جدی قرار دارند. آزمونی که عیار هر یک را به نیکی آشکار میکند و سره را از ناسره تمیز میدهد. این همه مردم ایران حتی شامل بزرگان و زعمای قوم هم میشود. سیاستمداران، هنرمندان، اندیشمندان، ورزشکاران، مدیران و... همه و همه در این آزمون مشارکت دارند.
از دیگر سو، زلزله کرمانشاه گروههای مختلف اجتماعی در ایران و حتی جهان را متاثر ساخته و هر کس تلاش میکند تا در این شرایط هیجانی و به شدت احساسی، به هر طریق ممکن باری از این مصیبت و سختی و رنج برداشته، قدری از آن بکاهد. مردم گروهگروه به میدان آمدهاند و همدلانه با زلزلهزدگان همراهی میکنند.
عدهای نسبت به جمعآوری مایجتاج مورد نیاز اقدام میکنند، برخی سعی دارند خودشان را به منطقه برسانند و بعضی دیگر مسئول جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی شدهاند، تعدادی هم سعی میکنند در امر اطلاعرسانی مستقیم حضور داشته باشند. اینها همه نشان میدهد مردم وظیفه و تکلیف اجتماعی خود را علیرغم همه مسائل و مشکلات میشناسند و در راستای عمل به آن اقدام میکنند. نکته تاسفآور اما اینجاست که در این معرکه، رویدادها، موضعگیریها، واکنشها و برخوردهای تلخ و نامناسبی از طرف سیاستمداران و سیاستورزان مشاهده میشود که با هیچ منطق و معیاری به جز رجحان منافع فردی و گروهی بر اهتمام و منافع ملی، همخوانی ندارد.
گویی زلزله استانهای غربی کشور به محمل و بستری مناسب تبدیل شده تا جریانهای سیاسی به تصفیه حسابهای دیرین خود بپردازند و صحنه را برای منازعهای تازه آماده و مهیا ببینند. تردیدی نیست که هر نوع اهمال، خطا، کمدقتی و کوتاهی در افزایش پیامدهای ناگوار زلزله باید مورد توجه جدی قرار گرفته و مسبب یا مسببان فاجعه مورد بازخواست و توبیخ قرار گیرند؛ و بدون شک پروژه ناکارآمد مسکن مهر محل اشکال و ایرادهای فراوانی است.
این پروژه هزینههای مادی و معنوی متعددی را بر کشور تحمیل کرده است. رشد 40 درصدی پایه پولی ایران، تزریق نقدینگی بدون پشتوانه در نظام بانکی و پولی کشور، عدم توجه به نرخ رشد تورم در سالهای پایانی دولت دهم، عدم نظارت دقیق بر پیمانکاران و سازندگان مسکن مهر و... همهوهمه تنها بخشی از مسائل و مشکلاتی است که این پروژه به کشور تحمیل کرده است.
یقیناً چنانچه پروژههای مورد بهرهبرداری مسکن مهر در مناطق زلزلهزده خسارات جانی و مالی قابل ملاحظهای را برای زلزلهزدگان ایجاد کرده باشد، موضوع باید به صورت جدی، علنی و از طریق مراجع ذی صلاح پیگیری شده و مردم از نتایج این بررسیها مطلع شوند.
اما تمام این پیگیریها و بررسیها باید در بستری غیرسیاسی و به دور از منازعات جناحهای سیاسی کشور به انجام برسند. چرا که هر نوع تنش در شرایط فعلی، فضا را غبارآلود کرده و امکان بررسی دقیق را از نهادهای مسئول سلب میکند. بررسی برخی رسانههای منتسب به مدافعان طرحهایی نظیر مسکن مهر به خوبی نشان میدهد که آنها هم با تکیه بر برخی آمارهای غیررسمی و اعلام تعداد اندک فوتیهای ساکن در مسکنهای مهر، سعی دارند با فرار به جلو، موضوع را به یک مجادله سیاسی ـ ژورنالیستی تقلیل دهند.
حال آنکه بحران حاضر بسیار جدیتر از این دست مسائل است و نمیتوان بر سر جان و مال مردم اینگونه قمار کرد. اینکه مدافعان طرح مسکن مهر ـ علیرغم همه مشکلات و کاستیهای آن ـ سعی دارند از چنین طرحی دفاع کنند، جای تعجب و شگفتی فراوان دارد. اما منتقدان هم باید با خویشتنداری از این گردنه عبور کرده، ماجرا را از مجاری حقوقی و تخصصی مقتضی پیگیری کنند.
ماجرای دیگر محمل مورد استفاده طرفین این دعواست.
دوستان سیاستورز نباید فراموش کنند که حادثه زلزله بسیاری از خانوادهها را داغدار کرده، سرمایههاشان را از بین برده، زندگی را بر سرشان آوار کرده و مناسبات معمول را در این خطه به کلی دگرگون کرده است. ورود به یک جنگ تمام عیار جناحی با استفاده از چنین دستاویزی نه شرط انصاف است و نه رسم مروت. افزون بر این مسئله مردم هم فراموش نخواهند کرد که اصحاب سیاست در این بزنگاه مخاطرهآمیز چگونه این موضوع را به فرصتی برای حمله به حریف تبدیل کردند.
شاید رویداد تلخ، اسفبار و متاثرکننده زلزله در غرب ایران موجب شود تا یک بار برای همیشه بیاموزیم که در چنین بحرانهایی باید چگونه عمل کرد و چطور به تحلیل و قضاوت نشست. به نظر میرسد باید به اصحاب سیاست تذکر داد که این رویدادها زمان صحیحی برای بازیهای سیاسی نیست.
*منبع:روزنامه ابتکار،1396،8،25
**گروه اطلاع رسانی**1893**2040**انتشاردهنده: سهراب انعامی علمداری
شاید آنها و همه مردم ایران در معرض آزمونی جدی قرار دارند. آزمونی که عیار هر یک را به نیکی آشکار میکند و سره را از ناسره تمیز میدهد. این همه مردم ایران حتی شامل بزرگان و زعمای قوم هم میشود. سیاستمداران، هنرمندان، اندیشمندان، ورزشکاران، مدیران و... همه و همه در این آزمون مشارکت دارند.
از دیگر سو، زلزله کرمانشاه گروههای مختلف اجتماعی در ایران و حتی جهان را متاثر ساخته و هر کس تلاش میکند تا در این شرایط هیجانی و به شدت احساسی، به هر طریق ممکن باری از این مصیبت و سختی و رنج برداشته، قدری از آن بکاهد. مردم گروهگروه به میدان آمدهاند و همدلانه با زلزلهزدگان همراهی میکنند.
عدهای نسبت به جمعآوری مایجتاج مورد نیاز اقدام میکنند، برخی سعی دارند خودشان را به منطقه برسانند و بعضی دیگر مسئول جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی شدهاند، تعدادی هم سعی میکنند در امر اطلاعرسانی مستقیم حضور داشته باشند. اینها همه نشان میدهد مردم وظیفه و تکلیف اجتماعی خود را علیرغم همه مسائل و مشکلات میشناسند و در راستای عمل به آن اقدام میکنند. نکته تاسفآور اما اینجاست که در این معرکه، رویدادها، موضعگیریها، واکنشها و برخوردهای تلخ و نامناسبی از طرف سیاستمداران و سیاستورزان مشاهده میشود که با هیچ منطق و معیاری به جز رجحان منافع فردی و گروهی بر اهتمام و منافع ملی، همخوانی ندارد.
گویی زلزله استانهای غربی کشور به محمل و بستری مناسب تبدیل شده تا جریانهای سیاسی به تصفیه حسابهای دیرین خود بپردازند و صحنه را برای منازعهای تازه آماده و مهیا ببینند. تردیدی نیست که هر نوع اهمال، خطا، کمدقتی و کوتاهی در افزایش پیامدهای ناگوار زلزله باید مورد توجه جدی قرار گرفته و مسبب یا مسببان فاجعه مورد بازخواست و توبیخ قرار گیرند؛ و بدون شک پروژه ناکارآمد مسکن مهر محل اشکال و ایرادهای فراوانی است.
این پروژه هزینههای مادی و معنوی متعددی را بر کشور تحمیل کرده است. رشد 40 درصدی پایه پولی ایران، تزریق نقدینگی بدون پشتوانه در نظام بانکی و پولی کشور، عدم توجه به نرخ رشد تورم در سالهای پایانی دولت دهم، عدم نظارت دقیق بر پیمانکاران و سازندگان مسکن مهر و... همهوهمه تنها بخشی از مسائل و مشکلاتی است که این پروژه به کشور تحمیل کرده است.
یقیناً چنانچه پروژههای مورد بهرهبرداری مسکن مهر در مناطق زلزلهزده خسارات جانی و مالی قابل ملاحظهای را برای زلزلهزدگان ایجاد کرده باشد، موضوع باید به صورت جدی، علنی و از طریق مراجع ذی صلاح پیگیری شده و مردم از نتایج این بررسیها مطلع شوند.
اما تمام این پیگیریها و بررسیها باید در بستری غیرسیاسی و به دور از منازعات جناحهای سیاسی کشور به انجام برسند. چرا که هر نوع تنش در شرایط فعلی، فضا را غبارآلود کرده و امکان بررسی دقیق را از نهادهای مسئول سلب میکند. بررسی برخی رسانههای منتسب به مدافعان طرحهایی نظیر مسکن مهر به خوبی نشان میدهد که آنها هم با تکیه بر برخی آمارهای غیررسمی و اعلام تعداد اندک فوتیهای ساکن در مسکنهای مهر، سعی دارند با فرار به جلو، موضوع را به یک مجادله سیاسی ـ ژورنالیستی تقلیل دهند.
حال آنکه بحران حاضر بسیار جدیتر از این دست مسائل است و نمیتوان بر سر جان و مال مردم اینگونه قمار کرد. اینکه مدافعان طرح مسکن مهر ـ علیرغم همه مشکلات و کاستیهای آن ـ سعی دارند از چنین طرحی دفاع کنند، جای تعجب و شگفتی فراوان دارد. اما منتقدان هم باید با خویشتنداری از این گردنه عبور کرده، ماجرا را از مجاری حقوقی و تخصصی مقتضی پیگیری کنند.
ماجرای دیگر محمل مورد استفاده طرفین این دعواست.
دوستان سیاستورز نباید فراموش کنند که حادثه زلزله بسیاری از خانوادهها را داغدار کرده، سرمایههاشان را از بین برده، زندگی را بر سرشان آوار کرده و مناسبات معمول را در این خطه به کلی دگرگون کرده است. ورود به یک جنگ تمام عیار جناحی با استفاده از چنین دستاویزی نه شرط انصاف است و نه رسم مروت. افزون بر این مسئله مردم هم فراموش نخواهند کرد که اصحاب سیاست در این بزنگاه مخاطرهآمیز چگونه این موضوع را به فرصتی برای حمله به حریف تبدیل کردند.
شاید رویداد تلخ، اسفبار و متاثرکننده زلزله در غرب ایران موجب شود تا یک بار برای همیشه بیاموزیم که در چنین بحرانهایی باید چگونه عمل کرد و چطور به تحلیل و قضاوت نشست. به نظر میرسد باید به اصحاب سیاست تذکر داد که این رویدادها زمان صحیحی برای بازیهای سیاسی نیست.
*منبع:روزنامه ابتکار،1396،8،25
**گروه اطلاع رسانی**1893**2040**انتشاردهنده: سهراب انعامی علمداری