سعدالله
زارعی نامبشار اسد» از چه زمانی سر زبانها افتاد؟بشار»«باسل» که ۳ سال از
«بشار» بزرگتر بود، در سال ۱۳۷۳ در یک سانحه کشته شد. پس از آن، همه تصور یکردند
«رفعت اسد» برادر حافظ اسد به ریاست جمهوری میرسد.12 فروردین
-93
وامدار وقلم بر دست یا قلم فروش بودن
این چنین است که سعدالله زارعی که
همکار وهم قلم غیر ایرانی یادداشت روز نویس اوین نامه ی کیهان سرباز جو شرایعتمداری
می باشد با فراموش کردن اوضاع بغایت بحران اقتصادی وامور معیشتی مردم که همراه با رشد تورم وگرانی وفققر وبیکاری است که ناشی از پیگیری اهداف نظامی هسته ای است
که در دفاع از آن پاسداران از تز ی دارند که می گوید باید با دشمن در بیرون از
خانه جنگید به جای اینکه درون خانه
جنگید. برای همین پاسداران به خصوص سپاه
قدس در عراق وسوریه ولبنان وامور داخلی لبنان ومنطقه مداخله گری می کنند و پول نفت
یا نان سفره های خالی محرومان ربوده وتبدیل به سلاح وکمک مالی به هم پیمان بشار
اسد جنایتکار وحزب الشیطان می شود تا سوریه شخم زده شود وشرایطش بدتر از عراق گردد
تا اکنون قلم فروش با آویزان شدن به موضع پاسدار تروریست قاسم سلیمانی فرمانده
سپاه قدس قادر باشد درد فاع ز بشار اسد
جنایتکار کرکری ولغزخوانی ضدآمریکایی کند ومدعی شود رژیم نامشروع ولایت فقیه وهم
پیمان بشار اسد نامشروع مقابل جهان ایستاده است! البته این مدعی وارونه گوی نمی
گوید که این چگونه ادعای مضحک دشمنی با آمریکا داشتن است که آمریکا به جای حمله به رژیم نامشروع ولایت فقیه
بقول رفسنجانی بوش ترجیح داد با همکاری حاکمان
رژیم ولایت فقیه با تهاجم نظامی افغانستان را اشغال نماید .سپس همین اشغال گری مشابه در عراق تکرار شد وبا
هم پیمانش بشار اسد جنایتکار هم همچون سرهنگ قذافی برخورد نشده است؟!
ناگفته نماند هذیان گویی این قلم فروش قابل فهم است چون ناشی از وحشتی است که
سردار رشید فاش کرده است پس از سقو بشار اسد جنایتکار نوبت حزب الشیطان لبنان
ونوری مالکی مزدور و دست نشانده است
تحلیل سخنان فرمانده نیروی
قدس سپاه با موضوع جهان اسلام
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- سردار سرلشکر قاسم سلیمانی
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخ 27 بهمن
ماه 1392 به بررسی و تحلیل اوضاع جهان اسلام و بایدها و نبایدها در این
حوزه پرداخت که بخشی از این سخنان مهم و راهبردی توسط «سعدالله زارعی» کارشناس
مسایل خاورمیانه مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.«همین سوریه که الان محوز جدال
اساسی است، یک طرف همه دنیا قرار دارد و یک طرفش ایران. بعضیها تز روشنفکری میدهند
که حالا این آقا (بشار اسد) برود و یک نفر دیگر بیاید. فرض کنید مرده. چون حقیقت
موضوع را نمیدانند. در همین اردوگاهی که در آن امریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و
عربستان هستند خوارج را به خوبی میبینم.»
(سردار قاسم سلیمانی)
متن نظرات سعدالله زارعی را در زیر
میخوانید.
«بشار اسد» سومین فرزند «حافظ اسد» در
روز 11 سپتامبر متولد شده و اینک در مرز 50 سالی ایستاده؛ هرچند او در طول 13 سال
ریاست جمهوری خود، «بشار جوان» خطاب شده است.بشار یک شعبه علوی است که در
دمشق متولد شده ولی بسیاری گمان میکنند در شهر آبا و اجدادیاش «لازقیه» متولد
گردیده است.
او فارغ التحصیل در رشته پزشکی است و
مسئولیت ریاست جمهوری سبب نشده که به طور کلی با شغلش وداع کند، اما کم نیستند کسانی
که گمان میکنند او یک مقام عالیرتبه ارتش است و تحصیلات او در دانشکدههای افسری
سپری شده است. کما اینکه او بخش عمدهای از دوره 25 ساله پیش از ریاست جمهوریاش
را در اروپا سپری کرده و غرب را به خوبی میشناسد و هم از مواهب خدادادی و هم از
سیاستهای غرب آگاهی زیادی دارد او بلاواسطه و عریان غرب را دیده است.بشار اسد از
اول برای ریاست جمهوری سوریه تربیت نشده و به نظر نمیآید که تدارکی برای به قدرت
رساندن آن از سوی پدرش صورت گرفته باشد. همه تصورات در مورد جانشینی حافظ اسد
حول نامه «باسل اسد» برادر بزرگتر بشار که کار آزموده ارتش و یک خلبان تمام عیار
نیروی هوایی سوریه بود، میچرخید.
تصویر بشار در کنار پدرش (حافظ اسد) و
برادرش (باسل)
«باسل» که 3 سال از «بشار» بزرگتر
بود، در سال 1373 طی یک سانحه کشته شد. پس از آن، همه تصور میکردند «رفعت اسد»
برادر حافظ اسد به ریاست جمهوری میرسد. رفعت در آن مقطع فرمانده نیروهای ویژه
دفاعی سوریه و معاون رئیس جمهوری در امور امنیت ملی بود و از نفوذ زیادی در بین
مردم و ساختار حزب بعث برخوردار بود. اما چند سال بعد مشخص شد که رفعت اسد به این
موقعیت دست نمییابد و پسر سوم حافظ اسد جایگزین پدر میشود.از آن روز به بعد نام
بشار بر سر زبانها افتاد و حال آنکه امروز گمانها بر این است که بشار اسد خود را
برای ریاست جمهوری مادامالعمر آماده کرده است.
بشاراسد حدود یک ماه پس از
مرگ پدر در خرداد 1379 قدرت را به دست گرفت.
دوره ریاست جمهوری 7 سال است و قانون
اساسی پیشین سوریه که تا سال 2007 اعتبار داشت، امکان انتخاب پی در پی یک نفر را
به عنوان رئیس جمهور فراهم کرده بود و از این رو حافظ اسد به طور قانونی 30 سال
رئیس جمهور ماند اما بشار اسد از آغاز اولین دوره ریاست جمهوری، دستور اصلاح قانون
اساسی و ایجاد محدودیت در زمان ریاست جمهوری را صادر کرد و بر اساس آن مانند اکثر
کشورها، استمرار دوره ریاست جمهوری فقط برای یک بار امکانپذیر شد.بر این اساس و
پس از انتخاب دوباره در سال 1386، بشار اسد دوره جدید ریاست جمهوری خود را آغاز
کرد و طبق قانون اساسی جدید میتواند یک دوره دیگر نیز کاندید شود در واقع
سال 2014 پایان دوره اول ریاست جمهوری بشار اسد محسوب خواهد شد که در صورت انتخاب
مجدد، میتواند تا سال 2021 در این مقام بماند.البته این روند مشروط بر این است که
کشور در زمان برگزاری انتخابات، یعنی اوایل تابستان سال آینده، آرام بوده و امکان
برگزاری انتخابات سراسری در آن وجود داشته باشد که به نظر نمیآید. شرایط برگزاری
انتخابات، حداقل در استانهای حلب، رقه و ادلب امکانپذیر باشد. در
قانون اساسی سوریه نیز مانند بسیاری از قوانین اساسی کشورها، در چنین شرایطی رئیس
جمهور، دولت، مجلس بدون برگزاری انتخابات به کار خود ادامه میدهد و در زمان عادی
انتخابات را برگزار مینماید.
بشار اسد در سوریه هیچگاه رقیب فرد یا
گروهی به حساب نیامده است از این رو در خانواده اسد و حزب بعث سوریه و دیوان
سالاری اداری از محبوبیت زیادی برخوردار بوده کما اینکه بشار در متن جامعه سوریه
نیز محبوبیت بالایی دارد و محافل کارشناسی و نظرسنجی امریکایی اخیراً اعلام کردهاند
که با همه مسائلی که درباره سوریه مطرح است و رخدادهای خونینی که سوریه طی دوره
حکومت بشار اسد تجربه کرده است، کماکان وی از بیشترین مقبولیت در بین جامعه سوریه
برخوردار است که این گزاره از جنبه تجزیه و تحلیل اجتماعی نیز تائید میشود.
مردم در 2 استان بندی علوی نشین یعنی
(لاذقیه و طرطوس) به طور جدی از خانواده اسد و شخص بشار حمایت میکنند.حمایت از
این خاندان در استان مهم «حلب» نیز بسیار بالاست تا جایی که گفته میشود حلب بیش
از دمشق پشتیبان حکومت کنونی سوریه است.اسد در استانهای جنوبی سویدا، قنیطره و
درعا نیز محبوبیت بالایی دارد و نهایتا در استان دمشق هم محبوبیت بشار و
سیستم فعلی برجسته است.
بشار اسد در دوره مدیریت خود نشان داده
است که در هنگام مواجه شدن با تهدید، مسائل را به نحوی درک و تجزیه و تحلیل میکند
و به موقع تصمیم میگیرد.فشار 3 سال اخیر روی حکومت سوریه یک فشار متراکم بینالمللی
و منطقهای بوده و عبور از آن کار دشواری به حساب میآید ولی بشار اسد توانست صحنه
را به گونهای مدیریت کند که امروز دشمنان او هم اعتراف میکنند که بشار نیروی
مسلط در عرصه سیاسی و اجتماعی سوریه است.
بشار در اولویتبندی و سبک و سنگین کردن
مسائل، مهارت زیادی از خود بروز داده است به عنوان مثال وقتی مقر ستاد مشترک ارتش
سوریه در روز پنجم مرداد ماه سال 1391 از طریق نفوذ مورد هدف تروریستها قرار گرفت
و منفجر شد و چند تن از مقامات ارشد نظامی و امنیتی سوریه کشته شدند، بشار اسد
توانست وضعیت را جمع کرده و مانع فروپاشی سیستم ارتش شود.
این در حالیست که در این مقطع، یک سال و
نیم از شروع بحران در سوریه گذشته بود و شبهنظامیان بر بخشهای زیادی از شمال
سوریه و حتی ریف دمشق تسلط پیدا کرده بودند اما بشار اسد مخالفان بسیار جدی زیادی
هم دارد.در میان دولتهای همجوار سوریه، همینک رژیم صهیونیستی، دولت ترکیه، دولت
اردن و حتی دولت لبنان خواستار کنارهگیری بشار اسد از قدرت هستند و در سطح منطقهای
هم اکثر کشورهای عرب جنوب خلیج فارس و بعضی دیگر از دولتهای متحد عربستان چنین
خواستهای داشته و برای آن صدها میلیارد دلار هزینه کردهاند و در سطح
فرامنطقهای هم اغلب دولتهای اروپایی و دولت امریکا و سایر دولتهای همگرا با
امریکا نیز به شدت علیه بشار اسد فعالیت میکنند. با این وصف تغییر یک دولت
در یک سرزمینی که به اذعان محافل غربی - عربی از محبوبیت زیادی هم برخوردار است،
از طریق ایجاد همگرایی در مجموعهای خارجی قابل قبول نیست و با کنوانسیونهای حقوق
بینالملل هم منافات دارد چه رسد به اینکه این دسته از کشورها با اعزام شبهنظامیان
تروریستی و تجهیز و تسلیح آنان بخواهند یک دولت مدنی را از کار برکنار کنند.سوریه
حتی اگر به شدت نیازمند تغییر هم باشد و حتی اگر لازم باشد که بشار کنارهگیری
کند، راه آن تصمیمگیری درون سرزمین و توسط کسانی است که قانوناً و منطقاً حق
دارند در این مورد تصمیم بگیرند و چنین تصمیمی سرنوشت سالهای آینده آنان را رقم
میزند نه کسانی که میخواهند بر سوریه سیطره پیدا کرده و از مردم آن سلب اختیار
کنند.