نقد وبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " دوئل با دوستان و
کرنش با کدخدا "
هم لهجه سربازجو شریعتمداری وارونه گوی با برجسته کردن نگرانی از
خروج نام مجاهدین از لیست سیاه تروریستی بازهم تأکید برحذف نقش کلیدی بحران هسته
ای کرده که عامل اصلی بحران اقتصادی می باشد ودلیل بحران اقتصادی موجود را وصل به اخلال گری خارجی وداخلی کرده است و برخلاف
ادعای خامنه ای که به دفعات گفته تحریم ها ربطی به گرانی ها ندارد یا اثر ندارد
اما وی اذعان کرده است اقتصاد ما از
تحريمهاي ناجوانمردانه دشمن رنج ميبرد- که خود همين ناجوانمردي سندي است بر
بطلان خوشگماني به دشمنان و مدعی شده است
اگر هدف دشمن و فتنهگران سياسي و مافياي اقتصادي، ايجاد بيثباتي در کشور و فلج
کردن معيشت مردم است، متقابلا بايد روحيه مقاومت و مجاهدت و رزمندگي و تدبير
توأم با عزت و حکمت تبديل به تابلوي راهنماي دولت جديد شود. یعنی تلاش مذبوحانه
بر نفی نقش کلیدی پاسداران در زمینه ی پیگیری پروژه ی هسته ای نموده که منجر به تحریم ها و بحران اقتصادی وتورم وگرانی وفقر و بیکاری شده است . همچنین تسلط پاسداران در وزارت نفت ومنافع گازی ونفتی و دست داشتن
شان در غارتگری و امور اجرایی وقضایی که
با حمایت خامنه ای امکان پذیرفته شده
است .ولی رقبای فتنه وانحراف ودشمن بیگانه مقصر جلوه داده شده است. از سوی دیگر
برای تبرئه کردن رهبر وپاسداران وشرکای دزد وغارتگرشان رهنمود داده است براي چالش اقتصادي موجود و تورم 35-30 درصدي
که ارزش پول ملي و قدرت خريد مردم را نشانه رفته، يک اولويت مهم براي دولت جديد
است. اما براي درمان اين عارضه مانند هر پديده ديگري بايد ابتدا درد را شناخت که
از کجا عارض شده است. به همريختگي اقتصادي موجود يک «اخلالگري» توأمان خارجي-
داخلي است:
|
هم لهجه سربازجو شریعتمداری در دفاع از رد صلاحیت کردن شورای نگهبان آلت دست که رله و نشخوار کننده اتهامات رئیس خود سربازجو شریعتمداری شده است به جای صورت مسأله پاک کردن وآدرس غلط دادن و
وارونه گویی کردن چرا نگفته است که در حکومت ملوک الطوایفی قرون
وسطایی که یک خان ومالک همکاره به نام ولی فقیه دارد که از سوی گزمه و داروغه های
آدمخوار زنده پاسداران محاصره و حمایت می
شود که پاسخ هرگونه پیشنهاد برگزاری انتخابات آزاد با واگن های زنجیره ای از اتهام
و توهین قطار در حرکت داده می شود چون این خان بزرگ به جز مجیز گوی کرنش کن چاکر منش
نمی تابد؟ همچنین هم لهجه وهمکار یادداشت روز نویس سربازجو شریعتمداری برای توجیه عملکرد وسفید کردن کارنامه ی چنین
خانی آدرس وارونه طلبکارانه داده ورقیب ومنتقدان را متهم کرده اینان دوئل با
دوستان دارند وکرنش به کدخدا می کنند . بهر حال هدف اینگونه ادعا کردن دفاع از کودتای طراحی شده تقلباتی پاسداران در
22 خرداد است که همراه با پیش در آمد حمایت از خامنه ای وامدار با حماسه خیرکننده
ی 40 میلیونی دوست شاد کن ودشمن نگران کننده 88 می باشد که قرار است با رقم آرای 50 میلیونی که
وزیر کشور آمار داده در نمایش خیمه شب
بازی حماسه سیاسی تقلباتی پر شور نامیده
شده از سوی خامنه ای در 24 خرداد تکرار شود.
هم لهجه سربازجو شریعتمداری باز هم
در دفاع از شورای نگهبان بی آراده وآلت دست خامنه ای ونیروهای اطلاعاتی وامنیتی که تبدیل به ابزار فشار وتهدید و حربه چماق برای
حذف رقبا با رد صلاحیت شده است . اقدام رد
صلاحیت رفسنجانی تدبير قانون گرايانه
نامیده شده است که فاش ساخته - هرچند که با فشارهاي شديدي هم مواجه شد ولی ميدان نمایش خیمه شب بازی انتخابات تا حدود زيادي از محافل قانونشکن و
اخلاقگريز و عقلانيتستيز پالوده شده و اميد ميرود با درايت نامزدها، اين بار
شاهد رقابتي سالمتر، قانونمندتر و عقلانيتر باشيم. برای اینکه ا ین مطالبه رهبري است که رقبا، از ايجاد التهاب و
تشنج و نفرت و سياهنمايي و تخريب پرهيز کنند تا مجال براي بدخواهان و سيليخوردگان
از انقلاب فراهم نشود. بگذریم تکرار برگردان
طوطی وار کیفرخواست سربازجو شریعتمداری تنظیم ورله کردنش علیه رقبا همچنان
ادامه دارد .چونکه موضع گیری طلبکارانه کودتا گران غالب علیه ی رقیب مغلوب و متهم
و محکوم کردنش دنبال و اقزودع در واقع اين
بار قرار نيست نامزدها يا طيفهاي سياسي آنان چوب حراج به همه دستاوردها و سرمايههاي
انقلاب بزنند و به جاي هزينه از خويش و عرضه کفايت و کارآمدي خود، پنجه بر چهره
جمهوري اسلامي و منافع ملي بکشند. وادامه داده سرشکستگي فتنهگران و منحرفان ناشي
از همين رفتارهاي پرخطر و بيثمر بود. مهمتر اینکه اشاره به شکست رقیب در نمایشات خیمه شب بازی شورای شهر وروستاها وبازار
مکاره نهم کرده و از انرژی هسته ای حق
مسلم ماست گفته که چگونه تبدیل به سانتریفیوژ ورشد روز افزون آن شده است . طوریکه جایگزین پاسخگویی به مطالبات مردم وورشکستگی
کامل اقتصادی وتورم وگرانی وفقر وبیکاری شده است. برای همین گزارش و سئوال شده است. کارنامه جريان فتنه و حلقه
انحراف در اين باره بسيار تيره و تار است. حضور 65 درصد واجدان حق راي در آن
انتخابات (اسفندماه 1390) که جزو 3 رکورد اول مشارکت مردم در 9 دوره انتخابات مجلس
بود، صرفا مايه سرافکندگي چهرههايي شد که انتخابات را تحريم کرده يا حاضر نشده
بودند براي رونق آن مايه بگذارند. انتخابات رياستجمهوري معمولا با جذابيتهاي
بيشتري همراه است و همزماني آن با انتخابات شوراها اين احتمال را که انتخاباتي
پرشور و حماسي در پيش باشد به مرز قطعيت نزديک ميکند آيا تجربه تلخ اما آموزندهاي نيست که 10 سال
پيش همين غربيهاي متکبر به حضرات اجازه ندادند حتي 5 ماشين سانتريفيوژ براي
کارهاي آزمايشگاهي محض فعاليت کند و در مقابل دو سال و نيم تعطيلي تمام فعاليتهاي
اتمي ايران، به همان تعهد مبتذل خود براي فروش قطعات يدکي هواپيما(!) و قرار دادن
سازمان مرده منافقين در فهرست گروههاي تروريستي عمل نکردند؟
بالاخره
هم لهجه سربازجو شریعتمداری وارونه گوی با برجسته کردن نگرانی از خروج نام مجاهدین
از لیست سیاه تروریستی بازهم تأکید برحذف نقش کلیدی بحران هسته ای کرده که عامل
اصلی بحران اقتصادی می باشد ودلیل بحران اقتصادی موجود را وصل به اخلال گری خارجی وداخلی کرده است و برخلاف
ادعای خامنه ای که به دفعات گفته تحریم ها ربطی به گرانی ها ندارد یا اثر ندارد
اما وی اذعان کرده است اقتصاد ما از تحريمهاي
ناجوانمردانه دشمن رنج ميبرد- که خود همين ناجوانمردي سندي است بر بطلان خوشگماني
به دشمنان و مدعی شده است اگر هدف دشمن و
فتنهگران سياسي و مافياي اقتصادي، ايجاد بيثباتي در کشور و فلج کردن معيشت مردم
است، متقابلا بايد روحيه مقاومت و مجاهدت و رزمندگي و تدبير توأم با عزت و حکمت
تبديل به تابلوي راهنماي دولت جديد شود. یعنی تلاش مذبوحانه بر نفی نقش کلیدی
پاسداران در زمینه ی پیگیری پروژه ی هسته
ای نموده که منجر به تحریم ها و بحران اقتصادی وتورم وگرانی وفقر و بیکاری شده است . همچنین تسلط پاسداران
در وزارت نفت ومنافع گازی ونفتی و دست داشتن شان در غارتگری و امور اجرایی وقضایی که با حمایت خامنه ای امکان پذیرفته شده است .ولی
رقبای فتنه وانحراف ودشمن بیگانه مقصر جلوه داده شده است. از سوی دیگر برای تبرئه
کردن رهبر وپاسداران وشرکای دزد وغارتگرشان رهنمود داده است براي چالش اقتصادي موجود و تورم 35-30 درصدي که
ارزش پول ملي و قدرت خريد مردم را نشانه رفته، يک اولويت مهم براي دولت جديد است.
اما براي درمان اين عارضه مانند هر پديده ديگري بايد ابتدا درد را شناخت که از کجا
عارض شده است. به همريختگي اقتصادي موجود يک «اخلالگري» توأمان خارجي- داخلي است:
"1- انتخابات دوئل نيست. در انتخابات 22خرداد سال 1388
بالغ بر 40 ميليون شهروند ايراني (85 درصد واجدين شرايط) پاي صندوقهاي راي آمدند
و حماسهاي خيرهکننده برپا کردند. اين يک سرمايهگذاري بزرگ ملي بود که ميتوانست
دوستان ملت ايران را شادمان و دشمنان او را مأيوس کند. اما آن هنگام که نقشه دشمن با نقشآفريني توأم
با هيجان برخي خوديها منطبق شد، نقض غرض صورت گرفت و فرصت بزرگ و کمنظير ملي
تبديل به تهديد عليه امنيت و منافع ملي شد. معلوم شد مشارکت بالا شرط لازم براي
حماسه اقتدار ملي هست اما کافي نيست. در واقع برخي طيفها و سياستمداران به اندازه
مردم مسئوليتشناسي نشان ندادند و چنان بيمحابا در حريم ممنوعه بيقانوني،
تندروي، رفتارهاي هيجاني معطوف به بيتقوايي و بياخلاقي وارد شدند که گويا اين
صحنه، صحنه دوئل و نبردهاي گلادياتوري است. آميزه لجاجت و تعصب باطل سبب شد تا
دوئليستها غير از بياعتبار کردن خويش، هزينههاي هنگفتي را به کشور و ملت تحميل
کنند.لابد توجیه رد صلاحیت رفسنجانی ومشایی
برای افزایش مشارکت حماسه سیاسی تقلباتی دوستان شادکن خامنه ای و پیش گیری نسق و
حال گیری دشمن بیگانه وعوامل داخلیاش انحراف وفتنه بوده است . انتخابات هرچند ميدان يک مسابقه و رقابت کاملا گرم و جدي و
پرنشاط است، اما رزمگاه گلادياتورها که به هر قيمت يکديگر را ميخراشند و به قصد
کشت همديگر را مينوازند نيست. اگر هم ميدان رزم باشد، مصاف با دشمن و به رخ کشيدن
حيات و سرزندگي يک ملت در معرض تهاجم است. انتخابات عرصه يک سرمايهگذاري ملي و
تعاون جمعي قاعدهمند است. با تدبير
قانونگرايانه شوراي نگهبان - هرچند که با فشارهاي شديدي هم مواجه شد- اکنون ميدان
انتخابات تا حدود زيادي از محافل قانونشکن و اخلاقگريز و عقلانيتستيز پالوده
شده و اميد ميرود با درايت نامزدها، اين بار شاهد رقابتي سالمتر، قانونمندتر و
عقلانيتر باشيم. اين در واقع مطالبه مردم و رهبري است که رقبا، از ايجاد التهاب و
تشنج و نفرت و سياهنمايي و تخريب پرهيز کنند تا مجال براي بدخواهان و سيليخوردگان
از انقلاب اسلامي فراهم نشود. در واقع
اين بار قرار نيست نامزدها يا طيفهاي سياسي آنان چوب حراج به همه دستاوردها و
سرمايههاي انقلاب بزنند و به جاي هزينه از خويش و عرضه کفايت و کارآمدي خود، پنجه
بر چهره جمهوري اسلامي و منافع ملي بکشند. سرشکستگي فتنهگران و منحرفان ناشي از
همين رفتارهاي پرخطر و بيثمر بود.2- اگر بخواهيم
دقيقتر سخن بگوييم، رفتاري که طيفهاي تندروي قانونشکن و فتنهگران و منحرفان در
طول 4 سال گذشته از خود بروز دادند، نه دوئل اختياري بلکه به مفهوم دقيق کلمه،
انتحار و پيشمرگي براي اغيار بود. برخي چهرههاي سياسي صاحبنام چون روي غلتک
هيجان و لجاجت و تعصب باطل افتاده بودند، بياختيار به عرصه خودزني سياسي پرتاب
شدند، ديناميت به حيثيت خود بستند و برخي رندان خارجي و داخلي را کامروا کردند.
اکنون مسئله اين است که آيا دوئليستهاي جراحت ديده، سر عقل ميآيند و جبران مافات
ميکنند يا يک بار ديگر به صرافت ميافتند مانند آدمهاي همه چيز باخته،
آخرين قمار را با موجوديت و حيثيت خود انجام دهند؟! حاشيهسازي، دلسرد کردن مردم،
سياهنمايي و يأسپراکني، و بالاخره افتادن در وادي تحريم انتخابات، تجربه
نافرجامي است که پيش از اين از سوي طيفهاي افراطي آلوده به نفاق جديد در آستانه
انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي به کار بسته شد. بدون
توجه به رد صلاحیت وقلع وقمع نامزدان رقیب در نمایش خیمه شب بازی انتخابات بازار
مکاره ی دوره ی نهم از سوی شورای نگهبان آلت دست
با شیادی ماستمالی ووارونه جلوه دادن بحران
اقتصادی که گویا چالش تبلیغات دشمن خارجی وعوامل داخلی شان می باشد و برای مردم
رشد تورم وگرانی و فقر وبیکاری ملموس نیست. البته با فراموش کردن یا نادیده گرفتن
پارامتر اصلی تحریم ها و بحران اقتصادی یعنی پروژه ی هسته ای وغنی سازی اورانیوم
واهداف نظامیبا چاشنی ترفند تبلیغاتی نخ نما شده ضد آمریکایی یا عم بصیرت دشمن
شناسی ومخدودش کردن مرز با دشمنبرای تعامل با آن خطاب به رفسنجانی وسفر به اروپا
وامنیت گذشته و مقایسه با عدم امنیت کنونی کارنامه
جريان فتنه و حلقه انحراف در اين باره بسيار تيره و تار است. حضور 65 درصد واجدان
حق راي در آن انتخابات (اسفندماه 1390) که جزو 3 رکورد اول مشارکت مردم در 9 دوره
انتخابات مجلس بود، صرفا مايه سرافکندگي چهرههايي شد که انتخابات را تحريم کرده
يا حاضر نشده بودند براي رونق آن مايه بگذارند. انتخابات رياستجمهوري معمولا با
جذابيتهاي بيشتري همراه است و همزماني آن با انتخابات شوراها اين احتمال را که
انتخاباتي پرشور و حماسي در پيش باشد به مرز قطعيت نزديک ميکند. 3- خط کلي
عمليات رواني دشمن آن است که چالش خارجي را با چالش در سياست داخلي و چالش اقتصادي
پيوند زند. گزاره کلي در اين عمليات آن است که چالش اقتصادي و معيشتي موجود به
واسطه کوتاه آمدن در برابر فشار و تهديد خارجي برطرف ميشود و طيف سياسي معارض ميتواند
واسطه جوش دادن دو سر اين تعامل باشد. به تعبير يکي از سياسيون «بايد دم کدخدا
(آمريکا) را ببينيم و با او ببنديم»! آيا واقعيت همين است؟ يعني کرنش و نرمش در
برابر غرب و مثلا استفاده از اين تعبير که با اسرائيل سر جنگ نداريم، سايههاي
تهديد را از سر کشور برميدارد يا بر غلظت آن ميافزايد؟ آيا عاقلانه است سياستمداري که اگر هماکنون به اروپا سفر کند
به اعتبار حکم بيپايه صادره عليه وي بازداشت ميشود، صرفا از سر هيجان بگويد زمان
قبل از انقلاب کل اروپا را با ماشين خودش رانندگي کرده اما حالا مردم ميترسند سفر
خارجي بروند چون بياهانتي [بياحترامي] ميشود؟! يا بگويد «خارجيها دوره پس از
جنگ به من ميگفتند Eesy Man چون خيلي کم طول کشيد که
درهاي خارج به روي ما باز شد» در حالي که همان دوره تنشزدايي مد نظر، با «گفتوگوي
انتقادي» ملامتگرانه و يکطرفه از سوي غرب آغاز شد و با خروج هماهنگ سفراي اروپا
از ايران در سال 1375 به سر آمد. آيا تجربه تلخ اما آموزندهاي نيست که 10 سال پيش همين غربيهاي
متکبر به حضرات اجازه ندادند حتي 5 ماشين سانتريفيوژ براي کارهاي آزمايشگاهي محض
فعاليت کند و در مقابل دو سال و نيم تعطيلي تمام فعاليتهاي اتمي ايران، به همان
تعهد مبتذل خود براي فروش قطعات يدکي هواپيما(!) و قرار دادن سازمان مرده منافقين
در فهرست گروههاي تروريستي عمل نکردند؟ آيا برخي مقامات دولت و وزارت خارجه اصلاحات تا مرز
التماس مذاکره با آمريکا پيش نرفتند و کمسابقهترين کمکها را به دولت وقت ايالات
متحده براي اشغال افغانستان ارزاني نکردند؟ عايدي کشور جز تهديد به حمله اتمي و
معرفي ايران به عنوان محور شرارت و برهنه کردن شهروندان ايراني عازم آمريکا و
اروپا در سرماي زمستان چيز ديگري هم بود؟ مسئله را به نحو ديگري هم ميتوان مطرح
کرد. به صاحبان اين تلقي خوشگمانانه بايد گفت شما احتمالا دکتر محمد مصدق سکولار
که ميگفت بستن شرابخانهها و اجراي احکام اسلامي به دولت من ربطي ندارد و من آمدهام
فقط در ملي کردن نفت کمک کنم، نيستيد اما آمريکا و انگليس همان سياستمدار سکولار
غربگراي خوشگمان به آمريکا را تحمل نکردند و سر بزنگاه، شبيخون خود را زدند. از
سوي ديگر احتمالا نميخواهيد به معمر قذافي اقتدا کنيد که تنشزدايي يکطرفه را به
نهايت رساند و قراردادهاي پرسود و چند ده ميلياردي را به عنوان رشوه پاي آمريکا و
برخي دولتهاي اروپايي ريخت اما با اين همه خوشخدمتي، نهايتا از غدر و خيانت و
شبيخون غرب مصون نماند.4- تدبير براي چالش اقتصادي موجود و تورم 35-30 درصدي که ارزش پول
ملي و قدرت خريد مردم را نشانه رفته، يک اولويت مهم براي دولت جديد است. اما براي
درمان اين عارضه مانند هر پديده ديگري بايد ابتدا درد را شناخت که از کجا عارض شده
است. به همريختگي اقتصادي موجود يک «اخلالگري» توأمان خارجي- داخلي است. يعني
برخلاف بحران اقتصادي در حال تصاعد آمريکا و انگليس و فرانسه و آلمان و سوئد و
اسپانيا و ايتاليا و پرتغال و يونان که «درونزا» و محصول سيستم کاپيتاليستي-
ليبراليستي است، چالش
اقتصادي پيش روي ما مصنوعي و تحميلي است. به عبارت ديگر غرب آخرين تدبيرهاي موجود
را به کار بسته و هرچه عميقتر در باتلاق فعلي فرو رفته و تدبير ديگري در آستين
ندارد. در مقابل، ما فرصتها و ظرفيتهاي به فعليت نرسيده فراواني در اختيار داريم
که با استفاده درست از آنها ميتوان بر چالش موجود فائق آمد بلکه به يک معنا چالش
تحميلي فعلي، فرصتي مهم و به مثابه پلي است که ميتواند اقتصاد نفت زده، تنبل و کمتحرک
ما را تبديل به اقتصادي پرتکاپو، چابک، خلاق، توليد محور و پر رونق کند.اقتصاد ما اولا از تحريمهاي ناجوانمردانه دشمن
رنج ميبرد- که خود همين ناجوانمردي سندي است بر بطلان خوشگماني به دشمنان- ثانيا
دستخوش جولان مفسدان و زالوصفتاني که شبيه روزگار دفاع مقدس، مقطع تنگنا را فرصت
مناسبي براي اخلالگري در بازار و سودجويي ولو به قيمت در شيشه کردن خون مردم تلقي
ميکنند. ثالثا در معرض دستکاري و اخلالگري مافياي سياسي- اقتصادي است که هم با
بيگانگان بسته و هم ميخواهد در عين شريک دزد بودن و خيانت، خود را خادم و رفيق
قافله بلکه ناجي و منجي جا بزند و بنابراين به تلاطم اقتصادي نياز دارد و از جمله
بازار سکه و طلا و ارز را به هم ميريزد. رابعا اين آشفتگي به واسطه سوء تدبير برخي
دولتمردان و درگير شدن آنان به حاشيهپردازي و انحراف از مسئوليتهاي قانوني تشديد
شده است. 5- فراز و فرود و نوسان در اجراي طرح ملي هدفمندسازي يارانهها يک
تجربه بزرگ پيش روي رئيسجمهور و دولت آينده است. اين طرح معجزهآسا تا آن هنگام
که حاشيهها دولت را در خود غرق نکرده بود، با کمترين عوارض و بيشترين عوايد ملي
پيش رفت. علت روشن بود؛ دولت تبديل به مرکز ثقل و نقطه اعتماد ملت و حاکميت براي انجام يک
پروژه بزرگ اقتصادي شده بود. اما آن هنگام که به رغم تشديد فشار دشمن، تمرکز برخي
دولتمردان از مسئوليتها و اولويتها به سمت باندسازي، ماجراجويي، تقابل با ديگر
اجزاي حاکميت و انتقال خط درگيري از جبهه دشمن به درون نظام منحرف شد و بيتقوايي
و ولنگاري و معارضهطلبي غلبه کرد- که حتما دستهاي نفوذي در تشديد آن موثر بودند-
ورق برگشت.اگر هدف دشمن و فتنهگران
سياسي و مافياي اقتصادي، ايجاد بيثباتي در کشور و فلج کردن معيشت مردم است،
متقابلا بايد روحيه مقاومت و مجاهدت و رزمندگي و تدبير توأم با عزت و حکمت تبديل
به تابلوي راهنماي دولت جديد شود. اين مفهوم حماسه اقتصادي برآمده از حماسه سياسي
است. با مفسد و محتکر و تروريست اقتصادي بايد به مثابه دشمن برخورد کرد؛ قاطع و بيملاحظه.
نميشود از پشت مفسدان درآمد. اکنون که فساد سياسي و اقتصادي درهم تنيده، اين يک
وظيفه حاکميتي متوجه سه قوه به ويژه دولت و قوه قضائيه است که پنجه بر حلقوم
اخلالگران و تروريستهاي اقتصادي- سياسي بفشارند. اگر عزم چنين مجاهدتي پديد آمد،
بيترديد فشار تحريم اقتصادي دشمن جز مايه برکت و رونق و خلاقيت در اقتصاد کشور
نخواهد بود. به شرط وحدت، همدلي، مجاهدت و خطرپذيري و وارستگي ميتوان از 2 چالش
خارجي و اقتصادي موجود، حماسه ساخت. قدم اول اين حماسه را بايد با دقت و متانت در
روز جمعه (انتخابات) برداشت."
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی
کیهان 3 شنبه 7 خرداد ماه سال 1392
دوئل
با دوستان و کرنش با کدخدا (يادداشت روز)