وفاداران
منافعِ «من»14 اردیبهشت -98
تهران- ایرنا- ناپایداری در سیاست اتفاق
تازهای نیست. ناپایداری در تصمیمات ماحصل تشتت آرا و گاه اختلاف منافع است. این
ناپایداری در سیاست داخلی که در چهار دهه گذشته نیز وجود داشته، اکنون به مسئلهای
جدی تغییر شکل داده است.
احمد غلامی سردبیردر سرمقاله امروز
روزنامه شرق، آورده است: در رهگیری ناپایداری سیاست داخلی در ایران، به نکات درخور
توجهی برمیخوریم که شاید در تحلیل وضعیت کنونی بیتأثیر نباشد. دولت موقت، یکی از
ناپایدارترین دولتهای انقلاب بوده است؛ دولتی که بهندرت توانست تصمیمی قاطع و
درخور اعتنا بگیرد و روی آن پافشاری کند. مشکل دولت موقت آن بود که از «رویداد» به
معنای واقعی درک درستی نداشت.
مصلحانی بودند که بهسرعت در پی اعلام دوره پساانقلابی بودند و این استراتژی چندان با وضعیت موجود همخوانی نداشت؛ دورانی که رهبر انقلاب، امام خمینی، با شور و حرارت در کانون انقلاب بود و همچنین این استراتژی مغایر با روحِ رویداد بود؛ روحی که تازه در کالبد جامعه دمیده شده بود و به این باور رایج دامن زده بود که انقلاب همه کارها را خودش روبهراه میکند. مردم نه از انقلاب که از روح جمعی انقلاب فرمان میگرفتند و حاضر نبودند بپذیرند انقلاب تمام شده و پساانقلاب با سالخوردگانی از دیروز به راه خود ادامه خواهد داد. این نافی روح انقلاب بود و نافی آن شوری که گاه حتی رهبرانش را نیز در پی خود میکشاند. اگر بگوییم دولت موقت درک درستی از رویداد و ویژگیهای آن نداشت، اغراق نکردهایم. مردم وفاداری به رویداد را از دولت موقت طلب میکردند ولی آنان دل در پساانقلاب داشتند.
با آغاز جنگ همان چیزی اتفاق افتاد که همگان انتظارش را میکشیدند؛ تداوم آرمانهای انقلاب، این بار در جنگی دینی و میهنی. با جنگ و انقلاب دوم، میرحسین موسوی بر مسند دولت نشست و توانست از طریق جنگ و مدیریت آن، به رویداد وفاداری نشان بدهد. ازاینرو دولت او توانست با همه ناپایداریها و مدیران متوسط، صرفا به دلیل پیروی از منش و روح انقلاب اثرگذار باشد و در خاطره جمعی انقلابیون به نیکی بماند. هاشمیرفسنجانی رؤیای دولت موقت را گرفت و در حرف و عمل اعلام پساانقلاب کرد. هاشمی، دولت را جایگزین انقلاب کرد تا با ماشین دولت و بوروکراسی آن، روح انقلابی را مهار کند و ناپایداری در تصمیمات و تعداد مدیران نالایق را کاهش دهد.
هاشمیرفسنجانی، وفاداری به انقلاب را با وفاداری به دولت و به تعبیری وفاداری به ما تاخت زد. ناگفته پیداست بخشی از انقلابیون و مردم نیز او را همراهی کردند. در دولت هاشمیرفسنجانی تصمیمات پایدار بسیاری گرفته شد و مدیران کمتری صرفا با رنگوبوی انقلابی بر مسند قدرت نشستند. دولت سازندگی هرچه خواست اعلام وضعیت پساانقلابی کند، نتوانست. این ناتوانی بیش از آنکه معلول شرایط باشد، ناشی از شخصیت دوگانه هاشمیرفسنجانی بود که دلی در گرو انقلابیگری و یک دل در گرو پساانقلاب و دولت داشت. آن بخش طردشده و نادیدهمانده جامعه که سودای بازگشت و وفاداری به رویداد را در سر داشتند، دولت اصلاحات را رقم زدند تا نوع دیگری از انقلاب را پیشرو بگذارند. مردم با این وفاداری در پی آن بودند تا نگذارند آن انقلاب که برایشان همهچیز بود، از ریخت بیفتد و در دولت خلاصه شود. ازاینرو دولت محمد خاتمی هم دولت بود و هم نبود.
در این دوران بود که تصمیمات ناپایدار محصول تناقضات سیاسی، به اوج خود رسید؛ اما تناقضات و ناپایداری تصمیمات آسیبی جدی به سیاست داخلی ایران نمیزد و دست بر قضا آن را شکوفا میکرد. دولت اصلاحات مبدع قرائت تازهای از انقلاب بود و انقلابیون سنتی آن را برنتافتند. آنان سودای تکرار رویداد انقلاب اسلامی سال 57 را در سر میپروراندند با همان مختصات؛ غافل از اینکه وفاداری به رویداد، به معنای استمرار و تکرار آن نیست. از دل این برداشت احمدینژاد سر برآورد که خود را مصداق انقلاب میدید؛ مصداق انقلابی که ابتدا به «منِ» انقلابی و در نهایت به «من» احمدینژاد استحاله یافت.
وضعیت کنونی سیاست داخلی ایران، ناپایداری و ناکارآمدی آن تسری و تداوم همین رویکرد به سیاست است. ناپایداری و ناکارآمدی که اگر از صداقت و شور انقلابی تهی شده باشد، به معضلی جدی بدل خواهد شد. اینک ناکارآمدی و ناپایداری دوقلوهای بههم چسبیدهاند که از یکدیگر تغذیه میکنند. ناکارآمدی مدیران در رأس دولت، رقیبان سیاسی دولتی و رسمی را تعریف میکند تا تصمیمات این مدیران را ناپایدار کنند و خود در این عرصه جلوهنمایی کنند.
اگر تا دیروز وفاداری به انقلاب یا دولت، حرف اول و آخر سیاست بود، اینک در سطوح میانی دولت و برخی نهادهای رسمی، وفاداری به «منِ» مدیر و منافع من جایگزین شده است. وفاداری به اعتماد استحاله یافته است و رقابتهای سیاسی و جناحی نمیگذارد حتی این «منِ» تازهبهدورانرسیده عرضاندام کند. از اینرو است که سویههای ضعیف حرف و عمل آن مورد نقد و حمله مخالفان قرار میگیرد و همه چیز در حین ناپایداری معطل میماند. اغلب دستگاههای دولتی و نهادهای رسمی پُر است از آدمهای ناکارآمدی که نه متخصصاند و نه انقلابی، بلکه فقط مورد اعتمادند، همین و بس. میشود خانه را به آنان سپرد و رفت و بیم آن را نداشت که دزد به خانه بزند، اگرچه این اواخر این معاهده نیز نقض شده است.
*منبع: روزنامه شرق،1398،2،14
**گروه اطلاع رسانی
مصلحانی بودند که بهسرعت در پی اعلام دوره پساانقلابی بودند و این استراتژی چندان با وضعیت موجود همخوانی نداشت؛ دورانی که رهبر انقلاب، امام خمینی، با شور و حرارت در کانون انقلاب بود و همچنین این استراتژی مغایر با روحِ رویداد بود؛ روحی که تازه در کالبد جامعه دمیده شده بود و به این باور رایج دامن زده بود که انقلاب همه کارها را خودش روبهراه میکند. مردم نه از انقلاب که از روح جمعی انقلاب فرمان میگرفتند و حاضر نبودند بپذیرند انقلاب تمام شده و پساانقلاب با سالخوردگانی از دیروز به راه خود ادامه خواهد داد. این نافی روح انقلاب بود و نافی آن شوری که گاه حتی رهبرانش را نیز در پی خود میکشاند. اگر بگوییم دولت موقت درک درستی از رویداد و ویژگیهای آن نداشت، اغراق نکردهایم. مردم وفاداری به رویداد را از دولت موقت طلب میکردند ولی آنان دل در پساانقلاب داشتند.
با آغاز جنگ همان چیزی اتفاق افتاد که همگان انتظارش را میکشیدند؛ تداوم آرمانهای انقلاب، این بار در جنگی دینی و میهنی. با جنگ و انقلاب دوم، میرحسین موسوی بر مسند دولت نشست و توانست از طریق جنگ و مدیریت آن، به رویداد وفاداری نشان بدهد. ازاینرو دولت او توانست با همه ناپایداریها و مدیران متوسط، صرفا به دلیل پیروی از منش و روح انقلاب اثرگذار باشد و در خاطره جمعی انقلابیون به نیکی بماند. هاشمیرفسنجانی رؤیای دولت موقت را گرفت و در حرف و عمل اعلام پساانقلاب کرد. هاشمی، دولت را جایگزین انقلاب کرد تا با ماشین دولت و بوروکراسی آن، روح انقلابی را مهار کند و ناپایداری در تصمیمات و تعداد مدیران نالایق را کاهش دهد.
هاشمیرفسنجانی، وفاداری به انقلاب را با وفاداری به دولت و به تعبیری وفاداری به ما تاخت زد. ناگفته پیداست بخشی از انقلابیون و مردم نیز او را همراهی کردند. در دولت هاشمیرفسنجانی تصمیمات پایدار بسیاری گرفته شد و مدیران کمتری صرفا با رنگوبوی انقلابی بر مسند قدرت نشستند. دولت سازندگی هرچه خواست اعلام وضعیت پساانقلابی کند، نتوانست. این ناتوانی بیش از آنکه معلول شرایط باشد، ناشی از شخصیت دوگانه هاشمیرفسنجانی بود که دلی در گرو انقلابیگری و یک دل در گرو پساانقلاب و دولت داشت. آن بخش طردشده و نادیدهمانده جامعه که سودای بازگشت و وفاداری به رویداد را در سر داشتند، دولت اصلاحات را رقم زدند تا نوع دیگری از انقلاب را پیشرو بگذارند. مردم با این وفاداری در پی آن بودند تا نگذارند آن انقلاب که برایشان همهچیز بود، از ریخت بیفتد و در دولت خلاصه شود. ازاینرو دولت محمد خاتمی هم دولت بود و هم نبود.
در این دوران بود که تصمیمات ناپایدار محصول تناقضات سیاسی، به اوج خود رسید؛ اما تناقضات و ناپایداری تصمیمات آسیبی جدی به سیاست داخلی ایران نمیزد و دست بر قضا آن را شکوفا میکرد. دولت اصلاحات مبدع قرائت تازهای از انقلاب بود و انقلابیون سنتی آن را برنتافتند. آنان سودای تکرار رویداد انقلاب اسلامی سال 57 را در سر میپروراندند با همان مختصات؛ غافل از اینکه وفاداری به رویداد، به معنای استمرار و تکرار آن نیست. از دل این برداشت احمدینژاد سر برآورد که خود را مصداق انقلاب میدید؛ مصداق انقلابی که ابتدا به «منِ» انقلابی و در نهایت به «من» احمدینژاد استحاله یافت.
وضعیت کنونی سیاست داخلی ایران، ناپایداری و ناکارآمدی آن تسری و تداوم همین رویکرد به سیاست است. ناپایداری و ناکارآمدی که اگر از صداقت و شور انقلابی تهی شده باشد، به معضلی جدی بدل خواهد شد. اینک ناکارآمدی و ناپایداری دوقلوهای بههم چسبیدهاند که از یکدیگر تغذیه میکنند. ناکارآمدی مدیران در رأس دولت، رقیبان سیاسی دولتی و رسمی را تعریف میکند تا تصمیمات این مدیران را ناپایدار کنند و خود در این عرصه جلوهنمایی کنند.
اگر تا دیروز وفاداری به انقلاب یا دولت، حرف اول و آخر سیاست بود، اینک در سطوح میانی دولت و برخی نهادهای رسمی، وفاداری به «منِ» مدیر و منافع من جایگزین شده است. وفاداری به اعتماد استحاله یافته است و رقابتهای سیاسی و جناحی نمیگذارد حتی این «منِ» تازهبهدورانرسیده عرضاندام کند. از اینرو است که سویههای ضعیف حرف و عمل آن مورد نقد و حمله مخالفان قرار میگیرد و همه چیز در حین ناپایداری معطل میماند. اغلب دستگاههای دولتی و نهادهای رسمی پُر است از آدمهای ناکارآمدی که نه متخصصاند و نه انقلابی، بلکه فقط مورد اعتمادند، همین و بس. میشود خانه را به آنان سپرد و رفت و بیم آن را نداشت که دزد به خانه بزند، اگرچه این اواخر این معاهده نیز نقض شده است.
*منبع: روزنامه شرق،1398،2،14
**گروه اطلاع رسانی