سودهای کلانِ «کاسبان تحریم»

 جای خالی توصیه‌های رهبری در نقشه اقتصادی کشور؛ (۲)

۱۲-بهمن-۱۴۰۰

اگر این دولت خود را «تابع رهبری» و متعهد به رهبری می‌داند، باید کارگروه‌های واقعی برای مسائل مختلفی که رهبری فرمودند، تشکیل دهد که مثل کارگروه‌های قبلی، فقط نمایشی و تبلیغاتی نباشند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اقتصاد ایران در دهه‌ی ۹۰ شمسی، مسیر تنزل پیمود؛ نرخ بیکاری بالا رفت، نرخ تولید ناخالص ملی کاهش یافت و معیشت مردم و رونق تولید، هر دو در معرض خطر قرار گرفت. بسیاری از برندهای قدیمی کشور، از کبریت‌سازی تبریز گرفته تا پلی‌اکریل اصفهان و هپکوی اراک در دهه‌ی ۹۰ شمسی، بعد از خصوصی‌سازی‌های بی‌ضابطه، زمین خوردند و هرگز دوباره سر پا نشدند.

«تنزل شاخص‌های اقتصاد کلان در دهه‌ی ۹۰» یکی از محورهای اصلی گفتگوی مقام معظم رهبری با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی بود. رهبری در این دیدار که نهم بهمن ماه برگزار شد، آمارهای اقتصاد کلان در دهه‌ی ۹۰ را «ناخرسندکننده» توصیف کردند و تاکید نمودند که «فقط تحریم مقصر نیست، بلکه تصمیم‌گیری‌های غلط و کم‌کاری‌ها نیز به نوبه‌ی خود موثر هستند.»

مصطفی شریف (استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران) در گفتگوی زیر تاکید می‌کند دولتی‌ها اگر واقعاً تابع رهبری هستند باید این نصایح را آویزه‌ی گوش نموده و واقعاً به رهنمودها عمل کنند؛ تولید زیربنا و پایه‌ی اجتماع است و بدون توجه به رونق تولید، هرگز به «توسعه» دست پیدا نمی‌کنیم.

لزوم توجه به نیروی انسانی

رهبری در دیدار با تولیدکنندگان، به معیارهای پیشرفت اقتصادی اشاره کردند و فرمودند «اگر در این ده سال، مسئولان با تولیدکنندگان همراهی بیشتری می‌کردند، آسیب‌ها کمتر می‌شد.» مسئولان چه همراهی باید با تولید می‌داشتند که قاعدتاً نداشته‌اند و این‌ عدم همراهی چه آسیب‌هایی به دنبال داشته است؟

براساس نظریه‌های توسعه‌ای موجود، نیروی انسانی نقش تعیین‌کننده‌ای در توسعه‌ی یک کشور یا یک بنگاه اقتصادی دارد. این نیروی انسانی به دو بخش تقسیم می‌شود: یکی کارگری و دیگری نظریه‌پردازی و مدیریتی. اگر به نیروی انسانی در این قسمت‌ها توجه لازم شود، می‌توان به توسعه امیدوار بود. الان وقتی اوضاع را بررسی می‌کنیم یا با مدیران صحبت می‌کنیم یا در سطح کل کشور، کارخانجات و صنایع را رصد می‌کنیم، می‌بینیم که به این قسمت توجه لازم نشده. درست است که سرمایه و منابع مادی تعیین‌کننده است اما نیروی انسانی است که چه در سطح کارگری و چه در سطوح مدیریتی، کار را جلو می‌برد و سرمایه را متبلور می‌کند. آنچه که مقام رهبری فرمودند، کاملاً درست است و ببینید کار به کجا رسیده که صدای ایشان هم درآمده. مردم که مدتهاست شاهد مشکلات هستند و همه چیز را از نزدیک لمس می‌کنند، گرانی‌ها را لمس می‌کنند، بی‌کیفیتی‌ها و کارهایی که خوب پیش نمی‌رود را لمس می‌کنند ولی وقتی اعتراض به سطح رهبری می‌رسد، یعنی کار خیلی خراب است.

در ارتباط با وظایف مسئولان، باید بگویم یکی از مشکلاتی که همیشه داشته‌ایم، بی‌توجهی مسئولان بوده است. این صحبت‌های خوب و نصایح ارزشمند، یک مدت زمانی تابلو می‌شود، همه در موردش صحبت می‌کنند اما بعد متاسفانه فراموش می‌شود و هیچکس هم توجهی نمی‌کند. دولت و تمام مسئولان ذیربط باید این مشکلات بیان شده را ریشه‌یابی کنند و ببینند گره‌های کار کجاست، حالا چه به لحاظ کیفیتی و چه از منظر کمیتی و قیمت. مسئولان دولتی یک وظیفه‌ی مهمی در وزارتخانه‌هایی مانند وزارت صمت یا جهاد کشاورزی دارند و آن، عمل به مسئولیت‌های مهم نظارتی است که این امر متاسفانه مغفول مانده است. بنابراین من ریشه اصلی مشکلات را در «عدم نظارت» یا نظارت ناصحیح و ناکافی می‌دانم.

فقط تحریم مقصر نیست

ایشان بیشتر روی آمارهای اقتصادی دهه‌ی ۹۰ تاکید داشتند و فرمودند آمارهای کلان اقتصاد در دهه‌ی ۹۰، ناخرسندکننده است و در جایی دیگر گفتند، مشکل فقط از تحریم نبوده، بلکه تصمیم‌گیری‌های غلط و کم‌کاری‌ها موثر بوده است. در این رابطه توضیح می‌دهید که چرا شاخص‌های کلان اقتصاد در دهه‌ی ۹۰ ناراضی‌کننده است و چگونه فقط تحریم مقصر نبوده؟

ببینید این حرف درست است که تحریم فقط مقصر نیست اما تحریم هم به اندازه‌ی خودش موثر بوده. دولت گذشته نیز در شرایط تحریمی، سرمایه‌گذاری کرده که مشکلات بسیاری ناشی از تحریم دخیل بوده است مثلاً ارتباطات موثری باید می‌بوده که خب قاعدتاً به دلیل تحریم نبوده. اما اینکه ما همه مشکلات را صرفاً به تحریم گره بزنیم، کار درستی نیست. دولت و مسئولین و مسئولیت‌های آن‌ها، سرجای خود، تحریم هم سر جای خود.

وقتی می‌گوییم دهه‌ی ۹۰، مقداری از آن برمی‌گردد به همین دولت قبلی و مقداری نیز به دولت قبل‌تر یعنی دولت احمدی‌نژاد. در دولت احمدی‌نژاد وقتی تحریم‌ها و درآمدهای نفتی شروع شد، روند نزول درآمد ملی و روند صعود نابسامانی‌های اقتصادی کلید خورد. دولت روحانی نیز به اندازه‌ی خودش مسئولیت داشته و اینکه بگوییم همه تقصیر متوجه دولت گذشته است یا متوجه تحریم است، درست نیست؛ هر کدام را باید در جای خود دید.

یعنی یک مسیری شروع شد که تولید را به حاشیه برد و واردات و دلالی از تولید پیشی گرفت و این شرایط گسترده‌تر شد تا به امروز رسیدیم. درست است؟

بله؛ در شرایط تحریمی و عدم نظارت صحیح، کار اصلی اقتصادی به نحوی کنار می‌رود یا ضربه می‌خورد و «کاسبان تحریم» جلو می‌آیند تا از این فضا استفاده کنند حالا صادرات باشد، واردات باشد یا مواد اولیه باشد، فرقی ندارد. رانتخواری رشد می‌کند و این پدیده‌ها همگی در اثر عدم شفافیت و عدم نظارت یا نظارت بد اتفاق می‌افتد.

مسئولان به شعارها «متعهد» باشند

ایشان گفتند تولید در شرایط فعلی «جهاد» است و در جای دیگر باز تاکید کردند نیازمند «جهش تولید» هستیم. چرا تولید را جهاد می‌دانند و این جهش تولید که از پارسال به میدان آمده و هنوز هم پابرجاست، چطور می‌تواند تحقق پیدا کند؟

خیالتان را راحت کنم، تولید پایه و مایه‌ی همه‌ی فعالیت‌هاست یعنی اگر تولید نباشد، بسیاری از کارهایی که می‌بینید، معطل می‌ماند یا به حاشیه می‌رود؛ این تولید است که زایش دارد و به همین دلیل ایشان برای تولید، اهمیت قائل شده‌اند. اگر به پیام‌های گذشته‌ی ایشان نیز دقت کنید، می‌بینید که تولید نقش اصلی و اساسی داشته اما متاسفانه علیرغم همه این توصیه‌ها و تاکیدات مکرر، تولید تنزل کرده. مهم این است که آن چیزی که شعار سال است و تابلو می‌شود، همه به آن متعهد باشند و برای تحقق آن تلاش کنند وگرنه ما هزارتا هم تابلو بزنیم، بازهم بی‌فایده و بلااثر است. عبارتِ «جهاد» که به کار بردند به این معناست که تولیدگری به مثابه‌ی جهاد، باید محور همه چیز باشد. وقتی ما اسم وزارت کشاورزی را وزارت جهاد کشاورزی گذاشته‌ایم، باید کشاورزی به عنوان یک محور تعریف شود و باقی فعالیت‌ها حول این محور بچرخد. اما بازهم می‌گویم صرف گفته فایده ندارد، اینها باید در جهان عملی و واقعی عینیت پیدا کند.

تولید کشاورزی باید دوبرابر شود

همین کشاورزی که مثال زدید، ایشان گفته‌اند باید روی «دانش بنیان و فناورانه کردن کشاورزی» تمرکز کنیم. این به چه معناست؛ چه اقداماتی باید مشخصاً صورت بگیرد تا کشاورزی دانش بنیان و فناورانه شود؟

دانش بنیان کردن کشاورزی به این معناست که یکسری سرمایه‌گذاری‌ها که مقداری از آن نیز به خارج وابسته است، بایستی انجام شود. تولیدی که الان به طور متوسط چهار تن یا پنج تن در هکتار است، باید مثل کشورهای پیشرفته به ۸ یا ۹ تن در هکتار برسد و این امر نیازمند بذر اصلاح‌شده و سرمایه‌گذاری مناسب است. چرا کشورهای دیگر، دوبرابر ما برداشت دارند؛ آن‌ها از بذر اصلاح شده، ماشین‌آلات متناسب و تحقیقات کشاورزی استفاده می‌کنند و کشاورزی را عملاً دانش بنیان کرده‌اند؛ اگر ما نیز از این الزامات استفاده کنیم، به همان پیشرفت دست پیدا می‌کنیم؛ چراکه نه؛ آب و خاک و آفتاب و نعمت‌های خدادادی را که داریم. یا در مورد دام، اگر اصلاح نژاد بکنیم و نژادهای برتر دام را مورد استفاده قرار دهیم که مثلاً یک گاو روزانه ۷۰ یا ۶۵ لیتر شیر بدهد، به رونق می‌رسیم؛ چرا باید از گاوهایی استفاده کنیم که هفت یا هشت لیتر شیر روزانه می‌دهند؛ اینها نیاز به سرمایه‌گذاری و تخصص دارد و همانطور که ایشان فرمودند، اینها نیاز به دانش بنیان کردن کشاورزی و دامداری کشور دارد.

نیازمندِ «بخش خصوصی واقعی» هستیم

به عنوان آخرین سوال؛ ایشان فرمودند که دخالت دولت در اقتصاد نباید باشد و فقط هدایت و نظارت باید باشد و یک نمونه از دخالت‌های بی‌رویه‌ی دولت در صحبت‌های ایشان، تعدد بخشنامه‌ها بود که گفتند فقط ۱۵۰۰ بخشنامه گمرکی داریم که این تعدد و تنوع، واردکننده یا تولیدکننده را به سردرگمی دچار می‌کند. شما دخالت دولت را چطور ارزیابی می‌کنید و به نظرتان راه‌حل بوروکراسی طولانی و سرگیجه‌آوری که نمودش همین بخشنامه‌های متعدد است، چیست؟

عدم دخالت دولت، خیلی مهم است. الان در امر کشاورزی، حداقل دخالت دولت را داریم اما از آن طرف، در امور مربوط به کشاورزی، دخالت دولت خیلی زیاد است؛ چی باید وارد بشود، چی باید صادر شود و چه کسی اجازه دارد، اینها را دولت دخالت و تعیین می‌کند. در کشاورزی نیز همین مشکل بخشنامه‌های متعدد را داریم. ببینید بحث دخالت دولت یا دولتی بودن یا نبودن اقتصاد، بحث مفصلی است که در این گفتگو نمی‌گنجد اما می‌خواهم بگویم دخالت دولت، از ابعاد مختلف باید به حداقل برسد. یک موقع می‌گوییم فعل اقتصادی را دولت انجام ندهد و یک موقع می‌گوییم دخالت‌های اقتصادی را که ربطی به دولت ندارد و بخش خصوصی هم می‌تواند انجام دهد، باید به حداقل برسانیم.

نکته‌ی مهم دیگر؛ نباید نهادهای مختلف را به اشتباه به عنوان بخش خصوصی بگیریم. بخش خصوصی واقعی یعنی مردمی که هیچ وابستگی به هیچ نهاد دولتی یا عمومی نداشته باشند. تعاونی‌هایی شکل نگیرد که فقط در عنوان مردمی باشد اما وقتی به تصمیم‌گیری و اثرگذاری و منافع آن نگاه می‌کنیم، می‌بینیم متعلق به یک عده از خواص است. این معنی بخش خصوصی را نمی‌دهد. بخش خصوصی یعنی مردمان واقعی که هیچ وابستگی به دولت، نهادها و قدرتمندان نداشته باشند. در ایران همیشه یک عده‌ای به عنوان بخش خصوصی جلو می‌آیند اما وقتی ریشه‌شان را درمی‌آوریم، می‌بینیم به جاهایی وصل هستند.

راه‌حل: ایجاد کارگروه‌های تخصصی

و اما حرف آخر در باب رونق اقتصادی و بایدها؛ راه‌حل پیش روی دولت فعلی چیست؟

حرف آخرم این است که اگر این دولت خود را «تابع رهبری» و متعهد به رهبری می‌داند، باید کارگروه‌های واقعی برای مسائل مختلفی که رهبری فرمودند، تشکیل دهد که مثل کارگروه‌های قبلی، فقط نمایشی و تبلیغاتی نباشند. مثلاً یک کارگروه برای لوازم خانگی باشد و بروند ببینند چرا قیمت‌ها اینقدر بالاست و مردم نمی‌توانند خریدار این لوازم باشند؛ چرا کیفیت لوازم خانگی پایین است و بعد گزارش بدهند، هم به دولت و هم به رهبری. یک کارگروه هم برای خودرو تشکیل دهند؛ ارزیابی کنند که چرا مردم باید بهای سنگین برای این خودروهای بی‌کیفیت بپردازند، خودروهایی که هنوز از در کارخانه بیرون نیامده، باید به تعمیرگاه برده شوند؛ اینجا هم باز بدون اغماض گزارش تهیه کنند و ارائه دهند.

می‌خواهم بگویم اگر دولت واقعاً خودش را تابع رهبری می‌داند، کارگروه‌هایی متشکل از افراد مستقل که هیچ وابستگی به دستگاه‌ها نداشته باشند، تشکیل دهد و این تیم ها، بروند بر مشکلات نظارت کنند و گزارش بدهند. تنها راه‌حل همین است و لاغیر…