خبر بد ! (گفت و شنود)

گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 6 اردیبهشت - 93
خبر بد ! (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجوی بی ترمز و  دنده دریده ؟ اینقدر  از بازتاب خبر بند 350 ترسیده؟
گفت : چون سربازجو  بد جوری زده گند ، رفته دکتر، بهش گفته برات د ارم 2 خبر بد
یکی تا چند ساعت دیگه نمی مونی زنده، دیگر یادم رفت دیروز بِت بگم ، ای درمونده

گفت: رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی و برخی رسانه‌های عربی، ماجرای بند 350 زندان اوین را با جار و جنجال فراوان و حمایت گسترده از زندانیان فتنه‌گر، منتشر کردند.
گفتم: باید از این رسانه‌ها خیلی تشکر و قدردانی شود که دست به اینهمه روشنگری زده‌اند!
گفت: مرد حسابی! دروغگویی‌ها و شارلاتان‌بازی‌های دولت‌های آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی و دیکتاتورهای آدمکش و غارتگر چه جای قدردانی و تشکر دارد؟!
گفتم: اختیار دارید! اولا با حمایت گسترده خود از یک مشت فتنه‌گر زندانی بار دیگر به همه نشان دادند که زندانی‌های فتنه‌گر از چه قماشی هستند. ثانیا؛ با صدای بلند جار زدند که در ایران به زندانی مرخصی می‌دهند، موبایل و لپ تاپ در اختیار دارند و... یعنی چیزی که هیچ زندانی در هیچ کجای دنیا خوابش را هم نمی‌بیند.
گفت: تازه، دستگاه قضایی هم هوشیار شد که از جاسوسی فتنه‌گران زندانی جلوگیری جدی کند.
گفتم: چه عرض کنم؟! دکتر به مریض گفت؛ دو تا خبر بد برات دارم. اول اینکه فقط 24 ساعت زنده می‌مانی و دوم این که دیروز یادم رفت اینو بهت بگم!
گفت :  سربازجوی زندان ، نماینده رهبر مفسدان  
این چهره منفور ننگین ،  گفته از  بند 350 اوین
گفتم : باز این سربازجوی لمپن ، چگونه گشوده  گشاد دهن؟
گفت : سربازجو شده شاکی ، جفتک زده خرکی
گیر آورده یه  منبری ، گزارش داده از رسانه های خبری
چرا در برون مرز دادندگزارش؟ تا وی بی افتد به خارش
شارژ کرده سربازجو موتور ، تا بگیره  از زندانی مجاهد فاکتور
همه را منتسب کرده به فتنه رقیب، تا تواند اینان کند تعقیب
دفاع کرده از یورش و سرکوب ، تا متهمان فتنه را کنه  مرعوب
پس با قوه فاسد قضایی شده همیار ، وی را خوانده هشیار
چون از موضع ابلهی ونادانی ، گفته  مرخصی ندهد به زندانی
مدعیست زندانیان داشتند لب تاپ،با مبابل خبر می دادن به ضد انقلاب
گفتم : چرا سربازجوی بی ترمز و  دنده دریده ؟ اینقدر  از بازتاب خبر بند 350 ترسیده؟
گفت : چون سربازجو  بد جوری زده گند ، رفته دکتر، بهش گفته برات د ارم 2 خبر بد

یکی تا چند ساعت دیگه نمی مونی زنده، دیگر یادم رفت دیروز بِت بگم ای درمونده