تو درون خانه چه کردی که
برون خانه آیی؟ مردم ایران برای چه ناراضی ومعترض اند؟ شعارهای اعتراضی شان در اعتراضات آبان چه بود و
مخاطب شان که بود؟ به دستور که برروی معترضان آتش گشوده وچه تعدادکشته شدند؟ چرا
تاحال آمار کشته شدگان و بازداشت شدگان اعتراضان آبان اعلام نشده است؟ حال چنین
منفور ونامشروعی چگونه قادر است به عنوان خدمتکار مردم عراق باشد که
ادعایش شده است؟
حدود دو ماه قبل یعنی در
اولین روزهای تظاهرات اعتراضی مردم عراق در آبانماه، پارچه نوشتهای که در دست
بعضی از معترضین در خیابانهای بغداد بود و به شبکههای مجازی راه یافت، راهحل
مشکلات عراق را اینگونه پیشنهاد میکرد:
«بهترین راهحل برای عراق، تعیین یک نخستوزیر است که شیعه باشد ولی پدرش سنی و مادرش مسیحی باشد. این نخستوزیر باید با یک دختر کرد ازدواج کرده باشد، متولد ایران باشد، در عربستان تحصیل کرده باشد و دارای تابعیت آمریکائی باشد و ضمناً شبها مشروب بخورد و روزها نماز بخواند.»
اینکه چه کسی این متن را نوشته و چه کسانی آن را در قالب پارچه نوشتههای شعاری در خیابانهای بغداد به دست گرفته بودند و چگونه به فضای مجازی راه یافت، مهم نیست. آنچه مهم است اینست که در آن روزها این نوشته به مثابه یک طنز تلقی شد و کسی آن را جدی نگرفت. زمان کمی گذشت و عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق استعفا داد و قرار شد رئیسجمهور، برهم صالح، فردی را بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کند. این ماجرا تا امروز طول کشیده و نهتنها هنوز به نتیجه نرسیده بلکه خود رئیسجمهور هم استعفا داده و اختلافات در عراق شدیدتر شده و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است. احزابی که در مجلس عراق صاحب کرسی هستند هرکدام خود را دارای اکثریت و تعیین نخستوزیر را حق خود میدانند و حاضر نیستند از خواستههای خود کوتاه بیایند تا مشکل بلاتکلیفی دولت حل شود. درست در چنین وضعیتی است که متن مربوط به تعیین نخستوزیر عراق از حالت طنز خارج شده و درحال نشان دادن بعضی واقعیتهاست.
مانع حل مشکل عراق، در درجه اول اختلافات طایفهگرائی، تفاوت دیدگاههای مذهبی و زیادهخواهیهای احزاب است. در درجه بعد، دخالتهای کشورهای دیگر در امور داخلی عراق را نیز باید از عوامل تاثیرگذار در استمرار مشکلات این کشور دانست. دخالتها به یک اندازه نیست و آمریکا و عربستان به ترتیب با حضور نظامی و سیاسی گسترده و دلارهای نفتی کلان توانستهاند نفوذ زیادی در ارکان حکومتی و لایههای اجتماعی عراق برای پیشبرد اهداف خود دست و پا کنند. جمهوری اسلامی ایران، هرچند با همراهی زیادی که با دولت و مردم عراق برای مقابله با تروریستها بهویژه سرکوب داعش به عمل آورد و بزرگترین خدمت را به این کشور کرد، ولی با بعضی سیاستهای اشتباه که اجمالی از آن را در سرمقاله «نگاهی متفاوت به روابط ایران و عراق» (27/9/98) توضیح دادهایم، نتوانست از آن حفاظت کند. بنابراین اگر نام ایران هم در متن پارچه نوشته معترضان عراقی به چشم میخورد به این دلیل است که مسئولان ایرانی از آنهمه خدمت که به مردم و دولت عراق کردهاند به درستی حراست نکردند. تلاش آمریکا، عربستان، رژیم صهیونیستی و تبلیغات گسترده آنها علیه جمهوری اسلامی ایران نیز عامل مهمی در منفی شدن نگاه بخشی از مردم عراق به ایران شده است و خود همین پارچه نوشته نیز بخشی از این تبلیغات است.
فشارها و تبلیغات پرحجم آمریکا، عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی از طریق رسانههای وابسته و ارتزاقکننده از دلارهای نفتی، مانع شفاف شدن فضای سیاسی عراق شده و البته زیادهخواهیها و غرور بعضی احزاب سیاسی ازجمله جریان صدر شرایط این کشور را پیچیدهتر کرده است. ندانمکاریهای بعضی از این احزاب و افراد متاسفانه ادامه دارد و راهحلهای مسالمتآمیز و سیاسی را مسدود میکند و زمینه را برای گستاخی بیشتر عوامل نفوذی بیگانگان و حتی ارتکاب جنایات علیه شهروندان فراهم مینماید. این وضعیت قابل دوام نیست و هرچه این پیچیدگی افزایش یابد، دشمنان ملت عراق به اهداف شومشان نزدیکتر میشوند.
هدف دشمنان ملت عراق اینست که دولت این کشور در اختیار عناصر وفادار به آمریکا و مهرههای منطقهای آمریکا باشد. ایراد آنها به عادل عبدالمهدی این بود که گوش به فرمان آمریکا نبود. هنگامی که ترامپ رئیسجمهور آمریکا در سفر مخفیانهاش به عراق، شبانه وارد پایگاه نظامی عینالاسد شد و از عادل عبدالمهدی خواست در آنجا به دیدارش برود، عبدالمهدی نپذیرفت و نرفت. همین خواسته را معاون رئیسجمهور آمریکا تکرار کرد، بازهم نخستوزیر عراق نپذیرفت. او سایر خواستههای زیادهخواهانه آمریکا را نیز نپذیرفت و اینها از نظر آمریکا و مهرههای منطقهای آمریکا گناهان بزرگی هستند. دشمنان ملت عراق خواستار ایجاد چنان تغییراتی در ساختار قانونی و مسئولیتی عراق هستند که بتوانند این کشور را طبق امیال خود به هر طرف که مایل هستند بکشانند و سیاستمداران شیعه کنار زده شوند.
در شرایط حساس کنونی، احزاب و فعالان سیاسی شیعه عراق فقط با هوشیاری، تدبیر و اتحاد و انسجام است که میتوانند دستاوردهای ارزشمند عراق آزادشده از یوغ صدام و حزب بعث و سلطه جهنمی آمریکا را حفظ کنند و اجازه ندهند دشمنان و بیگانگان برای آنها تعیین تکلیف نمایند.
«بهترین راهحل برای عراق، تعیین یک نخستوزیر است که شیعه باشد ولی پدرش سنی و مادرش مسیحی باشد. این نخستوزیر باید با یک دختر کرد ازدواج کرده باشد، متولد ایران باشد، در عربستان تحصیل کرده باشد و دارای تابعیت آمریکائی باشد و ضمناً شبها مشروب بخورد و روزها نماز بخواند.»
اینکه چه کسی این متن را نوشته و چه کسانی آن را در قالب پارچه نوشتههای شعاری در خیابانهای بغداد به دست گرفته بودند و چگونه به فضای مجازی راه یافت، مهم نیست. آنچه مهم است اینست که در آن روزها این نوشته به مثابه یک طنز تلقی شد و کسی آن را جدی نگرفت. زمان کمی گذشت و عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق استعفا داد و قرار شد رئیسجمهور، برهم صالح، فردی را بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کند. این ماجرا تا امروز طول کشیده و نهتنها هنوز به نتیجه نرسیده بلکه خود رئیسجمهور هم استعفا داده و اختلافات در عراق شدیدتر شده و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است. احزابی که در مجلس عراق صاحب کرسی هستند هرکدام خود را دارای اکثریت و تعیین نخستوزیر را حق خود میدانند و حاضر نیستند از خواستههای خود کوتاه بیایند تا مشکل بلاتکلیفی دولت حل شود. درست در چنین وضعیتی است که متن مربوط به تعیین نخستوزیر عراق از حالت طنز خارج شده و درحال نشان دادن بعضی واقعیتهاست.
مانع حل مشکل عراق، در درجه اول اختلافات طایفهگرائی، تفاوت دیدگاههای مذهبی و زیادهخواهیهای احزاب است. در درجه بعد، دخالتهای کشورهای دیگر در امور داخلی عراق را نیز باید از عوامل تاثیرگذار در استمرار مشکلات این کشور دانست. دخالتها به یک اندازه نیست و آمریکا و عربستان به ترتیب با حضور نظامی و سیاسی گسترده و دلارهای نفتی کلان توانستهاند نفوذ زیادی در ارکان حکومتی و لایههای اجتماعی عراق برای پیشبرد اهداف خود دست و پا کنند. جمهوری اسلامی ایران، هرچند با همراهی زیادی که با دولت و مردم عراق برای مقابله با تروریستها بهویژه سرکوب داعش به عمل آورد و بزرگترین خدمت را به این کشور کرد، ولی با بعضی سیاستهای اشتباه که اجمالی از آن را در سرمقاله «نگاهی متفاوت به روابط ایران و عراق» (27/9/98) توضیح دادهایم، نتوانست از آن حفاظت کند. بنابراین اگر نام ایران هم در متن پارچه نوشته معترضان عراقی به چشم میخورد به این دلیل است که مسئولان ایرانی از آنهمه خدمت که به مردم و دولت عراق کردهاند به درستی حراست نکردند. تلاش آمریکا، عربستان، رژیم صهیونیستی و تبلیغات گسترده آنها علیه جمهوری اسلامی ایران نیز عامل مهمی در منفی شدن نگاه بخشی از مردم عراق به ایران شده است و خود همین پارچه نوشته نیز بخشی از این تبلیغات است.
فشارها و تبلیغات پرحجم آمریکا، عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی از طریق رسانههای وابسته و ارتزاقکننده از دلارهای نفتی، مانع شفاف شدن فضای سیاسی عراق شده و البته زیادهخواهیها و غرور بعضی احزاب سیاسی ازجمله جریان صدر شرایط این کشور را پیچیدهتر کرده است. ندانمکاریهای بعضی از این احزاب و افراد متاسفانه ادامه دارد و راهحلهای مسالمتآمیز و سیاسی را مسدود میکند و زمینه را برای گستاخی بیشتر عوامل نفوذی بیگانگان و حتی ارتکاب جنایات علیه شهروندان فراهم مینماید. این وضعیت قابل دوام نیست و هرچه این پیچیدگی افزایش یابد، دشمنان ملت عراق به اهداف شومشان نزدیکتر میشوند.
هدف دشمنان ملت عراق اینست که دولت این کشور در اختیار عناصر وفادار به آمریکا و مهرههای منطقهای آمریکا باشد. ایراد آنها به عادل عبدالمهدی این بود که گوش به فرمان آمریکا نبود. هنگامی که ترامپ رئیسجمهور آمریکا در سفر مخفیانهاش به عراق، شبانه وارد پایگاه نظامی عینالاسد شد و از عادل عبدالمهدی خواست در آنجا به دیدارش برود، عبدالمهدی نپذیرفت و نرفت. همین خواسته را معاون رئیسجمهور آمریکا تکرار کرد، بازهم نخستوزیر عراق نپذیرفت. او سایر خواستههای زیادهخواهانه آمریکا را نیز نپذیرفت و اینها از نظر آمریکا و مهرههای منطقهای آمریکا گناهان بزرگی هستند. دشمنان ملت عراق خواستار ایجاد چنان تغییراتی در ساختار قانونی و مسئولیتی عراق هستند که بتوانند این کشور را طبق امیال خود به هر طرف که مایل هستند بکشانند و سیاستمداران شیعه کنار زده شوند.
در شرایط حساس کنونی، احزاب و فعالان سیاسی شیعه عراق فقط با هوشیاری، تدبیر و اتحاد و انسجام است که میتوانند دستاوردهای ارزشمند عراق آزادشده از یوغ صدام و حزب بعث و سلطه جهنمی آمریکا را حفظ کنند و اجازه ندهند دشمنان و بیگانگان برای آنها تعیین تکلیف نمایند.