اوین نامه ی کیهان
یکشنبه 12 بهمن ماه سال 1393
نقد وبررسی (یادداشت روز) اوین نامه ی کیهان" سخن
از کت و عینک نیست! "
سربازجو شریعت نداری پس ازشکست نمایش
انتخابات ریاست جمهوری دوره ی یازدهم 24خرداد 92 که منجر به پیروزی روحانی شد و پس
از آن بامطرح شدن مذاکرات هسته ای داغ
سربازجو شریعت نداری مضاعف شد . برای همین از روز 25 خرداد 92 روز بعداز نمایش
انتخابات ریاست جمهوری در یادداشت روز اوین نامه ی کیهان بنای ساز مخالف با روحانی
را کوک کرد و تا حال بطور تخته گاز این سیاست را دنبال کرده است . به خصوص پس از
سخنرانی های روحانی در 16 آذر و14 دی سال جاری که محور فساد اقتصادی ورانت خواری
پاسداران بود .موجب شد تا برضریب عصبیت ومخالفت سربازجو شریعتمداری نسبت به روحانی
افزون گردد . برای همین اوین نامه کیهان را اختصاص به سناریوی سازی ومخالفت با
روحانی و دولت ائتلافی یازدهم و تیم مذاکره کننده ی هسته ای ورفسنجانی و رقیب مدعی
اصلاح طلب متهم به فتنه و حامی دولت روحانی کرده است. آنچنانکه که اوین نامه ی کیهان را تبدیل
به خاکریز و سنگر تهاجمی علیه ی روحانی و اعضای کابینه ی روحانی کرده است.
بنابراین همچون گربه ی اماده ی شکار موش تله بردست منتظر است که چه موقع و کجا
روحانی حضور می یابد و چگونه سخنرانی
سخنرانی می کند تا که بهانه لازم برای
سناریو سازی ومانور انتقادی – تبلیغاتی
علیه ی روحانی داشته باشد. آنچنانکه پیوسته از موضع توبره و آخور خوری کردن فرصت طلبی کرده
و واکنش های تند وتیز انتقادی علیه ی
روحانی اتخاذ می کند . البته گاهی بطور
مثلثی علیه ی روحانی می تازد . یعنی هم در بخش ستون خبر ویژه ،هم در ستون گفت شنود
وهم در یادداشت روز روحانی را زیررگبارا نتقاد و تحقیر وتمسخر می گیرد . پس بی جهت
نیست که پس از سخنرانی اخیر روحانی که درد فاع ظریف وانتقاد شدید به منتقدان وی
بوده است که انتقاد کردند چرا ظریف در سفر خود به ژنو و دیدار با جان کری سپس باوی
در پیاده روی ژنو قدم زد؟
ولی سربازجو شر یعت نداری در در جواب و خطاب به
روحانی بخش ستون خبری اوین نامه اش گفته است روحانی در هفتمین جشنواره بینالمللی فارابی باردیگر
منتقدین دولت یازدهم را مورد هجمه قرار داد و اکید کرد: باید به دیپلماتهای شجاعمان
افتخار کنیم، و انتقاده کرده اینکه تند راه رفتند یا کتشان کج بود که حرف نشد از
سوی دیگر سربازجو شریعت نداری در یادداشت روز خود تیترز ده "سخن از کت و عینک
نیست!"
بهرحال سربازحو شریعت نداری در ابتدای
یادداشت روز خود روی سخنبه ر وحانی گفته است روز جمعه روحانی در مراسم تجلیل از مدالآوران بازیهای
آسیایی و پارا آسیایی بار دیگر منتقدان دولت را به باد انتقاد گرفت و ضمن متهم
کردن آنان به همصدایی با دشمنان، خطاب به ورزشکاران پرسید؛ «اگر کسی - درمسابقات-
با طرفداران حریف همصدا شود، برای شما قابل قبول است؟» و در توضیح بیشتر گفت «اگر
آنجا ورزشکار ایرانی پیروزی به دست نیاورد، حریفان کف بزنند و کسی با آنها همصدا
شود، آیا این موضوع نزد ایرانیان قابل قبول است؟ هیچکس نمیپذیرد تا تحت پوشش
انتقاد برای حریف کف بزند»!
آنگاه شر یعت نداری سربازجو از موضع بازجویی جواب 4 بندی این چنینی به روحانی داده است :
آنگاه شر یعت نداری سربازجو از موضع بازجویی جواب 4 بندی این چنینی به روحانی داده است :
اولا: ایشان تلویحا میفرمایند که در
مذاکرات هستهای یکسالو چند ماهه اخیر، تیم هستهای کشورمان بازنده و پیروزی با
5+1 بوده است، «اگر آنجا که ورزشکار ایرانی پیروزی به دستنیاورد و...»!پ
ثانیا: ایشان کدام منتقدی را میتوانند
آدرس بدهند و دستکم یک نمونه - تاکید میشود فقط یک نمونه - بیاورند که برای
پیروزی حریف کف زده و گروه 5+1 را تشویق کرده باشد؟! و این در حالی است که همه
شواهد مستند و موجود حکایت از آن دارد که منتقدان برخلاف اظهارات آقای روحانی، در
همه موارد - بدوناستثناء- زیادهطلبی، باجخواهی و قانونشکنی حریف را به شدت
محکوم کردهاند، آیا نمونهای غیر از این سراغ دارند؟!
ثالثا: فقط نیمنگاهی به انبوه پرحجم
اخبار و گزارشها، به وضوح نشان میدهد که مقامات رسمی و رسانههای حریف هربار بعد
از هر مذاکره، به خاطر امتیازات نقدی که دریافت کردهاند، برای جناب دکتر روحانی و
تیم هستهای کشورمان کف زده و نرمش بیجای منجر به امتیازدهی آنان را ستودهاند! و
در همان حال به منتقدان، با اهانتآمیزترین عبارات و اظهارنظرها حمله کردهاند.
رابعا: با توجه به نکات یاد شده ایشان
در تمثیل مورد اشاره خویش، صورتمسئله را تغییر دادهاند و حال آن که باید میپرسیدند
و یا باید از ایشان پرسید؛ اگر در یک مسابقه فوتبال، یکی از اعضای تیم کشورمان،
چندین بار متوالی به دروازه خودی گل بزند! واکنش منطقی و عاقلانه تماشاگران و
منتقدان چه خواهد بود؟ و چه باید باشد؟ آیا غیر از این است که از سرمربی میخواهند
بازیکن خطاکار و یا غیرحرفهای را «تعویض»! کند؟! اما اگر معلوم شود خطای بازیکن
مورد اشاره به علت راهنماییها و راهکارهای غیرحرفهای و غلطی بوده است که خود
سرمربی به وی ارائه کرده بود، از تماشاگران و منتقدان چه انتظاری هست؟ آیا انتقاد
- و حتی نه اعتراض- به سرمربی کمترین و ابتداییترین حقی نیست که بایستی تماشاگران
و منتقدان دلسوز از آن برخوردار باشند؟! بدیهی است در هیچیک از دو حالت یاد شده-
که حالت سومی هم ندارد- هیچکس حریف را تشویق نمیکند، که نکرده است و البته هیچکس
هم برای بازیکنی که به دروازه خودی گل میزند و سرمربی که به وی راهکارهای خطا میدهد،
کف نمیزند و نباید بزند!
همچنین سربازجو شریعت نداری در ادامه با سیاست ازریش بریدن و پیوند سبیل
زدن مذاکرات هسته ای را به معرفی نامزد جدید خوشرو جای ابوطالبی متهم به تروریست
برای نمایندگی سازمان ملل و انتقاد اخیرر وحانی از منتقدان ظریف گره زده است .تا
از موضع ضد آمریکایی وگلزنی به دروازه ی خودی تیم مذاکره ی کننده ی هسته ای بیشتر
بتواند روحانی و دولت و ی ر ا اینگونه زیر
تیغ ا نتقاد ببرد:
- این واقعیت اگرچه تلخ
و ناگوار است ولی متأسفانه قابل انکار نیست که انتقاد اخیر روحانی از منتقدان- بازهم
با عرض پوزش- به دولت ایشان باز میگردد. زیرا روحانی و برخی از دولتمردان ایشان
بودهاند که طی یکسال و چند ماه گذشته، برای پیروزیهای حریف کف زدهاند! و بیآنکه
امتیازی بگیرند، حریف را پس از هر امتیازی که دریافت داشته است تشویق کردهاند و
بدیهی است این تشویقهای نابجا با «تحقیر»! هرچند ناخواسته دولت و ملت ایران همراه
و همزاد بوده است که برشمردن موارد آن به درازا میکشد ولی به عنوان تازهترین
نمونه میتوان به تسلیم ایشان در برابر زورگویی و خواسته غیرقانونی آمریکا اشاره
کرد که از صدور ویزا برای آقای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده رسمی ایران در
سازمان ملل متحد خودداری کرده بود و جناب رئیسجمهور با عقبنشینی آشکار،
آقای خوشرو را به جای او معرفی کرد. این عقبنشینی در حالی است که آقای روحانی در
تبلیغات انتخاباتی خود بر حفظ اعتبار و حرمت پاسپورت ایرانی تأکید کرده بود و باید
پرسید، آیا تن دادن به بیاحترامی آمریکا نسبت به پاسپورت ایرانی آنهم در مقیاس
خودداری از صدور ویزا برای نماینده رسمی رئیسجمهور کشورمان که در تاریخ سیو چند
ساله انقلاب سابقه نداشته است، تشویق حریف به این حرمتشکنی در سطوح دیگر نیست؟!
اوایل سال جاری، پلیسامنیت نروژ در اقدامی غیرقانونی، 64 تن از دانشجویان ایرانی
را که به تحصیل در رشتههای فناوری هستهای مشغول بودند، اخراج کرد. دولت حافظ
حرمت پاسپورت ایرانی چه واکنشی نشان داد؟! و...
1- روز جمعه
آقای روحانی رئیسجمهور محترم در مراسم تجلیل از مدالآوران بازیهای آسیایی و
پارا آسیایی بار دیگر منتقدان دولت را به باد انتقاد گرفت و ضمن متهم کردن آنان
به همصدایی با دشمنان، خطاب به ورزشکاران پرسید؛ «اگر کسی - درمسابقات- با
طرفداران حریف همصدا شود، برای شما قابل قبول است؟» و در توضیح بیشتر گفت «اگر
آنجا ورزشکار ایرانی پیروزی به دست نیاورد، حریفان کف بزنند و کسی با آنها همصدا
شود، آیا این موضوع نزد ایرانیان قابل قبول است؟ هیچکس نمیپذیرد تا تحت پوشش
انتقاد برای حریف کف بزند»!
درباره این اظهارنظر آقای دکتر روحانی که معطوف به منتقدان هستهای بود و دیروز در جشنواره فارابی نیز به گونه دیگری تکرار شد، گفتنی است؛
اولا: ایشان تلویحا میفرمایند که در مذاکرات هستهای یکسالو چند ماهه اخیر، تیم هستهای کشورمان بازنده و پیروزی با 5+1 بوده است، «اگر آنجا که ورزشکار ایرانی پیروزی به دستنیاورد و...»!
ثانیا: ایشان کدام منتقدی را میتوانند آدرس بدهند و دستکم یک نمونه - تاکید میشود فقط یک نمونه - بیاورند که برای پیروزی حریف کف زده و گروه 5+1 را تشویق کرده باشد؟! و این در حالی است که همه شواهد مستند و موجود حکایت از آن دارد که منتقدان برخلاف اظهارات آقای روحانی، در همه موارد - بدوناستثناء- زیادهطلبی، باجخواهی و قانونشکنی حریف را به شدت محکوم کردهاند، آیا نمونهای غیر از این سراغ دارند؟!
ثالثا: فقط نیمنگاهی به انبوه پرحجم اخبار و گزارشها، به وضوح نشان میدهد که مقامات رسمی و رسانههای حریف هربار بعد از هر مذاکره، به خاطر امتیازات نقدی که دریافت کردهاند، برای جناب دکتر روحانی و تیم هستهای کشورمان کف زده و نرمش بیجای منجر به امتیازدهی آنان را ستودهاند! و در همان حال به منتقدان، با اهانتآمیزترین عبارات و اظهارنظرها حمله کردهاند.
رابعا: با توجه به نکات یاد شده و ضمن پوزش از رئیسجمهور محترم، ایشان در تمثیل مورد اشاره خویش، صورتمسئله را تغییر دادهاند و حال آن که باید میپرسیدند و یا باید از ایشان پرسید؛ اگر در یک مسابقه فوتبال، یکی از اعضای تیم کشورمان، چندین بار متوالی به دروازه خودی گل بزند! واکنش منطقی و عاقلانه تماشاگران و منتقدان چه خواهد بود؟ و چه باید باشد؟ آیا غیر از این است که از سرمربی میخواهند بازیکن خطاکار و یا غیرحرفهای را «تعویض»! کند؟! اما اگر معلوم شود خطای بازیکن مورد اشاره به علت راهنماییها و راهکارهای غیرحرفهای و غلطی بوده است که خود سرمربی به وی ارائه کرده بود، از تماشاگران و منتقدان چه انتظاری هست؟ آیا انتقاد - و حتی نه اعتراض- به سرمربی کمترین و ابتداییترین حقی نیست که بایستی تماشاگران و منتقدان دلسوز از آن برخوردار باشند؟! بدیهی است در هیچیک از دو حالت یاد شده- که حالت سومی هم ندارد- هیچکس حریف را تشویق نمیکند، که نکرده است و البته هیچکس هم برای بازیکنی که به دروازه خودی گل میزند و سرمربی که به وی راهکارهای خطا میدهد، کف نمیزند و نباید بزند!
2- این واقعیت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متأسفانه قابل انکار نیست که انتقاد اخیر رئیسجمهور محترم از منتقدان- بازهم با عرض پوزش- به دولت ایشان باز میگردد. زیرا جناب روحانی و برخی از دولتمردان ایشان بودهاند که طی یکسال و چند ماه گذشته، برای پیروزیهای حریف کف زدهاند! و بیآنکه امتیازی بگیرند، حریف را پس از هر امتیازی که دریافت داشته است تشویق کردهاند و بدیهی است این تشویقهای نابجا با «تحقیر»! هرچند ناخواسته دولت و ملت ایران همراه و همزاد بوده است که برشمردن موارد آن به درازا میکشد ولی به عنوان تازهترین نمونه میتوان به تسلیم ایشان در برابر زورگویی و خواسته غیرقانونی آمریکا اشاره کرد که از صدور ویزا برای آقای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده رسمی ایران در سازمان ملل متحد خودداری کرده بود و جناب رئیسجمهور با عقبنشینی آشکار، آقای خوشرو را به جای او معرفی کرد. این عقبنشینی در حالی است که آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بر حفظ اعتبار و حرمت پاسپورت ایرانی تأکید کرده بود و باید پرسید، آیا تن دادن به بیاحترامی آمریکا نسبت به پاسپورت ایرانی آنهم در مقیاس خودداری از صدور ویزا برای نماینده رسمی رئیسجمهور کشورمان که در تاریخ سیو چند ساله انقلاب سابقه نداشته است، تشویق حریف به این حرمتشکنی در سطوح دیگر نیست؟! اوایل سال جاری، پلیسامنیت نروژ در اقدامی غیرقانونی، 64 تن از دانشجویان ایرانی را که به تحصیل در رشتههای فناوری هستهای مشغول بودند، اخراج کرد. دولت حافظ حرمت پاسپورت ایرانی چه واکنشی نشان داد؟! و...
3- آقای دکتر روحانی در دفاع از اقدام نابجای راهپیمایی ظریف و کری نیز متأسفانه صورت مسئله را تغییر داده و میفرمایند؛ «این که بگوئیم یک دیپلمات تند راه رفت یا کتش کج بود، عینکش چه طور بود که حرف نشد، باید به دیپلماتهای شجاعمان افتخار کنیم».
که ضمن تقدیر از زحمات شبانهروزی دیپلماتهای محترم کشورمان، باید از جناب روحانی پرسید، غیر از خود شما چهکس دیگری به «کج بودن کت آقای ظریف»! یا «فلانطور بودن عینک» ایشان انتقاد کرده است؟! چرا به جای پوزش از ملت به خاطر اقدام نابجای وزیر محترم امور خارجه که اهانت به حیثیت نظام و مردم بود، صورت مسئله را به گونهای تغییر میدهید که بتوانید با استناد به آن منتقدان را مسخره کنید و از کنار این حرکت ناشایست که مفهومی جز مسخره کردن ملت نداشت، بیپاسخ عبور کنید؟! قدمزدن آقای ظریف با جان کری در ژنو که بلافاصله روی آنتن رسانهها رفت برخلاف آنچه جنابعالی میفرمائید یک اقدام بشردوستانه! نبود، بلکه دقیقا همانگونه که دشمنان نیز - برای آن کفزدند و هورا کشیدند- به مفهوم آن بود که؛ علیرغم نظر انقلاب و نظام و مردم ایران که با ارائه هزاران سند غیرقابل تردید، آمریکا را قاتل صدها هزار ایرانی بیگناه، غارتگر ثروت ملی ایرانیان، حامی آشکار تروریستها، طراح و مجری دهها توطئه و... میدانند، دولت جنابعالی هیچ مانعی برای دوستی صمیمانه با آمریکا در میان نمیبیند! این اقدام بیآنکه آقای ظریف بداند و یا بخواهد، دهنکجی به انقلاب و نظام و مردم و مخصوصا صدها هزار شهیدی است که خون پاکشان به دست آمریکای جلاد بر زمین ریخته شده است... کت و عینک آقای ظریف در کدام نقطه این ماجرا مطرح بوده است که حضرتعالی به آن اشاره میفرمائید؟!
و یا حضور وزیرخارجه محترم در پاریس، آنهم دقیقا در حالی که دولت فرانسه نمایش زشت حمایت از کاریکاتور موهن علیه رسولخدا(ص) را برپا کرده و برای چاپ این کاریکاتور موهن مبلغ یک میلیون یورو به نشریه شارلی کمک مالی کرده بود، چگونه قابل توجیه است؟ و کدام «عقل سلیمی» که حضرتعالی به آن اشاره فرمودهاید میتواند این حرکت را تائید کند.
4- و بالاخره، این نکته نیز گفتنی است که معمولا کسانی به هنگام مناظره یا احتجاج بر «بدیهیات» تأکید میکنند که قصد دارند، منتقد خود را به انکار آن موضوع یا امر بدیهی متهم کنند. مثلا کسی که در جریان یک مناظره یا مباحثه میگوید «آقایان باور بفرمائید که الان روز است» به طور آگاهانه یا ناخودآگاه این گزاره را به مخاطبان القاء میکند که گویی طرف انتقاد کننده، این امر بدیهی را منکر شده و روز روشن را «شب»! میداند! متأسفانه بخشی از سخنان رئیسجمهور محترم - حتی اگر ایشان نخواسته باشند نیز- میتواند مصداق نکته فوقالذکر باشد، از جمله این که «ما نیاز به آزادی داریم که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که سر میدهیم، بخشی از آن مربوط به آزادی محیط دانشگاه است» و باید پرسید؛ مگر در دانشگاهها آزادی وجود ندارد؟! و...حسین شریعتمداری
درباره این اظهارنظر آقای دکتر روحانی که معطوف به منتقدان هستهای بود و دیروز در جشنواره فارابی نیز به گونه دیگری تکرار شد، گفتنی است؛
اولا: ایشان تلویحا میفرمایند که در مذاکرات هستهای یکسالو چند ماهه اخیر، تیم هستهای کشورمان بازنده و پیروزی با 5+1 بوده است، «اگر آنجا که ورزشکار ایرانی پیروزی به دستنیاورد و...»!
ثانیا: ایشان کدام منتقدی را میتوانند آدرس بدهند و دستکم یک نمونه - تاکید میشود فقط یک نمونه - بیاورند که برای پیروزی حریف کف زده و گروه 5+1 را تشویق کرده باشد؟! و این در حالی است که همه شواهد مستند و موجود حکایت از آن دارد که منتقدان برخلاف اظهارات آقای روحانی، در همه موارد - بدوناستثناء- زیادهطلبی، باجخواهی و قانونشکنی حریف را به شدت محکوم کردهاند، آیا نمونهای غیر از این سراغ دارند؟!
ثالثا: فقط نیمنگاهی به انبوه پرحجم اخبار و گزارشها، به وضوح نشان میدهد که مقامات رسمی و رسانههای حریف هربار بعد از هر مذاکره، به خاطر امتیازات نقدی که دریافت کردهاند، برای جناب دکتر روحانی و تیم هستهای کشورمان کف زده و نرمش بیجای منجر به امتیازدهی آنان را ستودهاند! و در همان حال به منتقدان، با اهانتآمیزترین عبارات و اظهارنظرها حمله کردهاند.
رابعا: با توجه به نکات یاد شده و ضمن پوزش از رئیسجمهور محترم، ایشان در تمثیل مورد اشاره خویش، صورتمسئله را تغییر دادهاند و حال آن که باید میپرسیدند و یا باید از ایشان پرسید؛ اگر در یک مسابقه فوتبال، یکی از اعضای تیم کشورمان، چندین بار متوالی به دروازه خودی گل بزند! واکنش منطقی و عاقلانه تماشاگران و منتقدان چه خواهد بود؟ و چه باید باشد؟ آیا غیر از این است که از سرمربی میخواهند بازیکن خطاکار و یا غیرحرفهای را «تعویض»! کند؟! اما اگر معلوم شود خطای بازیکن مورد اشاره به علت راهنماییها و راهکارهای غیرحرفهای و غلطی بوده است که خود سرمربی به وی ارائه کرده بود، از تماشاگران و منتقدان چه انتظاری هست؟ آیا انتقاد - و حتی نه اعتراض- به سرمربی کمترین و ابتداییترین حقی نیست که بایستی تماشاگران و منتقدان دلسوز از آن برخوردار باشند؟! بدیهی است در هیچیک از دو حالت یاد شده- که حالت سومی هم ندارد- هیچکس حریف را تشویق نمیکند، که نکرده است و البته هیچکس هم برای بازیکنی که به دروازه خودی گل میزند و سرمربی که به وی راهکارهای خطا میدهد، کف نمیزند و نباید بزند!
2- این واقعیت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متأسفانه قابل انکار نیست که انتقاد اخیر رئیسجمهور محترم از منتقدان- بازهم با عرض پوزش- به دولت ایشان باز میگردد. زیرا جناب روحانی و برخی از دولتمردان ایشان بودهاند که طی یکسال و چند ماه گذشته، برای پیروزیهای حریف کف زدهاند! و بیآنکه امتیازی بگیرند، حریف را پس از هر امتیازی که دریافت داشته است تشویق کردهاند و بدیهی است این تشویقهای نابجا با «تحقیر»! هرچند ناخواسته دولت و ملت ایران همراه و همزاد بوده است که برشمردن موارد آن به درازا میکشد ولی به عنوان تازهترین نمونه میتوان به تسلیم ایشان در برابر زورگویی و خواسته غیرقانونی آمریکا اشاره کرد که از صدور ویزا برای آقای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده رسمی ایران در سازمان ملل متحد خودداری کرده بود و جناب رئیسجمهور با عقبنشینی آشکار، آقای خوشرو را به جای او معرفی کرد. این عقبنشینی در حالی است که آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بر حفظ اعتبار و حرمت پاسپورت ایرانی تأکید کرده بود و باید پرسید، آیا تن دادن به بیاحترامی آمریکا نسبت به پاسپورت ایرانی آنهم در مقیاس خودداری از صدور ویزا برای نماینده رسمی رئیسجمهور کشورمان که در تاریخ سیو چند ساله انقلاب سابقه نداشته است، تشویق حریف به این حرمتشکنی در سطوح دیگر نیست؟! اوایل سال جاری، پلیسامنیت نروژ در اقدامی غیرقانونی، 64 تن از دانشجویان ایرانی را که به تحصیل در رشتههای فناوری هستهای مشغول بودند، اخراج کرد. دولت حافظ حرمت پاسپورت ایرانی چه واکنشی نشان داد؟! و...
3- آقای دکتر روحانی در دفاع از اقدام نابجای راهپیمایی ظریف و کری نیز متأسفانه صورت مسئله را تغییر داده و میفرمایند؛ «این که بگوئیم یک دیپلمات تند راه رفت یا کتش کج بود، عینکش چه طور بود که حرف نشد، باید به دیپلماتهای شجاعمان افتخار کنیم».
که ضمن تقدیر از زحمات شبانهروزی دیپلماتهای محترم کشورمان، باید از جناب روحانی پرسید، غیر از خود شما چهکس دیگری به «کج بودن کت آقای ظریف»! یا «فلانطور بودن عینک» ایشان انتقاد کرده است؟! چرا به جای پوزش از ملت به خاطر اقدام نابجای وزیر محترم امور خارجه که اهانت به حیثیت نظام و مردم بود، صورت مسئله را به گونهای تغییر میدهید که بتوانید با استناد به آن منتقدان را مسخره کنید و از کنار این حرکت ناشایست که مفهومی جز مسخره کردن ملت نداشت، بیپاسخ عبور کنید؟! قدمزدن آقای ظریف با جان کری در ژنو که بلافاصله روی آنتن رسانهها رفت برخلاف آنچه جنابعالی میفرمائید یک اقدام بشردوستانه! نبود، بلکه دقیقا همانگونه که دشمنان نیز - برای آن کفزدند و هورا کشیدند- به مفهوم آن بود که؛ علیرغم نظر انقلاب و نظام و مردم ایران که با ارائه هزاران سند غیرقابل تردید، آمریکا را قاتل صدها هزار ایرانی بیگناه، غارتگر ثروت ملی ایرانیان، حامی آشکار تروریستها، طراح و مجری دهها توطئه و... میدانند، دولت جنابعالی هیچ مانعی برای دوستی صمیمانه با آمریکا در میان نمیبیند! این اقدام بیآنکه آقای ظریف بداند و یا بخواهد، دهنکجی به انقلاب و نظام و مردم و مخصوصا صدها هزار شهیدی است که خون پاکشان به دست آمریکای جلاد بر زمین ریخته شده است... کت و عینک آقای ظریف در کدام نقطه این ماجرا مطرح بوده است که حضرتعالی به آن اشاره میفرمائید؟!
و یا حضور وزیرخارجه محترم در پاریس، آنهم دقیقا در حالی که دولت فرانسه نمایش زشت حمایت از کاریکاتور موهن علیه رسولخدا(ص) را برپا کرده و برای چاپ این کاریکاتور موهن مبلغ یک میلیون یورو به نشریه شارلی کمک مالی کرده بود، چگونه قابل توجیه است؟ و کدام «عقل سلیمی» که حضرتعالی به آن اشاره فرمودهاید میتواند این حرکت را تائید کند.
4- و بالاخره، این نکته نیز گفتنی است که معمولا کسانی به هنگام مناظره یا احتجاج بر «بدیهیات» تأکید میکنند که قصد دارند، منتقد خود را به انکار آن موضوع یا امر بدیهی متهم کنند. مثلا کسی که در جریان یک مناظره یا مباحثه میگوید «آقایان باور بفرمائید که الان روز است» به طور آگاهانه یا ناخودآگاه این گزاره را به مخاطبان القاء میکند که گویی طرف انتقاد کننده، این امر بدیهی را منکر شده و روز روشن را «شب»! میداند! متأسفانه بخشی از سخنان رئیسجمهور محترم - حتی اگر ایشان نخواسته باشند نیز- میتواند مصداق نکته فوقالذکر باشد، از جمله این که «ما نیاز به آزادی داریم که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که سر میدهیم، بخشی از آن مربوط به آزادی محیط دانشگاه است» و باید پرسید؛ مگر در دانشگاهها آزادی وجود ندارد؟! و...حسین شریعتمداری