يادداشت روز اوین نامه کیهان"آرايش جنگي در جنگ لايك ها"


اوین نامه کیهان 5 شنبه 13 اردیبهشت ماه سال 1398
يادداشت روز اوین نامه کیهان"آرايش جنگي در جنگ لايك ها"

چند روز ديگر سالگرد خروج آمريكا از برجام است و از اين منظر فرصت مناسبي است براي نگاهي به پشت سر و آنچه بر ما گذشت و همينطور فكر درباره آينده پيش رو كه در شرايط كنوني چه بايد كرد. درباره برجام كم گفته و نوشته نشده است اما موضوع از چنان اهميتي برخوردار است كه جاي كار بسيار دارد. روزگاري نه چندان دور، اگر كسي مي گفت بالاي چشم اين توافق ابروست، از يمين و يسار چنان بر وي مي تاختند كه گويي سنگ به خانه خدا پرتاب كرده است! حالا كه حلوا حلوا كردن ها به ته خط رسيده، شوري آش چنان نمايان شده كه جناب عراقچي از آشپزان اصلي توافق كه روزي براي دستپخت خود، نشان درجه دو لياقت و مديريت به همراه 75 سكه طلا گرفته بود، ديروز در سفر به تركيه مي گويد ستانده ايران از برجام نزديك صفر است
آن روزها كه منتقدان اندك اما دلسوز كشور مي گفتند اين توافق اشكالات اساسي دارد و گرهي از كار مردم و مملكت باز نمي كند، گوشي براي شنيدن و پاسخي جز توهين و تهمت در كار نبود. هنوز هم بايد زمان بگذرد تا تمام خسارت هاي برجام نمايان و آشكار شود و از خاكستر خسارت ها، جوانه عبرت ها برويد. اما تا همين جاي كار نيز تجربه و عبرت براي بكار بستن كم نيست
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با معلمان كشور به آرايش جنگي دشمن در حوزه هاي سياسي، اقتصادي و فضاي مجازي اشاره و تاكيد كردند ملت و مسئولان نيز بايد در مقابل آن آرايش جنگي بگيرند. آرايش جنگي گرفتن، ملزومات و شرايط خاص خود را دارد. يكي از بزرگ ترين خسارت هاي برجام از قضا در همين نقطه خود را نشان مي دهد. برخي برجام را به معناي پايان دشمني آمريكا با جمهوري اسلامي تعبير كردند. گمان كردند كه دشمني تمام و تحريم ها به تاريخ پيوسته است و حالا ديگر نوبت مجلس بزم است. آن تيترهاي كذايي در روزنامه هاي زنجيره اي، تعابير عجيب و غريب از سوي برخي مسئولين و رقص برخي در خيابان با اسكناس يك دلاري و هزار توماني در دست، نمودي از اين خيال خام بود
در هياهوي اين مجلس بزم و غريو «خر برفت و خر برفت»، گوشي براي شنيدن هشدارها نبود. سه سال پيش (مهرماه سال 1394) رهبر انقلاب در نامه پذيرش مشروط برجام، تاكيد كردند؛ «همان طور كه در جلسات متعدد به آن جناب و ديگر مسئولان دولتي يادآور شده و در جلسات عمومي به مردم عزيزمان گوشزد كرده ام، رفع تحريم ها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ايران كار لازمي است، ليكن گشايش اقتصادي و بهبود معيشت و رفع معضلات كنوني جز با جدي گرفتن و پيگيري همه جانبه اقتصاد مقاومتي ميسر نخواهد شد. اميد است كه مراقبت شود كه اين مقصود با جديت تمام دنبال شود و به خصوص به تقويت توليد ملي توجه ويژه صورت گيرد
برجام مي توانست سبب خير و منفعتي هم باشد اگر واقع بيني در كار بود. واقع بيني يعني آنكه بدانيم تنها ابزار عملي دشمن تحريم است و تحريم هم ناشي از ضعف هاي اقتصادي خودمان است و بايد در اين فرصت به ترميم و برطرف كردن اين ضعف ها پرداخت. اما نه تنها چنين نشد كه برجام متكايي شد زير سر خواب غفلت و روياي گشايش پسابرجامي. دولت اوباما كه خود مذاكره كننده و امضاكننده برجام بود به صراحت اعلام كرد پس از برجام نوبت سخت گرفتن به ايران است و با دستي چدني كه زير دستكش مخملي پنهان بود، خشت هاي نخستين تحريم ها و خباثت هاي جديد را روي هم چيد و در اين سوي ميدان عده اي همچنان بالشت زير سر مردم مي گذاشتند و لالايي مي خواندند
تنها تفاوت رفتن اوباما و آمدن ترامپ براي ما آن بود كه دست چدني آمريكا نمايان شد و خوش خيالان را از خواب پراند و واقعيت را مقابل چشمانشان به نمايش گذاشت. اگر نتيجه اش بيداري و واقع بيني باشد، از اين بابت بايد آن رفتن و اين آمدن را به فال نيك هم گرفت. حال كه دشمن آرايش جنگي گرفته و شمشير را از رو بسته است، ديگر جاي سهل انديشي و مماشات نيست و بايد مردانه پاي در ميدان گذاشت. اما چگونه؟
نخستين گام، شناخت نحوه عمل و هدف دشمن در اين جنگ همه جانبه است. بدون اطلاعات روشن و درك درست از ميدان جنگ، مقابله پرهزينه و كم بازده خواهد بود و مانند شليك در تاريكي است. شايد از ده ها تيري كه شليك مي كنيم، چند تايي هم اتفاقي به هدف بخورد اما به طور طبيعي بيشتر شليك ها بي نتيجه خواهد بود. پس اول بايد دانست كه هدف چيست. در گزارش اخير نشريه آمريكايي نيويوركر درباره جان بولتون- مشاور امنيت ملي دولت ترامپ- جمله اي كليدي وجود دارد؛ «هدف آمريكا به ستوه آوردن مردم ايران با فشار اقتصادي است تا مردم عليه حكومت شورش كنند.» عاصي كردن و شوراندن مردم عليه حكومت با دو ابزار دنبال مي شود؛ تركيبي از تحريم اقتصادي و بمباران تبليغاتي و رسانه اي
تحريم اقتصادي عملياتي سخت افزاري است كه بدون نرم افزار رسانه اي و تبليغاتي راه به جايي نخواهد برد و فضاي مجازي و شبكه هاي اجتماعي، مهم ترين و اصلي ترين سلاح دشمن در اين زمينه است. سي ان ان اسفند سال گذشته در گزارشي نوشت؛ «استفاده از پلتفرم هاي ديجيتال براي محكوم كردن تهران به يكي از مشخصه هاي بارز سياست دولت ترامپ در قبال ايران بدل شده است.» 
آنهايي كه در جنگ افزار بودن شبكه هاي اجتماعي ترديد دارند و آن را نمي پذيرند احتمالا از دو حال خارج نيستند. يا خود را به خواب زده اند و اهداف ديگري در سر دارند كه اينان را نمي توان بيدار كرد و بايد برخورد ديگري با اين جماعت داشت و يا كم اطلاع هستند. دسته دوم بد نيست كتاب «لايك وار» (جنگ لايك: چطور شبكه هاي اجتماعي به جنگ افزار تبديل شدند؟) نوشته پيتر دبليو سينگر و امرسون بروكينگ را مطالعه كنند. سينگر كه در كتاب خود از شبكه هاي اجتماعي به عنوان «ماشين ناواقعيت» ياد مي كند، در مصاحبه اي درباره دنياي جديدي كه شبكه هاي اجتماعي ساخته اند، مي گويد؛ «[در اين دنياي شبكه اي] به قواعد جديدي نياز داريم و اين درباره تك تك ما نيز صدق مي كند. چون اگر همه راه هايي را كه شبكه هاي اجتماعي و اينترنت براي پرت كردن حواس و كنترل شما به كار مي گيرند نشناسيد، هدفي آسيب پذير خواهيد شد. وقتي وارد اينترنت مي شويد، پيوسته آماج حمله افرادي خواهيد بود كه به دنبال پول درآوردن از توجه شما، خشم شما يا هرچيز ممكن ديگر هستند... مي توانيد از شبكه هاي اجتماعي براي رسيدن به اهداف خود استفاده كنيد، هر هدفي كه باشد. و اين هدف براي خيلي از گروه ها خلق واقعيتي جديد است، چون مخاطب هدف درك خود را از جهان -نه فقط اخبار، بلكه تصويري كه از دنيا مي سازد- از دريچه شبكه هاي اجتماعي مي گيرد
حدود 50 ميليون ايراني از گوشي هوشمند استفاده مي كنند. چند درصد اين جامعه مي دانند كه درست وسط يك ميدان جنگ واقعي هستند و با قواعد آن آشنايي دارند. مردم به كنار، چند درصد مسئولان و مديران كشور در حوزه ها و سطوح مختلف با اين ميدان جديد و قواعد آن آشنايي دارند؟ حريف سازنده اين ميدان نبرد و مسلط به ابزار سخت افزاري و قواعد نرم افزاري آن است. آشنا نبودن با اين ميدان، فقط از شما يك سيبل ثابت خواهد ساخت و حتي فراتر از آن، شما را تبديل به سرباز حريف مي كند كه به خود يا همسنگران خود شليك مي كنيد. دشمن به شما پي در پي شليك مي كند و شما لبخند مي زنيد و شايد حتي به آن افتخار هم كنيد!
اولين گام براي گرفتن آرايش جنگي، شناخت اين ميدان و قواعد خاص آن است. تمام امكانات و ظرفيت هاي مربوط و قابل استفاده كشور براي آشنا كردن مردم و مسئولين با اين ميدان بايد بسيج شود. موفقيت در اين ميدان و اندكي همت و تدبير و دوري از تصميم و رفتار جناحي در ميدان اقتصادي، دشمن را به سرعت غافلگير مي كند. سيل اخير در كشور نشان داد كه جامعه آماده و مستعد به ميدان آمدن است. آنجايي كه ميدان و رسالت خود را تشخيص دهد، به سرعت و با همه وجود پاي كار مي آيد. مشكل از ماست كه نتوانسته ايم ماهيت و ابعاد اين ميدان نبرد را براي آنان تشريح و ملموس كنيم. نويسنده: محمد صرفي