تصاویری از
گردش و تفریح در عصر قاجار
از اواسط عصر قاجار با رشد فرهنگ شهر
نشینی و تحولات ناشی از تجدد خواهی در ایران سیمای جامعه و زندگی ایرانی به سرعت
تغییر کرد و اشکالی به خود گرفت که پیش از آن سابقه نداشت.
فرادید| از اواسط عصر قاجار با رشد
فرهنگ شهر نشینی و تحولات ناشی از تجدد خواهی در ایران سیمای جامعه و زندگی ایرانی
به سرعت تغییر کرد و اشکالی به خود گرفت که پیش از آن سابقه نداشت.
به گزارش مجله تاریخ فرادید، گرچه
فقر و تنگدستی تصویر غالب شهرهای ایران در عصر قاجار بود اما زندگی در حصار شهرها
و ملال و یکنواختی آن از یک سو و ارتباط ایران با جهان در حال توسعه از سوی دیگر
باعث بوجود آمدن اشکال جدید تفریح و سرگرمی در جامعه ایرانی شد.
به دلیل تفاوت فاحش سطح زندگی درباریان
با مردم عادی تفریحات این دو نیز با هم متفاوت بود. گرچه هر دو تفرج و گشت و گذار
در دامان طبیعت را برای پر کردن اوقات فراغت در اولویت قرار می دادند اما اختلاف
فقر عمومی مردم با زرق و برق و ریخت و پاش دربار در تفریحات آنها نیز خود را نشان
می داد.
در حالی که مردم عادی به دور یک معرکه
گیر یا شعبده باز حلقه می زدند و مجذوب توان خارق العاده او میشدند یا در قهوه
خانه حین نوشیدن چای و گپ و گفت به پرده خوان و نقال گوش می دادند یا بیرون شهر
مسابقه خر و الاغ سواری برگزار می کردند در دربار شاهی کسانی حقوق می گرفتند تا
شاه را بخندانند یا سور و سات شکار و سوارکاری شاه را فراهم کنند؛ البته این
تفریحات پس از آنکه شاه از گذران اوقات در حرمخانه و در میان زنان عقدی و صیغه
احساس ملال می کرد پش می آمد.
به طور کلی برای بررسی تفریحات مردمان
عصر قاجار باید تفریح شاهان و درباریان را از یک سو و تفریح مردم عادی را از سوی
دیگر مورد برسی قرار داد. در زیر به برخی از مهمترین آنها اشاره می کنیم.
تفریح در دربار
ضیافت و میهمانی
شاید اولین گزینه برای پر کردن اوقات
فراغت شاه که آسانتر و دردسترس تر از بقیه به شمار می رفت میهمانی بود. در طول سال
به مناسبت های مختلف در اعیاد و جشن های ملی و مذهبی دربار مقامات و شخصیت های
سرشناس از نزدیکان شاه تا مقامات خارجی و سفرا را به میهمانی دعوت می کردند. در
این میهمانی ها معمولا برنامه های متنوعی از مسابقات سوارکاری و کشتی گرفته تا پخت
آش و شعبده بازی و تردستی انجام می گرفت.
مسابقه
کشتی در جریان مراسم جشن نوروز در کاخ گلستان. عکاس: عبدالله قاجار
در کنار
این ضیافت ها میهمانی های هفتگی نیز در دربار جریان داشت. این میهمانی ها که
معمولا در حرم سرای شاهی برقرار بود خود با بازی و سرگرمی هایی جانبی توآم می شد.
یکی از مشهورترین این بازی ها به "چراغ خاموش" شهرت داشت. این بازی که
از سرگرمی های مورد علاقه ناصرالدین شاه به شمار می رفت با خاموش شدن چراغ شروع می
شد و فرصتی برای عقده گشایی زنان نسبت به هم بود که معمولا با زد و خورد و جراحت
آنها همراه بود.
در اين
باره «تاجالسلطنه» دختر ناصرالدین شاه در خاطراتش مينويسد: «پدر من مقصود عظيمي
از اين بابت داشت ميخواست بداند کداميک از خانمها با هم دشمني دارند. اين بهترين
وسيله براي فهم اين کار بود. اين بازي عبارت بود از خاموش کردن چراغ و زنان در
تاريکي حکم قطعي در آزادي داشتند تا با يکديگر برخورد کنند و وقتي چراغ روشن ميشد،
هر کس به همان صورت که بود، ديده ميشد. در پايان کار مجروحين مورد الطاف ملوکانه
قرار ميگرفتند و اشخاصي که لباسشان پاره و بيمصرف شده بود با اعطاي پول لباس،
سرفراز ميشدند»
سواری و
شکار
شاید
متدوال ترین تفریح شاهان که از گذشته های دور زمانی که از زندگی در قصر شاهی احساس
ملال و خستگی می کردند رواج داشته رفتن به نقاط ییلاقی و کوهستانی برای سواری کردن
و شکار بوده است. کن، دوشان تپه، دره لار، شهرستانک و سرخه حصار نقاطی بود که در
اینگونه مواقع قرق می شد تا شاه و خدم و حشمش در آن اردو بزنند و اوقاتی را به
شکار یوزپلنگ، شیر، قوچ، آهو و کل بگذرانند. معمولا اخبار این اردوها و شکارهای
شاه در روزنامه های آن زمان به چاپ می رسید.
مسابقه سوارکاری در دوشان تپه. عکاس: عبدالله قاجار
مظفرالدین شاه و شکار
پلنگ. عکاس: عبدالله قاجار
در یکی از شماره های روزنامه شرف در
ربيعالاول 1302قمري که گزارشی از سفر و شکار ناصرالدین شاه نوشته آمده است: «کوههاي
قرق دوشان تپه و جاجرود به واسطه بسياري شکار، پلنگ زياد دارد، چنانکه بندگان
اعليحضرت قوي شوکت اقدس همايون شاهنشاهي خلدالله ملکه و دولته تاکنون به مرور قريب
بيست پلنگ در اين شکارگاه به دست مبارک صيد فرمودهاند. از جمله روز بيست و يکم ربيعالاول
که موکب همايوني تشريف فرماي دوشانتپه گرديد، يک پلنگ به دست مبارک صيد شد و چند
نفر را هم زخمي کرد. باز به فاصلۀ سه روز ديگر که روز بيست و چهارم همين ماه بود،
بندگان همايون شهرياري تشريف فرماي دوشانتپه شدند. در حالتي که برف به شدت ميباريد
و هواي در نهايت سردي بود، پلنگي پديد آمد، فوراً صيد دست همايون گرديد و چند تير
گلوله به دست مبارک به او زدند تا از پاي درآمد. چون پلنگي بسيار قوي عظيمالجثه
بود که تاکنون چنين پلنگي ديده نشده بود، لهذا صورت آن را به عينه از روي جثه و
لاشه آن ساخته و در اين روزنامه شريفه به طبع رسيد و اين پلنگ از سر تا دمش به قدر
سه ذرع است..»
سفر های داخلی و خارجی
سفر یکی دیگر از تفریحات شاهان قاجار به
شمار می رفت. از زمان ناصرالدین شاه در کنار سفرهای پر خرج داخلی که برای زیارت و
سیاحت به گوشه کنار ایران انجام می گرفت سفرهای پر خرج خارجی نیز شروع شد. این
سفرها معولا با دریافت وام های گزاف از دولت های خارجی در ازای امتیازات فراوان
همراه بود که همین امر زمینه های اعتراض داخلی را فراهم کرد. مورخان معتقد اند
سفرهاي پيدر پي مظفرالدين شاه قاجار و پدرش از جمله دلائل مؤثر در فروپاشي نظام
اقتصادي كشور، فقر و فلاكت جامعه و يكي از عوامل اصلي در نارضایتی مردم ايران بود.
ناصرالدین شاه در سفر انگلستان در کنار شاه
ادوارد هفتم (نفر اول از چپ) و ملکه الکساندرا. عکاس: نامعلوم
اين نارضایتي كه ريشه شكلگيري نهضت
مشروطه بود، بحراني را در سالهاي آغازين قرن بيستم ميلادي به وجود آورد كه به سرعت
توانست به عمر 130 ساله حيات سياسي سلسله قاجار خاتمه دهد.
عکاسی و فیلمبرداری
مراوده ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه
با فرنگیان و مواجهه با ساخته های جهان پیشرفته باعث شد سرگرمی های جدیدی نیز برای
آنها فراهم شود که مشهورترین آنها عکاسی و فیلمبرداری بود. ناصرالدین شاه که
همزمان با دهه های نخستین اختراع دوربین عکاسی به سلطنت رسید پس از آنکه "ژول
ریشار" اولین عکس را به روش داگروتیپ با دوربینی که ملکه ویکتوریا به رسم
هدیه برای شاه فرستاده بود گرفت شاه را سخت مجدوب این اختراع جدید کرد.
از آن پس شاه از هر فرصتی برای عکاسی از
وقایع کاخ، اندرونی، درباریان و البته خودش استفاده می کرد. شیفتگی ناصرالدین شاه
به عکاسی باعث شد عکاسخانه ای در داخل کاخ سلطنتی دایر کند که وظیفه اش ظهور فیلم
و چاپ عکس و نگهداری از آنها بود. ناصرالدین شاه در کنار عکاسی شخصی دیگران را نیز
به این کار تشویق می کرد تا آنجا که به دروس دارالفنون رشته عکاسی را نیز اضافه
کرد و معلمان فرنگی را برای اموزش به ایران دعوت می کرد. با این حال علاقه ویژه
ناصرالدین شاه فقط به گرفتن و ظهور عکس ختم نمیشد.
انیس
الدوله؛ سوگلی ناصرالدین شاه در مقابل دوربین شاه. عکاس: ناصرالدین شاه
او شخصا بر
انتخاب کاغذ و چاپ عکس و ساختن مجموعه و آلبوم عکس و نگهداری از آنها نظارت می
کرد و گاه به عکاسان دربار برای تهیه گزارش تصویری از موضوعات مختلف سفارش کار می
داد. فرزند ناصرالدین شاه هم که کم و بیش به عکاسی علاقمند بود راه پدرش را ادامه
داد اما در دوران او سرگرمی تازه ای توسط غربیان اختراع شد که طبعا شاه نیز
علاقمند بود یکی از آنها را در دربار داشه باشد؛ دوربین فیلمبرداری.
او پس از
آنکه در جریان یکی از سفرهایش به فرنگ در فرانسه پای نمایش یکی از فیلم های
برادران لومیر نشست سخت از این اختراع جدید در شگفت ماند و دستور خرید سینماتوگراف
را به میرزا احمدخان صنیعالسلطنه داد. پسر صنیع السلطنه، میرزا ابراهیم عکاس باشی
نخستین فیلم را چندی بعد در سال 1279 زمانی که شاه در سفر بلژیک به سر می برد از
مراسم جشن گل ها تهیه کرد و از آن پس یکی از سرگرمی های درباریان نمایش این فیلم
بود.
نمایش فیلم
از همان روزهای نخست بازگشت مظفرالدین شاه در دربار و بعدها نزد اشراف به هنگام
مهمانیها و عروسیها آغاز شد و نمایش فیلم هر دفعه، غالبا دوبار جداگانه، یكبار
برای مردها و یكبار برای زنها، صورت میگرفت.
تفریح مردم
در عصر
قاجار گرچه مردم تفریحات چندان پرخرجی مانند شاهان نداشتند اما بازی و سرگرمی های
متعددی در کنار فعالیت های روزانه برای آنها وجود داشت که همان ها نیز رفته رفته
با تحولات ناشی از مدرنیسم از بین رفته و منسوخ می شد؛ بازی هایی مانند الک دولک،
یک پی دوپی، ترنا بازی و الاغ سواری که پیش از آنکه ابزارهای پیشرفته وارد زندگی
ایرانیان شود اوقات فراغت آنها را پر می کرد. البته در کنار این بازی های ساده و
قدیمی، تفریحات دیگری نیز وجود داشت که روزانه ساعاتی از وقت مردم عادی را پر می
کرد.
گردش و تفرج چند تن در دامن طبیعت. عکاس:
نامعلوم/ عکس از سایت زنان قاجار
قهوه خانه نشینی
قهوه خانه از زمان صفویه مهمترین مکان
برای گذران اوقات فراغت مردان به شمار می رفت و این روند تا دوران قاجار نیز تداوم
داشت. معمولا در هر محل یکی دو قهوه خانه ی بزرگ و چند قهوه خانه ی کوچک وجود داشت
که از پیش از آفتاب کار خود را آغاز می کرد و بعد از همه دکان ها بسته می شد. قهوه
خانه های بزرگ شامل یک سالن سرپوشیده زمستانی و یک باغچه وسیع پر گل و درخت برای
فصول بهار و تابستان بود که مشتریان در آن ها پذیرائی می شدند.
قهوه خانه در آن زمان فقط مکانی برای نوشیدن
چای و کشیدن قلیان و بعضا تریاک نبود بلکه سرگرمی هایی از جمله نقل و نقالی،
شاهنامه خوانی و اسکندرنامه و سمک عیّار و امیر ارسلان خوانی و تعزیه خوانی در آن
برقرار بود که ساعات فراغت و بیکاری مردان را پر می کرد. شاه و وزیر، ترنا بازی،
لنگ بندان، مشاعره و غزل خوانی برنامه هایی بود که به فراخور در قهوه خانه ها برای
سرگرم کردن حاضران اجرا می شد و طرفدار بسیاری داشت.
معرکه گیری و مساله گویی
تماشای معرکه گیری یکی دیگر از تفریحات
مردم عصر قاجار بود. گروهی از معرکه گیرها که معمولا استعداد نقالی و بازیگری را توامان
داشتند در کنار اماکن پر رفت و آمد بساط "مساله گویی" بهپا میکردند.
مساله گوها غالبا دو نفر بودند که مردم آنها را به نام مرشد و بچهمرشد میشناختند.
پس از حلقهزدن تماشاچیان دور این دو نفر، مرشد یک مساله را مطرح میکرد و از بچهمرشد
میخواست تا به آن مساله جواب دهد. در این برنامه آنچه مهم بهحساب میآمد دانش
معرکهگیر بود که باید مطابق سلیقههای مختلف و متنوع و باتوجه به تناسب وقایع و
موضوعات روز سوال مطرح کند و به ان جواب دهد. معرکه گیرها گاه برای آنکه بیشتر پول
جمع کنند حرفهای خود را در جای حساس قطع میکردند و الباقی را به روز دیگر حواله
میدادند تا مخاطبان خود را مشتاقتر کنند.
گروهی از بازیگران و
تردستانِ معرکه گیر. عکاس: آنتوان سوریوگین
معرکهگیری
از دو ساعت مانده به طلوع آفتاب شروع میشد و با دست به دست شدن و تعویض معرکهگیر
و مسالهگو و مطالب مورد بحث تا غروب ادامه پیدا میکرد. در کنار مساله گوها معرکه
گیرهای دیگری نیز بودند که با نمایش حیوانات، بندبازی و حرکات آکروباتیک، و شعبده
مردم را سرگرم می کردند. در این میان مارگیرها از همه بازار گرم تری داشتند.
مارگیری، معرکهای بود که مردی با دو جعبه چوبی که داخل یکی از آنها موش صحرایی و
در جعبه دیگر مار بود به میان مردم آمده و موش و مار را به جنگ هم میانداخت یا
اینکه خودشان با مارها بازی میکردند. مثلا سر مار را در دهان خود فرو میکردند یا
مار را دور گردنشان میپیچیدند.
یک مارگیر و
تماشاگران. عکاس: انتوان سوریوگین
خیمهشببازی
خیمهشببازی
یا تئاتر عروسکی یکی از تفریحاتی بود که در اواخر قاجار رواج یافت و به سرعت
سرگرمی مورد علاقه مردم شد. خیمهشببازی در اتاقکی پارچهای توسط شخصی بهنام
خیمهگردان بهطوری که خودش دیده نشود، اجرا میشد. خیمهگردان با بند و نخهایی
که عروسک را به آن آویزان میکرد به همراه یک داستان، عروسکها را به حرف، سخن،
آواز و صدا، وامیداشت.
نمایش خیمه شب بازی. عکاس: آنتوان سوریوگین
پهلوان کچل از معروفترین نمایشنامههایی
بود که بهصورت خیمهشببازی اجرا میشد. داستان آن بهاینگونه بود که پهلوان کچل
عاشق دختری بهنام گلرخ بود و پدرش رضایت به وصلت نمیداد تا سرانجام سیاه معرکه
پادرمیانی میکرد و به پهلوان کچل ندا میدادند که باید سبیل پدر گلرخ را با پول و
پیشکش چرب کند تا اینکه سرانجام پهلوان قصه، گلرخ را از آن خود کند و نمایش با
جشن و سرور به پایان رسد. نمایش عروسکی یا همان خیمهشببازی بعدها نتوانست به
تکامل برسد و در همان شکل عوامانه خود باقی ماند.
شهر فرنگ
در بخش تفریح شاهان به این نکته اشاره
شد که مظفرالدین شاه در جریان سفر به فرنگ سخت مجذوب جادوی برادران لومیر شد و
دستور داد یک دستگاه سینماتوگراف خریداری و به ایران فرستاده شود با این حال این
اختراع جدید بیشتر درباریان و شاه را سرگرم می کرد و دهه ها گذشت تا مردم عادی هم
توانستند مخاطب آن قرار گیرند. تا آن زمان وسیله ای دیگر که آن را نیز شاه از سفر
فرنگ به ارمغان آورد در کوچه و خیابان می گشت و مردمان را به دنبال خود می کشید؛
شهر فرنگ.
شهر فرنگ و چند
تماشاچی. عکاس: آنتوان سوریوگین
شهرفرنگ،
جعبه ای چوبی یا فلزی بود که یک یا چند عدسی بر بدنه یا بالای آن تعبیه شده بود و
علاقه مندان می توانستند از طریق آن عکس های داخل شهر فرنگ را ببینند و صاحب این
جعبه هم داستانی را که براساس عکس های داخل جبعه ساخته بود با صدای بلند برای
بینندگان تعریف می کرد. استقبال از این اختراع تازه آنقدر زیاد بود که شهر فرنگی
شغل پردرآمد و آبرومندی در آن زمان محسوب می شد اما دیری نگذشت که سرگرمی های
پیشرفته تر مانند سینما و تلوزیون عرصه را بر آن هم تنگ کردند و شهر فرنگ را به شئ
تاریخی تبدیل کردند.
*پژوهش و گردآوری:
مجید برقی