مضحکه ی انتخابات (۹)
چه کسی قرار است از صندوق های شعبده در بیاید؟:
چه کسی قرار است از صندوق های شعبده در بیاید؟:
از
آقای علیرضا یعقوبی
8 خرداد-92
خامنه ای ولی فقیه رژیم دو روز قبل اعلام نموده بود که نمی داند که چه کسی از صندوق های رأی بیرون خواهد آمد. این اعلام او را باید اینگونه تفسیر نمود: «حتما مشخص شده است که چه کسی از شعبده انتخاباتی بنا به تک رأی ولی فقیه بیرون خواهد آمد».
آرایش
نیروها و چالش ها و مشکلاتی که رژیم با آن درگیر است بما می گوید که در نهایت
انتخاب خامنه ای بین دو نفر سعید جلیلی و علی اکبر ولایتی است و بقیه افراد بعنوان
«زینت الانتخابات» در صحنه حضور دارند و دقیقا از همین منظر است که جریان موسوم به
اصلاح طلب هنوز از شوک حذف هاشمی جدا نشده و از فرد دیگری حمایت نکرده است
همانگونه که هاشمی عمل کرده و از کسی بعنوان کاندید مطلوب خود نام نبرده است. همه
می دانند که نظر بر چیست و حمایت انها در برابر «اراده مرجع» وزنی نخواهد داشت. پس
بیش از این خود را خوار و ذلیل نساخته و به ملعبه تبدیل نمی کنند. چرا که هر حمایت
از دو نفر عارف و روحانی با توجه به تعداد آرایی که قرار است بنام آنها خوانده شود
در واقع نوعی وزن کشی برای هاشمی و جریان موسوم به اصلاحات محسوب شده و در فردای
اعلام نتایج خود تبدیل به سوژه ای برای تمسخر هاشمی و جریان موسوم به اصلاحات تبدیل
می شود با توجه به اینکه اگر توجه کنیم، اراذل و اوباش گرد آمده حول بیت ولی فقیه
اگر در هیچ چیزی از هنری برخوردار نباشند در لودگی و مسخره گی بنا به ذاتشان، ید
طولایی دارند.
حال با
توجه به آرایش قوای موجود، آنگونه که مشخص است و امروز هم اعلام شده، مشایی ستاد
انتخاباتی خود را به سعید جلیلی سپرده است و در کنار این مصاحبه ای از ولایتی در
سایت سپاه پاسداران «فارس» می خوانیم که چگونه فرصتی را که او در مذاکره با
سارکوزی رئیس جمهور سابق فرانسه برای مصالحه بر سر موضع هسته ای فراهم آورده بود
توسط احمدی نژاد سوزانده شد، حکایت از تمرین قدر قدرتی او در حل مسائل دارد.
ولایتی در عین اینکه مشاور امور خارجی ولی فقیه محسوب می شود بعلت اینکه ۸ سال وزیر امور خارجه دولت رفسنجانی نیز بوده است می تواند
بندهای گسسته شده مودت بین این دو را بنوعی گره زند با توجه به اینکه خامنه ای
هنوز به طور تمام عیار نمی تواند از هاشمی بگسلد و هاشمی برای او بنوعی قابل مصرف
است البته نه در جایگاه رسمی بلکه در مقامهای تشریفاتی و منصوب شده از سوی رهبر.
خامنه ای از سوی دیگر با رقیب دیگری بنام مصباح یزدی روبروست که هاشمی در آخرین
گفتگویش اعلام نموده که جریانی که مبارزه را حرام می دانست، مصادر امور را در دست
گرفته اند. این کلام هاشمی اشاره به مصباح یزدی و باند او دارد که با تملق و
چاپلوسی از شخص ولی فقیه وارد حلقه قدرت شده و بنوعی یکی از شرکای قدرت است. منطق
می گوید که خامنه ای برای کاستن از خطر این جریان باید بنوعی با هاشمی کنار بیاید
بالاخص اینکه هاشمی در بین افراد رده بالایی حکومت حامیانی دارد که با از دست رفتن
او خود را در خطر می بینند، این جماعت در انتخابات از قالیباف حمایت می کنند،
همچون علی لاریجانی و باهنر و طیف همسو با آنها. باید به حامیان هاشمی، جریان
مؤتلفه و عسگر اولادی و طیفی از آخوندهای حوزه از جوادی املی و موسوی اردبیلی و
…را هم افزود. خامنه ای به این طیف بنوعی نیازمند است و لذا باید کسی را از صندوق
ها بیرون بیاورد که هم خطر جریان مصباح را برای او نداشته باشد و هم بنوعی بتواند
با هاشمی رشته مودتی را برقرار کند و از امکانات این طیف هم بنوعی در شرایط خطر
برخوردار باشد. کسی هم که می تواند این نقش را بازی کند، همانا ولایتی است که هر
چند مطلوب هاشمی و جناح او و طیف حامیانش نیست اما می تواند نقش دلال محبت را بازی
کند هر چند که با روحیاتی که دارد از وجهه چندان مطلوبی برخوردار نیست اما توانایی
ها و تجربیات او اصلا با جلیلی قابل مقایسه نیست.
روزهای
آتی چهره مطلوب شخص ولی فقیه هر چه بیشتر رخ می نمایاند اگر بپذیریم که دیکتاتور
نمی تواند حتی یک لحظه مکنونات قلبی خود را مخفی بدارد.
با چنین
شعبده ای آیا هنوز هم باید در مضحکه ای بنام انتخابات شرکت کرد؟ آیا زمان برای
خراب کردن این شعبده بر سر خامنه ای و عمله اش فرا نرسیده است؟