فوت کوزه‌گری احمدی‌نژاد

 آق ممود فاش ساخته کوزه گر بوده است برای همین همیشه از کوزه شکسته آب می نوشد.
 نکته مهم دیگر گفت وگوی اخیر او طرح بحث آزادی است. احمدی‌نژاد در شرایطی از آزادی انسان‌ها در تمام جهان سخن می‌گوید که تمام فعالان سیاسی و حتی عموم مردم از یاد نبرده‌اند که در دو دوره ریاست‌جمهوری او بیشترین توقیف مطبوعات اتفاق می‌افتاد. احمدی‌نژاد سعی می‌کند مانند یک ناظر مصلح سخن بگوید که البته چنین حالتی بد نیست، اما نه برای کسی که خود هشت سال سکان اداره مملکت را در دست داشته است؛ بنابراین سخن از مفهوم مقدس آزادی از لسان محمود احمدی‌نژاد شبیه به یک فکاهی است.
محمود احمدی‌نژاد در گفتگو با ایندیپندنت فارسی می‌گوید که «اگر من مسئولیتی برعهده داشتم، راهِ کار را بلد بودم به‌گونه‌ای که هیچ ملتی آسیب نبیند، ملت ایران هم به حقوق خود برسد و صلح و امنیت در جهان مستقر شود». او این سخنان را درباره موضوع مذاکره با آمریکا می‌زند و به شیوه تکراری خود می‌خندد و با آن لحن همیشگی‌اش می‌گوید که «من گفتم که راه‌هایی بلدم که راه‌هایی بلد بودم که انجام دهم، اما این‌ها فوت کوزه‌گری است، نمی‌توانم به شما بگویم».

به گزارش شرق، او در بخش دیگری از این گفتگو لباس یک نظریه‌پرداز را بر تن می‌کند و با منشور، خود و نزدیکانش به نام «نهضت به سوی بهار» را مبنای مدیریت جهان معرفی می‌کند: «با این منشور همه‌جا را می‌شود سنجید نه‌فقط ایران که تمام دنیا. این به آن معنی نیست که این منشور کامل است و تمام حقایقی که باید بحث بشود در آن آمده است، اما اصول ثابتی را مطرح کرده که فارغ از نژاد و جغرافیا و رنگ و حتی مذهب می‌تواند مبنای تعامل بین انسان‌ها، اداره کشور‌ها و مدیریت جهان قرار بگیرد».

احمدی‌نژاد پا را فراتر از این می‌گذارد و در ادامه یک آزادی‌خواه می‌شود: «بحث آزادی مهم‌ترین بحث انسان در طول تاریخ بوده است. اصلا انسان منهای آزادی مفهومی ندارد. بحث ما فراتر از بحث‌های جزئی است. مشکل آزادی، تاریخی است. امروز تمام دنیا با آن درگیرند و من نمی‌توانم جایی را معرفی کنم که آزادی به معنای حقیقی کلمه در آنجا مستقر باشد. در همه کشور‌های دنیا مشکلاتی درباره آزادی وجود دارد و در ایران هم. باید مفهوم آزادی را بگذاریم وسط و یک‌بار دیگر تعریف کنیم و همه به آن متعهد شویم».

در آخر رئیس دولت‌های نهم و دهم نگران وضعیت رئیس دولت اصلاحات می‌شود و در پاسخ به پرسشی درباره شرایط محصوران و ممنوع‌التصویری سیدمحمد خاتمی می‌گوید که «من با کل زندان‌ها مخالفم. باید کاری کنیم که مناسبات به شکل دیگری تنظیم شوند».

اما چند نکته درباره اظهارات اخیر محمود احمدی‌نژاد به ذهن می‌رسد که ذکرش خالی از لطف نیست
۱. احمدی‌نژاد در حالی ادعا می‌کند که اگر به‌جای حسن روحانی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل بود، هیچ ملتی آسیب نمی‌دید و ملت ایران به حق خود می‌رسیدند که دیری از روزگاری که او با شیوه دیپلماسی خاص خود تحریم‌ها را کاغذپاره می‌نامید، نمی‌گذرد. شاید حتی نزدیک‌ترین یارانش هم فراموش نکرده‌اند که او در موضع‌گیری‌های بین‌المللی چه سخنان پرهزینه‌ای را مطرح می‌کرد و باعث گرفتاری‌های بی‌شماری برای کشور و ملت ایران می‌شد. از سوی دیگر با یک قیاس تطبیقی ساده میان آخرین سفر احمدی‌نژاد و آخرین سفر روحانی به نیویورک می‌توان دریافت که دولت احمدی‌نژاد در چه انزوای شدیدی قرار داشت و دولت روحانی چقدر دارای مقبولیت بین‌المللی است. این سخن به معنای تأیید تمام سیاست‌های خارجی دولت روحانی نیست، اما بی‌تردید دیدار با سران کشور‌هایی مانند فرانسه، آلمان، اسپانیا و انگلستان نسبت به دیدار با مقامات سریلانکا، پاکستان، الجزایر و بولیوی وجه بانفوذتری از ایران را نشان می‌دهد. حال با چنین قیاس ساده‌ای می‌توان دریافت که فوت کوزه‌گری احمدی‌نژاد در سیاست خارجی جز انزوا نیست. البته شنیدن چنین سخنانی از سوی احمدی‌نژاد دست‌کم برای ایرانیان امر عجیبی نیست، زیرا احمدی‌نژاد معمولا بدون معیار دقیق علمی سخن می‌گوید و هیچ ارجاع مشخصی در صحبت‌هایش نمی‌توان مشاهده کرد.

۲. او و همراهانش چندی است که از یک منشور اخلاق‌محور رونمایی کرده‌اند که بعد از انتشار آن منشور شخص احمدی‌نژاد به صورت زنجیره‌ای به گفتگو‌هایی با رسانه‌های داخلی و خارجی پرداخت تا شاید بتواند آن را تبیین کند. شاید خود او نیز متوجه شده باشد که این منشور به چه میزانی با بی‌توجهی عمومی روبه‌رو شد؛ به‌نحوی‌که جز خودش و چند نفر از همفکران قدیمی‌اش حرفی از منشور نهضت به سوی بهار زده نشده است و شاید همین سطور باعث شناخته‌شدن آن منشور شود! با چنین اوصافی او در گفتگو با ایندیپندنت می‌گوید که منشورش می‌تواند مبنای تعامل انسان‌ها، اداره کشور‌ها و مدیریت جهان باشد. این تفکر موضوع جدیدی نیست و احمدی‌نژاد از روز‌های نخست مسئولیتش در دولت نهم شعار مدیریت جهانی را مطرح کرد، در صورتی که به گواه تمام معیار‌های سیاسی و اقتصادی از پس مدیریت دولتش نیز برنیامد. از سوی دیگر مشخص نیست احمدی‌نژاد صلاحیت نصیحت‌گری مردم ایران و حتی جهان را از کجا اقتباس کرده است؟

۳. نکته مهم دیگر گفت وگوی اخیر او طرح بحث آزادی است. احمدی‌نژاد در شرایطی از آزادی انسان‌ها در تمام جهان سخن می‌گوید که تمام فعالان سیاسی و حتی عموم مردم از یاد نبرده‌اند که در دو دوره ریاست‌جمهوری او بیشترین توقیف مطبوعات اتفاق می‌افتاد. احمدی‌نژاد سعی می‌کند مانند یک ناظر مصلح سخن بگوید که البته چنین حالتی بد نیست، اما نه برای کسی که خود هشت سال سکان اداره مملکت را در دست داشته است؛ بنابراین سخن از مفهوم مقدس آزادی از لسان محمود احمدی‌نژاد شبیه به یک فکاهی است.

۴. محمود احمدی‌نژاد در پایان از ممنوع‌التصویری و حصر انتقاد می‌کند. فارغ از ورود به دو بحث مذکور تنها می‌توان گفت که باید به ایشان یادآوری کرد که تمام این اتفاقات در دوران ریاست‌جمهوری خودش به وقوع پیوست و حتی اکنون که او می‌تواند به راحتی با تمام نشریات داخلی و خارجی گفتگو کند، رئیس دولت اصلاحات برای دیدار‌های معمولی خود با محدودیت روبه‌روست.

۵. جدای از تمام سخنان شعارزده و بی‌اساس محمود احمدی‌نژاد، صرف تکرار چنین گفتگو‌هایی نکته مهمی را تداعی می‌کند. احمدی‌نژاد می‌داند که دیگر نه در میان سیاسیون و نه در میان مردم جایگاه و پایگاهی ندارد؛ ازاین‌رو تقلا می‌کند که همچنان دیده شود. به معنای دیگر بخش اعظم عدالت‌خواهی احمدی‌نژاد محصول میل به دیده‌شدن است. او به خوبی می‌داند که اگر مانند سابق کنش‌های پوپولیستی خود را ادامه ندهد، به دلیل فقدان سابقه روشن و قضاوت تاریخی مردم یا مطلقا به چهره‌ای تاریک در ذهن جامعه تبدیل می‌شود یا آنکه در بهترین حالت در موج فراموشی مردم بلعیده می‌شود.


۶. در آخر نفس بعضی از اقدامات اخیر احمدی‌نژاد محل بحث است؛ برای مثال مشخص نیست که او به چه دلیل با ایندیپندنت فارسی که گفته می‌شود وابستگی‌های مالی و مدیریتی به سعودی‌ها دارد، گفتگو می‌کند؟ یا آنکه معلوم نیست علت گفت‌وگوی چندوقت پیش او با یک خبرنگار اسرائیلی و با رسانه آمریکایی «دِنیشن» چیست؟ از سوی دیگر، اینکه او می‌تواند دست به تندترین اقدامات، از جمله توهین به مقامات رسمی در حرکت نمادین بست‌نشینی در حرم حضرت شاه‌عبدالعظیم حسنی بزند یا زنبیل‌به‌دست پشت در دادگاه دوستانش حاضر شود و تند‌ترین سخنان را در معابر عمومی و با صدای بلند علیه مقامات قضائی اظهار کند و از سوی هیچ محکمه‌ای مورد بازخواست قرار نگیرد، محل تأمل است.