صدا (گفت و شنود)
گفت : سربازجو نماینده علی گدا ، از کشف دزد گیرش داده ندا
گفتم : چگونه سربازجو دزدگیر کرده کشف؟ در موردش
بحث کرده ، زده حرف
گفت :دزده، گربه ای نیست موش بگیره برا خدا ، چون
دزده پارچه به کفش بسته تا نده صدا
گفتم : مخاطب سربازجو کیست؟ دلیل دزدی دزده چیست؟
گفت : میگه حسن روحانی نامزد انتخابات ، در گفتگو ی تلویزیونی اش کرده تبلیغات
مذاکرات هسته ای وی داشت اهمیت ، چون پرونده اش
نرفت به شورای امنیت
سربازجو میگه با سازش و زد وبند ورفاقت، برای
توقف غنی سازی خاتمی کردموافقت
گفت: يکي از نامزدها در تبليغات انتخاباتي گفته است؛ ما در دوران
خود اجازه نداديم پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل فرستاده شود.
گفتم: وقتي تمام فعاليتهاي هستهاي کشورمان به حالت تعليق درآمده و متوقف شده بود و آژانس هم با نصب دوربينها و انجام بازرسيها بر توقف فعاليت هستهاي کشورمان نظارت ميکرد، ديگر براي چه پرونده را به شوراي امنيت سازمان ملل بفرستند؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: بچهاي از پدرش پرسيد؛ باباجان! دزد چطوري وارد خانه ميشود؟ پدر گفت؛ پارچه به پايش ميپيچد، آهسته راه ميرود، در را يواش باز ميکند تا هيچ صدايي شنيده نشود... نيمه شب پسر بچه پدرش را بيدار کرد و گفت؛ باباجون! پاشو پاشو دزد اومده! پدرش پرسيد از کجا فهميدي؟ گفت آخه هر چه گوش ميدم، هيچ صدايي نميآد!
گفتم: وقتي تمام فعاليتهاي هستهاي کشورمان به حالت تعليق درآمده و متوقف شده بود و آژانس هم با نصب دوربينها و انجام بازرسيها بر توقف فعاليت هستهاي کشورمان نظارت ميکرد، ديگر براي چه پرونده را به شوراي امنيت سازمان ملل بفرستند؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: بچهاي از پدرش پرسيد؛ باباجان! دزد چطوري وارد خانه ميشود؟ پدر گفت؛ پارچه به پايش ميپيچد، آهسته راه ميرود، در را يواش باز ميکند تا هيچ صدايي شنيده نشود... نيمه شب پسر بچه پدرش را بيدار کرد و گفت؛ باباجون! پاشو پاشو دزد اومده! پدرش پرسيد از کجا فهميدي؟ گفت آخه هر چه گوش ميدم، هيچ صدايي نميآد!
گفت : سربازجو نماینده
علی گدا ، از کشف دزد گیرش داده ندا
گفتم : چگونه سربازجو دزدگیر کرده کشف؟ در موردش بحث کرده ،
زده حرف
گفت :دزده، گربه ای نیست موش بگیره برا خدا ، چون دزده پارچه
به کفش بسته تا نده صدا
گفتم : مخاطب سربازجو کیست؟ دلیل دزدی دزده چیست؟
گفت : میگه حسن روحانی نامزد انتخابات ، در گفتگو ی تلویزیونی اش کرده تبلیغات
مذاکرات هسته ای وی داشت اهمیت ، چون پرونده اش نرفت به شورای
امنیت
سربازجو میگه با سازش و زد وبند ورفاقت، برای توقف غنی سازی خاتمی
کردموافقت
گفتم : چرا سربازجوی رذل شیاد ؟ خود به خریت زده برده است از
یاد
دفاع میکنه از پروژه هسته ای بافریاد ، اما نمیگه تحریم ها نابود کرده اقتصاد؟
گفت : چه بگم بچه ای
گرفت بهانه ؟از باباش پرسید دزد چطوری
میادخانه؟
پدر گفت پارچه می بنده تا صدا نده کفش ، یواش میاد که همه
خوابند وشدند نعش
نیمه شب ناگهان پسر
پدر را کرد بیدار ،گفت پا شو دزده
آمده، به وی داد هشدار
پدر گفت از کجا فهمیدی پسر جان؟ پسر گفت آخه صدایی نمیاد
پدرجان