ایمیل دریافتی : 6 اردیبهشت - 93
چگونه فعل صيغه را صرف میکنيم
•
ازدواج موقت از نظر عرفی و فرهنگی امری مذموم بهشمار میرود. اين "کلاه
شرعی" اما نزد برخی جوانان سکولار و در جامعهای با استانداردهای دوگانه
اخلاقی، گاه نقش يک سپر دفاعی در قبال نظارتهای حکومتی را هم ايفا میکند.
دویچه وله ـ مهیندخت مصباح ـ بسياری تا اسم صيغه میآيد، ياد شهرها
و اماکن زيارتی چون مشهد، قم، شاهعبدالعظيم يا گورستانها میافتند. کليشه ذهنی
رايج، عاقله مردی پولدار و هوسران است که از لعبتی فقير کام میگيرد و نانی و پولی
در دستش میگذارد.
ازدواج دايم و ازدواج موقت قراردادهايی شرعی در تنظيم مناسبات زن و
مرد هستند، اما صيغه در فرهنگ و عرف عمومی نوعی خودفروشی به حساب میآيد و کراهت
دارد. هرچند مبنای ازدواج دايم نيز مناسبات جنسی شرعی و توليد مثل است، اما
"متعه" عموما به دليل کانونی بودن مسئله "سکس" مذمت میشود.
صيغه را يک کلاه شرعی نيز برای پوشش روابط آزاد میخوانند. آيا اين
کلاه میتواند در جامعهای با استانداردهای دوگانه اخلاقی، نقش يک حفاظ را ايفا
کند و سپری دفاعی در برابر نظارتهای حکومتی و فشارهای فرهنگی باشد؟
آيا میتوان مدعی شد که قشرها و گروههايی در جامعه، از اين منافذ
شرعی يا عرفی استفاده بهينه میکنند تا حاشيه امنی در زندگی خصوصی و خلوت خود
داشته باشند؟
آيا اين امر مذموم میتواند از نظر کاربردی وارونه شود و تصوير صيد
و صياد، خريدار و فروشنده، مناسبات نابرابر و جلوه سنتی و مذهبی آن را مخدوش کند؟
پای صحبت سه زن و يک مرد جوان مینشينيم که سکولار، جوان و
تحصيلکرده هستند. هيچيک از آنها پيوندی با اتوريته مذهب ندارند و ورود چنين قيدی
به زوايای زندگی عاشقانه و جنسی خود را رد میکنند اما هر چهار نفر تجربه صيغه
کردن و صيغه شدن را دارند. چرا؟
● من و يارم همخانه شده بوديم و صاحبخانه از ما مدرک ازدواج میخواست.
ما هم ۲۰۰ هزار
تومن داديم و يکی ما را توی ماشين صيغه کرد و مشکل صاحبخانه حل شد! چندی بعد
دستگير شديم و تازه صيغهنامه توی زندان اوين برای من خيلی فايده داشت. فکر میکردند
که متاهلم و بازجوها به من احترام میگذاشتند.علتش هم اين بود که وقتی همه خانه را
گشتند، صيغهنامه هم بود و خيالشان راحت شد که ما با هم رابطه مشروع داريم!
● جوانها در خفقان جامعه ايران برای داشتن روابط جنسی وعاشقانه
امن مجبور میشوند صيغه کنند. اکثر جوانهای هنرمند و آزاد از اين حربه استفاده میکنند
تا راحت باشند. بحث سوءاستفاده و اين چيزها مطرح نيست. اين فقط يک فرم است برای
زندگی در جامعهای که اين را میپذيرد و کاری به کارت ندارد.
● خيلی از دوستان من برای اينکه بروند سفر و در يک هتل بتوانند جا
بگيرند، صيغه کردهاند. به اين ترتيب، برای مسافرت و با هم بودن و لذت بردن از
زندگی، از شر نيروی انتظامی و بسيج راحت بودند.
● میخواستم به عنوان يک دختر جوان، آزادانه روابط جنسی داشته
باشم، ولی فرهنگ مردسالار اين اجازه را به من نمیداد. حتی با يک خانواده غيرمذهبی
و سکولار، برای اين آزادی محدوديتهای جدی داشتم. گاهی فکر میکنم حتی دوستان
مذهبی من فضاهای بازتری برای تجربه جنسی داشتند تا ما که هميشه تحت کنترل نهاد
خانواده بوديم و خانواده هستهای مدرن مثل شير بالای سرمان ايستاده بود و تاديبمان
میکرد. باز دوستان مذهبی ما میتوانستند جيم شوند و بروند هيئتی، دستهای، مسجدی،
روضهای و جاهايی که بتوانند نيمچه روابط جنسی داشته باشند. برای آنها اين روابط،
چه با همجنس و چه با دگرجنس؛ فراهمتر بود.
● من دو بار از روی ناچاری صيغه شدم. يک بار زمانی که در شانزده
سالگی نامزد شده بودم و خانوادهها میخواستند همه چيز موجه باشد. در نتيجه يک
صيغه محرميت خواندند که رفت و آمد آزاد باشد و کسی چيزی نگويد. من آن موقع اصلا
نفهميدم کی و کجا صيغه شدم! فقط پدرم اعلام کرد که خوانده شده؛ راحت باشيد! بعد از
ازدواج و طلاقم هم با دوست پسرم میخواستم بروم سفر و چون نمیشد بدون مدرک شرعی
هتل بگيريم، مجبور شديم برويم صيغهنامه بگيريم. ما خندهمان گرفته بود و محضردار
هم خودش میخنديد و میگفت از اين موارد زياد داريم!
● من چند مرتبه دوست دخترهايم را صيغه کردم! اکثر آدمهای نظير من
از قشر متوسط و شهری از روی اجبار صيغه میکنند تا مبادا گير منکرات بيفتند. اما
يک تناقضی هم در ماجرا هست. پليس يا مدير هتل به شما گير نمیدهد اما به خانم
همراهت غيرمستقيم به چشم يک هرزه نگاه میکند. يعنی اگر صيغه نکنی مشکل پيدا میکنی،
اگر بکنی قضاوت میشوی...
صيغه سوم شخص جمع
هر چهار نفر میگويند که ماجرای صيغه کردن و صيغه شدن را از خانواده
خود پنهان کردهاند. خانوادهها با رابطه آزاد مخالفتی نداشتهاند اما صيغه را
نوعی سرشکستگی فرهنگی تلقی میکردهاند. پرسششوندگان اين را هم اضافه میکنند که
مردم و جامعه برخوردی دوگانه با صيغه دارند؛ پس میزنند و پيش میکشند.
● خانواده من فکر میکرد که من با دوست پسرم زندگی میکنم، اما
ماجرای صيغه شدن را پس از زندانی شدن ما فهميدند و شوکه شدند. اما اين صيغهنامه
خيلی به درد ما خورد: هم در مورد صاحبخانه، هم در مورد زندان، هم برای دوران
انتظار در ترکيه و هم توی اروپا برای اثبات پارتنر بودنمان. يعنی با اينکه صيغه
يکساله بود، چند سال برای ما کارکرد داشت. يک چيز جالب اين که عاقد ما با اين که
توی ماشين صيغه ما را خواند و ۲۰۰
هزار تومان گرفت که برای هفت سال پيش خيلی زياد بود، آخرش به من گفت حتما هرچه
زودتر عقد دايمی کنم.
● صيغه در جامعه ايران برای بستن دهان آدمهاست. چه خانواده، چه
پليس، چه صاحبخانه و غيره. از طرف ديگر، پسرها اگر بفهمند که دوست دخترشان قبلا
دوست پسرهای زيادی داشته، مشکلی ندارند اما اگر بدانند او صيغه کسی بوده ناراحت میشوند.اگر
پنجاه مرتبه با پنجاه تا پسر خوابيده باشی ايراد ندارد اما اگر پنج بار صيغه شده
باشی، رسوايی است. خانواده من اصلا مخالفتی نداشت که با دوست پسرم سفر بروم اما
دوست نداشت که صيغه او باشم چون میترسيدند که مردم حرف در بياورند.
● مشکلی که سکولار و مذهبی با ذات صيغه دارند اين است که دو نفر
آدم به قصد تمتع جنسی با هم رابطه جنسی دارند. اين بر خلاف ساختار مقدس خانواده
هستهای مدرن است. در خانواده هستهای مدرن شما يک زن و يک مرد و چند بچه هستيد و
قرار است در خانهای مستقل تا آخر عمر با هم سر کنيد. اين ساختار مقدس نمیپذيرد
که افراد آزادانه روابط جنسی داشته باشند و خانواده مقدس هم نباشند و قصد تشکيل
خانواده مقدس هم نداشته باشند. دليل کراهت صيغه، وجه جنسی و ذات لذتجويانه آن
است. زن اگر موجود جنسی باشد، دنبال لذت جنسی باشد و با عامليت خودش به دنبال
رابطه جنسی باشد و برود صيغه شود، تمام اين معادله مردسالارانه و زنستيزانه به هم
میخورد.
● در مقطع سنی هجده نوزده سالگی، ذهنيتام در مورد زنی که صيغه میشود
اين بود که خراب و هرزه است و دارد به اسم صيغه توجيه میکند. وقتی خودم به عنوان
يک مرد جوان اين طور بودم، نمیتوانم انتظار داشته باشم که اکثر جامعه تصور مثبتی
نسبت به موضوع داشته باشد. الان افکار عمومی و طبقه متوسط شهری، رابطه دوست پسر و
دختر را راحتتر قبول میکند تا صيغه را. در شهرستانها و شهرهای مذهبی و نزد
کسانی که درگيری روشنفکری و فرهنگی با موضوع ندارند، اين موضوع راحتتر پذيرفته
شده است.
صيغه اول شخص جمع
صيغه را يک راهکار شرعی برای دور زدن محدوديتها میخوانند اما يک
فرد سکولار چطور میتواند با اين ابزار کنار بيايد و فرهنگی را بازتوليد کند که
سنخيتی با آن ندارد؟
● اگر فرهنگ عمومی مذهبی مملکت ايران و جمهوری اسلامی ايران در کار
نبود، آدم صيغه را میخواست چه کار؟ فرد سکولار و حتی فردی که مثلا به شکلی پيشرو
مومن است و مذهبی نيست، نيازی ندارد برود به کل ساختار سياسی، مذهبی، اجتماعی
اعلام کند که با کسی دارد به قصد تمتع جماع میکند. خودمانی بگوييم قصد اگر تمتع
يا همان طلب لذت باشد (که خود اين کلمه متعه يا صيغه از تمتع میآيد)، آدم میرود
حالش را میبرد و به کسی هم لازم نيست اعلام کند.
● صيغه در برخی روابط به نفع مردهاست، چون زن در رابطه به ماجرا
کارکردی نگاه نمیکند. ولی اگر هر دو طرف به صيغه به عنوان ابزاری نگاه کنند که
رابطه را راحتتر کند، به ضرر هيچ کدام نيست و خيلی هم خوب است. هيچ دليلی وجود
ندارد که برای مرزبندی با يک قاعده پوسيده و ايدئولوژيک، خودمان را دو دستی به کام
پليس و نيروی انتظامی و کميته بيندازيم.
● با صيغه يا متعه کنار آمدن مثل اين میماند که با ازدواج رسمی و
محضری و نهاد مقدس خانواده در چارچوب مذهبی آن کنار بياييد. من هرگز با هيچکدام از
اين نهادها کنار نيامدم چون اين نهادها در ذات خود میتوانند بسيار زنستيز و
پدرسالارانه عمل کنند. من با صيغه از دريچه يک نگاه پراگماتيست کنار آمدم که اين
يک راه حلی است برای زندگی کمی بیدردسرتر در چارچوب قوانين حکومتی اسلامی و
شيعه. يعنی گفتم حالا که سرنوشتمان اين است، لااقل برای داشتن روابط جنسی آزادانهتر،
دنبال راههای رهايیبخش وسط همين قوانين اسلام شيعه بگرديم.
● شايد بتوان گفت در جامعه فرهنگی و عرفی ايران، ملت همه تناقضها
را در يک ليوان میريزند و هر کدام نوشابهای به سليقه و ذائقه فردی از آن میسازند.
اين هم يک نوع هوشمندی است که هزينههای زندگی آزاد در جوار يک حاکميت غيرآزاد را
از جيب ايدئولوژیهای همان حکومت پرداخت کنيم.