بخشش مردی که پسرش را آتش زد
پسرم بعد از جدایی از همسرش با ما زندگی میکرد و شوهرم که اعتیاد داشت، از این مسئله خیلی ناراحت بود. پسرم به من میگفت پدرش باید اعتیادش را ترک کند اما شوهرم قبول نمیکرد. روز حادثه هم میخواست مواد بکشد و سر همین مسئله با پسرم بحث کرد بعد هم تهدید کرد اگر مانع این شویم که مواد بکشد، خانه را به آتش میکشد و بعد هم روی پسرم بنزین ریخت و او را به آتش کشید.
به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «مرد معتاد که در درگیری با پسرش او را به آتش کشیده و به قتل رسانده است، هر چند با گذشت بیقیدوشرط نوههایش از قصاص نجات پیدا کرد اما گفت به خاطر آن چه اتفاق افتاده است، تا آخر عمر عذاب خواهد کشید.
یک سال قبل مأموران پلیس باخبر شدند مردی جوان در پی درگیری با پدرش در خانه دچار آتشسوزی شده و او را به بیمارستان منتقل کردهاند. زمانی که مأموران به بیمارستان رفتند، مرد مجروح هنوز زنده بود اما در وضعیت وخیمی بهسر میبرد تا این که چند روز بعد جانش را از دست داد.
مأموران متوجه شدند مرد جانباخته به دست پدرش به آتش کشیده شده است. وقتی مادر این مرد مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: پسرم بعد از جدایی از همسرش با ما زندگی میکرد و شوهرم که اعتیاد داشت، از این مسئله خیلی ناراحت بود. پسرم به من میگفت پدرش باید اعتیادش را ترک کند اما شوهرم قبول نمیکرد. روز حادثه هم میخواست مواد بکشد و سر همین مسئله با پسرم بحث کرد بعد هم تهدید کرد اگر مانع این شویم که مواد بکشد، خانه را به آتش میکشد و بعد هم روی پسرم بنزین ریخت و او را به آتش کشید.
پدر مقتول به اتهام قتل فرزندش بازداشت شد. او قبول کرد روی پسرش بنزین ریخته است اما گفت قصد نداشت چنین کاری کند و فقط میخواست پسرش را از کارهایش منع کند.
متهم گفت: پسرم هفت سال قبل از همسرش جدا شد و به خانه ما آمد. همسرم او را خیلی دوست داشت و دلش نمیخواست از پسرم دور شود. وقتی من میگفتم این پسر بزرگ شده و باید به خانه خودش برود، همسرم میگفت او حق دارد اینجا بماند و تو نباید مانع شوی.
متهم ادامه داد: من اعتیاد داشتم و همسرم و پسرم به من میگفتند باید ترک کنی اما من دوست نداشتم اعتیادم را ترک کنم حتی پسرم یک بار به زور من را به مرکز ترک اعتیاد برد. با این حال چون خودم دوست نداشتم، اعتیادم را ترک نکردم. حضور پسرم و همدستیاش با همسرم باعث شد زندگی برایم سخت شود بههمیندلیل خانهای برای پسرم خریدم تا به آن خانه برود و دست از سرم بردارد اما باز هم با اصرار همسرم ماند روز حادثه من میخواستم مواد بکشم، پسرم و همسرم داد و فریاد کردند و از من خواستند این کار را نکنم و به مرکز ترک اعتیاد بروم. من هم خیلی عصبانی شدم و گفتم اگر این کار را کنید، همهجا را آتش میزنم. به حیاط رفتم یک بطری بنزین برداشتم و گفتم هر کسی جلو بیاید، روی او میریزم و خودم را هم آتش میزنم. پسرم جلو آمد و من بنزین را روی خودم و پسرم ریختم. پسرم لباسش را درآورد و روی من پرت کرد و بنزین را هم روی خودش مالید. من که خیلی عصبانی بودم و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، فندک را زدم و لباس پسرم را آتش زدم و لباس را پرت کردم. نمیدانم چطور شد که پسرم آتش گرفت. او خودش را به حمام رساند، من هم فرش را رویش انداختم تا آتش را خاموش کنم. من اصلا قصدم این نبود که او را با آتش بسوزانم. بعد هم با اورژانس تماس گرفتم و کمک خواستم.
پرونده با تکمیل تحقیقات از این مرد و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. اولیای دم که مادر مقتول و دختر و پسر او بودند، روز گذشته در جلسه دادگاه حاضر شدند و اعلام گذشت کردند.
مرد متهم که آزاد بود وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: من مدتهاست که عذاب میکشم. مقتول پسر بزرگ من بود. او را خیلی دوست داشتم و با بچههای دیگرم برای من فرق میکرد. روز حادثه هم قصد کشتن او را نداشتم و مرگش باعث شده است از همان زمان بهشدت عذاب بکشم. من همه عمرم را کار کردم و خرج زندگی او را دادم. باز هم حاضر بودم خرج زندگی او را بدهم اما دست از سرم بردارد و آنقدر نگوید باید اعتیادت را ترک کنی. حتی برایش خانه خریدم تا بعد از جدایی از همسرش برود و جای دیگری زندگی کند اما در خانه من نباشد. من بهعمد پسرم را نکشتم.
متهم گفت: من پسرم را دوست داشتم اما چون خودم پدر نداشتم، نمیتوانستم محبتم را به او نشان دهم و فکر میکردم همین که کار کنم و به او پول بدهم، یعنی محبتم را به او نشان میدهم و پسرم متوجه میشود. قبول دارم پدر خوبی نبودم و بچهام را خیلی اذیت کردم اما هیچکدام از کارهایم آگاهانه نبود.
مرد متهم که بهشدت گریه میکرد، گفت: اعتیادم هم به دلیل این بود که هرگز از طرف خانوادهام محبت ندیدهام و هیچوقت پدرم من را نوازش نکرد به همین دلیل هیچ وقت یاد نگرفتم پسرم را چطور نوازش کنم.
قضات شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران بعد از گفتههای متهم برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.»