گزیده ها قسمت دوم 8 شهریور-98
بیصداقتی مدعیان اصلاحات درباره نداشتن نامزد در انتخابات بهتدریج آشکار میشود.
برخی افراد برجسته این طیف طی یک سال گذشته بارها مطرح کردهاند که بهخاطر کارنامه بد دولت و فراکسیون امید، انتخابات را میبازند چنانکه کسانی مثل عبداله ناصری، زیباکلام و... تصریح کردند اصلاحطلبان در تهران، 30 بر هیچ انتخابات را میبازند.دقیقا به همین دلیل هم هست که طیف مذکور طی چند ماه گذشته، تاکتیک گم کردن صورت مسئله اصلی انتخابات با جنجال و مظلومنمایی را در پیش گرفتهاند. چنان که در یک تبلیغات پرحجم ادعا کردند نامزدی برای شرکت در انتخابات ندارند. برخی فعالان این طیف نظیر غلامرضا انصاری، عبدی، آرمین، رسولی و دیگران، با ادبیاتهای شبیه هم ادعا کردند تکلیف 158 یا 190 کرسی از پیش معلوم شده و هیچ رقابتی بر سر آنها نخواهد بود! حتی امثال عبدی ادعا کردند انتخابات برای اصلاحطلبان بلاموضوع شده است.اما اخیرا اظهاراتی که نقض ادعای مذکور است شنیده میشود، حاکی از اینکه اصلاحطلبان برخلاف ژست چند هفته اخیر، در انتخابات نامزد معرفی میکنند و حضور جدی خواهند داشت. آنها همین نمایش را در سال 94 نیز ترتیب داده بودند.در همین زمینه علیرضا رحیمی عضو فراکسیون امید به عصر ایران گفت: اصلاحطلبان در تهران لیست انتخاباتی میدهند. وی پیشبینی کرده تعداد بیشتری از نامزدها تایید صلاحیت شوند.در همین حال روزنامه آفتاب یزد در گزارش مفصلی نوشت: اصلاحطلبان لیست میدهند.این روزنامه میافزاید: یک منبع آگاه در اینباره از تلاشهای مضاعف اصلاحطلبان خبر داد و گفت: اصلاحطلبان تمامی تلاششان را برای اینکه در تمام شهرها لیست داشته باشند انجام میدهند و برای این مهم علیرغم رد صلاحیت برخی اصلاحطلبان به سراغ چهرههای ناشناخته با درونمایه اصلاحطلبی برای تشکیل لیست میروند.این فرد در اینباره اظهار کرد: در سال 94 نیز لیست امید به غیر از چند تن با چهرههای ناشناختهای بسته شد، اما دیدیم که در آن موقع چهرههای ناشناختهای مانند محمود صادقی و پروانه سلحشوری که مردم آنها را نمیشناختند شناخته شدند.روزنامه آرمان نیز در گزارشی نوشت: موسوی لاری نایبرئيس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید ما در انتخابات لیست میدهیم.مرور زمان قطعا نشان خواهد داد که اصلاحطلبان برای هر 290 کرسی نمایندگی مجلس نامزد دارند. بلکه آنها پیشاپیش برای ثبتنام چند برابری برنامهریزی کرده بودند و اکنون یکی از مشکلاتشان، همین تعدد نامزدهای احزاب مختلف اصلاحطلب است.
نیروهایی که سلیمانی تربیت کرد از آمریکا انتقام خواهند گرفت
یک نشریه آمریکایی هشدار داد، عواقب ترور ژنرال سلیمانی در بلند مدت، دولت آمریکا و ترامپ را رها نخواهد کرد.
نیشن مینویسد: 5 ژانویه، دو روز پس از آنکه دولت ترامپ فرمان ترور ژنرال قاسم سلیمانی را در بغداد صادر کرد، پارلمان عراق به اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور رای داد. در ساعات اولیه 8 ژانویه، ایران به تلافی ترور سلیمانی بیش از 20 موشک به سمت دو پایگاه عراق که در آن سربازان آمریکایی حضور داشتند، شلیک کرد. اگرچه ترامپ تصمیم گرفت که حمله موشکی ایران را تلافی نکند و مانع از بروز جنگی گسترده شود اما تصمیم وی برای ترور سلیمانی، فرمانده نیروی قدس به عنوان بازو عملیات خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابومهدی المهندس، رئیس بسیج مردمی عراق خود به اندازه کافی تنشزا بود. امروز ایران به هدف خودش که خروج آمریکاییها از عراق است یک قدم نزدیکتر شده است. در نهایت عقبنشینی سربازان آمریکایی از عراق باعث تضعیف کارزار آمریکایی در عراق و سوریه میشود.
ترامپ اخیرا در اظهارات خود داعش را دشمن طبیعی ایران خواند و گفت: ما یعنی ایران و آمریکا باید روی این موضوع و دیگر اولویتهای مشترکمان با هم کار کنیم. با این حال آنچه که ترامپ طی دو هفته گذشته انجام داده خلاف این ادعا بوده چرا که این دو نفر از جمله پیشگامان مبارزه با داعش در منطقه بودهاند. حملات موشکی تلافی جویانه برای ترور سلیمانی در حالی که به نظر میرسد ایران قصد ندارد تلفات انسانی به آمریکا وارد کند، فصل جدیدی را در منطقه باز کرد چرا که این اولین بار بود ایران مستقیما به یکی از اهداف آمریکا در منطقه
حمله میکرد.
ایران با دهها هزار شبه نظامی شیعی که از عراق، لبنان، افغانستان و جاهای دیگر بسیج کرده بود، سوریه را در مقابل داعش نگه داشت. نیروی قدس به فرماندهی سلیمانی با هماهنگی این شبه نظامیان در بقای اسد، نقش بسیار مهمی داشت. بسیاری از عراقیها معتقدند او نقش عمدهای در شکست داعش داشته و ایرانیها هم بر این باورند که او در جلوگیری از عبور تروریستها از مرز کشورشان و ایجاد ناامنی در داخل نقش مهمی بازی کرده است.
برای ایران قاسم سلیمانی یک قهرمان بود که منافع این کشور را در منطقه پیش میبرد و توانسته بود عمق استراتژیک موثری ایجاد کند. پس از ترور سلیمانی، رهبر ایران علنا هدف خود که خروج آمریکا از عراق و سوریه و کل منطقه است را ابراز داشت. اکنون همه گروههای شبه نظامی منطقه که طی این سالها توسط شخص سلیمانی پرورش یافتند، به دنبال خونخواهی از او خواهند بود، در واقع ترامپ با ترور ژنرال ایرانی، شهید جدیدی را در خاورمیانه به وجود آورد که بدون شک خون او تا سالها آمریکا را در منطقه تعقیب خواهد کرد.
نیشن مینویسد: 5 ژانویه، دو روز پس از آنکه دولت ترامپ فرمان ترور ژنرال قاسم سلیمانی را در بغداد صادر کرد، پارلمان عراق به اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور رای داد. در ساعات اولیه 8 ژانویه، ایران به تلافی ترور سلیمانی بیش از 20 موشک به سمت دو پایگاه عراق که در آن سربازان آمریکایی حضور داشتند، شلیک کرد. اگرچه ترامپ تصمیم گرفت که حمله موشکی ایران را تلافی نکند و مانع از بروز جنگی گسترده شود اما تصمیم وی برای ترور سلیمانی، فرمانده نیروی قدس به عنوان بازو عملیات خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابومهدی المهندس، رئیس بسیج مردمی عراق خود به اندازه کافی تنشزا بود. امروز ایران به هدف خودش که خروج آمریکاییها از عراق است یک قدم نزدیکتر شده است. در نهایت عقبنشینی سربازان آمریکایی از عراق باعث تضعیف کارزار آمریکایی در عراق و سوریه میشود.
ترامپ اخیرا در اظهارات خود داعش را دشمن طبیعی ایران خواند و گفت: ما یعنی ایران و آمریکا باید روی این موضوع و دیگر اولویتهای مشترکمان با هم کار کنیم. با این حال آنچه که ترامپ طی دو هفته گذشته انجام داده خلاف این ادعا بوده چرا که این دو نفر از جمله پیشگامان مبارزه با داعش در منطقه بودهاند. حملات موشکی تلافی جویانه برای ترور سلیمانی در حالی که به نظر میرسد ایران قصد ندارد تلفات انسانی به آمریکا وارد کند، فصل جدیدی را در منطقه باز کرد چرا که این اولین بار بود ایران مستقیما به یکی از اهداف آمریکا در منطقه
حمله میکرد.
ایران با دهها هزار شبه نظامی شیعی که از عراق، لبنان، افغانستان و جاهای دیگر بسیج کرده بود، سوریه را در مقابل داعش نگه داشت. نیروی قدس به فرماندهی سلیمانی با هماهنگی این شبه نظامیان در بقای اسد، نقش بسیار مهمی داشت. بسیاری از عراقیها معتقدند او نقش عمدهای در شکست داعش داشته و ایرانیها هم بر این باورند که او در جلوگیری از عبور تروریستها از مرز کشورشان و ایجاد ناامنی در داخل نقش مهمی بازی کرده است.
برای ایران قاسم سلیمانی یک قهرمان بود که منافع این کشور را در منطقه پیش میبرد و توانسته بود عمق استراتژیک موثری ایجاد کند. پس از ترور سلیمانی، رهبر ایران علنا هدف خود که خروج آمریکا از عراق و سوریه و کل منطقه است را ابراز داشت. اکنون همه گروههای شبه نظامی منطقه که طی این سالها توسط شخص سلیمانی پرورش یافتند، به دنبال خونخواهی از او خواهند بود، در واقع ترامپ با ترور ژنرال ایرانی، شهید جدیدی را در خاورمیانه به وجود آورد که بدون شک خون او تا سالها آمریکا را در منطقه تعقیب خواهد کرد.
گزارش دو اندیشکده درباره هراس آمریکا و اسرائيل از عواقب جنگ با ایران
یک اندیشکده آمریکایی در گزارشی تأکید کرد دونالد ترامپ اگر مطمئن بود در جنگ با ایران پیروز میشود، از آن پرهیز نمیکرد.
توماس رایت پژوهشگر اندیشکده بروکینگز با اشاره به شخصیت ترامپ و ماجرای ترور سردار سلیمانی نوشت: یکی از سوالات اصلی درباره حمله آمریکا به فرمانده سپاه قدس این است که چرا ترامپ تصمیم به انجام این کار گرفت و اینکه او در آینده چه خواهد کرد. دولت وی سیاست بسیار نادرستی را در قبال ایران آغاز كرد كه خروج از برجام، ممنوعیت سفر ایرانیها به این کشور و اعمال تحریمهای حداکثری بخشی از آن بود. ترامپ همواره اعتقاد داشت که اصلیترین اولویت آمریکا باید نفت و کسب احترام در جهان باشد. او از اینکه متحدین آمریکا به اندازه کافی برای این کشور احترام قائل نیستند، همیشه ناراحت بوده است. هنگامی که رهبران خارجی در هواپیما با رئیسجمهور آمریکا ملاقات نکردند هم او عصبانی شد. مثلا تنها باری که وی از ولادیمیر پوتین ناامید شد، این بود که به نظر میرسید او قدرت نظامی آمریکا را دستکم میگیرد مانند زمانی که هواپیماهای روسی کشتیهای آمریکایی را تعقیب میکردند یا وقتی روسها نقشهای را تهیه کردند که شامل مکانهایی بود که در محدوده موشکهای هستهای آنها است.
ترور ژنرال سلیمانی یک خطای استراتژیک است. شاید ترور او اکنون باعث رضایت خاطر ترامپ شود، اما بدون شک در بلند مدت به منافع آمریکا آسیب میزند. با این حال، بسیاری از مشکلات جانبی در نظر ترامپ هیچ است. او اهمیتی نمیدهد که عراق ممکن است نیروهای آمریکایی را اخراج کند چرا که معتقد است آنها نخست باید هزینه حضور آمریکا را بپردازند.
بازگشت احتمالی داعش چیزی است که احتمالا ترامپ نمیتواند پیشبینی کند. او نمیتواند نسبت به این موضوع که عربستان سعودی خواستار کاهش تنش است، بیتوجه باشد. حالا از نقض قوانین بینالمللی و ایجاد یک رویه نادرست در ترور هدفمند مقامات دولتی، بگذریم.
ترامپ پس از کشته شدن یک شخصیت مهم ایرانی، در تنگنایی شدید قرار گرفته است. او سعی دارد با تهدید، ایران را از پاسخ تلافیجویانه بیشتر باز دارد.
ترامپ بهطور عادی اطلاعات را پردازش نمیکند. وی یکی از ضعیفترین و کمتجربهترین تیمهای امنیت ملی را دارد. او برای جنگ با ایران متحدین زیادی نخواهد داشت، حتی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز سعی داشت فاصله خودش با این حمله آمریکا را حفظ کند. شکی نیست که اگر او به پیروزی در این جنگ اطمینان داشت و برایش راحت بود ابایی از انجام آن نداشت.
در همین حال ارزیابی سالانه یک مرکز امنیتی رژیم صهیونیستی نشان میدهد ترس از جنگ با ایران، در صدر نگرانیهای این رژیم قرار دارد. روزنامه تایمز اسرائیل ضمن انتشار بخشهایی از گزارش انستیتو مطالعات امنیت ملی این رژیم درباره نگرانی بزرگ اسرائیل در سال 2020 نوشت: هفته گذشته یکی از اتاقهای فکر پیشرو امنیت ملی اسرائیل از خطر رو به افزایش جنگی تمامعیار در مرزهای شمالی اسرائیل در سالجاری هشدار داد و دلیل عمده آن را «قاطعیت» فزاینده ایران اعلام کرد.
انستیتوی مطالعات امنیت ملی که در ارتباط با دانشگاه تلآویو فعالیت میکند، هرساله یک «ارزیابی استراتژیک» از تهدیداتی را که اسرائیل با آن روبهرو است، تهیه میکند. این اتاق فکر، که بخش عمده آن را مقامات ارشد پیشین دفاعی و دیپلمات تشکیل میدهند، یافتهها را به رئیس رژیم صهیونیستی ارائه میکند.
«آموس یادلین»، مدیر آی.ان.اس.اس، از سران پیشین اطلاعات ارتش، ارزیابی انستیتو برای سال 2020 را به رئوبن ریولین ارائه کرد که شامل هشدار درباره افزایش احتمال جنگ با ایران و حزبالله بر اثر عوامل گوناگون امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک است. ریولین در سخنرانی خود پس از دریافت این ارزیابی، گلایه کرد اسرائیل در زمانی با چنین خطری روبهرو است که بیش از یک سال است دولتی بر سر کار ندارد و در ورطه «فلج سیاسی» افتاده است.
ریولین گفت: فلج سیاسی در اسرائیل در زمانی ویژه و حساس روی میدهد. بهجای آنکه با هم دست بدهیم و دوش به دوش هم با خطر ایران روبهرو شویم، به سرازیری مشکلات درونی درغلتیدهایم. پژوهشگران انستیتوی مطالعات امنیت ملی به این نتیجه رسیدهاند که اگرچه دشمنان گوناگون اسرائيل ظاهرا در لحظه کنونی تمایلی به جنگ تمامعیار با اسرائيل ندارند، اما عواملی موجود است که ممکن است به درگیری در سالجاری منجر شود.
توماس رایت پژوهشگر اندیشکده بروکینگز با اشاره به شخصیت ترامپ و ماجرای ترور سردار سلیمانی نوشت: یکی از سوالات اصلی درباره حمله آمریکا به فرمانده سپاه قدس این است که چرا ترامپ تصمیم به انجام این کار گرفت و اینکه او در آینده چه خواهد کرد. دولت وی سیاست بسیار نادرستی را در قبال ایران آغاز كرد كه خروج از برجام، ممنوعیت سفر ایرانیها به این کشور و اعمال تحریمهای حداکثری بخشی از آن بود. ترامپ همواره اعتقاد داشت که اصلیترین اولویت آمریکا باید نفت و کسب احترام در جهان باشد. او از اینکه متحدین آمریکا به اندازه کافی برای این کشور احترام قائل نیستند، همیشه ناراحت بوده است. هنگامی که رهبران خارجی در هواپیما با رئیسجمهور آمریکا ملاقات نکردند هم او عصبانی شد. مثلا تنها باری که وی از ولادیمیر پوتین ناامید شد، این بود که به نظر میرسید او قدرت نظامی آمریکا را دستکم میگیرد مانند زمانی که هواپیماهای روسی کشتیهای آمریکایی را تعقیب میکردند یا وقتی روسها نقشهای را تهیه کردند که شامل مکانهایی بود که در محدوده موشکهای هستهای آنها است.
ترور ژنرال سلیمانی یک خطای استراتژیک است. شاید ترور او اکنون باعث رضایت خاطر ترامپ شود، اما بدون شک در بلند مدت به منافع آمریکا آسیب میزند. با این حال، بسیاری از مشکلات جانبی در نظر ترامپ هیچ است. او اهمیتی نمیدهد که عراق ممکن است نیروهای آمریکایی را اخراج کند چرا که معتقد است آنها نخست باید هزینه حضور آمریکا را بپردازند.
بازگشت احتمالی داعش چیزی است که احتمالا ترامپ نمیتواند پیشبینی کند. او نمیتواند نسبت به این موضوع که عربستان سعودی خواستار کاهش تنش است، بیتوجه باشد. حالا از نقض قوانین بینالمللی و ایجاد یک رویه نادرست در ترور هدفمند مقامات دولتی، بگذریم.
ترامپ پس از کشته شدن یک شخصیت مهم ایرانی، در تنگنایی شدید قرار گرفته است. او سعی دارد با تهدید، ایران را از پاسخ تلافیجویانه بیشتر باز دارد.
ترامپ بهطور عادی اطلاعات را پردازش نمیکند. وی یکی از ضعیفترین و کمتجربهترین تیمهای امنیت ملی را دارد. او برای جنگ با ایران متحدین زیادی نخواهد داشت، حتی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز سعی داشت فاصله خودش با این حمله آمریکا را حفظ کند. شکی نیست که اگر او به پیروزی در این جنگ اطمینان داشت و برایش راحت بود ابایی از انجام آن نداشت.
در همین حال ارزیابی سالانه یک مرکز امنیتی رژیم صهیونیستی نشان میدهد ترس از جنگ با ایران، در صدر نگرانیهای این رژیم قرار دارد. روزنامه تایمز اسرائیل ضمن انتشار بخشهایی از گزارش انستیتو مطالعات امنیت ملی این رژیم درباره نگرانی بزرگ اسرائیل در سال 2020 نوشت: هفته گذشته یکی از اتاقهای فکر پیشرو امنیت ملی اسرائیل از خطر رو به افزایش جنگی تمامعیار در مرزهای شمالی اسرائیل در سالجاری هشدار داد و دلیل عمده آن را «قاطعیت» فزاینده ایران اعلام کرد.
انستیتوی مطالعات امنیت ملی که در ارتباط با دانشگاه تلآویو فعالیت میکند، هرساله یک «ارزیابی استراتژیک» از تهدیداتی را که اسرائیل با آن روبهرو است، تهیه میکند. این اتاق فکر، که بخش عمده آن را مقامات ارشد پیشین دفاعی و دیپلمات تشکیل میدهند، یافتهها را به رئیس رژیم صهیونیستی ارائه میکند.
«آموس یادلین»، مدیر آی.ان.اس.اس، از سران پیشین اطلاعات ارتش، ارزیابی انستیتو برای سال 2020 را به رئوبن ریولین ارائه کرد که شامل هشدار درباره افزایش احتمال جنگ با ایران و حزبالله بر اثر عوامل گوناگون امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک است. ریولین در سخنرانی خود پس از دریافت این ارزیابی، گلایه کرد اسرائیل در زمانی با چنین خطری روبهرو است که بیش از یک سال است دولتی بر سر کار ندارد و در ورطه «فلج سیاسی» افتاده است.
ریولین گفت: فلج سیاسی در اسرائیل در زمانی ویژه و حساس روی میدهد. بهجای آنکه با هم دست بدهیم و دوش به دوش هم با خطر ایران روبهرو شویم، به سرازیری مشکلات درونی درغلتیدهایم. پژوهشگران انستیتوی مطالعات امنیت ملی به این نتیجه رسیدهاند که اگرچه دشمنان گوناگون اسرائيل ظاهرا در لحظه کنونی تمایلی به جنگ تمامعیار با اسرائيل ندارند، اما عواملی موجود است که ممکن است به درگیری در سالجاری منجر شود.
زیباکلام: حتی یک وعده روحانی عملی نشد
یک حامی انتخاباتی روحانی میگوید او حتی به یکی از وعدههای خود عمل نکرده و مردم را ناامید ساخته است.
صادق زیباکلام در گفتوگو با فرارو از تردید جدی مردم نسبت به مدعیان اصلاحات و اعتدال خبر داده و افزود: «مجلس دهم و فراکسیون امید که وقتی عارف را به رهبری خود انتخاب کرد بیش از 105 عضو داشت واقعا چه گامی را در جهت حل مشکلات و بهبودی امور و پیشرفت و ترقی کشور برداشت؟ عین همین پرسش درباره آقای روحانی هم مطرح میشود.»
وی ادامه داد: «در میان آن 24 میلیونی که به آقای روحانی رای دادند کم نبودند کسانی که برای حضور در انتخابات، تردید داشتند و مطمئن نبودند که آیا کار درستی میکنند یا خیر اما آنها به خاطر اصرار چهرههای اصلاحطلب در انتخابات شرکت کردند. حالا همانها از آقای زیباکلام میپرسند یادت هست چقدر برای حضور در انتخابات، اصرار کردی؟»
زیباکلام میگوید: «اما سران اصلاحطلب هیچوقت در این چهار سال عمر مجلس دهم و در این دو سال و اندی که از عمر دولت آقای روحانی میگذرد هیچ سیاست یا موضعگیری مشخصی اتخاذ نکردند.»
وی ادامه داد: «با کلمات زیبا، کلیگویی و سخنان زیبا نمیتوانید مردم را یک عمر با خود نگه دارید. جامعه از آقای خاتمی انتظار داشت که بیاید توضیح بدهد.
او افزود: «اگر آقای روحانی به وعدهها پشت کرده، آقای خاتمی، عارف و در کل اصلاحطلبان باید پاسخگو باشند که چرا چنین شد؟ مردم میپرسند شما گفتید بیایید رای بدهید حالا چرا دولت روحانی به یک دانه از مطالبات توجه نمیکند؟ اما اصلاحطلبان و سران اصلاحات به جز سکوت و باز هم سکوت هیچ پاسخی به مردم ندادند. مردم اسباببازی ما نیستند.
ما نمیتوانیم به مردم بگوییم رای بدهید، اما وقتی مردم رای دادند و روحانی اینطور و فراکسیون امید آنطور شد، ما سکوت کنیم و انگار نه انگار که ما هم در این وسط نقش داشتیم. کاری که متاسفانه خاتمی کرد.»
زیباکلام گفت: «آن 24 میلیونی که به آقای روحانی رای دادند بیش از اینکه از آقای روحانی عصبانی باشند از آقای خاتمی عصبانی هستند، چون آقای خاتمی باعث شده است که آنها به روحانی رای بدهند، ولی آقای خاتمی جز سکوت و باز هم سکوت کاری نکرده است.»
صادق زیباکلام در گفتوگو با فرارو از تردید جدی مردم نسبت به مدعیان اصلاحات و اعتدال خبر داده و افزود: «مجلس دهم و فراکسیون امید که وقتی عارف را به رهبری خود انتخاب کرد بیش از 105 عضو داشت واقعا چه گامی را در جهت حل مشکلات و بهبودی امور و پیشرفت و ترقی کشور برداشت؟ عین همین پرسش درباره آقای روحانی هم مطرح میشود.»
وی ادامه داد: «در میان آن 24 میلیونی که به آقای روحانی رای دادند کم نبودند کسانی که برای حضور در انتخابات، تردید داشتند و مطمئن نبودند که آیا کار درستی میکنند یا خیر اما آنها به خاطر اصرار چهرههای اصلاحطلب در انتخابات شرکت کردند. حالا همانها از آقای زیباکلام میپرسند یادت هست چقدر برای حضور در انتخابات، اصرار کردی؟»
زیباکلام میگوید: «اما سران اصلاحطلب هیچوقت در این چهار سال عمر مجلس دهم و در این دو سال و اندی که از عمر دولت آقای روحانی میگذرد هیچ سیاست یا موضعگیری مشخصی اتخاذ نکردند.»
وی ادامه داد: «با کلمات زیبا، کلیگویی و سخنان زیبا نمیتوانید مردم را یک عمر با خود نگه دارید. جامعه از آقای خاتمی انتظار داشت که بیاید توضیح بدهد.
او افزود: «اگر آقای روحانی به وعدهها پشت کرده، آقای خاتمی، عارف و در کل اصلاحطلبان باید پاسخگو باشند که چرا چنین شد؟ مردم میپرسند شما گفتید بیایید رای بدهید حالا چرا دولت روحانی به یک دانه از مطالبات توجه نمیکند؟ اما اصلاحطلبان و سران اصلاحات به جز سکوت و باز هم سکوت هیچ پاسخی به مردم ندادند. مردم اسباببازی ما نیستند.
ما نمیتوانیم به مردم بگوییم رای بدهید، اما وقتی مردم رای دادند و روحانی اینطور و فراکسیون امید آنطور شد، ما سکوت کنیم و انگار نه انگار که ما هم در این وسط نقش داشتیم. کاری که متاسفانه خاتمی کرد.»
زیباکلام گفت: «آن 24 میلیونی که به آقای روحانی رای دادند بیش از اینکه از آقای روحانی عصبانی باشند از آقای خاتمی عصبانی هستند، چون آقای خاتمی باعث شده است که آنها به روحانی رای بدهند، ولی آقای خاتمی جز سکوت و باز هم سکوت کاری نکرده است.»