نقد وبررسی "احضار روح در انتخابات)يادداشت روز("روزنامه ی کیهان دو شنبه 19 اسفند ماه سال 1387
مکمل دو یادداشت روز قبلی پاسدار شریعتمداری محور رد صلاحیت و ترور خاتمی ، اکنون خاتمی گورباچف و شاه سلطان سلطان نامیده شده تهدیده به گورسپردن و فراموشی برای همیشه شده است.
سانسورچی وممیز گری که تخصص پاسداری وجنگ افروزی و بازجوئی و شکنجه گری و کتمان کردن حقایق و خراطی کردن اندیشه و جراحی کردن تفکر آزادیخواهی دارد . خلاصه تواب و پرونده و سناریو سازی ووارونه گوئی چاشنی حرفه ی قلمش شده است . معلوم است وقتی که قرار است نقل قول از دولت فخیمه کند . آنگونه جراحی و خراطی و سانسور وممیز گری شده وهدفمند نقل قول می کند تا که مو درزش نرود که می بایست 100% در راستای هدف طراحی شده باشد که می بایست دنبال شود . به خصوص اگر پیرامون پروژه ی هسته ای و رقابت و قدرت باشد که هست ونیست و بود ونبود رژیم تروریستی و پدر خواند ی تروریست جهانی به آن بستگی دارد .
بنابراین وقتی اکنون از آیت الله جک وزیر امور خارجه ی اسبق دولت فخیمه انگلیس نقل قول می شود که چگونه سفر هائی به ایران داشته است . به خصوص مدت زمن های بسیار کوتاه قبل از تهام نظامی به افغانستان وعراق بوده است . البته در یکی از این سفر ها که اسامی فارسی 12 امام شیعه را در جیب کت خود جا سازی داشت تا که با آنان برای جلب اعتماد مخاطبین خود به نام آنان سو گند یاد کند و در یکی از همین دیدار ها بود که در برابر پیشنهاد گنجانیدن نام مجاهدین در لیست گروه و سازمان های تروریستی در اتحادیه ی اروپا گنجانیده شود که دستمزد و پاداش و پیش در آمد موافقت با اشغال نظامی افغانستان و سپس عراق بود که اکنون برای راوی پاسدار بازجو قلم بر دست شده نمی صرفد که از این حضرت آیت دولا جک استراو در این مورد و موضوعات نقل قول کند ، بلکه همانگونه که اشاره شد گزینه برداری از گفته ی وی می کند که صد در صد در خدمت اهداف سران رژیم تروریستی به خصوص اهداف هسته ای و باخواست و محاکمه رقیب باشد.
آری سربازجو پاسدار بمثابه این مثل که گفته می شود هیچ گربه ای به خاطر رضایت خدا موش نمی گیرد . همچنین مگر امکان دارد که موضوع هسته ای مطرح شود و تؤام با سیاست توبره و آخور خوری نباشد و نام رقیب دوم خردادی ها از قلم بی افتد . به خصوص اینکه مسئله ی رقابت نمایش خیمه شب بازی انتخابات -اتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم مطرح ودر پیش روی است و خاتمی هم وارد صحنه ی مبارزه ی انتخاباتی شده است و این روز ها در سفر شیراز و کهکلیویه و بوشر به سیاست های دولت نهم انتقاد می کند. و لی پاسدار یادداشت روز قلم بر دست مدافع پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش نظاره گر و بیطرف باشد و واکنش نشان ندهد.
بنابراین آویزان به آیت دولا جک استراو شدن و از وی نقل قول کردن در حقیقت بهانه و سوژه برای دراز کردن دولت مدعیان اصلاح طلب و مجلس ششم اصلاح طلب می باشد که اینگونه متهم و محاکمه و تهدید شده اند که هرشان این بود که فقط امتیازات هسته ای به غرب دادند تا که پاسخ به خاتمی داده شده باشد که در سخنرانی تبلیغاتی خود در شیراز گفته است که افتخارات کنونی هسته ای مربوط به دوران مدعیان اصلاح طلبان می باشد تا که بقول خودش بساط میز از سالیان چیده شده گذشته را که قرار است در نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم تکرار شود اینگونه بر هم زند:
"میز بازی و مذاکره چیده شده حرف نداشت! قدرت ها در این میز شطرنجی که �تهدید�، طول و �نشان دادن در باغ سبز� (تطمیع) عرض آن بود با حرکاتی پیوسته و پیچیده به طرف ایرانی �کیش� می دادند و چون روند بازی یک طرفه چیده شده بود، حرکت های انفعالی، با دادن امتیازهای جدید و در عین حال تنگ تر شدن عرصه (و نه گشایش) همراه می شد. این میز مذاکره اگرچه بهانه اش چالش هسته ای بود، اما وسعتی به بزرگی مشکلات غرب در خاورمیانه بزرگ داشت. گویا آمریکا و غرب برای اولین بار توانسته بودند �خم� ایران را به دست بگیرند و با حرکت ها و تاکتیک های مداوم امتیاز بستانند و سودای ضربه فنی را نیز در سر بپرورانند. امثال آقای استراو آن روزها ضرورتی نمی دیدند به ملامت خویش بپردازند چرا که نه فقط دولت ایران را منفعل و متحیر می یافتند بلکه مجلسی را پشت سر این دولت مشاهده می کردند که شاکله اصلی آن �ساز اجنبی� می زد. بنابراین وقتی طرف ایرانی به عنوان مثال می گفت ما نمی توانیم تن به پروتکل الحاقی بدهیم، مذاکره کننده اروپایی پوزخند می زد و به طعنه می گفت �بلوف نزنید! ما خبر داریم که در پارلمان شما طرح 3فوریتی لزوم اجرای پروتکل الحاقی در حال پیگیری است.� پارلمان در این وانفسا، خود قوز بالاقوز شده و محکم پشت دولت ایستاده بود. که چه؟ مقاومت کند؟ نه، محکم ایستاده بود که دست مردّد و لرزان دولت را بگیرد و پای باج خواهی های دشمن را امضا کند. دیپلماسی کشور کاملا قفل شده و در منگنه مانده بود. اگر هم ورق برگشت و رویای بیگانگان تبدیل به کابوس شد، راز آن را صرفا باید در درایت و صلابت رهبر فرزانه انقلاب و عزم و اهتمام ملت برای تغییر بنیادین در رویکرد دولت و مجلس جست وجو کرد. دولت و مجلس دگرگون شدند و اراده �عزت و اقتدار ملی� با هدایت رهبر فرزانه انقلاب کارساز شد. ملت همان ملت و مقتدا همان مقتدا بودند، شجاع و مصمم. راننده و سرنشین و مقصد تفاوتی نکرده بودند آنچه تغییر کرده بود جایگزینی خودرویی بود که حتی با هل دادن نیز استارت نمی خورد. با ژیان و فولکس قراضه ای که حتی استارت هم نمی خورد- ولو سرنشینان مصمم و شجاع باشند- نمی توان به مقصدهای دور دست یافت. چرا هوشیاری و حساسیت مردم نسبت به دشمنان باید برخی احزاب داخلی را نگران کند؟ آیا این ربطی به رفت و آمدهای مکرر با برخی محافل اروپایی- در بروکسل و برلین و لندن و پاریس- ندارد؟ آیا مربوط به سفر عضو موثر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم- از اعضای حزب دولت ساخته- به بلژیک نیست که طی آن سفر، طرف اروپایی اعلام کرد گزینه و انتخاب نهایی ما در ایران شما هستید اما باید متقابلا در چالش با نظام از خود تحرک نشان دهید تا دفاع ما از شما در کشور خودمان توجیه داشته باشد؟ ملاقات های مکرر دبیرکل وقت حزب مشارکت و نیز رئیس ستاد انتخابات با برخی سفرای اروپایی چطور؟"
سربازجو حسین شریعتمداری این یدداشت روز را تنظیم کرده است که ادامه ی همان دو یادداشت روز سابق وی می باشد که تأکید کرده بود شورای نگهبان وی را تأئید صلاحیت نمی کند.و سپس در یادداشت 24 بهمن خود تهدید به ترورش کرد . البته برای رد گم کردن افزود از سوی آمریکا طرح ترورش طراحی شده است . اکنون این یادداشت روز مکمل همان دو یادداشت روز قبلی می باشد که مخاطب اصلی خاتمی می باشد . البنه این سر بازجو لو داده است که طراح موضع شاه سلطان که از دهان عنصر دست آموز و آلت دست لوطی جماران در 24 آذر در دانشگاه علم و صنعت بیان شد که گفت نیاز به شاه سلطان ها نیست . طراح اصلی این اصطلاح تزریق و تحمیل شده به طوطی و لوطی جماران همان کودتاگران خاموش و خزنده می باشند که پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش را برای باج گیری وخفه کردن رقبا و مخالفان، رئیس جمهور دکوری کردند و همین سرباز جو یادداشت روز نویس هم جزو برنامه ریزان اصلی باند اطلاعاتی � امنیتی � پاسداری � بسیجی کودتاگران خاموش می باشد که حال بند و سر نخ را لو داده است که مبتکر شاه سطان اینان بود اند که اکنون نیز چند بار اینگونه نامش برده شده واز گور و به خاک سپردنش گفته شده است که بزبان ساده همان برگردان وترجمان شاه سلطان حسین و گورباچف نامیدن است که با شیوه ی پیاز و چوب دنبال شده است که هف اصلی همان ترور کردن خاتمی می باشد که برای مقدمه سازی واجرائی کردن طرح در بستر رقابت نمایش انتخابات ریاست جمهوری اینگونه توضیح و تشرح شده است :
"خب! چه باید کرد؟ آنها راهی بهتر از مذاکره نمی شناسند که چنان کم هزینه و پرسود بوده باشد. بنابراین همه امید و همت خود در ایجاد فرصت تازه- یافتن برگ برنده- برای مذاکره را معطوف به �جایگزینی� طرف مذاکره کننده ایرانی کرده اند. آنها دنبال شاه سلطان حسین هایی هستند که اهل معامله از موضع ضعف باشند و بتوانند کشوری را با �تاج بی تخت� تاخت بزنند. حاضر باشند بیگانه صرفا تاجی بر سرشان بگذارد، اگر تخت و رخت و کلاه و جامه شان را نیز ایلغار کرد عیبی ندارد. بتوانند گورباچف باشند و به همین دل خوش کنند که تصاویرشان روی آنتن ها و صفحات اول رسانه ها و روزنامه های اروپایی برود. بتوانند ننگ و عار را به جان بخرند و به ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه اقتدا کنند، امتیاز نفت و غیر نفت بدهند و مابه ازایش چند سفر فرنگ بروند و با ورژن امروزی تر، چند سخنرانی هم در یکی از پستوهای آکادمیک داشته باشند و نظریه ای درکنند! اما اگر ترقه ای ترکید یا اولتیماتومی رسید، درجا قافیه را ببازند و آماده نشستن پای میز مذاکره باشند. اصلا یک پا عرفات باشند برای خودشان، که عاشق مذاکره بود و مدام در این دهه ها امتیاز و زمین و قدرت داد تا توانست صهیونیست های وحشی را پای میز مذاکره نگه دارد! که چه شود؟ از اینجا به بعدش را بخوانید از مقاله وزیر ارشاد دولت اصلاحات در روزنامه اعتماد ملی:� انتخابات را می توان و باید از زوایای گوناگون دید و سنجید. اما آن وجه از این موضوع که به نسبت ملت ایران با بیگانگان و طراحی دشمنان برمی گردد، حائز اهمیت استراتژیک است. تنوع و رقابت نامزدها در فضایی شاداب یک بحث است و بستن راه طمع و نفوذ دشمن، بحثی متفاوت. در کنار جاذبه ها، باید دارای دافعه های روشن در این زمینه بود وگرنه همان می شود که رئیس دولت سابق به درستی- در سال هفتم ریاست خود-هشدار داد؛ �از اردوگاه اصلاح طلبان صدای دشمن به گوش می رسد.� امروز هم صدای دشمن از این اردوگاه به گوش می رسد که باعث می شود امثال کروبی و موسوی و خیلی های دیگر حساب خود را از آن جماعت جدا کنند و البته توقع از آقای خاتمی که اقرار به واقعیتی تلخ کرده، بیشتر و پیشتر است. دافعه با دشمن و احیای مرزبندی با نفوذی ها، آغاز تجدید اخوت با جمهوری اسلامی و ملت ایران است. اینجا دیگر نه عرصه رقابت حزبی و انتخاباتی بلکه مرز دوست و دشمن است و البته که دوست در جبهه دشمن نمی ایستد.مگر نه اینکه به قول رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا، ایرانی معتدل، ایرانی ای است که با گلوله کشته شده باشد؟!فارغ از آمد و شد نامزدها و گرم شدن فضای مسابقه و رقابت انتخاباتی، باید امیدوار بود که شاه سلطان حسین ها و ناصرالدین شاه ها و تقی زاده ها و هویداها و عرفات ها به تاریخ پیوسته باشند و سر از گور بلند نکنند. اگر ما نخواهیم، انگلیسی ها و آمریکایی ها که علم و هنر احضار روح ندارند، دارند؟!
در خاتمه اینکه ضرورت دارد تا که اشاره به تأکیدات گذشته شود که پیوسته تأکید می شد که جریان کودتاگر خاموش و خزنده که رقیب را با تهدید و تقلب و توطئه کنار زد و پاسدار احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد و وارد صحنه ی قدرت اجرائی شده است و تسلط بر منابع اقتصادی و نفتی و گازی دارد و تأسیسات هست ای را در کنترل کامل خود دارد و اهداف دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال می کنند . از همان زمانیکه وزیر راه دولت مدعی اصلاح طلبان را در استان گلستان با 6 نماینده ی مجلس ششم سرنگون کرد که چرا امتیاز خدمات رسانی برج مراقبت فرود گاه خمینی شیاد در تهران به شرکت پیمانکاران سپاه پا سداران داده نشد؟ سپس این فروگاه درست در روز افتتاحش از سویسپاه و نیروی انتظامی اشغال نظامی شد . در دنباله وزیر راه دیگر دولت مدعی اصلاح طلبان در مجلس ششم استیضاح وبر کنار شد که رمضانزاده سخنگوی دولت مدعی اصلاح طلبی گفت مجلس با این اقدام دولت را فلج کرد. این اقدامات پیش زمینه قبضه کردن مجلس هفتم و در ادامه ی قبضه ی ریاست جمهوری دوره ی نهم با شیوه حرکات بقول پاسدار ذوالقدر با چراغ خاموش پیگیری شد . بنابراین این باند مافیائی فاشیستی کودتاگر دست به کودتای خاموش و خزنده نزدند تا که برای ی دوره ی وقت 4 ساله باشد و اکنون بسادگی علاقمند هستند تا از قدرت کنار بکشند و تحویل رقیب دوم خردادی ها بدهند . مشروط برا ینکه تذکر داده شده بود که هرچه زمان به سوی تاریخ بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات - تقلبات ریاست جمهوری دوره دهم پیش رود سمت و سوی رقابت ها و برخورد ها وتهدید های رقبا جدی و پر هزینه و سرخ وخطری تر می شود. البته فراموش نشود که تهدید کردن خاتمی پیام برای رقبای درون باندی پاسدار احمدی نژاد نیز می باشد تا که وارد صحنه ی رقابت نشوند.
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 19 اسفند ماه سال 1387
مکمل دو یادداشت روز قبلی پاسدار شریعتمداری محور رد صلاحیت و ترور خاتمی ، اکنون خاتمی گورباچف و شاه سلطان سلطان نامیده شده تهدیده به گورسپردن و فراموشی برای همیشه شده است.
سانسورچی وممیز گری که تخصص پاسداری وجنگ افروزی و بازجوئی و شکنجه گری و کتمان کردن حقایق و خراطی کردن اندیشه و جراحی کردن تفکر آزادیخواهی دارد . خلاصه تواب و پرونده و سناریو سازی ووارونه گوئی چاشنی حرفه ی قلمش شده است . معلوم است وقتی که قرار است نقل قول از دولت فخیمه کند . آنگونه جراحی و خراطی و سانسور وممیز گری شده وهدفمند نقل قول می کند تا که مو درزش نرود که می بایست 100% در راستای هدف طراحی شده باشد که می بایست دنبال شود . به خصوص اگر پیرامون پروژه ی هسته ای و رقابت و قدرت باشد که هست ونیست و بود ونبود رژیم تروریستی و پدر خواند ی تروریست جهانی به آن بستگی دارد .
بنابراین وقتی اکنون از آیت الله جک وزیر امور خارجه ی اسبق دولت فخیمه انگلیس نقل قول می شود که چگونه سفر هائی به ایران داشته است . به خصوص مدت زمن های بسیار کوتاه قبل از تهام نظامی به افغانستان وعراق بوده است . البته در یکی از این سفر ها که اسامی فارسی 12 امام شیعه را در جیب کت خود جا سازی داشت تا که با آنان برای جلب اعتماد مخاطبین خود به نام آنان سو گند یاد کند و در یکی از همین دیدار ها بود که در برابر پیشنهاد گنجانیدن نام مجاهدین در لیست گروه و سازمان های تروریستی در اتحادیه ی اروپا گنجانیده شود که دستمزد و پاداش و پیش در آمد موافقت با اشغال نظامی افغانستان و سپس عراق بود که اکنون برای راوی پاسدار بازجو قلم بر دست شده نمی صرفد که از این حضرت آیت دولا جک استراو در این مورد و موضوعات نقل قول کند ، بلکه همانگونه که اشاره شد گزینه برداری از گفته ی وی می کند که صد در صد در خدمت اهداف سران رژیم تروریستی به خصوص اهداف هسته ای و باخواست و محاکمه رقیب باشد.
آری سربازجو پاسدار بمثابه این مثل که گفته می شود هیچ گربه ای به خاطر رضایت خدا موش نمی گیرد . همچنین مگر امکان دارد که موضوع هسته ای مطرح شود و تؤام با سیاست توبره و آخور خوری نباشد و نام رقیب دوم خردادی ها از قلم بی افتد . به خصوص اینکه مسئله ی رقابت نمایش خیمه شب بازی انتخابات -اتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم مطرح ودر پیش روی است و خاتمی هم وارد صحنه ی مبارزه ی انتخاباتی شده است و این روز ها در سفر شیراز و کهکلیویه و بوشر به سیاست های دولت نهم انتقاد می کند. و لی پاسدار یادداشت روز قلم بر دست مدافع پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش نظاره گر و بیطرف باشد و واکنش نشان ندهد.
بنابراین آویزان به آیت دولا جک استراو شدن و از وی نقل قول کردن در حقیقت بهانه و سوژه برای دراز کردن دولت مدعیان اصلاح طلب و مجلس ششم اصلاح طلب می باشد که اینگونه متهم و محاکمه و تهدید شده اند که هرشان این بود که فقط امتیازات هسته ای به غرب دادند تا که پاسخ به خاتمی داده شده باشد که در سخنرانی تبلیغاتی خود در شیراز گفته است که افتخارات کنونی هسته ای مربوط به دوران مدعیان اصلاح طلبان می باشد تا که بقول خودش بساط میز از سالیان چیده شده گذشته را که قرار است در نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم تکرار شود اینگونه بر هم زند:
"میز بازی و مذاکره چیده شده حرف نداشت! قدرت ها در این میز شطرنجی که �تهدید�، طول و �نشان دادن در باغ سبز� (تطمیع) عرض آن بود با حرکاتی پیوسته و پیچیده به طرف ایرانی �کیش� می دادند و چون روند بازی یک طرفه چیده شده بود، حرکت های انفعالی، با دادن امتیازهای جدید و در عین حال تنگ تر شدن عرصه (و نه گشایش) همراه می شد. این میز مذاکره اگرچه بهانه اش چالش هسته ای بود، اما وسعتی به بزرگی مشکلات غرب در خاورمیانه بزرگ داشت. گویا آمریکا و غرب برای اولین بار توانسته بودند �خم� ایران را به دست بگیرند و با حرکت ها و تاکتیک های مداوم امتیاز بستانند و سودای ضربه فنی را نیز در سر بپرورانند. امثال آقای استراو آن روزها ضرورتی نمی دیدند به ملامت خویش بپردازند چرا که نه فقط دولت ایران را منفعل و متحیر می یافتند بلکه مجلسی را پشت سر این دولت مشاهده می کردند که شاکله اصلی آن �ساز اجنبی� می زد. بنابراین وقتی طرف ایرانی به عنوان مثال می گفت ما نمی توانیم تن به پروتکل الحاقی بدهیم، مذاکره کننده اروپایی پوزخند می زد و به طعنه می گفت �بلوف نزنید! ما خبر داریم که در پارلمان شما طرح 3فوریتی لزوم اجرای پروتکل الحاقی در حال پیگیری است.� پارلمان در این وانفسا، خود قوز بالاقوز شده و محکم پشت دولت ایستاده بود. که چه؟ مقاومت کند؟ نه، محکم ایستاده بود که دست مردّد و لرزان دولت را بگیرد و پای باج خواهی های دشمن را امضا کند. دیپلماسی کشور کاملا قفل شده و در منگنه مانده بود. اگر هم ورق برگشت و رویای بیگانگان تبدیل به کابوس شد، راز آن را صرفا باید در درایت و صلابت رهبر فرزانه انقلاب و عزم و اهتمام ملت برای تغییر بنیادین در رویکرد دولت و مجلس جست وجو کرد. دولت و مجلس دگرگون شدند و اراده �عزت و اقتدار ملی� با هدایت رهبر فرزانه انقلاب کارساز شد. ملت همان ملت و مقتدا همان مقتدا بودند، شجاع و مصمم. راننده و سرنشین و مقصد تفاوتی نکرده بودند آنچه تغییر کرده بود جایگزینی خودرویی بود که حتی با هل دادن نیز استارت نمی خورد. با ژیان و فولکس قراضه ای که حتی استارت هم نمی خورد- ولو سرنشینان مصمم و شجاع باشند- نمی توان به مقصدهای دور دست یافت. چرا هوشیاری و حساسیت مردم نسبت به دشمنان باید برخی احزاب داخلی را نگران کند؟ آیا این ربطی به رفت و آمدهای مکرر با برخی محافل اروپایی- در بروکسل و برلین و لندن و پاریس- ندارد؟ آیا مربوط به سفر عضو موثر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم- از اعضای حزب دولت ساخته- به بلژیک نیست که طی آن سفر، طرف اروپایی اعلام کرد گزینه و انتخاب نهایی ما در ایران شما هستید اما باید متقابلا در چالش با نظام از خود تحرک نشان دهید تا دفاع ما از شما در کشور خودمان توجیه داشته باشد؟ ملاقات های مکرر دبیرکل وقت حزب مشارکت و نیز رئیس ستاد انتخابات با برخی سفرای اروپایی چطور؟"
سربازجو حسین شریعتمداری این یدداشت روز را تنظیم کرده است که ادامه ی همان دو یادداشت روز سابق وی می باشد که تأکید کرده بود شورای نگهبان وی را تأئید صلاحیت نمی کند.و سپس در یادداشت 24 بهمن خود تهدید به ترورش کرد . البته برای رد گم کردن افزود از سوی آمریکا طرح ترورش طراحی شده است . اکنون این یادداشت روز مکمل همان دو یادداشت روز قبلی می باشد که مخاطب اصلی خاتمی می باشد . البنه این سر بازجو لو داده است که طراح موضع شاه سلطان که از دهان عنصر دست آموز و آلت دست لوطی جماران در 24 آذر در دانشگاه علم و صنعت بیان شد که گفت نیاز به شاه سلطان ها نیست . طراح اصلی این اصطلاح تزریق و تحمیل شده به طوطی و لوطی جماران همان کودتاگران خاموش و خزنده می باشند که پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش را برای باج گیری وخفه کردن رقبا و مخالفان، رئیس جمهور دکوری کردند و همین سرباز جو یادداشت روز نویس هم جزو برنامه ریزان اصلی باند اطلاعاتی � امنیتی � پاسداری � بسیجی کودتاگران خاموش می باشد که حال بند و سر نخ را لو داده است که مبتکر شاه سطان اینان بود اند که اکنون نیز چند بار اینگونه نامش برده شده واز گور و به خاک سپردنش گفته شده است که بزبان ساده همان برگردان وترجمان شاه سلطان حسین و گورباچف نامیدن است که با شیوه ی پیاز و چوب دنبال شده است که هف اصلی همان ترور کردن خاتمی می باشد که برای مقدمه سازی واجرائی کردن طرح در بستر رقابت نمایش انتخابات ریاست جمهوری اینگونه توضیح و تشرح شده است :
"خب! چه باید کرد؟ آنها راهی بهتر از مذاکره نمی شناسند که چنان کم هزینه و پرسود بوده باشد. بنابراین همه امید و همت خود در ایجاد فرصت تازه- یافتن برگ برنده- برای مذاکره را معطوف به �جایگزینی� طرف مذاکره کننده ایرانی کرده اند. آنها دنبال شاه سلطان حسین هایی هستند که اهل معامله از موضع ضعف باشند و بتوانند کشوری را با �تاج بی تخت� تاخت بزنند. حاضر باشند بیگانه صرفا تاجی بر سرشان بگذارد، اگر تخت و رخت و کلاه و جامه شان را نیز ایلغار کرد عیبی ندارد. بتوانند گورباچف باشند و به همین دل خوش کنند که تصاویرشان روی آنتن ها و صفحات اول رسانه ها و روزنامه های اروپایی برود. بتوانند ننگ و عار را به جان بخرند و به ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه اقتدا کنند، امتیاز نفت و غیر نفت بدهند و مابه ازایش چند سفر فرنگ بروند و با ورژن امروزی تر، چند سخنرانی هم در یکی از پستوهای آکادمیک داشته باشند و نظریه ای درکنند! اما اگر ترقه ای ترکید یا اولتیماتومی رسید، درجا قافیه را ببازند و آماده نشستن پای میز مذاکره باشند. اصلا یک پا عرفات باشند برای خودشان، که عاشق مذاکره بود و مدام در این دهه ها امتیاز و زمین و قدرت داد تا توانست صهیونیست های وحشی را پای میز مذاکره نگه دارد! که چه شود؟ از اینجا به بعدش را بخوانید از مقاله وزیر ارشاد دولت اصلاحات در روزنامه اعتماد ملی:� انتخابات را می توان و باید از زوایای گوناگون دید و سنجید. اما آن وجه از این موضوع که به نسبت ملت ایران با بیگانگان و طراحی دشمنان برمی گردد، حائز اهمیت استراتژیک است. تنوع و رقابت نامزدها در فضایی شاداب یک بحث است و بستن راه طمع و نفوذ دشمن، بحثی متفاوت. در کنار جاذبه ها، باید دارای دافعه های روشن در این زمینه بود وگرنه همان می شود که رئیس دولت سابق به درستی- در سال هفتم ریاست خود-هشدار داد؛ �از اردوگاه اصلاح طلبان صدای دشمن به گوش می رسد.� امروز هم صدای دشمن از این اردوگاه به گوش می رسد که باعث می شود امثال کروبی و موسوی و خیلی های دیگر حساب خود را از آن جماعت جدا کنند و البته توقع از آقای خاتمی که اقرار به واقعیتی تلخ کرده، بیشتر و پیشتر است. دافعه با دشمن و احیای مرزبندی با نفوذی ها، آغاز تجدید اخوت با جمهوری اسلامی و ملت ایران است. اینجا دیگر نه عرصه رقابت حزبی و انتخاباتی بلکه مرز دوست و دشمن است و البته که دوست در جبهه دشمن نمی ایستد.مگر نه اینکه به قول رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا، ایرانی معتدل، ایرانی ای است که با گلوله کشته شده باشد؟!فارغ از آمد و شد نامزدها و گرم شدن فضای مسابقه و رقابت انتخاباتی، باید امیدوار بود که شاه سلطان حسین ها و ناصرالدین شاه ها و تقی زاده ها و هویداها و عرفات ها به تاریخ پیوسته باشند و سر از گور بلند نکنند. اگر ما نخواهیم، انگلیسی ها و آمریکایی ها که علم و هنر احضار روح ندارند، دارند؟!
در خاتمه اینکه ضرورت دارد تا که اشاره به تأکیدات گذشته شود که پیوسته تأکید می شد که جریان کودتاگر خاموش و خزنده که رقیب را با تهدید و تقلب و توطئه کنار زد و پاسدار احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد و وارد صحنه ی قدرت اجرائی شده است و تسلط بر منابع اقتصادی و نفتی و گازی دارد و تأسیسات هست ای را در کنترل کامل خود دارد و اهداف دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال می کنند . از همان زمانیکه وزیر راه دولت مدعی اصلاح طلبان را در استان گلستان با 6 نماینده ی مجلس ششم سرنگون کرد که چرا امتیاز خدمات رسانی برج مراقبت فرود گاه خمینی شیاد در تهران به شرکت پیمانکاران سپاه پا سداران داده نشد؟ سپس این فروگاه درست در روز افتتاحش از سویسپاه و نیروی انتظامی اشغال نظامی شد . در دنباله وزیر راه دیگر دولت مدعی اصلاح طلبان در مجلس ششم استیضاح وبر کنار شد که رمضانزاده سخنگوی دولت مدعی اصلاح طلبی گفت مجلس با این اقدام دولت را فلج کرد. این اقدامات پیش زمینه قبضه کردن مجلس هفتم و در ادامه ی قبضه ی ریاست جمهوری دوره ی نهم با شیوه حرکات بقول پاسدار ذوالقدر با چراغ خاموش پیگیری شد . بنابراین این باند مافیائی فاشیستی کودتاگر دست به کودتای خاموش و خزنده نزدند تا که برای ی دوره ی وقت 4 ساله باشد و اکنون بسادگی علاقمند هستند تا از قدرت کنار بکشند و تحویل رقیب دوم خردادی ها بدهند . مشروط برا ینکه تذکر داده شده بود که هرچه زمان به سوی تاریخ بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات - تقلبات ریاست جمهوری دوره دهم پیش رود سمت و سوی رقابت ها و برخورد ها وتهدید های رقبا جدی و پر هزینه و سرخ وخطری تر می شود. البته فراموش نشود که تهدید کردن خاتمی پیام برای رقبای درون باندی پاسدار احمدی نژاد نیز می باشد تا که وارد صحنه ی رقابت نشوند.
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 19 اسفند ماه سال 1387