گزیده ها قسمت سوم 9 مهر - 98
اعتراف دردناکی است اما ایران بر منطقه حاکم شده است
یک نشریه وابسته به ارتجاع عرب نوشت: ایران بر خاورمیانه حاکم شده است. اعتراف به این حقیقت دشوار است اما برای درک چگونگی تعامل با این واقعیت، چارهای جز اعتراف نداریم.
العربیالجدید مینویسد: ایران دستاوردهای سیاسی زیادی در منطقه داشته است؛ چه در مورد پایتختهایی که بر آن نفوذ دارد و چه نسبت به دشمنانش و حتی سیاستهای دولتهای بزرگ.
عوامل مختلفی در افزایش تأثیر ایران در منطقه سهیم بوده است که عبارتند از:
- استفاده از خلأ: ایران نفوذ خود را در محیطهایی افزایش داده است که از خلأ سیاسی رنج میبرد. البته این کشور، همواره هدف خود از گسترش دایره تأثیراتش را حفظ موجودیت دولتها معرفی میکند.
- بهرهبرداری از جنگهای سخت: قدرت ایران، با تواناییاش برای سازگاری با شرایط، متمایز شده است، همانطور که این کشور از قدرت زیادی در منطقه برخوردار است که با کمک نیروهای نیابتی و استفاده از تکنولوژیهای جدید و سلاحهای پیشرفته، آن را افزایش داده است.
- ایران بر محیطهایی تمرکز میکند، که همواره در طول تاریخ اسلام مظلوم واقع شدهاند؛ بنابراین، این کشور حاضر است برای بازپس گرفتن حق آنان، هر هزینهای را پرداخته و تبعات آن را تحمل کند.
- بازی با درگیریهای بینالمللی: ایران میداند چگونه برخی طرفهای بینالمللی را در برابر دشمنان خود قرار دهد؛ همچنانکه در مورد روسیه و چین و دشمنی آنها با آمریکا، موفق عمل کرد.
به گزارش «انتخاب» در ادامه این تحلیل آمده است: سیاستمداران ایرانی به خوبی میتوانند نقاط ضعف و قدرت دشمنانشان را کشف کنند؛ در زمان اوباما، ایران دریافت که رئیسجمهور آمریکا تمایل زیادی به امضای توافق هستهای دارد، تا در مقابل، از برخی سیاستهای منطقهای ایران چشمپوشی کند؛ در دوره ترامپ نیز تهران از نقطه ضعف دولت آمریکا آگاه است و میداند این دولت تمایلی به ورود به جنگهای خارجی نداشته و خاورمیانه از اهمیت کمتری برایش برخوردار است؛ همین مسئله، فرصت مناسبی در اختیار ایران گذاشت تا نفوذ خود در این منطقه را افزایش دهد.
ایران در درگیری با آمریکا، طرفی است که تأثیر بیشتری در منطقه دارد و بر دو اصل تکیه میکند: استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه و دوری از حملات مستقیم، ضربهزدن به دشمنانش در منطقه و انجام اقدامات بازدارنده در برابر آنها.
در مقابل این قدرت عظیم ایران و سیطره مطلق آن، دولتهای عربی یک موضع واحد و یکپارچه ندارند و بهنظر نمیرسد بتوانند راه خروجی برای تنگنایی که در آن قرار دارند، بیابند؛ علاوه بر اینکه حسابکردن آنها روی قدرتهای خارجی برای مقابله با ایران، تنها باعث خسارت بیشتر برای خود و تحقق منافع گستردهتری برای ایران میشود.
العربیالجدید مینویسد: ایران دستاوردهای سیاسی زیادی در منطقه داشته است؛ چه در مورد پایتختهایی که بر آن نفوذ دارد و چه نسبت به دشمنانش و حتی سیاستهای دولتهای بزرگ.
عوامل مختلفی در افزایش تأثیر ایران در منطقه سهیم بوده است که عبارتند از:
- استفاده از خلأ: ایران نفوذ خود را در محیطهایی افزایش داده است که از خلأ سیاسی رنج میبرد. البته این کشور، همواره هدف خود از گسترش دایره تأثیراتش را حفظ موجودیت دولتها معرفی میکند.
- بهرهبرداری از جنگهای سخت: قدرت ایران، با تواناییاش برای سازگاری با شرایط، متمایز شده است، همانطور که این کشور از قدرت زیادی در منطقه برخوردار است که با کمک نیروهای نیابتی و استفاده از تکنولوژیهای جدید و سلاحهای پیشرفته، آن را افزایش داده است.
- ایران بر محیطهایی تمرکز میکند، که همواره در طول تاریخ اسلام مظلوم واقع شدهاند؛ بنابراین، این کشور حاضر است برای بازپس گرفتن حق آنان، هر هزینهای را پرداخته و تبعات آن را تحمل کند.
- بازی با درگیریهای بینالمللی: ایران میداند چگونه برخی طرفهای بینالمللی را در برابر دشمنان خود قرار دهد؛ همچنانکه در مورد روسیه و چین و دشمنی آنها با آمریکا، موفق عمل کرد.
به گزارش «انتخاب» در ادامه این تحلیل آمده است: سیاستمداران ایرانی به خوبی میتوانند نقاط ضعف و قدرت دشمنانشان را کشف کنند؛ در زمان اوباما، ایران دریافت که رئیسجمهور آمریکا تمایل زیادی به امضای توافق هستهای دارد، تا در مقابل، از برخی سیاستهای منطقهای ایران چشمپوشی کند؛ در دوره ترامپ نیز تهران از نقطه ضعف دولت آمریکا آگاه است و میداند این دولت تمایلی به ورود به جنگهای خارجی نداشته و خاورمیانه از اهمیت کمتری برایش برخوردار است؛ همین مسئله، فرصت مناسبی در اختیار ایران گذاشت تا نفوذ خود در این منطقه را افزایش دهد.
ایران در درگیری با آمریکا، طرفی است که تأثیر بیشتری در منطقه دارد و بر دو اصل تکیه میکند: استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه و دوری از حملات مستقیم، ضربهزدن به دشمنانش در منطقه و انجام اقدامات بازدارنده در برابر آنها.
در مقابل این قدرت عظیم ایران و سیطره مطلق آن، دولتهای عربی یک موضع واحد و یکپارچه ندارند و بهنظر نمیرسد بتوانند راه خروجی برای تنگنایی که در آن قرار دارند، بیابند؛ علاوه بر اینکه حسابکردن آنها روی قدرتهای خارجی برای مقابله با ایران، تنها باعث خسارت بیشتر برای خود و تحقق منافع گستردهتری برای ایران میشود.
قابل توجه مدعیانی که دولت را در اقتصاد هیچ کاره میدانند
وزارت اقتصاد: ارزش داراییهای دولت 18 هزار هزار میلیارد تومان است
در شرایطی که برخی فعالان سیاسی موسوم به اصلاحطلب، نقش دولت در شرایط اقتصادی کشور را ناچیز میدانند، یک کارشناس اقتصادی با استناد به یکی از گزارشهای وزارت اقتصاد اعلام کرد ارزش داراییهای دولت 18 هزار هزار میلیارد تومان است.
چند روز پیش بهزاد نبوی، از پیشکسوتان موسوم به اصلاحطلب در گفتوگو با سایت الف مدعی شده بود: «اگر نهادها و قواهای دیگر در مقابل دولت نباشند طبق قانون اساسی اختیارات دولت حدود ۱۰ الی ۱۵ درصد کل اختیارات اداره کشور است و باید در همین حد از دولت انتظار داشت. اگر نقدی وارد است به کل حاکمیت است و نه به طیفهای سیاسی، که اگرچه در حاکمیت حضور دارند، ولی توانشان برای تغییر وضع موجود در حد همان ۱۰ الی ۱۵ درصد است که قبلا متذکر شدم.»درخصوص اظهارات وی، پیشتر در گزارشی اعلام کردیم که حتی کارشناسانی مانند مسعود نیلی که مشاور اقتصادی حسن روحانی در دولت یازدهم بود به نقش 60 درصدی دولت در اقتصاد اذعان
کرده اند، البته بسیاری دیگر نیز اعتقاد دارند نقش دولت در اقتصاد حدود 80 درصد میباشد.در همین زمینه، اصغر بالسینی، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با 90 اقتصادی اظهار داشت: در اقتصاد ایران ثروت قابل توجهی وجود دارد که این ثروت میتواند منتج به درآمد عمومی برای مردم شود. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از این ثروت در اختیار دولت و حاکمیت به معنای عام آن است.وی افزود: در این زمینه گزارشهای متعددی وجود دارد. یکی از این گزارشها که مربوط است به وزارت اقتصاد و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نشان میدهد اگر داراییهای دولت را به دو دسته تقسیم کنیم شامل داراییهای دولت (سهام شرکتهای دولتی) و اموال غیر منقول دولتی (شامل زمین و ساختمان) میشود.این کارشناس اقتصادی ادامه داد: در بخش اول حداقل حدود 100 هزار میلیارد تومان ارزش سهام شرکتهایی است که در اختیار دولت قرار دارند؛ از این مهمتر نیز اموال و داراییهای غیرمنقول است که شامل 349 هزار فقره ملک بوده و از این تعداد 56 هزار فقره به دستگاههای ملی، 249 هزار فقره دستگاههای استانی دولتی و حدود 43 هزار فقره هم متعلق به شرکتهای دولتی که سهام آنها در اختیار دولت است، میباشد.بالسینی اضافه کرد: بخش بسیار مهمی از این اموال هنوز شناسایی نشده و این حجم عظیم داراییها و اموال غیر منقول که در اختیار دولت قرار گرفته به طور ناکارآمد توسط دولت استفاده میشود. (طبق گزارشهای وزارت اقتصاد و مرکز پژوهشهای مجلس) برآوردهای اولیه نشان میدهد حداقل بین 9 میلیون میلیارد تومان و 18 میلیون میلیارد تومان ارزش داراییهایی است که در اختیار دولت قرار دارد.به گفته وی، در دنیا تجربیات موفقی در این باره وجود دارد، یا داراییهای دولت را میفروشند و در راستای منافع عامه استفاده میکنند یا مولد سازی دارایی میکنند، مطالعات بینالمللی نشان میدهد دولتها در کشورهای مختلف میتوانند سالانه از محل مولد سازی داراییهای خودشان، سالانه به اندازه سه درصد تولد ناخالص خود درآمد داشته باشند.این کارشناس اقتصادی ادامه داد: این عدد در اقتصاد ایران حدود 40 هزار میلیارد تومان میشود، یعنی دولت سالانه میتواند 40 هزار میلیارد تومان درآمد از این محل داشته باشد. این به این معنی است که قطعا بخش قابل توجهی از ثروتهای عمومی در اختیار دولت است و ناکارآمد استفاده میشود. اگر قرار است این داراییها در راستای منافع عمومی استفاده شود، پیش قدم باید دولت باشد، ضمن اینکه هر دستگاه و نهادی ثروتی دارد که متعلق به مردم میباشد باید در راستای رفاه بیشتر مردم استفاده کند.لازم به ذکر است، بهزاد نبوی در بخش دیگری از حرفهایش سهم نهادهای حکومتی از ثروت ملی را حدود 60 درصد اعلام کرده بود؛ همان زمان مجید شاکری، کارشناس اقتصادی گفت:اصليترين و مهمترين نهادهاي اقتصادي كه تحت كنترل دولت نيستند و در نحوه تامين درآمد هم قيد برون سازماني علني ندارند شامل ستاد اجرايي فرمان، بنياد مستضعفان، بنياد تعاون سپاه، بنياد تعاون ناجا و بنياد تعاون ارتش هستند.به گفته وی، از آنجا که اندازه سرمايه و داراييهاي تحت كنترل سه بنياد تعاون نظامي نیز كمتر از ستاد اجرايي است اما براي راحتي خيال... فرض ميگيريم اين سه نهاد هم دقيقا هم اندازه ستاد اجرايي هستند و باز فرض ميگيريم اصلا بدهي ندارند و دارايي آنها متناظر با سرمايه آنهاست. با همه اين فرضها جمع كل دارايي اين پنج نهاد اصلي برابر است با ۱۶۵۶ هزار ميليارد تومان. به بيان ديگر با همه اين تورشها به نفع دولت، كل سايز همه اين پنج نهاد كمتر از ۹ درصد داراييهاي دولت است.
نیویورکر روایت کرد
ماکرون دلالی کرد، ترامپ تلفن زد روحانی جواب نداد
هفتهنامه آمریکایی در مطلبی نوشت: رئیسجمهور ایران به تماس تلفنی ترامپ پاسخ نداد.
رابین رایت، روزنامهنگار آمریکایی در هفتهنامه نیویورکر نوشت: عصر سهشنبه ۲۴ سپتامبر (دوم مهر) امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه میخواست با روحانی در هتل «میلنیوم هیلتون» نیویورک دیدار کند.در ادامه این مطلب آمده است: ماکرون در نظر داشت گفتوگوی تلفنی سه نفره با روحانی و ترامپ برقرار کند.یک تیم متخصصان فنی وارد هتل شدند تا برای ساعت ۲۱:۳۰ یک خط تماس امن در اتاق ملاقات روحانی ایجاد کنند.مأموریت ماکرون این بود که از ترامپ و روحانی در رابطه با طرح ۴بندی (فرانسه) برای شروع دیپلماسی و (به زعم خود) اجتناب از جنگ، یک توافق شفاهی را تضمین کند.در پایان روز سهشنبه روحانی در حالتی نبود که باور کند، ترامپ اولین گام را برخواهد داشت و درباره برداشتن تحریمها قولی بدهد.وقتی ماکرون وارد (هتل) شد، روحانی پیشتر به اتاق خوابش رفته بود.ظریف بعدا به من گفت: این فقط یک بازی بود که ما را بدون ارائه تضمینهایی درباره اقدامات ترامپ، به یک دیدار بکشانند.تماس از طرف خط ترامپ ساعت ۹:۳۰ دقیقه انجام شد. ماکرون گوشی را برداشت اما روحانی هرگز از اتاقش بیرون نیامد.
فعال حوزه کارگری :
«خانه کارگر» غیر از رسیدگی به امور کارگران همه کاری میکند!
یک فعال حوزه کارگری با انتقاد به عملکرد خانه کارگر، نسبت به فعالیتهای غیرمرتبط این مجموعه انتقاد کرد.
حمید حاج اسماعیلی فعال حوزه کارگری در گفتوگو با نود اقتصادی گفت: چرا خانه کارگر برخلاف سایر احزاب فعال در کشور تا این اندازه امکانات، قدرت و ثروت دارد، مگر یک جریان سیاسی چقدر میتواند فعالیت کند؟
وی تصریح کرد: طبق چارچوبها و اساسنامهای که برای جریانهای سیاسی در کشور تعیین شده ، آنها نمیتوانند فعالیت اقتصادی یا فعالیتی غیرمرتبط داشته باشند، چطور این گروه خانه میسازد، امکانات میفروشد، شرکتداری میکند؟ باید نهادهای نظارتی در این رابطه پاسخگو باشند.این فعال حوزه کارگری ادامه داد: یکی از ناکارآمدیهای دولت، همین جریانهای با نفوذ هستند که در مسیر فعالیت طبیعی کشور سنگاندازی میکنند. شفافیت نباید تنها برای افراد باشد بلکه باید برای جریانها و گروههای سیاسی باشد که به زور در جریانهای مدنی، صنفی و کارگری نفوذ دارند و از منافع آنها سوءاستفاده میکنند.وی پیش از این نیز با تأکید بر اینکه «خانه کارگر مورد تایید کارگران نیست و جریانات سیاسی مانند خانه کارگر حق ندارند درباره کارگران تصمیم بگیرند» گفته بود: خانه کارگر بخاطر این مسئله درباره مسکن کارگران صحبت میکند تا بتواند شرکتهای خودش را فعال کند!گفتنی است عملکرد خانه کارگر در سالهای گذشته و بویژه در مشکلات اخیری که برای کارگران بوجود آمد زیر سؤال است. گویا این مجموعه فقط زمان انتخابات سر و کلهاش پیدا میشود ولی معلوم نیست در مواردی مانند مشکلات کارگران هفت تپه و هپکو چه عملکرد موثری داشته است؟ آیا مسئولان خانه کارگر پای
درد دل کارگران هپکو و نیشکر هفت تپه و... نشستند و برای رفع مشکلات تولید وقت صرف کردند و یا فقط در ایام انتخابات از رأی کارگران استفاده میکنند؟
در ایام انتخابات ریاست جمهوری 96 تبلیغاتی به نفع حسن روحانی و با نام خانه کارگر منتشر شد و در همان ایام هم نود اقتصادی گزارش داد که، خانه کارگر از روزی که علیرضا محجوب را به عنوان دبیرکل خود دید به یک تشکل کاملا سیاسی تبدیل شد و به شکلی از نام کارگران در راستای منافع اصلاحطلبان و تفکر کارگزاران سازندگی استفاده میکند.عملکرد مدیران خانه کارگر در طول دولت روحانی بسیار پرانتقاد بوده و در ماجرای تعطیلی کارخانههای ارج، آزمایش، روغن نباتی جهان، پارس الکتریک، پلی اکریل اصفهان و صدها کارخانه و واحد تولیدی تعطیل شده و دفاع از حقوق هزاران کارگر بیکار شده در دولت روحانی کارنامه قابل قبولی نداشتهاند. در این دولت هزاران نفر بیکار شدند، اما این سؤال وجود دارد که خانه کارگر چه واکنشی به این موضوع داشته است؟ به همین دلیل بسیاری از کارگران و تشکلهای کارگری مستقل معتقدند که خانه کارگر نماینده کارگران به حساب نمیآید.
وی تصریح کرد: طبق چارچوبها و اساسنامهای که برای جریانهای سیاسی در کشور تعیین شده ، آنها نمیتوانند فعالیت اقتصادی یا فعالیتی غیرمرتبط داشته باشند، چطور این گروه خانه میسازد، امکانات میفروشد، شرکتداری میکند؟ باید نهادهای نظارتی در این رابطه پاسخگو باشند.این فعال حوزه کارگری ادامه داد: یکی از ناکارآمدیهای دولت، همین جریانهای با نفوذ هستند که در مسیر فعالیت طبیعی کشور سنگاندازی میکنند. شفافیت نباید تنها برای افراد باشد بلکه باید برای جریانها و گروههای سیاسی باشد که به زور در جریانهای مدنی، صنفی و کارگری نفوذ دارند و از منافع آنها سوءاستفاده میکنند.وی پیش از این نیز با تأکید بر اینکه «خانه کارگر مورد تایید کارگران نیست و جریانات سیاسی مانند خانه کارگر حق ندارند درباره کارگران تصمیم بگیرند» گفته بود: خانه کارگر بخاطر این مسئله درباره مسکن کارگران صحبت میکند تا بتواند شرکتهای خودش را فعال کند!گفتنی است عملکرد خانه کارگر در سالهای گذشته و بویژه در مشکلات اخیری که برای کارگران بوجود آمد زیر سؤال است. گویا این مجموعه فقط زمان انتخابات سر و کلهاش پیدا میشود ولی معلوم نیست در مواردی مانند مشکلات کارگران هفت تپه و هپکو چه عملکرد موثری داشته است؟ آیا مسئولان خانه کارگر پای
درد دل کارگران هپکو و نیشکر هفت تپه و... نشستند و برای رفع مشکلات تولید وقت صرف کردند و یا فقط در ایام انتخابات از رأی کارگران استفاده میکنند؟
در ایام انتخابات ریاست جمهوری 96 تبلیغاتی به نفع حسن روحانی و با نام خانه کارگر منتشر شد و در همان ایام هم نود اقتصادی گزارش داد که، خانه کارگر از روزی که علیرضا محجوب را به عنوان دبیرکل خود دید به یک تشکل کاملا سیاسی تبدیل شد و به شکلی از نام کارگران در راستای منافع اصلاحطلبان و تفکر کارگزاران سازندگی استفاده میکند.عملکرد مدیران خانه کارگر در طول دولت روحانی بسیار پرانتقاد بوده و در ماجرای تعطیلی کارخانههای ارج، آزمایش، روغن نباتی جهان، پارس الکتریک، پلی اکریل اصفهان و صدها کارخانه و واحد تولیدی تعطیل شده و دفاع از حقوق هزاران کارگر بیکار شده در دولت روحانی کارنامه قابل قبولی نداشتهاند. در این دولت هزاران نفر بیکار شدند، اما این سؤال وجود دارد که خانه کارگر چه واکنشی به این موضوع داشته است؟ به همین دلیل بسیاری از کارگران و تشکلهای کارگری مستقل معتقدند که خانه کارگر نماینده کارگران به حساب نمیآید.