کیهان بررسی می کند
مهاجرت نخبگان
از واقعیت تا سیـاهنمایی ۱۲ – بهمن –
۱۴۰۰
خمینی شیاد که ۴۳ سال پیش در چنین روزی پس از ۱۵ سال سکوت اقامت در نجف آنگونه که نسل جوان به خصوص درمحافل دانشگاهی نه نامش را می دانستند ونه هیچ شناختی ازوی داشتند . ولی به خاطر آنتنی شدن طی چند ماه اقامت وی درپاریس در ۵۷ بنابر دلایلی با چراغ سبز تضمین ازمابهتران درشرایط حکومت نظامی بدون احساس وارد تهران شد تا ۱۰ روز بعد در۲۲ بهمن مردم معترض ایران عامل تغییررژیم شوند . اما چون خیمنی شیاد عنصر ضد علم ودانشگاه و... بود و شاه هم اجازه نداده بود تافضاآنگونه بازشود تا موجب شناخت وآگاهی مردم ایران شود تاجای احساسی وتحریک شدن منطقی واصولی همراه باآگاهی فکر کنند تا مانع شود به آسانی رودست نخورند. بنابراین این موضوع عدم آگاهی مردم احساسی شده موجب موج سواری فرصت طلبانه خمینی شیاد واطرافیانش شد وتوانستند با سیاست سنگ بستن وسگ رهاکردن فضایی حاکم شود تا خمینی شیاد موفق شود اهداف پشت پرده خود یازد وبند دوراززچشمان مردم در زیردرخت سیب پاریس را دنبال کند . لذا ابتدا ازدولت موقت بازرگان به عنوان محلل یا سرپل عبور برای قبضه قدرت استفاده کرد تاپس از پاک سازی آموزش وپرورش فضای تبلیغاتی اشغال سفارت آمریکادر۱۳ آبان ۵۸ برای حذف نیروهای فعال سیاسی ازصحنه فعالیت فضای نیم بنددمکراتیک کوتاه مدت فراهم گردد مهمتر بازرگان مجبور به استعفاشود. درادامه خمینی شیاد برای نشان دادن دشمنی اش بادانشگاه ها سنگر مبارزه با استعمار خارجی وارتجاع داخلی ومدافع آزادی خواهی با چتر انقلاب ضد فرهنگی مورد یورش وحشیانه سراسری خونین قرار گرفت وبرای ۳ سال دانشگاه ها راتعطیل شدند. بنابراین سیاست سنگ بستن وسگ رها کردن باعث ترک خیلی از نخبگان از ایران شد و به مرور تاحال این مهاجرت اجباری نخبگان از کشور سیر صعودی داشته است .ولی اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری همراه با همقطاران پاسداران جنایتکارش جزو مدافعان سرسخت وپرچم دار سیاست سنگ بستن وسگ رها کردن و عامل ترک نخبگان ازکشور بوده تاجایی که اکثردانشجویان بورسیه ای هم برنگشته اند. اما حال تلاش مذبوحانه کرده است تا هم قلمش دراوین نامه اش با کتمان واقعیت ادعای وارونه کند که مهاجرت نخبگان از کشور نه واقعیت ندارد که سیاه نمایی رسانه های معاند ومعلوم الحال داخلی نان به نرخ روز خور برای ناامید کردن مردم است.
مهدی برازنده
بازگشت ۲۶۰۰ نخبه از ۲۰۰ دانشگاه برتر دنیابزرگنمایی خروج نخبگان
و متخصصان از کشور توسط برخی رسانهها درحالی رخ میدهند که چندی قبل سورنا ستاری،
معاون علمی و فناوری رئیسجمهور در رابطه با بازگشت نخبگان ایرانی مقیم خارج گفته
بود: در پنج سال گذشته برنامهای را برای بازگرداندن نخبگان ایرانی مقیم خارج در
بنیادملی نخبگان اجرایی کردیم که تاکنون دو هزار و 600 نفر از این نخبگان که از
200 دانشگاه برتر دنیا فارغالتحصیل شدهاند، در قالب این برنامه به کشور بازگشتهاند.
به گفته ستاری، حدود 25 درصد از این
تعداد نخبه ایرانی بازگشته به کشور در دانشگاههای کشور مشغول به فعالیت هستند ولی
بیشتر آنها در شرکتهای دانشبنیان و استارتآپهایی که بعضاً خود آنها موسس
بودند، مشغول به فعالیت شدهاند؛ این اقدام برنامهای است که در بنیادملی نخبگان
برای بازگرداندن نخبگان ایرانی توسعه داده شده است.
به گفته معاون علمی و فناوری رئیسجمهور،
از ۲۰ دانشگاه برتر دنیا ۵۵۰ نخبه بازگشتهاند و در ۱۰ دانشگاه برتر آمریکا
کلاً بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ دانشجو داریم که اگر اکوسیستم درست شود، نخبه این پتانسیل را پیدا میکند
که بتواند تاثیرگذاری داشته باشد و جذب اکوسیستم شود.
گفتنی است، برخلاف اینکه مطرح میشود
«ایران در نخبه فرستی به سایر نقاط جهان در رتبههای اول دنیا قرار دارد»، دبیر
مرکز مطالعات جمعیت چند روز قبل به ایسنا گفته است: ایران در مقایسه با آمار جهانی
در بین کشورهای مهاجرفرست دنیا در رتبه ۵۴ دنیا قرار دارد.
همچنین بیشترین کشورهای مهاجرفرست در دنیا به ترتیب مربوط به کشورهای بوسنی و
هرزگوین، آلبانی، پرتغال، گرجستان، بلغارستان، لهستان و مکزیک است.
خیانت به جوانان
البته فارغ از آمارسازیها و القای
تفکرِ رونقِ مهاجرت در میان نخبگان جامعه، متاسفانه عدهای در مراکز علمی و پژوهشی
داخل کشور نیز جوانانی که شوق پیشرفت، تولید و ابراز وجود در عرصههای مختلف را
دارند تشویق به مهاجرت از میهن و زادگاه خویش میکنند. این وضعیت بهگونهای است
که رهبر معظم انقلاب که همواره آینده ایران را در دست جوانان میبینند نیز نسبت به
آن تذکر دادند؛ ایشان در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی در 26 آبانماه
امسال فرمودند:
«امروز در کشور جوانان نخبه میتوانند
رشد و پیشرفت کنند ولی همچنانکه قبلاً هم گفتهایم، تمایل یک نخبه برای مهاجرت به
کشوری دیگر با این نگاه و توجه که بدهکار کشور است و پس از تحصیل بازخواهدگشت،
مانعی ندارد.
اما مهاجرفرستی و اینکه عناصری در بعضی
دانشگاهها، جوان نخبه را از آینده مأیوس، و او را به ترک میهن تشویق میکنند،
صریحاً «خیانت» به کشور و دشمنی با آن است و دوستی با آن جوان هم نیست.»
به نظر میرسد القای حس «ناامیدی» از اهرمهای
مهم دشمنان ایران و جوانان است که با ابزارهای مختلف و از روش مستقیم و غیرمستقیم
از جمله رسانههای تحریف گر و دروغ پرداز و شبکههای اجتماعی و ماهوارهای از آن
استفاده میکنند. اکنون تغییر سبک زندگی جوانان و ترویج تنبلی، سُستی، نِق زدن،
کارنکردن و عدم مسئولیتپذیری در بین آنها جزو مهمترین اهداف دشمنانِ نخبگان و
جوانان باانگیزه و مستعد ایران است، به همین منظور دشمنان سعی دارند با تبلیغات
مسموم خود، نیروی انسانی و کارآمد کشور را به بیرون از مرزهای کشور هدایت کنند.
این موضوع میتواند با عنایت به تاکیدات رهبری در دستور کار جدی مسئولان دستگاههای
مختلف کشور قرار
گیرد.
در این رابطه رهبر انقلاب در دیدار
اخیرشان با نخبگان جوان ضمن تأکید بر مسئله مانعزدایی از تولید، مهمترین موانع
تولید در کشور را موانع فرهنگی همچون «ناامیدی، احساس بیآینده بودن، بیهمتی، بیحوصلگی،
راحتطلبی، سرگرمیهای مضرّ، احساس ناتوانی و خطرپذیر نبودن» برشمردند.
از بازگشت به وطن تا قید مهاجرت را زدن
در نخبگان ایرانی
خروج نخبگان اگر به قصد مهارتافزایی و
بومیکردن دانش باشد، بسیار قابل تحسین است، کمااینکه دانشمندانی که پس از مدتی
علمآموزی در آنسوی مرزها به آغوش وطن بازگشته و از ظرفیت بالای خود در زمینههای
علمی و مهارتی برای شکوفایی مرزهای علمی کشور استفاده کردند، کم نیستند؛ نمونهاش
دکتر طنار بحری، رئیسکلینیک هماتولوژی بیمارستان آراسموس روتردام هلند که این
کشور اروپایی برای پزشک شدنش یک میلیون یورو خرج کردهاست، اما او که در این کشور
بزرگ شده، بنا به خواست قلبی خود به ایران بازگشته و هماکنون مشغول خدمترسانی به
هموطنانش در داخل کشور است.به گفته صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات جمعیت، یکی از
سؤالاتی که از دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور پرسیده شده و گویای حس وطندوستی
و تعصب به ایران است، این است که آیا پس از اتمام تحصیلات، تصمیم به بازگشت به
ایران دارند یا خیر؟ که در این راستا ۴۱ درصد پاسخ «بله» و ۱۳ درصد پاسخ «خیر» را دادهاند و ۴۶ درصد هم گفتهاند که
فعلاً تصمیمی در این رابطه ندارند. لذا از این باب وضعیت مهاجرفرستی تحصیلی ایران
در مقیاس جهانی وضعیت مطلوبی دارد.
علاوهبر موارد ذکر شده، نمونههایی در
کشورمان بوده و هستند که به محض انتشار نتایج آزمونهای سراسری سیل دعوتنامهها و
پیشنهاد ادامه تحصیل از دانشگاههای مختلف دنیا برای آنها صادر میشود، اما عطای
آن را به لقایش بخشیده و سعی میکنند با امکانات و ظرفیت موجود در مراکز علمی کشور
به مدارج علمی بالا رسیده و تولید علم کنند؛ نمونه شاخص و طلایی این موارد
دانشمندان و شهدای عزیز هستهای چون مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری، مصطفی احمدیروشن،
داریوش رضایینژاد و محسن فخریزاده هستند که با وجود فراهم بودن بهترین امکانات و
شرایط زندگی در خارج از کشور، به عشق وطن و پیشرفت و تعالی آن آنقدر بیاعتنا به
فراهم بودن شرایط مهاجرت در زمینه دستاوردهای علمی درخشیدند که نهایتاً به دست
حسودترین و کثیفترین انسانهای عالم به فیض شهادت نائل آمدند.
ظرفیتها و اقدامات لازم برای حفظ نخبگان
اکنون باتوجه به ظرفیتهای رشدیافته
ایران در حوزههای علمی و فناوری در دنیا همچون در عرصههای نانو تکنولوژی،
بیوتکنولوژی، انرژی هستهای، طراحی و ساخت رباتهای صنعتی و سلولهای بنیادی که
همگی از جمله دستاوردهای دانشمندان ایرانی به شمار میروند، میتوان مراکز
نوآوری و رشد را در کنار دانشگاهها و مراکز علمی در راستای فعالیت شرکتهای دانشبنیان
گسترش داد تا انگیزه بیشتری برای حضور و حفظ نخبگان در کشور فراهم شود.
یکی از دغدغههای نخبگان برای ماندن و یا
بازگشت به کشور، موضوع «سربازی» است که در این رابطه وزیر علوم از طرحی برای
دانشجویان دکتری که موعد سربازی آنها نیز فرارسیده است خبر داده و گفته است: دانش
آموختگان دکتری از سال آینده میتوانند به جای سربازی روی طرحی کار کنند که مشکلی
از مشکلات جامعه را حل میکند. به منظور استفاده بهینهتر از توانمندیهای فارغالتحصیلان
یا دانشآموختگان دکتری، این افراد بهجای اعزام به خدمت سربازی میتوانند طرح
پسادکتری را بگذرانند. زلفی گل با بیان اینکه سالی حدوداً ۵ تا ۶ هزار دانشآموخته دکتری داریم که باید به
سربازی اعزام شوند، افزود: در صورتی که طرح پیشنهادی وزارت علوم در این زمینه، به
موافقت اولیه ستاد نیروهای مسلح رسیده باشد، مشمولان از سال آینده میتوانند به
جای سربازی روی طرحی کار کنند که مشکلی از مشکلات جامعه را حل کند. از دیگر ظرفیتهایی
که میتواند برای حفظ نخبگان و بازگشت آنها موثر واقع شود، استفاده از شرکتهای
دانشبنیان و استارتاپها میباشد.
معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری در این
رابطه میگوید: اکنون صدها هزار جوان شاغل در پارکهای فناوری کشور، لشکر حمله به
ساختار سنتی کشور هستند، درحال حاضر بیش از ۲۵ داروی بیوتک میسازیم که ترکیه یکدانه از این داروها را نمیتواند
بسازد، چیزی که یک نخبه را در کشور نگه میدارد پول نیست، وقتی شرکتهای بیوتک
حقوقهای بالایی به نخبهها میدهند، میتوانیم نخبهها را جذب و حفظ کنیم.
سورنا ستاری با بیان اینکه از نظر تعداد
نیروی انسانی دولتهای چاق و قوانین متناقضی داریم که مشکلساز است و به زیستبوم
جدید احتیاج داریم، گفته است: در حال حاضر بیش از ۵۰ پارک علم و فناوری داریم، دهها کارخانه نوآوری در حال ساخت در کشور
داریم، مراکز نوآوری، مراکز آموزشی، انواع شتابندهها و نزدیک به هفت هزار شرکت
دانشبنیان، حدود سههزار شرکت خلاق و صدها هزار جوان که در این شرکتها فعال
هستند و منبع زایش و نوآوری به حساب میآیند.
وی با اشاره به اینکه بهرغم تبلیغات
صورتگرفته، تنها 1.5 درصد از دانشجویان ما در خارج در حال تحصیل هستند، اظهار
داشته است: در ابتدای انقلاب ۵۱ هزار دانشجو در
آمریکا داشتیم و ۱۰۰ هزار نفر دانشجو به طور کلی در خارج از
کشور داشتیم، درحالی که دانشجویان داخل کشور ۱۷۰ هزار نفر بودند، یعنی حدود ۳۵ درصد از دانشجویان ما
در خارج از ایران بودند؛ اکنون تعداد دانشجویان ما به حدود ۵۵ هزار نفر رسیده است و تعداد دانشجویان داخلی بیش از سه میلیون نفر است،
یعنی فقط یکونیم درصد دانشجویان ما خارج از کشور هستند. به گفته ستاری، در زیست
بوم
کسبوکار کشور یک فرهنگ جدید از طریق
شرکتهایی که در حال رشد هستند در حال رخ دادن است، چون پایههای فکری آنها بر
اساس ایده و فناوری است و این هدفی بوده که از روز اول درباره زیست بوم داشتیم.
حل چالشها و مسائل روز کشور به دست
نخبگان
رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدارشان با
نخبگان و استعدادهای برتر علمی در آبانماه، آنها را نور چشمان ملت خواندند و با
تأکید بر لزوم تمرکز جامعه علمی و نخبگان برای یافتن راهحلهای علمی مشکلات مختلف
فرمودند: «آن چیزی که نخبه را نخبه میکند، صرفاً استعداد و ظرفیّت ذهنی نیست.
خیلیها هستند استعداد دارند و این ضایع میشود، آن چیزی که نخبه را نخبه میکند،
علاوه بر استعداد و ظرفیت ذهنی، قدرشناسی از این حقیقت و از این نعمت است؛ از این
[نعمت] قدرشناسی بشود و بر اساس آن، کار و تلاش انجام بگیرد. نخبه آن کسی است که
قدر استعداد را میداند، آنرا به کار میاندازد و با همّت بالا و قبول زحمت و
قبول مجاهدت، خودش را به یک نخبه تبدیل میکند».
اکنون باتوجه به آمار و ارقام و وضعیت
واقعی مهاجرت و حضور نخبگان در خارج از مرزهای کشور، به نظر میرسد نقش رسانهها
در جهتدهی افکار عمومی بیش از پیش نمایان شده است. با اینحال با وجود اشکال
نداشتن ذاتی ادامه تحصیل جوانان در خارج در صورت بازگشت به کشور، نباید نسبت به از
دست دادن حتی یک نفر از سرمایههای ارزشمند انسانی و نخبگانی کشور بیتفاوت بود،
در این راستا توجه به مسائل و موانع پیشروی نخبگان همچون موضوع سربازی و
درنظرگرفتن تسهیلات بیشتر برای آنها، گسترش امکانات مربوط به شرکتهای دانشبنیان
و پارکهای علم و فناوری و درنظر داشتن این گزاره مهم که نخبه فقط دغدغه مسائل
مالی و اقتصادی نداشته و نیازمند بهرهوری و ابراز توانمندیهایش را دارد، باید
مدنظر همه مسئولان باشد تا ضمن بهرهمندی از این ظرفیت غنی، مشکلات و مسائل روز
کشور که عمده آن به مسائل اقتصادی برمیگردد، به دست توانمند جوانان و نخبگان
ایرانی تا حد زیادی حل شود.