يادداشت روز اوین نامه کیهان"به اين 7 دليل با آمريكا مذاكره نمي كنيم"


اوین نامه کیهان شنبه 4 خرداد ماه سال 1398

يادداشت روز اوین نامه کیهان"به اين 7 دليل با آمريكا مذاكره نمي كنيم"

با ترفندهای متفاوت تکثیرولی فقیه ادامه دارد . برای همین هر پاسدار و مهره اطلاعاتی و امنیتی وبسیجی جناح غالب قلم بردست وتحلیل گر مسایل سیاسی- نظامی-  اجتماعی- فرهنگی و کارشناس هسته  ای و به ویژه دشمن شناس شده   و در رسانه  های خودی  همچون اوین نامه کیهان تبدیل به نماینده ووکیل وسخنگوی ملت شده  و ازموضع آمرانه توصیه یا  تهدید ولی ولی فقیه گونه  می  کند وبه نام ملت امر ونهی ومخالفت وانتقاد و.. می کند .مثل این آخوند همکار اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری که در یادداشت خود پیش شرط عدم مذاکره  باآمریکا  تعیین وترسیم کرده  و مورد تأیید وهورا کشی خبرگزاری سپاه پاسداران فارس هم  قرار گرفته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام (سه شنبه 24 ارديبهشت 98) درباره موضوع مذاكره با آمريكا فرمودند: «آدم مي بيند و مي شنود كه او (رئيس جمهور آمريكا) كه مي گويد مذاكره، در داخل هم بعضي ها مي گويند «حالا مثلا مذاكره چه عيبي دارد»؛ مذاكره سم است. تا وقتي آمريكا هميني است كه الان هست -به تعبير امام، تا وقتي آدم نشده؛ امام اين جوري تعبير كردند- مذاكره ما و آمريكا سم است، و با اين دولت كنوني [آمريكا]، يك سم مضاعف است.» اين سوال پيش مي آيد كه چرا مذاكره با آمريكا سم است؟ دلايل متعدد و متنوعي در اين خصوص مي توان برشمرد كه در ادامه به هفت مورد از آنها اشاره مي شود؛
1- اولين نكته بسيار مهم و كليدي كه به تنهايي براي رد موضوع مذاكره با آمريكا كفايت مي كند، تجربه برجام است. در توافق هسته اي ايران امتيازات و تعهداتي درخصوص فعاليت هاي هسته اي خود داد و آمريكا نيز متعهد شد تحريم هاي مرتبط با آن را رفع كند. حدود 4 سال از آن توافق گذشته است. ايران امتيازات را به طور كامل داد و تعهدات را نيز به طور كامل اجرا كرده و مي كند اما در عوض آمريكايي ها به يك مورد از تعهدات خود نيز پايبند نبوده و اساسا زير ميز زده اند. وقتي چنين تجربه زنده اي در دست است، كدام انسان عاقلي مي تواند مذاكره را تجويز كند؟
2- اساس هر مذاكره اي بر اعتماد است. اما گاهي طرف هاي مذاكره به يكديگر اعتماد ندارند. وضعيت ايران و آمريكا چنين است. در چنين حالتي دو سناريو براي مذاكره بدون اعتماد قابل تصور است. سناريو اول كه بهترين آن نيز هست، اخذ امتيازات به صورت نقد است. كاري كه آمريكايي ها در برجام كردند و در ساير مذاكرات نيز طلب مي كنند. وقتي اخذ نقد امتيازات به هر دليلي منتفي باشد، سناريوي دوم، ايجاد تضمين است. يعني طرف مقابل شما با تضمين و اهرمي قابل اطمينان، ملزم به رعايت تعهدات خود باشد. بين ايران و آمريكا، مي توان گفت بالاترين تضمين ممكن مي تواند شوراي امنيت سازمان ملل باشد. برجام توسط قطعنامه 2231 سازمان ملل تضمين شده بود اما آمريكا به راحتي از آن خارج شد و اين خروج را رسما حق خود مي داند و آشكارا مي گويد الزامات و مصوبات شوراي امنيت سازمان ملل، بر قوانين داخلي آمريكا ارجح نيست و نمي تواند براي سياستمداران آمريكا الزام آور باشد. وقتي با دولتي مثل آمريكا طرف باشيد كه نه اهل دادن امتياز نقد است و نه وقعي به بالاترين مرجع بين المللي مي نهد، چگونه مي توانيد با او وارد مذاكره شويد؟!
3- مسئله بعدي به موضوع مذاكره برمي گردد. مذاكره در دنياي امروز به معناي داد و ستد است. امتيازي مي دهيد و امتيازي مي گيريد كه اين داد و ستد لزوما هم وزن و متقارن نيست و بستگي به جايگاه و اهرم هاي دو طرف ميز دارد. امروز آمريكا به دنبال مذاكره بر سر نقاط قوت جمهوري اسلامي است؛ يعني توان موشكي و نفوذ منطقه اي. در واقع هدف از مذاكره خلع سلاح ايران از اين دو ابزار قدرت است. توان موشكي و نفوذ منطقه اي، دو اهرم اصلي امنيت پايدار جمهوري اسلامي است. كدام انسان عاقلي بر سر ابزار قدرت و امنيت خود معامله مي كند؟ چه امتيازي با از دست دادن تضمين هاي امنيتي برابري مي كند؟!
4- مشكل بعدي مذاكره با آمريكا آن است كه آمريكايي ها در اين داد و ستد يك فرمول دوگانه و متضاد دارند. وقتي نوبت حريف باشد بايد امتيازات را نقد و فوري بدهد و وقتي نوبت به خودشان برسد، امتيازات تبديل به وعده مي شود. وعده هايي كه ظاهري قرص و محكم دارند اما در عمل اجرايي نمي شوند و به بهانه هاي مختلف به تاخير افتاده و در نهايت دست طرف مقابل خالي مي ماند. مختصر و مفيد آنكه از نظر آمريكايي ها مذاكره ابزاري فقط براي گرفتن امتياز است و نه داد و ستد امتياز. البته براي كشوري كه خود را كدخداي جهان مي داند و ديگران بايد از سياست هاي وي تبعيت كنند، چنين تعريف و تصوري از مذاكره عجيب هم نيست. برجام نمونه كامل و واضحي از اين وضعيت است.
5- شايد عده اي كه موافق مذاكره با آمريكا هستند چنين استدلال كنند كه بله! مذاكره با آمريكا منفعت ايجابي چنداني ندارد اما حداقل منفعت آن؛ اين است كه از تنش و خصومت آمريكا عليه كشور مي كاهد. اين تصور نه تنها درست نيست بلكه واقعيت 180 درجه با آن زاويه دارد. چرا؟ چون وقتي ايران پاي ميز مذاكره با آمريكا برود، اين تصور را در آمريكايي ها ايجاد مي كند كه فشار و تهديد جواب داده و در نتيجه براي رسيدن به هدف و اخذ امتيازات بيشتر، بايد فشار و تهديد را افزايش داد. حتي در زمان اوباما كه ظاهرا حامي تعامل و مذاكره بود نيز، پس از توافق هسته اي، مقامات اين كشور اعلام كردند كه اكنون زمان «سخت گرفتن» به ايران است!
6- آمريكايي ها كه اين روزها دم از مذاكره مي زنند، همزمان ناو جنگي خود را نيز به منطقه اعزام كرده و رجزخواني و تهديد نيز مي كنند. درواقع آنان تهديد را ابزاري براي ايجاد ارعاب در ايران و كشاندن آن پاي ميز مذاكره مي دانند. هرچند اين ابزار كهنه و بي خاصيت است اما اگر كشوري در شرايط تهديد، وارد مذاكره شود، طرف مذاكره كننده چه محاسبه و تصوري از او خواهد داشت؟ نخست آنكه ترسيده، پس تهديد جواب مي دهد و بايد آن را بيشتر كرد و دوم آنكه به كسي كه از روي ترس پاي ميز مذاكره آمده، نه تنها نبايد سرسوزني امتياز داد بلكه بايد حداكثر امتياز را از او گرفت و حتي تحقيرش نيز كرد. از اين حهت مي توان گفت مذاكره با آمريكا، افزايش دهنده تهديدات و در ادامه زمينه ساز به خطر انداختن امنيت كشور نيز باشد.
7- شش مورد فوق استدلال هايي صرفا عقلي و منطقي بود كه درك و فهم آنها ارتباطي با مسائل اعتقادي و ايدئولوژيك نداشت. به اين معنا كه اگر كسي بهره حتي متوسطي از عقلانيت برده باشد، اين استدلال ها را در رد مذاكره با آمريكا درك و تصديق مي كند. اما نكته آخر مسئله اي اعتقادي و ايدئولوژيك است و مخاطبين آن كساني هستند كه به مسائل ديني و الهي باور دارند.
مذاكره با آمريكاي مستكبر به اميد به دست آوردن سود يا رفع زيان، مصداق دوري از وعده نصرت الهي است. يا بايد به خداوند تكيه و اطمينان داشت و يا دنبال مذاكره با استكبار بود. اين دو قابل جمع نيست و خداوند نيز به اهل استقامت وعده نصرت داده است. دل بستن به وعده شيطان، نتيجه اي جز خسارت و حسرت و ملامت نخواهد داشت. خداوند در آيه 22 سوره ابراهيم مي فرمايد؛ و قال الشيطان لما قضي الامر إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم و ما كان لي عليكم من سلطان إلا ان دعوتكم فاستجبتم لي فلا تلوموني و لوموا انفسكم... و شيطان، هنگامي كه كار تمام مي شود، مي گويد: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف كردم! من بر شما تسلطي نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابر اين، مرا سرزنش نكنيد؛ خود را سرزنش كنيد!
اميرالمومنين حضرت علي(ع) نيز در خطبه 56 نهج البلاغه مي فرمايد: فلما راي الله صدقنا انزل علينا النصر و انزل بعدونا الكبت... چون خداوند راستي ما را ديد دشمن ما را سركوب كرد، و ياري خود را بر ما فرو فرستاد.
مقاومت، سختي ها و رنج هاي خود را به همراه دارد اما عاقبت آن نصرت الهي و پيروزي است اما مذاكره با شيطان بزرگ يعني محروم شدن از نصرت الهي. نويسنده: محمد صرفي