شبکههای
اجتماعی؛ یک فرصت مهم12اردیبهشت-98
ترور ناجوانمردانه یک روحانی در همدان
دوباره بحث مهم فضای مجازی را پیش کشید. بطور قطع در آینده هم هر اتفاقی رخ دهد به
نحوی پای فضای مجازی به میان خواهد آمد و این طبیعی است.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران در ادامه
نوشت: در مهمترین واکنشها مقام معظم رهبری نیز به موضوع اشاره داشتند: «قاتل
روحانیِ همدانی در صفحه اینستاگرام با چهار نوع اسلحه تصاویری از خود منتشر کرده
است که مقابله با اینگونه موارد وظیفه نیروی انتظامی است.» شاید پرداختن به رابطه
جرم و فضای مجازی با توجه بههمین رویداد تأثرآور جالب باشد. ممکن است فضای مجازی
در تشدید انگیزههای مجرم مؤثر باشد، همچنان که میتواند در تخفیف این انگیزه عمل کند
ولی نکته بسیار مهم این است که فضای مجازی بهترین فرصت را برای ردیابی مجرمین و
نیز جلوگیری از وقوع جرم فراهم میکند. مشروط بر اینکه دستگاههای امنیتی و پلیسی
ما دو نکته را توجه کنند. اول اینکه تواناییهای نرمافزاری و سختافزاری خود را
در این فضا به بالاترین سطح برسانند. دوم اینکه اولویتهای نظارتی و کنترلی خود را
واقعی و منطقی کنند و دنبال مسائل اصلی باشند. مسائلی که در امنیت اختلال ایجاد میکنند.
این یادداشت در مقام توضیح نسبی این ادعا است.
مجرمین یا کسانی که درصدد ارتکاب جرم هستند را به دو دسته کلی میتوان تقسیم کرد. گروه اول مجرمین سادهلوح و عادی هستند. مجرمینی که درک روشنی از فضای مجازی و پیچیدگیهای آن ندارند و در این فضا به نحوی رفتار میکنند که به سرعت و به سادگی شناخته میشوند. مثل همین جنایتکار که پیشتر فیلم و تصاویر نمایشی خود را با اسلحه در اینستاگرام پخش کرده و حتی بعد از ترور نیز انجام این جنایت را اعلام کرده است. مثل برخی افرادی که سرقت میکنند و به سرعت اموال مزبور را از طریق سایتهای اینترنتی به فروش میگذارند! مثل کسانی که تصاویر خود را از حضور در محل جرم منتشر میکنند. مثل کسانی که تهدیدات خود را از طریق فضای مجازی عملی میکنند و… تمام این رفتارها میتواند سرنخهای مناسبی برای پیشگیری از وقوع جرم یا کشف آن باشد. در واقع اگر بگوییم ضربالمثل، کور از خدا چی میخواد؟ دو چشم بینا. در اینجا کاربرد دارد. اگر ما و پلیس و دستگاههای امنیتی دنبال شفافیت و کسب اطلاعات از مجرم باشیم، چه چیزی بهتر از فضای مجازی؟ بویژه برای بخش بزرگی از مجرمین که به نسبت سادهلوح هستند. در تلفنهای هوشمندشان انواع و اقسام تصاویر و گفتوگوها و ارتباطات که نشانه تأیید جرم آنان باشد وجود دارد. اتفاقاً پلیس و دستگاه امنیتی از این امکان بهرمند شدهاند ولی باید بیشتر و قویتر وارد میدان شوند.
گروه دوم مجرمین پیچیده و به لحاظ تعداد اندکی هستند که از فضای مجازی به نحو مؤثر و کارآمدی برای ارتکاب جرم استفاده میکنند. مقابله با این گروه نیز مستلزم آن است که دستگاههای پلیسی توانایی فنی بالاتری را نسبت به هر مجرم احتمالی پیدا کنند و اتفاقاً و به دلیل آنکه فضای مجازی در کنترل و در دسترس است با اقدامات فنیتر میتوان این مجرمین را نیز شناسایی کرد. در همین مورد اتفاق اخیر، میتوان گفت که شرور مزبور از زمره مجرمین سادهلوح است که حتی تصاویر خود با اسلحه را در اینستاگرام گذاشته و نزدیک به ۵۰ هزار نفر فالوئر داشته است! خب چه امکانی بهتر از اینکه با کمترین هزینه وی را دستگیر میکردند؟ اگر این کار انجام نشده است، ضعف فضای مجازی نیست، بلکه نقطه قوت آن است.
جالبتر اینکه پس از جنایت نیز در فضای مجازی خودش اعلام خبر کرده و پلیس نیز از همین طریق او را شناسایی کرده و در نهایت به سراغ او رفته است. با توجه به ویژگیهای مجرمین قاطعانه میتوان گفت که بیش از ۹۰ درصد آنان سادگیهای خود را دارند و بهطور قطع اگر از فضای مجازی استفاده کنند، رد پایی را در آنجا خواهند داشت و این بهترین فرصت برای کنترل، پیشگیری و کشف جرم است. ضعف خودمان را به فضای مجازی ربط ندهیم. فضای مجازی فرصت و امکانی مناسب است که از آن باید استفاده کرد. اینکه مجرمین یا پلیس بر آن غلبه پیدا کند، به تواناییهای آنان بستگی دارد و باید پلیس در این فضا دست بالا را داشته باشد.
مجرمین یا کسانی که درصدد ارتکاب جرم هستند را به دو دسته کلی میتوان تقسیم کرد. گروه اول مجرمین سادهلوح و عادی هستند. مجرمینی که درک روشنی از فضای مجازی و پیچیدگیهای آن ندارند و در این فضا به نحوی رفتار میکنند که به سرعت و به سادگی شناخته میشوند. مثل همین جنایتکار که پیشتر فیلم و تصاویر نمایشی خود را با اسلحه در اینستاگرام پخش کرده و حتی بعد از ترور نیز انجام این جنایت را اعلام کرده است. مثل برخی افرادی که سرقت میکنند و به سرعت اموال مزبور را از طریق سایتهای اینترنتی به فروش میگذارند! مثل کسانی که تصاویر خود را از حضور در محل جرم منتشر میکنند. مثل کسانی که تهدیدات خود را از طریق فضای مجازی عملی میکنند و… تمام این رفتارها میتواند سرنخهای مناسبی برای پیشگیری از وقوع جرم یا کشف آن باشد. در واقع اگر بگوییم ضربالمثل، کور از خدا چی میخواد؟ دو چشم بینا. در اینجا کاربرد دارد. اگر ما و پلیس و دستگاههای امنیتی دنبال شفافیت و کسب اطلاعات از مجرم باشیم، چه چیزی بهتر از فضای مجازی؟ بویژه برای بخش بزرگی از مجرمین که به نسبت سادهلوح هستند. در تلفنهای هوشمندشان انواع و اقسام تصاویر و گفتوگوها و ارتباطات که نشانه تأیید جرم آنان باشد وجود دارد. اتفاقاً پلیس و دستگاه امنیتی از این امکان بهرمند شدهاند ولی باید بیشتر و قویتر وارد میدان شوند.
گروه دوم مجرمین پیچیده و به لحاظ تعداد اندکی هستند که از فضای مجازی به نحو مؤثر و کارآمدی برای ارتکاب جرم استفاده میکنند. مقابله با این گروه نیز مستلزم آن است که دستگاههای پلیسی توانایی فنی بالاتری را نسبت به هر مجرم احتمالی پیدا کنند و اتفاقاً و به دلیل آنکه فضای مجازی در کنترل و در دسترس است با اقدامات فنیتر میتوان این مجرمین را نیز شناسایی کرد. در همین مورد اتفاق اخیر، میتوان گفت که شرور مزبور از زمره مجرمین سادهلوح است که حتی تصاویر خود با اسلحه را در اینستاگرام گذاشته و نزدیک به ۵۰ هزار نفر فالوئر داشته است! خب چه امکانی بهتر از اینکه با کمترین هزینه وی را دستگیر میکردند؟ اگر این کار انجام نشده است، ضعف فضای مجازی نیست، بلکه نقطه قوت آن است.
جالبتر اینکه پس از جنایت نیز در فضای مجازی خودش اعلام خبر کرده و پلیس نیز از همین طریق او را شناسایی کرده و در نهایت به سراغ او رفته است. با توجه به ویژگیهای مجرمین قاطعانه میتوان گفت که بیش از ۹۰ درصد آنان سادگیهای خود را دارند و بهطور قطع اگر از فضای مجازی استفاده کنند، رد پایی را در آنجا خواهند داشت و این بهترین فرصت برای کنترل، پیشگیری و کشف جرم است. ضعف خودمان را به فضای مجازی ربط ندهیم. فضای مجازی فرصت و امکانی مناسب است که از آن باید استفاده کرد. اینکه مجرمین یا پلیس بر آن غلبه پیدا کند، به تواناییهای آنان بستگی دارد و باید پلیس در این فضا دست بالا را داشته باشد.