ضربالمثلها
ضرب المثل "صفحه گذاشتن" از كجا آمده است؟ 13 بهمن - 92
ضرب المثل "صفحه گذاشتن" از كجا آمده است؟ 13 بهمن - 92
مقوله ای که در فرهنگ ایرانی بیش از
سایر فرهنگ ها رایج شده همین صحفه گذاشتن است .چون نتیجه عملکرد سرکوب واستبداد وسانسور وتک صدایی و
رقابت های کور ومخرب و انحصار طلبانه و زیادی خواهانه ی شاهان و خان ها بوده که 35
سال است این خصلت به آخوندها وشرکای شان منتقل شده است.
كسي كه پشت سر ديگري به جد يا هزل مطلبي بگويد و احيانا راز پنهانيش را فاش كند در عرف اصطلاح عاميانه به صفحه گذاشتن تعبير ميشود. عبارت مذكور از اصطلاحات بسيار معمول و متعارف است كه عارف و عامي از آن در مواقع شوخي و جدي استفاده ميكنند. صفحه گذاشتن مرادف با منبر رفتن و غيبت كردن و بر شمردن نقاط ضعف و پرده دري است. كسي كه پشت سر ديگري به جد يا هزل مطلبي بگويد و احيانا راز پنهانيش را فاش كند در عرف اصطلاح عاميانه به صفحه گذاشتن تعبير ميشود و في المثل ميگويند: پشت سر فلاني صفحه گذاشت و يا به اصطلاح ديگر: پشت سر فلاني صفحه ميگذارد. سابقاً در نواحي جنوب ايران كه اغلب بين روساي ايالات و قبايل و خوانين محلي رقابت و هم چشمي و احيانا دشمني و خصومت وجود داشت معمول بود كه يك نفر رئيس قبيله با خان منتفذ پس از آنكه به اسرار مكتوم و رازهاي پنهان حريف خويش پي ميبرد دستور ميداد در آن باب با شاخ و بر گ هاي فراوان آهنگ و تصنيف بسازند و مطربان و خوانند گان محلي آن ترانه را با دف و ني و با آواز بلند در هر كوي و برزن و گذرگاه هاي عمومي بخوانند و بنوازند و از اين رهگذر اذهان و انظار عابرين را به شنيدن شرح رسوايهاي خان حريف جلب كنند. بديهي است خان حريف بيكار نمينشست و براي متفرق كردن خوانند گان و نوازندگان دست به اقدام متقابل ميزد و از اين سوي نيز به حمايت و پشتيباني از آنان بر ميخاستند. نتيجتا جنگ مغلوبه ميشد و جريان قضيه به گوش همگان ميرسيد و خان متنفذ به مقصود خويش كه همان رسوايي حريف بوده است نايل ميآمد.
كسي كه پشت سر ديگري به جد يا هزل مطلبي بگويد و احيانا راز پنهانيش را فاش كند در عرف اصطلاح عاميانه به صفحه گذاشتن تعبير ميشود. عبارت مذكور از اصطلاحات بسيار معمول و متعارف است كه عارف و عامي از آن در مواقع شوخي و جدي استفاده ميكنند. صفحه گذاشتن مرادف با منبر رفتن و غيبت كردن و بر شمردن نقاط ضعف و پرده دري است. كسي كه پشت سر ديگري به جد يا هزل مطلبي بگويد و احيانا راز پنهانيش را فاش كند در عرف اصطلاح عاميانه به صفحه گذاشتن تعبير ميشود و في المثل ميگويند: پشت سر فلاني صفحه گذاشت و يا به اصطلاح ديگر: پشت سر فلاني صفحه ميگذارد. سابقاً در نواحي جنوب ايران كه اغلب بين روساي ايالات و قبايل و خوانين محلي رقابت و هم چشمي و احيانا دشمني و خصومت وجود داشت معمول بود كه يك نفر رئيس قبيله با خان منتفذ پس از آنكه به اسرار مكتوم و رازهاي پنهان حريف خويش پي ميبرد دستور ميداد در آن باب با شاخ و بر گ هاي فراوان آهنگ و تصنيف بسازند و مطربان و خوانند گان محلي آن ترانه را با دف و ني و با آواز بلند در هر كوي و برزن و گذرگاه هاي عمومي بخوانند و بنوازند و از اين رهگذر اذهان و انظار عابرين را به شنيدن شرح رسوايهاي خان حريف جلب كنند. بديهي است خان حريف بيكار نمينشست و براي متفرق كردن خوانند گان و نوازندگان دست به اقدام متقابل ميزد و از اين سوي نيز به حمايت و پشتيباني از آنان بر ميخاستند. نتيجتا جنگ مغلوبه ميشد و جريان قضيه به گوش همگان ميرسيد و خان متنفذ به مقصود خويش كه همان رسوايي حريف بوده است نايل ميآمد.