تهران-
ایرناپلاس- همزمان با ماجرای شهردار سابق تهران، امام جمعه کازرون به قتل رسید و
ستوان دوم آخوندزاده در درگیری به شهادت رسید. اما انگار برای رسانه ملی، نه قتل
یک روحانی و نه شهادت یک مرزبان چندان اهمیتی نداشت و تلویزیون ترجیح داد ماجرای
عشقی و جنایی شهرادار سابق را به شکل ویژه پوشش دهد.
محمدعلی
نجفی، یکی از مدیران باسابقه کشور، پس از کش و قوسهای طولانی، همسر خود را با
شلیک پنج گلوله کشت. از همان ابتدای انتشار این خبر، رقابت سایتها و کانالهای
تلگرامی برای انتشار خبر دست اول و جذب فالوور، ممبر و کلیک بیشتر آغاز شد.
روشن است
که همه رسانهها از هر نوع و با هر گرایشی باید اخلاق رسانه را رعایت کنند و در
انتشار خبرهایی که تأیید نشده و با آبروی افراد سروکار دارد دقت کنند، اما از
رسانههای رسمی و دولتی این توقع بسیار بیشتر است چرا که عملکرد آنها حساستر
است. حال سؤال این است نمره صداوسیما در پرداختن به ماجرای محمدعلی نجفی چند است؟
انتشار
فیلمهایی از دقایق اول حضور نجفی در اداره آگاهی، نشان دادن اسلحه و تخلیه فشنگهای
آن توسط خبرنگار، تأکید چندباره بر کشتن «همسر دوم» و گفتوگوی تصویری با کسی که
در وضعیت عادی نیست، تسلطی بر رفتار و گفتار خود ندارد و هنوز متهم است و دادگاهی
برایش تشکیل نشده و حکمی صادر نشده، مجموعهای از رفتارهای عجیب تلویزیون در عرض
دو سه ساعت است که برای همه مردم جای سؤال دارد.
تلویزیون
درباره همه سوژهها مساوی عمل کند
محمدمهدی
فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی درباره عملکرد تلویزیون در این حادثه
به خبرنگار ایرناپلاس گفت: من بهطور کلی فکر میکنم رسانه باید یک خط مشی ثابت و
عمومی و فراگیر داشته باشد که با همه موارد و سوژههای خبری به تساوی و عدالت
برخورد کند. تلویزیون صرفنظر از علایق یا گرایشهای سیاسی، باید در چارچوب شیوهنامه
خبری با رویدادها برخورد کند. این مورد آقای نجفی هم مصداقی از همین نمونه است.
این استاد
دانشگاه در ادامه به دو نکته مهم درباره فیلمهای پخش شده اشاره کرد: نکته اول این
است که دست زدن به اسلحهای که بهعنوان مدرک باید ضبط شود، توسط خبرنگار، نه شأن
حقوقی دارد و نه اخلاقی، به خاطر اینکه باید ابتدا انگشتنگاری و نگهداری شود.
اینکه خبرنگار اجازه داشته باشد در همان دقایق اول اسلحه را به دست بگیرد و نشان
بدهد باید توسط مقامات قضایی تعیین تکلیف شود. نکته دوم این است که به لحاظ حقوقی
حتی فردی که اقرار به جرم خود میکند تا زمانی که در دادگاه اثبات نشده، هنوز متهم
است و ما حق نداریم چهرهاش را نشان بدهیم یا او را بهعنوان مجرم معرفی کنیم.
ضربه به
اعتماد عمومی
فرقانی در
پاسخ به این سؤال که اگر چنین اتفاقی در مورد شخصیتی با گرایش سیاسی متفاوت میافتاد
آیا تلویزیون همین برخورد و رفتار را داشت، گفت: اگر جواب مثبت است، میشود رفت
سراغ نمونهها و شواهدی که شبیه به این بوده و تلویزیون چنین برخوردی نکرده است.
دوگانگی باعث میشود که ادعای بیطرفی تلویزیون بهعنوان رسانه ملی، زیر سؤال برود
و باز هم بیش از پیش باور و اعتماد عمومی نسبت به این رسانه خدشه ببیند و این خدشهدار
شدن و آسیب دیدن در درازمدت به ضرر منافع و امنیت ملی میتواند باشد.
تلویزیون و
رقابت با کانالهای زرد
درباره
نحوه عملکرد تلویزیون در ماجرای اخیر، علاوه بر شائبه سیاسیکاری صدا و سیما و
متفاوت عمل کردن در سوژههای دیگر با گرایشهای سیاسی متفاوت، به یک نکته دیگری هم
میشود توجه کرد: شاید مدیران سیما مجبور شدهاند برای جذب مخاطب از دست رفته به
هر شیوهای روی بیاورند. از همکاری با سلبریتیها تا دنبالهروی از کانالها و
سایتهای پربیننده و زرد و به نحوی موجسواری در اینگونه حوادث.
استاد
ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی درباره دنبالهروی تلویزیون از کانالها و سایتهای
زرد برای جلب مخاطب و جبران بحرانی که با آن مواجه است، گفت: این یعنی منفعل عمل
کردن. اگر چنین فرضی درست باشد که تلویزیون برای جذب بیننده، دنبالهرو فضای مجازی
شده، این یک آسیب است، در حالی که رسانه ملی، رسانه یک کشور است و آن هم یک رسانه
قدیمی که باید خودش مرجعیت خبری داشته باشد، نه اینکه دنبال موج و اخبار فضای
مجازی باشد. اگر اینطور باشد در دام فیکنویسها و اخبار جعلی هم خواهد افتاد و
اعتبارش بیش از پیش از بین میرود.