نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداری به دیروزنامههای زنجیرهای جناح رقیب
. 9 آبان - 98
سرویس سیاسی-
روزنامه همدلی در یادداشت صفحه اول خود با عنوان «دولت و فرار به جلو» به حرفهای حاشیهساز روحانی در جلسه روز چهارشنبه هیئت دولت پرداخت و نوشت: «به نظر میرسد که دفاع از دولت و فرار روبهجلو و اعلام برائت از وضعیتی که کشور گرفتار آن است، هدف اصلی روحانی در این اظهارات است. بهواقع روحانی و همفکرانش بهویژه اعضای کابینهاش تلاش دارند که نشان دهند که در وضعیت جاری کشور نقشی ندارند. مهمترین پیام روحانی با چنین اظهاراتی آن است که او به همراه همفکرانش در حل مشکلات کشور با مخالفت جریانهای مخالف و نهادهای موازی تصمیمگیر و البته تصمیمساز مواجه بودهاند، اما قدرت مقابله با آنها را نداشتند.»
لازم به ذکر است که مشکلات کشور بهویژه در حوزه اقتصادی به حدی رسیده که مدیریت آن طی 2 سال آینده کاری بس دشوار است و به نظر میرسد که دولت و شخص رئیسجمهور هم ارادهای برای حل آن ندارند. بر همین اساس است که رئیس دولت برای توجیه و انحراف افکار عمومی و فرار از پاسخگویی دست به شگردهای تبلیغی و روانی و بیان اظهارات حاشیهساز و جنجالی زده است.
مخالفان خانه پدری، «مردسالار» هستند!
روزنامه دولتی ایران در یادداشت صفحه اول خود به توقیف فیلم «خانه پدری» پرداخت و نوشت: «مشکل واقعی این فیلم چیست؟ آیا کسی باور میکند که مسئله در حد نمایش یک صحنه خشونتآمیز باشد؟ در جامعهای که همچنان اعدام در ملأعام انجام میشود این حد از حساسیت درباره خشونت یک صحنه از فیلم که همه میدانند فیلم است و نه واقعیت، جالب است. صحنهای که تعدیل هم شده است. چرا سعی نمیکنیم مسائل را شفاف بیان کنیم؟ کسانی که در این مدت در رسانههای خود علیه این فیلم سخن گفتهاند، آشکارا یکچیز را پنهان میکنند و در عینحال فقط به بخش خشونت آن تأکید میکنند. مگر نه اینکه افتخار اسلام این است که جاهلیت عرب را محکوم کرد؟ جاهلیتی که دختران را زنده بهگور میکردند. پس چرا عدهای از به تصویر کشیدن این جاهلیت در قرن گذشته ناراحت هستند؟ جاهلیتی که با وقوع انقلاب به حاشیه رفته بود و زنان بهمرور جایگاه شایسته و بایسته خود را به دست آوردند و اتفاقاً این موضوع در فیلم نیز بهخوبی بازتاب یافته است. آخرین نسل از دختران و زنان حاضر در فیلم کسی است که در انقلاب بزرگ شده، فرد بااعتماد بهنفسی است که استقلال دارد، ایده دارد، نظر دارد و آن را مقایسه کنیم با نسل اول دختران و زنانی که در فیلم حاضرند و مربوط به قرن گذشته هستند که موجوداتی منفعل و مظلوم و توسریخور هستند. اگر منطق مخالفان این فیلم را بهخوبی واکاوی کنیم، در پشت آن دفاع از ساختاری مردسالار که هیچ نسبتی با ارزشهای دینی ندارد نهفته است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «اینگونه رفتار با فیلمهای تولید داخل ازجمله خانه پدری، نتیجهای جز خروج فرهنگ و اقتصاد و نیروی انسانی مرتبط با فرهنگ از کشور ندارد.»
شایانذکر است که فیلم ضدایرانی و ضد دینی «خانه پدری» تصاویری مشمئزکننده از قتل و دفن یک دختر توسط پدر و برادرش به نمایش درمیآید و این جنایت به فرهنگ و عقاید و سنتهای ایرانیان نسبت داده میشود! گفتنی است که مسعود فراستی، منتقد سینما گفته است: «خانه پدری تنها فیلم ایرانی است که من واقعاً با توقیفش موافق هستم». سعید مستغاثی منتقد فیلم و مستندساز در صفحه اینستاگرام خود، خانه پدری را یک اثر ضعیف و ضدایرانی توصیف کرده است. همچنین محمدتقی فهیم دیگر نویسنده و منتقد، اثر کیانوش عیاری را کاری محتوا زده و نمادگرا در ساختمانی لرزان، گسیخته و فاقد عناصر نمایشی بیان کرده است.
لیست امید از سر ناچاری بود!
اسماعیل گرامیمقدم، از فعالین مدعی اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مردم بهخوبی درک میکنند که در دورههای گذشته اصلاحطلبان به دلیل اینکه با نیروهای اصلی و برجسته خود در انتخابات حضور پیدا نکردند قاعدتاً نمیتوانستند نیازها و خواستههایهای مردم را عملی کنند. فرض کنید ماشینی برای رسیدن به مقصد با توان 50 اسب بخار میتواند حرکت کند، اما آنچه در دست ما است ماشینی با 10 اسب بخار است. درنتیجه طبیعی است که به دلیل توان کم نتواند با کیفیت لازم، در زمان مقرر به موقعیت معین دسترسی پیدا کند. بنابراین مردم نیز فراموش نکردند که ائتلاف اصلاحطلبان و لیست امید از سر ناچاری و از دست دادن توان خود و عدم اجازه شورای نگهبان بود.»
مدعیان اصلاحات، ناکارآمدی و بیمسئولیتی خود را با هیاهو و جنجال درباره نظارت استصوابی شورای نگهبان پنهان میکنند.
این در حالی است که اولاً لیست امید ماحصل تصمیمات شورای سیاستگذاری اصلاحات است. ثانیاً در انتخابات شورای شهر پروسه نظارت استصوابی شورای نگهبان وجود ندارد اما به اذعان فعالین اصلاحطلب، شورای شهر پنجم تهران ضعیفترین شورای شهر پایتخت از ابتدای تأسیس تاکنون بوده است.
کارنامه غیرقابلدفاع مجلس ششم- با اکثریت مطلق اصلاحطلبان- و شورای شهر اول- که تمامی اعضای آن اصلاحطلب بودند- تنها نمونههای کوچکی از ناکارآمدی مدعیان اصلاحات است. در مجلس ششم با تحصن و در شورای شهر اول با انحلال، مطالبات مردم به حاشیه رفت.
دلیل انتخاباتهای ناسالم در ایران، عدم تصویب FATF است!
در روزهای اخیر و پس از آنکه گروه ویژه اقدام مالی یا همان «FATF» با انتشار بیانیهای فقط تا فوریه 2020 یعنی چهار ماه دیگر و برای آخرین بار به ایران مهلت داده تا قوانین خود را بر اساس روند این سازمان تغییر دهد، دور جدیدی از فضاسازیهای رسانهای از سوی رسانههای طرفدار FATF صورت گرفته و این جریان برای رسیدن به اهداف حزبی و سیاسی خود حتی ادعاهایی خلاف امنیت ملی مطرح و به نظام را مورد اتهام قرار میدهند.
روزنامه اعتماد روز گذشته در یادداشتی به قلم یکی از فعالین سیاسی اصلاحطلب با عنوان «انتخابات و پولهای کثیف» نوشت: «از الزامات انتخابات در هر کشوری برگزاری آن بهصورت آزادانه، سالم و رقابتی و البته مبتنی بر قانون انتخابات آن کشور است...ضعف نظام انتخاباتی ابعاد مختلفی دارد و یکی از آنها ورود پولهای کثیف به این فرآیند به دلیل نبود یک نظام انتخاباتی حزبی است اما کنار آن ضعف قانونی و ضعف نظام مالی نیز وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود. ریشه این ضعف هم در نظام بانکداری ما است. برای نمونه هنوز دو مورد از لوایح چهارگانه که میتواند به شفافیت بیشتر مالی بینجامد، به دلایل سیاسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام معطل باقی مانده است. این در حالی است که با بهکارگیری این لوایح میتوان از ورود پول قاچاقچیان مواد مخدر یا کالا و... به بانکها و شستوشوی آن و تبدیلش به پول تمیز جلوگیری کرد، بنابراین میتوان گفت به دلیل ضعف نظام بانکی به سهولت میتوان پول کثیف را به پول تمیز تبدیل کرد و در فرآیندی چون انتخابات از آن بهره جست.»
چنین ادعایی در حالی مطرح میشود که جمهوری اسلامی ازجمله کشورهایی است که با تصویب قانون مبارزه با پولشویی و آییننامه اجرایی آن، درصدد مقابله با این پدیده مذموم برآمده. اما برخی با القای این موضوع که الحاق ایران به FATF میتواند رافع مشکلات اقتصادی کشور باشد، مردم و حتی برخی تصمیمسازان را بر سر دوراهی و دوقطبی «آرامش» و «ناامنی» قرار میدهند، بهطوریکه القا میکنند، اگر به FATF نپیوندیم، خسارات سنگینی به کشور تحمیل و شرایط سختتر میشود.
بها دهیم تا بهانه نگیرند!
روزنامه دولتی ایران دیروز گفتوگویی را با مجید انصاری درباره عضویت و پیوستن ایران به FATF و تصویب کنوانسیونهای مربوط به آن منتشر کرد. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به ارگان دولت گفته است: «بسیاری از کشورهایی که این کنوانسیونها را پذیرفتهاند در چارچوب منافع ملی خودشان اقدام میکنند. یعنی ممکن است جاهایی منافع ملیشان با مفاد کنوانسیون خیلی همسان هم نباشد اما از ابتدا خود را در معرض اتهام قرار نمیدهند. در حقیقت این کنوانسیونها در حکم ویترین است و آنها ویترین خود را خراب نمیکنند و بهانه نمیدهند. الان چیزی که مهم است ما هم نباید از همین ابتدا ویترین خود را خراب کنیم و با نپذیرفتن آنها خود را در جرگه کشورهای متهم قرار دهیم. چون این قبیل واکنشها حساسیتهای نابجا و منفی نسبت به ایران را بیشتر میکند.»
وی میافزاید: «مخالفین داخلی میگویند با پذیرفتن اینها امکان دور زدن تحریمها سخت میشود. من این را قبول ندارم چون اصل تحریمها را غیرقانونی میدانیم لذا میتوانیم برای تسهیل دسترسی به امکانات مالی و تجاری با دیگر کشورها راه خودمان را برویم. اتفاقاً نپیوستن به این کنوانسیونها همان دور زدن تحریمها را هم دشوارتر میکند در حقیقت این حساسیتها به نظر من ناوارد، منجر به آن میشود که اعمال فشارهای آمریکا علیه ما تأثیرگذاری بیشتری پیدا کند. چنانچه حتی برخی کشورهای دوست مثل روسیه و ترکیه و چین هم اعلام کردهاند که ما عضو این کنوانسیونها هستیم و در صورت نپیوستن ایران به آنها در تبادلات بانکی با تهران با مشکل مواجه میشویم.»
وقتی رئیسFATF همزمان دستیار وزیر خزانهداری آمریکا در امور تأمین مالی تروریسم، یعنی عضو اتاق جنگ اقتصادی واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران است و همین شخص صراحتاً همکاریاش با اسرائیل علیه ایران را اعلام کرده، FATF نیز مکرراً مهلت ایران برای تصویب لوایح مورد توصیهاش تمدید میکند، چرا هنوز برای برخی اهالی سیاست آشکار و مسلم نشده که FATF ابزاردست نظام سلطه و تحریمکنندگان برای تشدید جنگ اقتصادی علیه ایران است؟ بهای گزاف تشدید تروریسم اقتصادی را با تصویب لوایح FATF بدهیم که آنها بهانه نگیرند؟ غیر از آن است بهانهگیری و بهانهسازی رویه دشمنان تابلودار ایران اسلامی بوده است؟
«نظارت استصوابی»، مانع ورود نخبگان به مجلس است!
در ادامه این یادداشت آمده است: «بهجز نظام انتخاباتی و نظام بانکی مسئله نظارت استصوابی نیز به ورود پولهای کثیف در انتخابات تأثیرگذار است. نظارت استصوابی باعث جلوگیری از ورود نخبگان به پارلمان میشود؛ چراکه پس از مجلس چهارم و تشدید نظارتها عملاً نخبگان به این سمتوسو سوق داده شدند که بهسادگی حاضر نیستند در رقابتهای انتخاباتی که چاپلوسی جای صداقت را در آن گرفته حضور یابند و اگر هم حضور پیدا کنند احراز صلاحیت نمیشوند.»
کارگزارانیهای فرصتطلب به دنبال منافع اقتصادی
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی در شماره روز گذشته خود به موضوع درگیری و مجادله میان اصلاحطلبان پرداخت و نوشت: «اگرچه این روزها از بالا تا پایین اصلاحات از تیغ تند انتقاد کارگزارانیها در امان نمانده است اما آن روزگار [دوره اصلاحات] هم اینچنین نبود که کارگزارانیها با اصلاحطلبان مهربان و همراه و رفیق باشند یا در یک معنای مصطلحتر سیاسی؛ همپیمان و هم قسم شده جلوه کنند... از اواخر سال ۱۳۷۵ و بر مبنای آنچه از این دسته و گروه سراغ داریم حرکتهای چراغ خاموش برای رسیدن به منافع و مطامع سیاسی و گاه اقتصادی بود که برای آن هزار و یک مصداق میتوان ردیف کرد.»
سپس در این نوشتار میخوانیم: «شاخصترین چهره کارگزارانی که این روزها سکاندار حمله به برخی چهرههای شناختهشده در دایره اصلاحات و اصلاحطلبی است یعنی غلامحسین کرباسچی ـ شهردار سالهای دور تهران ـ یکی از شناختهشدهترین چهرههای سیاسی و اجرایی که گاه آنقدر مرموز میشود که بهاصطلاح لجِ هر آدم صبوری را درمیآورد و گاه آنچنان پردهدری میکند که تنها و تنها باید ایستاد و ماجرا را فقط نگریست! او که هم خوب حرف میزند هم خوب ریل عوض میکند.!»
گزارش این روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب افزوده است: «این ماجرا روی تلخ دیگری هم دارد و آن تنها گذاشتن «اسحاق جهانگیری» به عنوان شاخصترین چهره اصلاحطلب در دولت حسن روحانی در بزنگاهها و تنگناهایی که میتوانستند بهگونهای دیگر عمل کنند... از برخی نشست و برخاستها و حرفهایی که هنوز که هنوز است از منابع معتبر تأیید آن را دریافت نکردهایم؛ پیغام و پسغامهایی است که به دکتر قاضیزاده هاشمی
ارسال شده و نیز چراغ سبزهایی است که به این وزیر مستعفی نشان دادهاند تا نه در مجلس ۱۳۹۸ که در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اگر بنا نباشد تا از علی لاریجانی دفاع کنند... قطعاً از نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز حمایت و دفاع نخواهند کرد زیرا آنان تصمیم گرفتند تا با مهرههایی پررنگ و جلا همچون قاضیزاده هاشمی وارد کارزار انتخاباتی شوند.»
نکته جالب توجه در این گزارش اشاره به تنها شدن اسحاق جهانگیری بهعنوان شاخصترین چهره اصلاحطلب حاضر در دولت است که این ادعا یعنی دیگر اصلاحطلبان حاضر در دولت او را تنها گذاشتهاند. این موضوع معنای دیگری نیز دارد و آن این است که اصلاحطلبان هرگاه به قدرت میرسند چنان با یکدیگر درگیر میشوند که از امور کشور غافل میگردند.
کاریزمای «خاتمی» هم جواب نمیدهد
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است: «ما الآن با تکثرگرایی بسیار زیاد در جریان اصلاحطلبان مواجهیم.... تکثر امر دموکراتیکی است اما اگر به انشقاق برسد یا چندصدایی ایجاد کند که باعث گمراه شدن ذهنها شود و به نتیجه واحدی نرسد، نتیجه انتهایی که رأی دادن است هم اتفاق نخواهد افتاد. الآن به صدای واحدی رسیدهاند، قرار است برسند یا ترجیح میدهند هرکدام ساز خودشان را بزنند؟ حتی در مقطعی رهبری اصلاحات را مطرح کردند که واکنش عمومی اصلاً مثبت نبود. درست است که نقش کاریزماتیک آقای خاتمی را همه قبول دارند و داشتن یک مدیر از دل جریانها شاید درست باشد ولی در این مقطع حتی آنهم جوابگو نیست و برای افکار عمومی خیلی جالب نبود»
لازم به یادآوری است که چند ماه پیش پسازآنکه محمد خاتمی در جلسهای گفت: ««تکرار میکنم» دیگر جوابی نمیدهد»، برخی اصلاحطلبان نیز در این خصوص لب به اعتراف گشودند. صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با یک پایگاه خبری گفت: «خاتمی ۲۰ مرتبه هم «تکرار» کند، فایده ندارد» یا آنکه مصطفی تاجزاده، محکوم فتنه 88 در مصاحبه با روزنامه همشهری گفت: «این بار با «تَکرار» هم نمیشود رأی جمع کرد» همچنین محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزاران نیز در مصاحبه با سایت اصلاحطلب با بیان اینکه «خاتمی از حداقل حیات سیاسی فردی محروم است» گفت: «خاتمی اشاره مهمی به این نکته داشتند که دیگر شاید «تکرار» جواب ندهد»
روزنامه همدلی در یادداشت صفحه اول خود با عنوان «دولت و فرار به جلو» به حرفهای حاشیهساز روحانی در جلسه روز چهارشنبه هیئت دولت پرداخت و نوشت: «به نظر میرسد که دفاع از دولت و فرار روبهجلو و اعلام برائت از وضعیتی که کشور گرفتار آن است، هدف اصلی روحانی در این اظهارات است. بهواقع روحانی و همفکرانش بهویژه اعضای کابینهاش تلاش دارند که نشان دهند که در وضعیت جاری کشور نقشی ندارند. مهمترین پیام روحانی با چنین اظهاراتی آن است که او به همراه همفکرانش در حل مشکلات کشور با مخالفت جریانهای مخالف و نهادهای موازی تصمیمگیر و البته تصمیمساز مواجه بودهاند، اما قدرت مقابله با آنها را نداشتند.»
لازم به ذکر است که مشکلات کشور بهویژه در حوزه اقتصادی به حدی رسیده که مدیریت آن طی 2 سال آینده کاری بس دشوار است و به نظر میرسد که دولت و شخص رئیسجمهور هم ارادهای برای حل آن ندارند. بر همین اساس است که رئیس دولت برای توجیه و انحراف افکار عمومی و فرار از پاسخگویی دست به شگردهای تبلیغی و روانی و بیان اظهارات حاشیهساز و جنجالی زده است.
مخالفان خانه پدری، «مردسالار» هستند!
روزنامه دولتی ایران در یادداشت صفحه اول خود به توقیف فیلم «خانه پدری» پرداخت و نوشت: «مشکل واقعی این فیلم چیست؟ آیا کسی باور میکند که مسئله در حد نمایش یک صحنه خشونتآمیز باشد؟ در جامعهای که همچنان اعدام در ملأعام انجام میشود این حد از حساسیت درباره خشونت یک صحنه از فیلم که همه میدانند فیلم است و نه واقعیت، جالب است. صحنهای که تعدیل هم شده است. چرا سعی نمیکنیم مسائل را شفاف بیان کنیم؟ کسانی که در این مدت در رسانههای خود علیه این فیلم سخن گفتهاند، آشکارا یکچیز را پنهان میکنند و در عینحال فقط به بخش خشونت آن تأکید میکنند. مگر نه اینکه افتخار اسلام این است که جاهلیت عرب را محکوم کرد؟ جاهلیتی که دختران را زنده بهگور میکردند. پس چرا عدهای از به تصویر کشیدن این جاهلیت در قرن گذشته ناراحت هستند؟ جاهلیتی که با وقوع انقلاب به حاشیه رفته بود و زنان بهمرور جایگاه شایسته و بایسته خود را به دست آوردند و اتفاقاً این موضوع در فیلم نیز بهخوبی بازتاب یافته است. آخرین نسل از دختران و زنان حاضر در فیلم کسی است که در انقلاب بزرگ شده، فرد بااعتماد بهنفسی است که استقلال دارد، ایده دارد، نظر دارد و آن را مقایسه کنیم با نسل اول دختران و زنانی که در فیلم حاضرند و مربوط به قرن گذشته هستند که موجوداتی منفعل و مظلوم و توسریخور هستند. اگر منطق مخالفان این فیلم را بهخوبی واکاوی کنیم، در پشت آن دفاع از ساختاری مردسالار که هیچ نسبتی با ارزشهای دینی ندارد نهفته است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «اینگونه رفتار با فیلمهای تولید داخل ازجمله خانه پدری، نتیجهای جز خروج فرهنگ و اقتصاد و نیروی انسانی مرتبط با فرهنگ از کشور ندارد.»
شایانذکر است که فیلم ضدایرانی و ضد دینی «خانه پدری» تصاویری مشمئزکننده از قتل و دفن یک دختر توسط پدر و برادرش به نمایش درمیآید و این جنایت به فرهنگ و عقاید و سنتهای ایرانیان نسبت داده میشود! گفتنی است که مسعود فراستی، منتقد سینما گفته است: «خانه پدری تنها فیلم ایرانی است که من واقعاً با توقیفش موافق هستم». سعید مستغاثی منتقد فیلم و مستندساز در صفحه اینستاگرام خود، خانه پدری را یک اثر ضعیف و ضدایرانی توصیف کرده است. همچنین محمدتقی فهیم دیگر نویسنده و منتقد، اثر کیانوش عیاری را کاری محتوا زده و نمادگرا در ساختمانی لرزان، گسیخته و فاقد عناصر نمایشی بیان کرده است.
لیست امید از سر ناچاری بود!
اسماعیل گرامیمقدم، از فعالین مدعی اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مردم بهخوبی درک میکنند که در دورههای گذشته اصلاحطلبان به دلیل اینکه با نیروهای اصلی و برجسته خود در انتخابات حضور پیدا نکردند قاعدتاً نمیتوانستند نیازها و خواستههایهای مردم را عملی کنند. فرض کنید ماشینی برای رسیدن به مقصد با توان 50 اسب بخار میتواند حرکت کند، اما آنچه در دست ما است ماشینی با 10 اسب بخار است. درنتیجه طبیعی است که به دلیل توان کم نتواند با کیفیت لازم، در زمان مقرر به موقعیت معین دسترسی پیدا کند. بنابراین مردم نیز فراموش نکردند که ائتلاف اصلاحطلبان و لیست امید از سر ناچاری و از دست دادن توان خود و عدم اجازه شورای نگهبان بود.»
مدعیان اصلاحات، ناکارآمدی و بیمسئولیتی خود را با هیاهو و جنجال درباره نظارت استصوابی شورای نگهبان پنهان میکنند.
این در حالی است که اولاً لیست امید ماحصل تصمیمات شورای سیاستگذاری اصلاحات است. ثانیاً در انتخابات شورای شهر پروسه نظارت استصوابی شورای نگهبان وجود ندارد اما به اذعان فعالین اصلاحطلب، شورای شهر پنجم تهران ضعیفترین شورای شهر پایتخت از ابتدای تأسیس تاکنون بوده است.
کارنامه غیرقابلدفاع مجلس ششم- با اکثریت مطلق اصلاحطلبان- و شورای شهر اول- که تمامی اعضای آن اصلاحطلب بودند- تنها نمونههای کوچکی از ناکارآمدی مدعیان اصلاحات است. در مجلس ششم با تحصن و در شورای شهر اول با انحلال، مطالبات مردم به حاشیه رفت.
دلیل انتخاباتهای ناسالم در ایران، عدم تصویب FATF است!
در روزهای اخیر و پس از آنکه گروه ویژه اقدام مالی یا همان «FATF» با انتشار بیانیهای فقط تا فوریه 2020 یعنی چهار ماه دیگر و برای آخرین بار به ایران مهلت داده تا قوانین خود را بر اساس روند این سازمان تغییر دهد، دور جدیدی از فضاسازیهای رسانهای از سوی رسانههای طرفدار FATF صورت گرفته و این جریان برای رسیدن به اهداف حزبی و سیاسی خود حتی ادعاهایی خلاف امنیت ملی مطرح و به نظام را مورد اتهام قرار میدهند.
روزنامه اعتماد روز گذشته در یادداشتی به قلم یکی از فعالین سیاسی اصلاحطلب با عنوان «انتخابات و پولهای کثیف» نوشت: «از الزامات انتخابات در هر کشوری برگزاری آن بهصورت آزادانه، سالم و رقابتی و البته مبتنی بر قانون انتخابات آن کشور است...ضعف نظام انتخاباتی ابعاد مختلفی دارد و یکی از آنها ورود پولهای کثیف به این فرآیند به دلیل نبود یک نظام انتخاباتی حزبی است اما کنار آن ضعف قانونی و ضعف نظام مالی نیز وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود. ریشه این ضعف هم در نظام بانکداری ما است. برای نمونه هنوز دو مورد از لوایح چهارگانه که میتواند به شفافیت بیشتر مالی بینجامد، به دلایل سیاسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام معطل باقی مانده است. این در حالی است که با بهکارگیری این لوایح میتوان از ورود پول قاچاقچیان مواد مخدر یا کالا و... به بانکها و شستوشوی آن و تبدیلش به پول تمیز جلوگیری کرد، بنابراین میتوان گفت به دلیل ضعف نظام بانکی به سهولت میتوان پول کثیف را به پول تمیز تبدیل کرد و در فرآیندی چون انتخابات از آن بهره جست.»
چنین ادعایی در حالی مطرح میشود که جمهوری اسلامی ازجمله کشورهایی است که با تصویب قانون مبارزه با پولشویی و آییننامه اجرایی آن، درصدد مقابله با این پدیده مذموم برآمده. اما برخی با القای این موضوع که الحاق ایران به FATF میتواند رافع مشکلات اقتصادی کشور باشد، مردم و حتی برخی تصمیمسازان را بر سر دوراهی و دوقطبی «آرامش» و «ناامنی» قرار میدهند، بهطوریکه القا میکنند، اگر به FATF نپیوندیم، خسارات سنگینی به کشور تحمیل و شرایط سختتر میشود.
بها دهیم تا بهانه نگیرند!
روزنامه دولتی ایران دیروز گفتوگویی را با مجید انصاری درباره عضویت و پیوستن ایران به FATF و تصویب کنوانسیونهای مربوط به آن منتشر کرد. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به ارگان دولت گفته است: «بسیاری از کشورهایی که این کنوانسیونها را پذیرفتهاند در چارچوب منافع ملی خودشان اقدام میکنند. یعنی ممکن است جاهایی منافع ملیشان با مفاد کنوانسیون خیلی همسان هم نباشد اما از ابتدا خود را در معرض اتهام قرار نمیدهند. در حقیقت این کنوانسیونها در حکم ویترین است و آنها ویترین خود را خراب نمیکنند و بهانه نمیدهند. الان چیزی که مهم است ما هم نباید از همین ابتدا ویترین خود را خراب کنیم و با نپذیرفتن آنها خود را در جرگه کشورهای متهم قرار دهیم. چون این قبیل واکنشها حساسیتهای نابجا و منفی نسبت به ایران را بیشتر میکند.»
وی میافزاید: «مخالفین داخلی میگویند با پذیرفتن اینها امکان دور زدن تحریمها سخت میشود. من این را قبول ندارم چون اصل تحریمها را غیرقانونی میدانیم لذا میتوانیم برای تسهیل دسترسی به امکانات مالی و تجاری با دیگر کشورها راه خودمان را برویم. اتفاقاً نپیوستن به این کنوانسیونها همان دور زدن تحریمها را هم دشوارتر میکند در حقیقت این حساسیتها به نظر من ناوارد، منجر به آن میشود که اعمال فشارهای آمریکا علیه ما تأثیرگذاری بیشتری پیدا کند. چنانچه حتی برخی کشورهای دوست مثل روسیه و ترکیه و چین هم اعلام کردهاند که ما عضو این کنوانسیونها هستیم و در صورت نپیوستن ایران به آنها در تبادلات بانکی با تهران با مشکل مواجه میشویم.»
وقتی رئیسFATF همزمان دستیار وزیر خزانهداری آمریکا در امور تأمین مالی تروریسم، یعنی عضو اتاق جنگ اقتصادی واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران است و همین شخص صراحتاً همکاریاش با اسرائیل علیه ایران را اعلام کرده، FATF نیز مکرراً مهلت ایران برای تصویب لوایح مورد توصیهاش تمدید میکند، چرا هنوز برای برخی اهالی سیاست آشکار و مسلم نشده که FATF ابزاردست نظام سلطه و تحریمکنندگان برای تشدید جنگ اقتصادی علیه ایران است؟ بهای گزاف تشدید تروریسم اقتصادی را با تصویب لوایح FATF بدهیم که آنها بهانه نگیرند؟ غیر از آن است بهانهگیری و بهانهسازی رویه دشمنان تابلودار ایران اسلامی بوده است؟
«نظارت استصوابی»، مانع ورود نخبگان به مجلس است!
در ادامه این یادداشت آمده است: «بهجز نظام انتخاباتی و نظام بانکی مسئله نظارت استصوابی نیز به ورود پولهای کثیف در انتخابات تأثیرگذار است. نظارت استصوابی باعث جلوگیری از ورود نخبگان به پارلمان میشود؛ چراکه پس از مجلس چهارم و تشدید نظارتها عملاً نخبگان به این سمتوسو سوق داده شدند که بهسادگی حاضر نیستند در رقابتهای انتخاباتی که چاپلوسی جای صداقت را در آن گرفته حضور یابند و اگر هم حضور پیدا کنند احراز صلاحیت نمیشوند.»
کارگزارانیهای فرصتطلب به دنبال منافع اقتصادی
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی در شماره روز گذشته خود به موضوع درگیری و مجادله میان اصلاحطلبان پرداخت و نوشت: «اگرچه این روزها از بالا تا پایین اصلاحات از تیغ تند انتقاد کارگزارانیها در امان نمانده است اما آن روزگار [دوره اصلاحات] هم اینچنین نبود که کارگزارانیها با اصلاحطلبان مهربان و همراه و رفیق باشند یا در یک معنای مصطلحتر سیاسی؛ همپیمان و هم قسم شده جلوه کنند... از اواخر سال ۱۳۷۵ و بر مبنای آنچه از این دسته و گروه سراغ داریم حرکتهای چراغ خاموش برای رسیدن به منافع و مطامع سیاسی و گاه اقتصادی بود که برای آن هزار و یک مصداق میتوان ردیف کرد.»
سپس در این نوشتار میخوانیم: «شاخصترین چهره کارگزارانی که این روزها سکاندار حمله به برخی چهرههای شناختهشده در دایره اصلاحات و اصلاحطلبی است یعنی غلامحسین کرباسچی ـ شهردار سالهای دور تهران ـ یکی از شناختهشدهترین چهرههای سیاسی و اجرایی که گاه آنقدر مرموز میشود که بهاصطلاح لجِ هر آدم صبوری را درمیآورد و گاه آنچنان پردهدری میکند که تنها و تنها باید ایستاد و ماجرا را فقط نگریست! او که هم خوب حرف میزند هم خوب ریل عوض میکند.!»
گزارش این روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب افزوده است: «این ماجرا روی تلخ دیگری هم دارد و آن تنها گذاشتن «اسحاق جهانگیری» به عنوان شاخصترین چهره اصلاحطلب در دولت حسن روحانی در بزنگاهها و تنگناهایی که میتوانستند بهگونهای دیگر عمل کنند... از برخی نشست و برخاستها و حرفهایی که هنوز که هنوز است از منابع معتبر تأیید آن را دریافت نکردهایم؛ پیغام و پسغامهایی است که به دکتر قاضیزاده هاشمی
ارسال شده و نیز چراغ سبزهایی است که به این وزیر مستعفی نشان دادهاند تا نه در مجلس ۱۳۹۸ که در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اگر بنا نباشد تا از علی لاریجانی دفاع کنند... قطعاً از نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز حمایت و دفاع نخواهند کرد زیرا آنان تصمیم گرفتند تا با مهرههایی پررنگ و جلا همچون قاضیزاده هاشمی وارد کارزار انتخاباتی شوند.»
نکته جالب توجه در این گزارش اشاره به تنها شدن اسحاق جهانگیری بهعنوان شاخصترین چهره اصلاحطلب حاضر در دولت است که این ادعا یعنی دیگر اصلاحطلبان حاضر در دولت او را تنها گذاشتهاند. این موضوع معنای دیگری نیز دارد و آن این است که اصلاحطلبان هرگاه به قدرت میرسند چنان با یکدیگر درگیر میشوند که از امور کشور غافل میگردند.
کاریزمای «خاتمی» هم جواب نمیدهد
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است: «ما الآن با تکثرگرایی بسیار زیاد در جریان اصلاحطلبان مواجهیم.... تکثر امر دموکراتیکی است اما اگر به انشقاق برسد یا چندصدایی ایجاد کند که باعث گمراه شدن ذهنها شود و به نتیجه واحدی نرسد، نتیجه انتهایی که رأی دادن است هم اتفاق نخواهد افتاد. الآن به صدای واحدی رسیدهاند، قرار است برسند یا ترجیح میدهند هرکدام ساز خودشان را بزنند؟ حتی در مقطعی رهبری اصلاحات را مطرح کردند که واکنش عمومی اصلاً مثبت نبود. درست است که نقش کاریزماتیک آقای خاتمی را همه قبول دارند و داشتن یک مدیر از دل جریانها شاید درست باشد ولی در این مقطع حتی آنهم جوابگو نیست و برای افکار عمومی خیلی جالب نبود»
لازم به یادآوری است که چند ماه پیش پسازآنکه محمد خاتمی در جلسهای گفت: ««تکرار میکنم» دیگر جوابی نمیدهد»، برخی اصلاحطلبان نیز در این خصوص لب به اعتراف گشودند. صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با یک پایگاه خبری گفت: «خاتمی ۲۰ مرتبه هم «تکرار» کند، فایده ندارد» یا آنکه مصطفی تاجزاده، محکوم فتنه 88 در مصاحبه با روزنامه همشهری گفت: «این بار با «تَکرار» هم نمیشود رأی جمع کرد» همچنین محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزاران نیز در مصاحبه با سایت اصلاحطلب با بیان اینکه «خاتمی از حداقل حیات سیاسی فردی محروم است» گفت: «خاتمی اشاره مهمی به این نکته داشتند که دیگر شاید «تکرار» جواب ندهد»