روی سخن و پرسش هائی از مقامات آمریکائی

مشخص نیست که دو لتمردان ومقامات آمریکائی چرا نمی خواهند از تاریخ بی آموزند و چرا پس از 30 سال تجربه ی آزمون و شکست خورده، باز تلاش می کنند آزمون شکست خود را بیآزمایند؟

چگونه است که سیاست امور خارجه ی آمریکا در این 3 دهه اسیر و محاصره ی لابی های اعزامی مقیم آمریکا و آمریکائی های خریداری شده ی دلاری شده اند و قادر نیستند که بدون دریافت مشاوره از اینان سیاست مستقل خود را به پیش ببرند که بیش از این این سیاست دربست به ضرر مردم ایران و صلح و امنیت منطقه و حتی منافع خود آمریکا تمام نشود. آنگونه که اکنون ملای سرمقاله نویس ورق پاره ی جمهوری اسلامی متعلق به لوطی جماران خامنه ای حتی به رنگ پوست سیاه اوباما هم در مقاله 24 اسفند ماه خود کار دارد وخطاب به مسئولان دولت نهم و تلاش های پنهانی اشان برای ایجاد رابطه با آمریکا، آن را سرابی بیش نمی داند . مشروط بر اینکه در بخش ستون جهت اطلاع همین روزنامه خطاب به رحیم مشائی که در کا نادا به سر می برد که گفته رژیم تروریستی آخوندی در زمینه ی مذاکره و همکاری با آمریکا در افغانستان آمده است بشرط آانکه وزیر امور خارجه ی آمریکا ابتدا نامه ی دعوت برای مقامات رژیم تروریستی آخوندی فرستاده شود. البته سرمقاله نویس در دنباله با نقل قول کردن موضع جدید لوطی جماران و تأکید بر اینکه در 30 سال گذشته ما از قطع رابطه با آمریکا هیچ زیان نداشته ایم جز اینگونه نظر ها که مشکل پیچیده ایجاد کرده است و به وی پاسخ داده است که اینگونه نظر دادن ها برای ایجاد رابطه جزو اختیارات تو نیست و اجازه نداری که پایت را از حدود خود فراتر روی .

بنابراین باز هم معلوم نیست که برای چه هیئت سینمائی و تیم کشتی آمریکائی به ایران اعزام می شود و بقول گزارشگر همین روزنامه ی جمهوری اسلامی از موضع انتقادی گزارش داده که یک زن بازیگر دیگر آمریکائی دیگر وارد ایران شده است. در شرایطی که دولت مغرب سیاست درست قطع رابطه با رژیم تروریستی آخوندی اتخاذ کرده است .

مگر هنوز مقامات آمریکائی شک دارند که پس از اشغال نظامی افغانستان و عراق چه تعداد کم نظامیان آمریکائی در این دو کشور کشته و مجروح شده اند که بدون ابهام یا بطور مستقیم بدست عوامل رژیم تروریستی آخوندی کشته اند که چه بصورت ارسال سلاح و یا مین ها کنار جاده ای یا یا اعزام ترو ریست هابوده یا با دادن پول و حمایت کردن و رهنمود دادن طراحی و انجام گرفته است.

مگر ثابت نشد که در جنگ افروزی 33 روزه ی حزب الله لبنان و جنگ 22 روزه ی حماس با اسرائیل از سوی لوطی جماران و سپاه پاسداران طراحی شد؟ زیرا که ادامه ی عملی کردن خطبه ی عید فطر سال گذشته لوطی جماران در تهران است که ضمن دشمنی علنی کردن با روند مذاکرات صلح خاورمیانه و مخالفت کردن با بر گزاری کنفرانس صلح آناپولیس در آمریکا حتی رهبران کشورهای عربی را تهدید کرد که اگر چنانچه در این کنفرانس شرکت کنند . موقع باز گشت در کشور خودشان با آشوب و ناامنی و نا آرامی مواجه خواهند شد.

اکنون پرسش است که برای چه نام سازمان مجاهدین در لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشته شد؟ هم چنین از زمان این اقدام که بدون شک از سوی مقامات رژیم تروریستی آخوندی پیشنهاد شد و لابی های دو جانبه بر آن تأکید کردند تا حال به نفع کدام کشور تمام شده است؟ به خصوص اینکه همین اقدام چه تأثیری بر اجرای پیگیری سیاست دخالت گری رژیم تروریستی در عراق داشته که اکنون به آن مرحله ای رسیده است که لوطی جماران از موضع ارباب و رعیتی در دیدار با جلال طالبانی رئیس جمهور عراق در جماران، خطاب به وی البته از موضع امری تأکید کرد که باید نیروهای نظامی آمریکائی مستقر در عراق و مجاهدین از شهر اشرف در بغداد اخراج شوند.

البته زمان زیادی از این موضع بر خورد لوطی جماران با جلال طالبانی نگذشته بود که رفسنجانی با گروه 150 همراهش به بغداد سفر کرد و بدون توجه به تظاهرات عراقیان مخالف این سفر، اما رفسنجانی در دیدار خود با رئیس جمهور عراق همان تقاضای لوطی جماران مبنی بر اخراج نظامیان آمریکائیان و مجاهدین از عراق تأکید کرد و گفت که اینان می بایست اخراج گردند که سیاست دخالت گری آشکار در امور داخلی عراق می باشد.

عجیب است که پس از بازگشت رفسنجانی از سفر عراق شاهد رشد بی سابقه عملیات تروریستی و انتحاری و انفجاری وناامن سازی در عراق از یک سو می باشیم . مهمتر اینکه از طرف دیگر همزمان یکی از ساختمان های شهر اشرف متعلق به زنان از سوی نظامیان عراقی ظاهراً محافظ شهر اشرف مورد تهاجم ومحاصره واقع شده است ودر شرایطی که نخست عراق در سفر به استرالیا به سر می برد ، ولی همان تقاضای مشترک لوطی جماران و رفسنجانی بساز و بفروش پیگیری شده و حکم تخلیه کردن ساختمان و خواست های ضمیمه شده از سوی مشاور امنیت ملی عراق تکرار شده وصادر شده است. آنهم با بدترین شیوه ی برخورد و رفتار غیر انسانی که با ساکنان شهر اشرف و اعضای خانواده های شان شده است که برای دیدار عزیزان خود به عراق سفر کرده ودر پشت درب شهر اشرف نگهداشته شدند.

بازهم روی سخن با مقامات آمریکائی سئوال است که در شرایطی که جانبازان جنگ ضد ومیهنی و ملی 8 ساله ی ایران و عراق در جلوی نهادهای بنیاد شهید ومجلس ارتجاعی دست به خود سوزی می زنند وجان می بازند . همچنین از طرف دیگر نماینده ی آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل رأی محکومیت بر نقض مستمر حقوق بشر رژیم تروریستی آخوندی داده است که رکوردار نقض محکومیت حقوق بشر می باشد . همینطور به مخالفینی که از ایران گریخته و به آمریکا پناه برده پناهندگی اعطا ء می شود . از سوی دیگر در زمانیکه فریاد مرگ بر دیکتاتور گفتن دانشجویان معترض و آزادیخواهان در دانشگا ه های ایران طنین انداز شده و همچنان ادامه دارد . ولی سپاه پاسداران برای خاموش کردن این صدای اعتراضی و آزادیخواهانه بفرمان لوطی جماران بسیجیان را کفن پوش وگورکن کرده است تا با خاک کردن استخوان پوسیده به عنوان کشته شدگان جنگ ایران وعراق آنهم پس از اینکه 20 سال از آتش بس و سرکشی جام شهر از سوی خمینی شیاد سپری شده است، تلاش می شود که دانشگاه ها به گورستان تبدیل شود.

در خاتمه اینکه طبق تعهد داده شده می بایست مقامات و نظامیان آمریکائی مستقر در عراق به مسئولیت حفاظت با نظارت ساکنان شهر اشرف پای بند باشند. بالاخره باز هم سئوال مکملی این است که برای چه از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا همچنان نام مجاهدین در لیست گروه و سازمان های ترویستی نگهداری می شود به امید آنکه سران رژیم تروریستی دست از هدف دسترسی به سلاح هسته ای بردارد . البته این یک آرزوئی محال و غیر ممکن است . چونکه بقای رژیمتروریستی آخوندی از رأس تا ذیل به فساد و رشوه و غارتگری و جنایت و خیانت آلوده است که با در نظر گرفتن جو نارضایتی عمومی نیاز شدید به تضمین بقا دارد که جز دسترسی به سلاح هسته ای و سیاست صدور ترور وبنیاد گرائی و ادامه ی سیاست خالت گری در امور کشورهای همسایه و منطقه جایگزین دیگری برایش وجود ندارد بنابراین تنها راه حل نهائی حل بحران در ایران و مسئله ی غامض و خطرناک هسته ای و و بر قراری ایجاد صلح و ثبات سیاسی در کشورهای همجوار و در خاورمیانه تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد . البته مقدمه ی آن ابتدا خروج نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا است که ادامه ی آن پذیرش پیشنهاد راه حل سوم خانم مریم رجوی است که می گوید نه جنگ و نه مماشات گری و مذاکره خائنانه ی تجارت نفت و خون، بلکه تغییرت دمکراتیک ایران بوسیله ی مقاومت و مردم ایران می باشد.

هوشنگ � بهداد
اسفند ماه25 سال - 1387