گزیده ها قسمت سوم 10 دی - 98
کنگره آمریکا کاتسا و آیسا تصویب میکرد اما شما سرگرم حاشیهسازی بودید
علی مطهری میگوید چرا نباید لابی قوی با کنگره آمریکا داشته باشیم؟
این نماینده مجلس در یادداشتی نوشت: در حوادث اخیر اعتماد مردم دچار آسیب شده و باید بازسازی شود. لازم بود مسئولان به خاطر تصمیمگیری بد و اجرای بدتر آن از مردم عذرخواهی میکردند، اما میدانیم که فرهنگ عذرخواهی و احترام به مردم در جمهوری اسلامی وجود ندارد.
نکته مهمتر این است که گران شدن بنزین بیشتر یک بهانه برای اعتراضات بود، علت اصلی اعتراضات وضع بد زندگی مردم از یک طرف و ناامیدی از بهبود این وضع از طرف دیگر بود. وظیفه اصلی کارگزاران نظام ایجاد امید به آینده بهتر در مردم است، مردم تاکنون در مقابل رذالتهای آمریکا و اروپا خوب مقاومت کردهاند، ولی میگویند چشماندازی به ما نشان بدهید که مثلا دو سال دیگر به شرایط اقتصادی بهتری میرسیم. مشکلات کشور ما صرفا راهحل اقتصادی ندارد، بلکه راهحل اقتصادی توأم با راهحل سیاسی دارد. تکیه بر توان داخلی کشور منافاتی با بهبود روابط ما با عربستان و امارات و حتی آمریکا ندارد. چرا ما نباید با استفاده از توان خود و ایرانیان خارج از کشور لابی قوی با کنگره آمریکا داشته باشیم و تلاشهای اسرائيل و عربستان را خنثی کنیم؟ اگر کسی علی مطهری را نشناسد، با خواندن این ادبیات تصور میکند که او یک منتقد اجتماعی و اقتصادی بیرون از حاکمیت است، نه نمایندهای که حتی در اوج وعدههای توخالی دولت متبوع خود، نایبرئيس مجلس بوده است!!
کسی به یاد ندارد 4 سال قبل وقتی دولت و وزارت نفت با غرور و تبختر - ما ژنرال هستیم!!- سهمیهبندی درست بنزین را متوقف کرد، صدایی به انتقاد از مطهری که مشغول سیاسیکاری و حاشیهبازی بود، بلند شده باشد؛ همچنان که در مقابل انبوه وعدههای خیالی و بیعملی برخی دولتمردان، انتقاد جدیای از او دیده نشده است.
عجیب است؛ وکیلالدولهای که شش سال حاشیهسازی کرده تا مدیران اشرافی حاشیه امن داشته باشند و اقتصاد و اقتدار کشور را به تحلیل ببرند، حالا از نبودن چشمانداز مثبت حرف میزند! کشور، قدرتمند است و انبوه ظرفیتها و امکانات را حتی با وجود تحریمها داراست، به شرط اینکه دولت و مجلسی پرتلاش و صاحب برنامه و همت درونزا سر کار باشد.
طیفی که مدعی بود با بستن با کدخدا و دادن امتیازات به آمریکا و اروپا میتواند اقتصاد را رونقدار و مردم را از یارانه بینیاز کرد، اکنون ادعا میکند آن وعدهها برای زمان صلح بود و نه جنگ!
اما درباره ادعای لابیگری این نماینده مجلس با کنگره آمریکا گفتنی است: در حالی که در این طرف برخی نمایندگان سهلاندیش و لجوج مدعی بودند 20 دقیقه هم برای بررسی و تصویب برجام زیاد است نمایندگان و سناتورهای آمریکایی از هر دو طیف دموکرات و جمهوریخواه، کاملا قبل و بعد از انعقاد برجام، دقت و سختگیری کردند تا همان اندک امتیازهای وعده داده شده در برجام، عملی نشود یا به هیچ نزدیک شود. به همین دلیل هم رئیسجمهور آمریکا موظف شد هر سه چهار ماه، درباره برجام به کنگره گزارشی بدهد و مجوز ادامه مسیر بگیرد. در ادامه هم دموکراتها و جمهوریخواهان ضمن نقض برجام، قوانین تحریمی شدیدی مانند کاتسا و آیسا را در کنگره و به اتفاق آرا تصویب کردند. این رفتار، چگونه قابل قیاس با رویکرد وکیلالدولههای کمسوادی است که تصریح میکردند حتی یکبار هم برجام را نخواندهاند و نیازی هم به بررسی دقیق آن نمیبینند یا حتی توقف اجرای برجام در مقابل بدعهدی دشمن را مطالبه نمیکنند؟! چنین نمایندگانی، بروند لابی با کنگره آمریکا که چه بشود؟!
این نماینده مجلس در یادداشتی نوشت: در حوادث اخیر اعتماد مردم دچار آسیب شده و باید بازسازی شود. لازم بود مسئولان به خاطر تصمیمگیری بد و اجرای بدتر آن از مردم عذرخواهی میکردند، اما میدانیم که فرهنگ عذرخواهی و احترام به مردم در جمهوری اسلامی وجود ندارد.
نکته مهمتر این است که گران شدن بنزین بیشتر یک بهانه برای اعتراضات بود، علت اصلی اعتراضات وضع بد زندگی مردم از یک طرف و ناامیدی از بهبود این وضع از طرف دیگر بود. وظیفه اصلی کارگزاران نظام ایجاد امید به آینده بهتر در مردم است، مردم تاکنون در مقابل رذالتهای آمریکا و اروپا خوب مقاومت کردهاند، ولی میگویند چشماندازی به ما نشان بدهید که مثلا دو سال دیگر به شرایط اقتصادی بهتری میرسیم. مشکلات کشور ما صرفا راهحل اقتصادی ندارد، بلکه راهحل اقتصادی توأم با راهحل سیاسی دارد. تکیه بر توان داخلی کشور منافاتی با بهبود روابط ما با عربستان و امارات و حتی آمریکا ندارد. چرا ما نباید با استفاده از توان خود و ایرانیان خارج از کشور لابی قوی با کنگره آمریکا داشته باشیم و تلاشهای اسرائيل و عربستان را خنثی کنیم؟ اگر کسی علی مطهری را نشناسد، با خواندن این ادبیات تصور میکند که او یک منتقد اجتماعی و اقتصادی بیرون از حاکمیت است، نه نمایندهای که حتی در اوج وعدههای توخالی دولت متبوع خود، نایبرئيس مجلس بوده است!!
کسی به یاد ندارد 4 سال قبل وقتی دولت و وزارت نفت با غرور و تبختر - ما ژنرال هستیم!!- سهمیهبندی درست بنزین را متوقف کرد، صدایی به انتقاد از مطهری که مشغول سیاسیکاری و حاشیهبازی بود، بلند شده باشد؛ همچنان که در مقابل انبوه وعدههای خیالی و بیعملی برخی دولتمردان، انتقاد جدیای از او دیده نشده است.
عجیب است؛ وکیلالدولهای که شش سال حاشیهسازی کرده تا مدیران اشرافی حاشیه امن داشته باشند و اقتصاد و اقتدار کشور را به تحلیل ببرند، حالا از نبودن چشمانداز مثبت حرف میزند! کشور، قدرتمند است و انبوه ظرفیتها و امکانات را حتی با وجود تحریمها داراست، به شرط اینکه دولت و مجلسی پرتلاش و صاحب برنامه و همت درونزا سر کار باشد.
طیفی که مدعی بود با بستن با کدخدا و دادن امتیازات به آمریکا و اروپا میتواند اقتصاد را رونقدار و مردم را از یارانه بینیاز کرد، اکنون ادعا میکند آن وعدهها برای زمان صلح بود و نه جنگ!
اما درباره ادعای لابیگری این نماینده مجلس با کنگره آمریکا گفتنی است: در حالی که در این طرف برخی نمایندگان سهلاندیش و لجوج مدعی بودند 20 دقیقه هم برای بررسی و تصویب برجام زیاد است نمایندگان و سناتورهای آمریکایی از هر دو طیف دموکرات و جمهوریخواه، کاملا قبل و بعد از انعقاد برجام، دقت و سختگیری کردند تا همان اندک امتیازهای وعده داده شده در برجام، عملی نشود یا به هیچ نزدیک شود. به همین دلیل هم رئیسجمهور آمریکا موظف شد هر سه چهار ماه، درباره برجام به کنگره گزارشی بدهد و مجوز ادامه مسیر بگیرد. در ادامه هم دموکراتها و جمهوریخواهان ضمن نقض برجام، قوانین تحریمی شدیدی مانند کاتسا و آیسا را در کنگره و به اتفاق آرا تصویب کردند. این رفتار، چگونه قابل قیاس با رویکرد وکیلالدولههای کمسوادی است که تصریح میکردند حتی یکبار هم برجام را نخواندهاند و نیازی هم به بررسی دقیق آن نمیبینند یا حتی توقف اجرای برجام در مقابل بدعهدی دشمن را مطالبه نمیکنند؟! چنین نمایندگانی، بروند لابی با کنگره آمریکا که چه بشود؟!
دولت، توئیتبازی را کنار بگذارد و با مردم، واقعی ارتباط بگیرد
یک روزنامه اصلاحطلب با انتقاد از وضعیت اطلاعرسانی دولت نوشت: این روزها رئیسجمهور کم و دیر حرف میزند و بد حرف میزند.
آفتاب یزد نوشت: این روزها بیشترین حجم از حواشی پیرامون رئیسجمهور است؛ یک روز شایعه استعفای وی در رسانهها مطرح میشود و روز دیگر شایعه تهدید او. بعضاً خبرهایی نیز منتشر میشود که تا به مرحله تکذیب برسد کار از کار گذشته و اثرات سوء خود را بر جامعه گذاشته است. مثل خبر سفر تفریحی حسن روحانی به محمودآباد نوشهر به همراه خانواده برای فرار از آلودگی هوا. الی ماشاءالله هم نقل قولهای منسوب به حسن روحانی در رسانههای مختلف دست به دست میچرخد و هرکدام که بازتاب بیشتری یافت از سوی یکی از نزدیکان وی تکذیب و اصلاح میشود.
اگر این موضوع از سوی نهاد ریاست جمهوری برنامهریزی شده است و هدفی پشت آن قرار دارد - که بعید است - هیچ اما اگر ماجرا از دست تیم رسانهای رئیسجمهور خارج است و آنها صرفا در جستوجوی اخبار دروغ هستند تا تکذیب کنند.
کماکان و پس از 6 سال همچنان تیم اطلاعرسانی رئیسجمهور فشل است. کارشناسان رسانه بارها این مهم را متذکر شدند اما گویا شخص رئیسجمهور اعتقاد راسخ و عجیبی به این تیم دارند. در ماجرای بنزین اگر این تیم پویا بود بیشک عواقب اصلاح قیمت سوخت اینقدر بزرگ نبود و میشد با استراتژیهای رسانهای خاص و تجربه شده و با کمک تمام رسانهها قدری مردم را آماده کرد. به احمدینژاد انتقادهای فراوانی وارد است اما او و تیم رسانهایاش هنگام سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین بسیار درست عمل کردند و توانستند بخش اعظم جامعه را قانع کنند. اما دولت فعلی در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرد.
نکته بعدی فراری بودن و در دسترس نبودن تیم اطلاعرسانی دولت است. وقتی شایعه شد حسن روحانی از تهران عزیمت کرده به شمال، خبرنگار آفتاب یزد با سه مسئول در تیم اطلاعرسانی دولت تماس گرفت که دو نفر از آنان در دسترس نبودند و یک نفر هم اصلاً خبر نداشت چه شده است! البته وی چند ساعت بعد در توییتی ماجرا را تکذیب کرد!
نکته آخر به شخص رئیسجمهور برمیگردد.برخلاف زمان انتخابات و تبلیغات، ایشان دچار سه عارضه در ارتباطگیری با جامعه شدهاند. شیخ حسن روحانی این روزها کم حرف میزند، دیر حرف میزند و بد حرف میزند. ایشان در این ایام بایستی بیش از گذشته با مردم سخن بگوید اما سوگمندانه چنین نیست. رئیسجمهور فیالمثل در مورد گرانی بنزین به جای آنکه سربزنگاه با جامعه صحبت کند روزها بعد سر و کلهشان پیدا میشود. رئیس دولت وقتی هم که بعد از مدتها سخن میگوید «بد» حرف میزند بهطوری که در جامعه القا میشود رئیسجمهور جامعه را در مورد بنزین سرکار گذاشته و به استهزاء گرفته است.
بسیاری در دولت تصور میکنند با چند توییت در روز وظیفهشان را انجام دادهاند. این در حالیست که مگر چند درصد جامعه در این شبکه حضور دارند؟ نشان به آن نشان که هیچ وقت تصویری که از ایران در این شبکه ارائه شده با واقعیت همخوانی نداشته است. فیالمثل طی چند روز اخیر در این فضا بهگونهای فراخوانهای خاص منتشر شد که تصور میشد قرار است اتفاق خارقالعادهای رخ دهد اما مشاهده شد که آب از آب تکان نخورد.
آفتاب یزد نوشت: این روزها بیشترین حجم از حواشی پیرامون رئیسجمهور است؛ یک روز شایعه استعفای وی در رسانهها مطرح میشود و روز دیگر شایعه تهدید او. بعضاً خبرهایی نیز منتشر میشود که تا به مرحله تکذیب برسد کار از کار گذشته و اثرات سوء خود را بر جامعه گذاشته است. مثل خبر سفر تفریحی حسن روحانی به محمودآباد نوشهر به همراه خانواده برای فرار از آلودگی هوا. الی ماشاءالله هم نقل قولهای منسوب به حسن روحانی در رسانههای مختلف دست به دست میچرخد و هرکدام که بازتاب بیشتری یافت از سوی یکی از نزدیکان وی تکذیب و اصلاح میشود.
اگر این موضوع از سوی نهاد ریاست جمهوری برنامهریزی شده است و هدفی پشت آن قرار دارد - که بعید است - هیچ اما اگر ماجرا از دست تیم رسانهای رئیسجمهور خارج است و آنها صرفا در جستوجوی اخبار دروغ هستند تا تکذیب کنند.
کماکان و پس از 6 سال همچنان تیم اطلاعرسانی رئیسجمهور فشل است. کارشناسان رسانه بارها این مهم را متذکر شدند اما گویا شخص رئیسجمهور اعتقاد راسخ و عجیبی به این تیم دارند. در ماجرای بنزین اگر این تیم پویا بود بیشک عواقب اصلاح قیمت سوخت اینقدر بزرگ نبود و میشد با استراتژیهای رسانهای خاص و تجربه شده و با کمک تمام رسانهها قدری مردم را آماده کرد. به احمدینژاد انتقادهای فراوانی وارد است اما او و تیم رسانهایاش هنگام سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین بسیار درست عمل کردند و توانستند بخش اعظم جامعه را قانع کنند. اما دولت فعلی در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرد.
نکته بعدی فراری بودن و در دسترس نبودن تیم اطلاعرسانی دولت است. وقتی شایعه شد حسن روحانی از تهران عزیمت کرده به شمال، خبرنگار آفتاب یزد با سه مسئول در تیم اطلاعرسانی دولت تماس گرفت که دو نفر از آنان در دسترس نبودند و یک نفر هم اصلاً خبر نداشت چه شده است! البته وی چند ساعت بعد در توییتی ماجرا را تکذیب کرد!
نکته آخر به شخص رئیسجمهور برمیگردد.برخلاف زمان انتخابات و تبلیغات، ایشان دچار سه عارضه در ارتباطگیری با جامعه شدهاند. شیخ حسن روحانی این روزها کم حرف میزند، دیر حرف میزند و بد حرف میزند. ایشان در این ایام بایستی بیش از گذشته با مردم سخن بگوید اما سوگمندانه چنین نیست. رئیسجمهور فیالمثل در مورد گرانی بنزین به جای آنکه سربزنگاه با جامعه صحبت کند روزها بعد سر و کلهشان پیدا میشود. رئیس دولت وقتی هم که بعد از مدتها سخن میگوید «بد» حرف میزند بهطوری که در جامعه القا میشود رئیسجمهور جامعه را در مورد بنزین سرکار گذاشته و به استهزاء گرفته است.
بسیاری در دولت تصور میکنند با چند توییت در روز وظیفهشان را انجام دادهاند. این در حالیست که مگر چند درصد جامعه در این شبکه حضور دارند؟ نشان به آن نشان که هیچ وقت تصویری که از ایران در این شبکه ارائه شده با واقعیت همخوانی نداشته است. فیالمثل طی چند روز اخیر در این فضا بهگونهای فراخوانهای خاص منتشر شد که تصور میشد قرار است اتفاق خارقالعادهای رخ دهد اما مشاهده شد که آب از آب تکان نخورد.
گرد و خاک حزب اشرافی برای دیدهنشدن معایب لایحه بودجه 99
در حالی که حتی مرکز پژوهشهای مجلس (به ریاست یک متحد دولت) درباره محتوای لایحه بودجه 99 ابراز نگرانی میکند، روزنامه حزب اشرافی کارگزاران درصدد سیاسیکردن انتقادها و ادعای تهدید نمایندگان مجلس است.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت: کارشناسان اقتصادی در خصوص نحوه بسته شدن لایحه بودجه 99 برخلاف شرایط اقتصادی انتقاد دارند. اغلب این کارشناسان از اعضای دفتر بودجه و مدیریت مالی معاون اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس هستند که اتفاقاً رئیسآن در طول سالهای گذشته یکی از اعضای لیست اصلاحطلبان در انتخابات سال ۹۴ مجلس یعنی کاظم جلالی بوده است.
نگاهی به نظرات کارشناسی مرکز پژوهشها چه به صورت مکتوب که روی سایت این نهاد قرار گرفته و چه در قالب شفاهی نشان میدهد که بودجه سال ۹۹ با مشکلات جدی چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ درآمدی روبه رو است.
برای مثال مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش اول خود پیرامون لایحه بودجه به این نکته اشاره کرده که بودجه سال ۹۹ با مشکلاتی جدی درخصوص تأمین منابع درآمدی خود رو به رو است و در صورت عدم انتخاب از میان گزینههای جدی اصلاحی دولت برای تأمین منابع مالی خود در هنگام اجرای بودجه، با راهکار دیگری شامل فشار و اضطرار برای استقراض از بانک مرکزی (چاپ پول) و پذیرش تورم شدید ناشی از آن یا تن دادن به معامله سیاسی که به دلایل عمدتاً دفاعی از آن احتراز میشود، مواجه خواهد شد.
این مسئله به غیراز اظهار نظرهای شخصی کارشناسان در فضای عمومی و رسانهای است که درخصوص عدم توجه به کسری بودجه سال ۹۹، هشدار دادهاند.
در ویرایش دوم گزارش مرکز پژوهشها درباره بودجه نیز عدم انجام اصلاحات اساسی مد نظر رهبری هم مورد نکوهش قرار گرفته است. این سخنان از دل یکی از مهمترین مراکز پژوهشی کشور بیرون آمده است نه به زعم گزارش روزنامه سازندگی از سوی کسانی که جداول و اعداد و ارقام بودجه را نمیفهمند و یا اطلاعی از آن ندارند.
متأسفانه با وجود چنین مصادیق آشکاری روزنامه سازندگی در شماره ۵۶۲ خود نه تنها پاسخ علمی به این انتقادات نداد، بلکه انتشار چنین گزارشهایی را در راستای ارسال پیامک از سوی اعضای جبهه پایداری با کد ۰۹۱۵ میداند. ادعایی که برچسب زدنهای سیاسی برای خارج کردن نظرات کارشناسی را به ذهن متبادر میکند.
در کنار این، روزنامه سازندگی تمام مخالفتها را محدود به ارسال تعدادی پیامک دانسته که گویا موجب ترس و لرز عدهای از نمایندگان شده است. اگر نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عملکرد خود درخصوص بودجه سال ۹۹ ایمان دارند، باید بتوانند در جهت اقناع سازی جامعه حرکت کنند و در غیراین صورت باید دلایل موافقت خود را به وضوح شرح دهند. در ثانی ارسال تعداد زیادی پیام و یا نامه الکترونیکی به تلفن همراه و یا صندوق پستی الکترونیکی نمایندگان روشی مرسوم برای اعلام نظر عدهای از رأی دهندگان محسوب میشود. این روش در ایالات متحده آمریکا به وفور از سوی لابیهای مردمی یا سندیکاهای کارگری به کار گرفته میشود. حال سؤال اینجاست که چرا باید بهکارگیری چنین روشی مورد انتقاد روزنامه سازندگی که خود را به وضوح نماینده بخشی از جامعه سیاسی کشور با تمایلات لیبرال میداند، قرار بگیرد.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت: کارشناسان اقتصادی در خصوص نحوه بسته شدن لایحه بودجه 99 برخلاف شرایط اقتصادی انتقاد دارند. اغلب این کارشناسان از اعضای دفتر بودجه و مدیریت مالی معاون اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس هستند که اتفاقاً رئیسآن در طول سالهای گذشته یکی از اعضای لیست اصلاحطلبان در انتخابات سال ۹۴ مجلس یعنی کاظم جلالی بوده است.
نگاهی به نظرات کارشناسی مرکز پژوهشها چه به صورت مکتوب که روی سایت این نهاد قرار گرفته و چه در قالب شفاهی نشان میدهد که بودجه سال ۹۹ با مشکلات جدی چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ درآمدی روبه رو است.
برای مثال مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش اول خود پیرامون لایحه بودجه به این نکته اشاره کرده که بودجه سال ۹۹ با مشکلاتی جدی درخصوص تأمین منابع درآمدی خود رو به رو است و در صورت عدم انتخاب از میان گزینههای جدی اصلاحی دولت برای تأمین منابع مالی خود در هنگام اجرای بودجه، با راهکار دیگری شامل فشار و اضطرار برای استقراض از بانک مرکزی (چاپ پول) و پذیرش تورم شدید ناشی از آن یا تن دادن به معامله سیاسی که به دلایل عمدتاً دفاعی از آن احتراز میشود، مواجه خواهد شد.
این مسئله به غیراز اظهار نظرهای شخصی کارشناسان در فضای عمومی و رسانهای است که درخصوص عدم توجه به کسری بودجه سال ۹۹، هشدار دادهاند.
در ویرایش دوم گزارش مرکز پژوهشها درباره بودجه نیز عدم انجام اصلاحات اساسی مد نظر رهبری هم مورد نکوهش قرار گرفته است. این سخنان از دل یکی از مهمترین مراکز پژوهشی کشور بیرون آمده است نه به زعم گزارش روزنامه سازندگی از سوی کسانی که جداول و اعداد و ارقام بودجه را نمیفهمند و یا اطلاعی از آن ندارند.
متأسفانه با وجود چنین مصادیق آشکاری روزنامه سازندگی در شماره ۵۶۲ خود نه تنها پاسخ علمی به این انتقادات نداد، بلکه انتشار چنین گزارشهایی را در راستای ارسال پیامک از سوی اعضای جبهه پایداری با کد ۰۹۱۵ میداند. ادعایی که برچسب زدنهای سیاسی برای خارج کردن نظرات کارشناسی را به ذهن متبادر میکند.
در کنار این، روزنامه سازندگی تمام مخالفتها را محدود به ارسال تعدادی پیامک دانسته که گویا موجب ترس و لرز عدهای از نمایندگان شده است. اگر نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عملکرد خود درخصوص بودجه سال ۹۹ ایمان دارند، باید بتوانند در جهت اقناع سازی جامعه حرکت کنند و در غیراین صورت باید دلایل موافقت خود را به وضوح شرح دهند. در ثانی ارسال تعداد زیادی پیام و یا نامه الکترونیکی به تلفن همراه و یا صندوق پستی الکترونیکی نمایندگان روشی مرسوم برای اعلام نظر عدهای از رأی دهندگان محسوب میشود. این روش در ایالات متحده آمریکا به وفور از سوی لابیهای مردمی یا سندیکاهای کارگری به کار گرفته میشود. حال سؤال اینجاست که چرا باید بهکارگیری چنین روشی مورد انتقاد روزنامه سازندگی که خود را به وضوح نماینده بخشی از جامعه سیاسی کشور با تمایلات لیبرال میداند، قرار بگیرد.
ثبتنام پنج برابری و ژست «نامزد نداریم»!
عضو فراکسیون امید میگوید لیست ندادن اصلاحطلبان به معنی تحریم نیست.
میرزایینکو به ایلنا گفت: اگر اصلاحطلبان که حضور در انتخابات برایشان مهم است و تنها راه اصلاح را در پای صندوقهای رای مشاهده میکنند، نیروهای موثرشان چه در شهرهای بزرگ و چه شهرهای کوچک ثبتنام کردند، رد صلاحیت شدند چه باید انجام دهند؟ بروند از کاندیدای اصولگرایان حمایت کنند؟
وی افزود: اصلاحطلبان در صورت مشاهده رد صلاحیت باید تجزیه و تحلیل انجام دهند تا ببینند چه کنند؛ اگر لیستی داشتند مانند مجلس قبل معرفی کنند، اگر نداشتند خب لیست ندارند، این کار به معنی تحریم خاموش و آشکار انتخابات نیست.
وی درباره اینکه «گفته میشود بدون حضور اصلاحطلبان درصد مشارکت بسیار پائین خواهد بود به همین دلیل است که برای حضور جریان اصلاحات تلاشهای زیادی میشود» گفت: در انتخابات قطعا این حالت اتفاق نمیافتد این گمانهزنیها برای انتخاباتی مثل ریاست جمهوری است.
این اظهارات مظلومنمایانه که طبق یک دستورالعمل دیکته شده، از سوی برخی مدعیان اصلاحطلبی تکرار میشود، در حالی است که فقط در تهران حداقل 134 نفر از این طیف (چهار و نیم برابر 30 نماینده مورد نیاز برای تهران) ثبتنام کردهاند.
به نظر میرسد اصلاحطلبان چند تا تکنیک را با هم در پیش گرفتهاند؛ ثبتنام چند برابر و تحرکات چراغ خاموش در کنار اظهار بیمیلی به مشارکت در انتخابات و تهدید به تحریم برای تایید صلاحیت عناصر بدسابقه.
میرزایینکو به ایلنا گفت: اگر اصلاحطلبان که حضور در انتخابات برایشان مهم است و تنها راه اصلاح را در پای صندوقهای رای مشاهده میکنند، نیروهای موثرشان چه در شهرهای بزرگ و چه شهرهای کوچک ثبتنام کردند، رد صلاحیت شدند چه باید انجام دهند؟ بروند از کاندیدای اصولگرایان حمایت کنند؟
وی افزود: اصلاحطلبان در صورت مشاهده رد صلاحیت باید تجزیه و تحلیل انجام دهند تا ببینند چه کنند؛ اگر لیستی داشتند مانند مجلس قبل معرفی کنند، اگر نداشتند خب لیست ندارند، این کار به معنی تحریم خاموش و آشکار انتخابات نیست.
وی درباره اینکه «گفته میشود بدون حضور اصلاحطلبان درصد مشارکت بسیار پائین خواهد بود به همین دلیل است که برای حضور جریان اصلاحات تلاشهای زیادی میشود» گفت: در انتخابات قطعا این حالت اتفاق نمیافتد این گمانهزنیها برای انتخاباتی مثل ریاست جمهوری است.
این اظهارات مظلومنمایانه که طبق یک دستورالعمل دیکته شده، از سوی برخی مدعیان اصلاحطلبی تکرار میشود، در حالی است که فقط در تهران حداقل 134 نفر از این طیف (چهار و نیم برابر 30 نماینده مورد نیاز برای تهران) ثبتنام کردهاند.
به نظر میرسد اصلاحطلبان چند تا تکنیک را با هم در پیش گرفتهاند؛ ثبتنام چند برابر و تحرکات چراغ خاموش در کنار اظهار بیمیلی به مشارکت در انتخابات و تهدید به تحریم برای تایید صلاحیت عناصر بدسابقه.